close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

فرجام ملاقات با جاسوس شمعون در ترکیه

۲۵ دی ۱۳۹۳
سوال و جواب حقوقی
خواندن در ۷ دقیقه
فرجام ملاقات با جاسوس شمعون در ترکیه
فرجام ملاقات با جاسوس شمعون در ترکیه

محمد اولیایی فرد

١. جاسوسی در قوانین ایران چگونه تعریف می شود و مجازات آن در چه صورت حبس و در چه صورت اعدام است؟ ٢. تقاضای اعاده دادرسی در پرونده های جاسوسی در چه مواقعی امکان پذیر است؟ ٣. تقاضای عفو در پرونده های جاسوسی به چه صورت انجام می گیرد و چه تاثیری در مجازات دارد؟ محمد اولیایی فرد، حقوقدان در این بلاگ پرونده یکی از موکلین خورد را مرور کرده و به این سوالات پاسخ داده است.

مشاوره حقوقی برای اتهام جاسوسی، موضوع جلسه ای بود که با خانم قریشی داشتم. خانم قریشی در این جلسه گفت همسرش یک سالی است به اتهام جاسوسی در زندان به سر می برد و حکم اعدامش صادر شده است. از من خواست به ملاقات همسرش رفته و امکان کاهش مجازات او را بررسی کنم. با مجوز دادگاه برای ملاقات با آقای قریشی راهی زندان اوین شدم. آقای قریشی مردی حدودا ٦٠ ساله به نظر می رسید که حکم اعدام با اتهامی ناخوشایند، قامت او را شکسته بود. می گفت: افسر ارشد یکی از نیروهای مسلح بودم که در زمان اشتغال، زندگی آبرومند و تقریبا خوبی داشتم ولی بعد از بازنشستگی، وضعیت مالی ام به کلی بهم ریخت. اندک پس اندازی هم که داشتم، صرف هزینه تحصیل فرزندم در خارج از کشور شد و حقوق بازنشستگی هم مخارج سنگین زندگی من را تامین نمی کرد. از نظر مالی در تنگنای بسیاری قرار داشتم برای همین مدتی در آژانس املاک و بعد از آن در آژانس مسافرتی مشغول به کار شدم تا اینکه از طریق آگهی روزنامه با یک شرکت بازرگانی آشنا شدم و به جهت تسلطی که به زبان انگلیسی داشتم، به استخدام آن شرکت درآمدم. شرایط کار و حقوق شرکت خوب بود، ضمن اینکه ماهی یکبار یا بیشتر هم برای انجام امور بین المللی شرکت به ترکیه می رفتم و در این مدت در هتل طرف قرار داد شرکت به سر می بردم که به مرور با یکی از کارمندان هتل به نام مراد آشنا شدم و رفته رفته روابطم با او گرم و صمیمی شد، به حدی که اکثر اوقات فراغتم به همنشینی با مراد می گذشت. در همین ایام بود که یک روز مراد گفت دوستی به نام شمعون دارد که علامند است با من آشنا شود. شمعون آدم مهربان و دست و دل بازی بود به حدی که در اکثر مواقع هدایای گرانبهایی به عنوان سوغات برای خانواده ام می خرید که با خود به ایران می بردم و یا از طریق مصطفی به ایران می فرستادم.

از آقای قریشی پرسیدم: از مصطفی چیزی نگفتی؛ با او چگونه آشنا شدی؟ گفت: مصطفی را خیلی نمی شناختم؛ با او در فرودگاه استانبول آشنا شدم و گاهی با هم ملاقاتی داشتیم، ولی چون رفت و آمد زیادی به ایران داشت، هروقت که اقامتم در ترکیه طولانی می شد، هدایا و سوغاتی های خانواده ام را از طریق او به ایران می فرستادم، بنابراین در همین حد با او آشنایی داشتم. البته رابطه من با شمعون با همه فرق داشت. او در مدت کوتاهی بسیار به من نزدیک شد و رابطه بسیار گرمی پیدا کردیم تا اینکه یک شب که مهمان شمعون بودم، بعد از صرف شام، با کمی مقدمه چینی گفت: آقای قریشی در عالم دوستی علاقه دارم شما درآمد مالی بیشتری داشته باشید تا دغدغه شما برای تهیه هزینه تحصیلی فرزندتان و مخارج زندگی تان کاملا برطرف گردد به همین جهت تصمیم دارم به شما کمک کنم؛ البته دوست دارم شما هم به من کمک کنید. با خوشحالی به او گفتم: من چه کمکی می توانم بکنم؟ شمعون گفت: هیچی؛ در واقع کمک خیلی خاصی نیست، یک کمک دو طرفه است. من یک سری اطلاعات از شما می خواهم و بابت آن پول خوبی هم به شما می دهم. گفتم: چه اطلاعاتی؟ گفت: اطلاعات نظامی. گفتم: خودت که میدانی من بازنشسته شده ام. گفت: بله ولی دوستان نظامی زیادی داری که می توانی از طریق آنها اطلاعات نظامی خوبی به دست بیاوری؛ به هرحال راه جمع آوری اطلاعات را خودت باید پیدا کنی. به پیشنهاد من فکر کن. شمعون این را گفت و رفت. پیشنهاد شمعون مرا به فکر فرو برد و عجیب وسوسه ام کرد، چون با پولی که از طریق ارائه اطلاعات نظامی به شمعون بدست می آوردم، بسیاری از مشکلات مالی ام بر طرف می شد. چند روزی به این موضوع فکر کردم و در نهایت پیشنهاد شمعون را پذیرفتم و با چند جلسه توجیهی و با دریافت مقداری پول و یک لپ تاپ از شمعون برای شروع به جمع آوری اطلاعات نظامی به ایران برگشتم. به آقای قریشی گفتم: اطلاعات نظامی را چگونه جمع آوری می کردید؟ گفت: از طریق دوستان و همکارانم که هنوز در نیروهای مسلح مشغول به کار بودند به این صورت که آنها را به میهمانی در منزلم یا رستوران دعوت می کردم و در خلال صحبت ها، اطلاعات نظامی از قبیل تعداد تقریبی پرسنل نظامی در پادگان مورد نظر یا تجهیزات موجود در یگان ها و نام فرماندهان و درجه آنها را کسب می کردم. گفتم: چه مدت اینکار را می کردید؟ گفت: نزدیک به ٢ سال و مجموعا ٣ گزارش حاوی اطلاعات نظامی تحویل شمعون دادم، البته پول زیادی هم دریافت نکردم و برای تحویل چهارمین گزارش عازم ترکیه بودم که در فرودگاه توسط مصطفی و تیم امنیتی همراهش دستگیر شدم.

با تعجب به آقای قریشی گفتم: مصطفی؟ اقای قریشی سری تکان داد و گفت: بله مصطفی، همان کسی که هدایا و سوغاتی های من را به ایران می برد. او یکی از مامورین اطلاعاتی ایران بود که در تمام مدت در ترکیه من را زیر نظر داشت و من از همه جا بی خبر بودم. آقای قریشی ادامه داد: پس از بازداشت و بازجویی، سه جلسه محاکمه شدم که دادگاه حکم اعدام صادر کرد و این حکم در دیوانعالی کشور تائید شد. حالا از شما می خواهم بررسی کنید که آیا راهی برای نقض حکمم وجود دارد؟

به آقای قریشی گفتم: طبق ماده٥٠١ قانون مجازات اسلامی، "هر كس نقشه ها يا اسرار يا اسناد و تصمميات راجع به سياست داخي يا خارجي كشور را عالما و عامدا  در اختيار افرادي که صلاحيت دسترسي به آنها را ندارند، قرار دهد يا از مفاد آن مطلع كند، به نحوي كه متضمن نوعي جاسوسي باشد، نظر به كيفيات ومراتب به يك تا ده سال حبس محكوم مي شود." البته گاهی مجازات جرم جاسوسی فراتر از مجازات مقرر در ماده ٥٠١ می رود و آن هنگامی خواهد بود که عمل ارتکابی، محاربه (افساد فی الارض ) تلقی شود، زیرا ماده  ٥٠٨ قانون مجازات اسلامی دراین خصوص مقرر می دارد "هركس يا گروهي با دول خارجي متخاصم به هر نحو عليه جمهوري اسلامي ايران همكاري نمايد، در صورتيكه محارب شناخته نشود، به يك تا ده سال حبس محكوم مي گردد." (در حال حاضر با تفکیک تعریف محاربه از افساد فی الارض این موضوع مطابق با ماده ٢٨٦ قانون مجازات اسلامی به عنوان  افساد فی الارض در قانون مطرح شده این ماده مقرر می دارد "هرکس به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرائم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور، نشر اکاذیب، اخلال در نظام اقتصادی کشور، احراق و تخریب، پخش مواد سمی و میکروبی و خطرناک یا دایر کردن مراکز فساد و فحشا یا معاونت در آنها گردد، به گونه ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی، یا سبب اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع گردد، مفسد فی الارض محسوب و به اعدام محکوم می گردد." بنابراین اگر فعل ارتکابی جاسوسی تلقی شود، حداکثر مجازات ١٠ سال خواهد بود ولی اگر همین فعل از نظر دادگاه مصداق  افساد فی الارض داشته باشد حکم اعدام در پی خواهد داشت.

سپس ادامه دادم البته به لحاظ وجود اقرار و مدارک و مستندات در پرونده نقض حکم کار مشکلی به نظر می رسد ولی شما می توانید اقدام به اعاده دادرسی کنید. آقای قریشی پرسید: آیا می توانم به استناد اینکه بازنشسته بودم و اطلاعات خیلی دقیقی ارائه ندادم و کلا اطلاعات ارائه شده به نوعی سوخته بوده، تقاضای اعاده دادرسی کنم؟ پاسخ دادم: البته مقداراطلاعات، نوع آن، سری و محرمانه بودن یا نبودن آن و میزان استفاده و کارآیی آن و یا موقعیت کشور بهره بردار، در صدور حکم موثر است ولی به طور کلی صرف ارتباط با افراد یا سازمان ها برای جاسوسی ملاک خواهد بود، هر چند مقدار اطلاعات داده شده، کم و یا غیر دقیق، سوخته و غیرمحرمانه باشد. آقای قریشی پرسید: آیا می توانم تقاضای عفو کنم؟ گفتم: عفو هم از ظرفیت های قانونی است و چنانچه تقاضای عفو شما مورد قبول واقع شود، حداقل از مجازات اعدام رهایی خواهید یافت. آقای قریشی با ناامیدی سری تکان داد و به همراه ماموران، سالن ملاقات را ترک کرد. چندی بعد با رد تقاضای اعاده دادرسی و عفو، آقای قریشی اعدام شد.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

ایران ۱ قطر ۰

۲۵ دی ۱۳۹۳
ایران ۱ قطر ۰