close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

از روان‌شناس بپرس؛ فرزندوالد کیست؟

۱۵ مرداد ۱۴۰۰
از روان‌شناس بپرسید
خواندن در ۸ دقیقه

آیدا قجر 

هرهفته، ساعت هشت و ۳۰ دقیقه شب به وقت ایران، «شهرزاد پورعبدالله»، روان‌درمان‌گر در گفت‌وگوی زنده در صفحه اینستاگرام «ایران‌وایر» درباره یکی از مسایل مربوط به «سلامت روان» صحبت می‌کند. این هفته بنا به تقاضای مخاطبان برنامه، درباره «فرزندوالد» صحبت کردیم. چه کسی فرزندوالد است و چه والدینی فرزندوالد تربیت می‌کنند؟ این فرزندان چه چیزی را از دست می‌دهند و با چه آسیب‌هایی روبه‌رو هستند؟ 

در ادامه، خلاصه‌ای از این برنامه را می‌خوانید.

گفت‌وگوی کامل و پرسش و پاسخ مخاطبان را می‌توانید در فایل ویدیویی ببینید و بشنوید.

***

یکی از مخاطبان برنامه سلامت روان با ارسال پرسشی پیرامون دخالت فرزندان در حل مشکلات والدین،‌ ما را به این فکر انداخت تا درباره «فرزندوالدی» با شهرزاد پورعبدالله گفت‌وگو کنیم. آیا خود ما فرزندوالد هستیم یا ممکن است ناخواسته فرزندان‌مان را این‌گونه تربیت کرده باشیم؟

فرزندوالد کیست و چه بستر خانوادگی کودک والد می‌سازد؟ 

  • همان‌طور که از اسم آن معلوم است، وقتی فرزندی ناخواسته و بدون قصد خاصی از طرف والدین به جای آن‌که بتواند کودکی کند، از سنین پایین یا هر سنی باید نقش والد را ایفا کند. بستر خانوادگی و دلایل تحمیل نقش والد به کودک، متفاوت است.  ممکن است یکی از والدین یا هر دو مشکلات جسمی داشته باشند که نتوانند نقش خود را ایفا کنند و به سرعت فرزند خود را در جایگاه والد قرار دهند تا از نظر روحی و جسمی آن‌ها را یاری کنند؛ مثلا مادری را که در سن پایین ازدواج کرده است، در نظر بگیرید که چندین فرزند دارد یا والدین شاغل هستند و مسوولیت نگه‌داری فرزندان را به فرزند بزرگ‌تر می‌سپارند. چنین شرایطی بستر را آماده می‌کند تا کودک والد شود. در مواقعی ممکن است بیماری عامل این مساله باشد؛ مثل داشتن مادری افسرده که نه از نظر روحی و نه جسمی از پس مسوولیت‌های خود برنمی‌آید. در برخی مواقع، اعتیاد باعث این مساله می‌شود یا طلاق والدین، وقتی یکی از والدین با فرزندان تنها می‌ماند. خصوصا دخترانی که با پدران‌شان تنها مانده‌اند، در معرض این خطر قرار دارند و برعکس، مادری که با پسرش تنها مانده است و مسوولیت‌های مادر یا پدر بر عهده دختر یا پسر می‌افتد. مورد دیگر در خصوص افرادی اتفاق می‌افتد که در زندگی زناشویی، رابطه مطلوبی با طرف مقابل ندارند و برای همین از فرزندان خود محرم اسرار درست و همه ناکامی‌های زناشویی خود را به فرزند منتقل می‌کنند. 

اگر مساله جسمی باشد، مثل بیماری یا ناتوانی بدنی که با موارد روحی و اعتیاد متفاوت است، آیا تاثیر آن روی کودک هم متفاوت است؟ 

  • بله، وقتی مثلا مادری ناتوان جسمی است یا مشکل فیزیکی دارد، چون علایم بیرونی وجود دارد، با این‌ که فرزند از کودک بودن محروم می‌شود اما دلیل موجهی برایش وجود دارد؛ یعنی احساس نمی‌کند که مورد بی‌مهری و بی‌توجهی قرار گرفته است. در حالی‌ که اگر مادر افسرده باشد، چون آن عامل بیرونی وجود ندارد، کودک ممکن است خود را بی‌اهمیت برای والد یا والدین فرض کند. بعد از انقلاب یا دوران جنگ، بسیاری از مادرهایی که عزیزشان را در دوران بارداری یا سال‌های اول فرزند از دست داده بودند، نمی‌توانستند به کودک خود رسیدگی کنند، برای همین فرزند که متوجه عزاداری و سوگواری والد یا والدین نیست، تقصیر را به خود برمی‌گرداند. مسایل روحی و روانی چون مشهود نیست، می‌تواند تاثیر منفی بیشتری بگذارد. ما چند هفته پیش درباره «اختلال شخصیت وابسته» و «هم‌وابستگی» صحبت کردیم؛ کسانی‌ که کودکی نکرده و والد بوده‌اند، بسیار ممکن است که دچار این اختلال شده و با کسانی وارد رابطه شوند که احساس کنند آن افراد به آن‌ها نیازمند هستند. 

در صحبت‌های‌ خود گفتید که فرزندوالد نمی‌تواند کودکی کند، کودک چه چیزی را در این شرایط از دست می‌دهد؟ 

  • کودک فقط به سقف و غذا احتیاج ندارد بلکه باید احساس کند که والدین امنیت و آرامش او را تامین می‌کنند. وقتی پدر و مادر نیستند، این احساس پیش می‌آید که پشتیبانی ندارد و اگر در شرایطی قرار بگیرد که به راه‌حلی برای مشکل نیاز دارد، خودش مجبور به پیدا کردن راه‌حل است. این راه‌حل‌ها هیچ‌وقت مناسب نیستند. در نتیجه، نسبت به خودش احساس «اشتباهی» و «ناتوانی» خواهد داشت. ممکن است گاهی عزت‌نفس این افراد پایین بیاید یا احساس گناه پیدا کنند. فرض کنید از کودکی خواسته‌اید که مواظب فرزند کوچک‌تر باشید اما کودک آسیب فیزیکی دیده، زمین خورده یا در حوض غرق شده است. در مواقعی، چون مسوولیت به خوبی انجام نشده است، تنبیه شده‌اید. از سوی دیگر، ممکن است در شرایط دشواری قرار گرفته‌اید که حس ترس و اضطراب چنان شدت داشته که خودتان را بی‌حس کرده‌اید چون نمی‌بایست می‌ترسیدید و باید کاری که برعهده شما قرار گرفته بود را انجام می‌دادید. در چنین شرایطی، افراد در آینده هم ممکن است این حس ناتوانی نسبت به خود را داشته باشند و اعتماد به نفس و در ادامه، عزت‌نفس آن‌ها پایین بیاید. 

گفتید فرزندوالدها ممکن است اختلال شخصیت وابسته پیدا کنند یا روابط هم‌وابسته پیش می‌آورد، فرزندوالدی چه تاثیرات دیگری روی شخصیت افراد خواهد گذاشت؟ 

  • به مثالی که عنوان کردم، برمی‌گردم؛ کودکی که محرم اسرار یکی از والدین می‌شود. فرض کنید تمام ناکامی‌ها به او منتقل شده است. اولین نتیجه، آن خواهد بود که فرزند حس اعتماد به دیگری را از دست می‌دهد. از رابطه عاشقانه وحشت خواهد داشت و احساس می‌کند حتما در آن رابطه، آسیب خواهد دید. افرادی هستند که در این نوع روابط شک و تردید دارند و مرتب طرف مقابل را دنبال می‌کنند و به جاسوس او تبدیل می‌شوند. در واقع، وقتی والدین اضطراب‌ها، استرس‌ها و دغدغه‌های خود را به کودک منتقل می‌کنند، از کودک شخصیتی پراسترس می‌سازند و از او توقع راه‌حل‌هایی دارند که کودک نه دانش آن را دارد، نه توانایی و نه قدرت تشخیص آن را. در نتیجه، احساس بدبختی و ناکامی به کودک داده می‌شود. 

چه طور می‌توانیم بفهمیم که ما در نقش فرزندوالد بودیم یا در حال تربیت فرزندوالد هستیم؟ 

  • به عنوان فرزند، بعدها می‌فهمیم. می‌بینیم که با دیگر کودکان فرق داریم. بچه برای خودش توجیه درست می‌کند. این تفاوت را متوجه نیستیم که چه آسیبی به ما می‌زند. خیلی اوقات بازخوردها مثل ایثار، گذشت و بزرگ‌سال بودن کودک ارزش پنداشته می‌شود و کودک احساس می‌کند خیلی از رفتارهای کودکانه را نباید انجام دهد و روی انتخاب‌هایش مخدوش می‌شود چون قبل از خودش، به دیگران فکر می‌کند. در فرهنگ ما چنین است که خود را در اولویت قرار دادن ضد ارزش است. بعضی اوقات فرزندوالدها به قدری از کودکی مسوولیت قبول کرده‌اند که در بزرگ‌سالی احساس خستگی می‌کنند و از مسوولیت‌های‌ خود جا می‌مانند. حتی ممکن است نخواهند بچه‌دار شوند یا حتی وارد رابطه هم نمی‌شوند. این افراد احساس می‌کنند خودآگاهانه انتخاب کرده‌اند که بچه‌دار نشوند، در حالی‌که چنین نیست. 

آیا فرزندوالدی محدودیت سنی دارد؟ 

  • وقتی افراد متوجه این مساله می‌شوند که به مشکل برمی‌خورند یا روابط خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و متوجه می‌شوند که هم‌فکر و پشتیبان ندارند. این افراد از خود می‌پرسند که چرا من کسی هستم که همه روی او حساب می‌کنند اما کسی را ندارم که سنگ‌ صبور خودم باشد؟ مثلا اگر شما در روابطی رشد کرده‌اید که فرزندوالد بوده‌اید، جذب افرادی می‌شوید که مدیریت ندارند و خام هستند و به شما اجازه می‌دهند در نقشی که عادت کرده‌اید، بمانید. 

با توجه به سوالی که مخاطب برنامه ارسال کرده بود، با چنین تحلیلی متوجه می‌شویم که فرزندوالد هستیم. آیا لزوما فرزند می‌تواند حل اختلاف کند؟ در هر سنی درست است؟ 

  • وقتی یک کودک به دنیا می‌آید، رابطه عمودی است و پدر و مادر کسانی هستند که نقش محافظت دارند و امنیت را تضمین می‌کنند تا موجودی کوچک رشد کند. با رشد کودک، این فاصله کم‌ می‌شود و تا وقتی که فرزند بالغ می‌شود و والدین هنوز در میان‌سالی هستند، رابطه برابر می‌شود و هرکس زندگی خود را دارد و به درد هم می‌رسند. وقتی سن والدین بیشتر می‌شود و از حالت افقی دوباره عمودی می‌شود و کودکان بالا می‌روند؛ چون والدین دچار بیماری‌های مختلف می‌شوند یا از پس کارهای‌ خود بر نخواهند آمد. از نظر فیزیکی، کاملا طبیعی است و در همه نسل‌ها ایجاد می‌شود. اما در خانواده‌های ایرانی بسیار دیده‌ام نقشی که والدین به فرزندان بالغ خود می‌دهند، انگار فرزندان قرار است حل اختلاف کنند؛ مثل این می‌ماند که حلقه وصل، فرزندان هستند. انگار نه انگار که فرزند خودش زندگی مستقل و مشکلات خود را دارد. انتظار می‌رود که آن‌ها باید نقش مشاور را ایفا کنند؛ به عنوان نمونه، فرزندانی که ناچار شده‌اند برای یکی از والدین وکیل بگیرند تا رابطه والدین قطع شود. والدین بار جدایی‌ خود را هم روی دوش فرزندان قرار می‌دهند. در حالی‌ که این موارد اصلا وظیفه فرزند نیست. 

حالا وقتی به این آگاهی رسیدیم که فرزندوالد هستیم یا در حال تربیت فرزندوالد هستیم، چه باید بکنیم؟ 

فکر نمی‌کنم انسان‌ها بتوانند رابطه خود را با والدین‌شان قطع کنند ولی شاید وقتی والدین آن‌ها را در موقعیت اضطراری قرار می‌دهند، بهتر باشد که کمی فاصله ایجاد شود. در خصوص اختلافات پدر و مادر، باید سعی کنید فاصله داشته باشید. وقتی کودک بوده‌اید، این اختلافات شما را مستاصل کرده بودند اما حالا شما زندگی خودتان را دارید و قبول کنید که این رابطه همیشه همین‌طور بوده است و اگر دیرتر با آن‌ها تماس بگیرید، اتفاقی نخواهد افتاد. در نهایت، شما وظیفه نجات پدر یا مادر را ندارید. اگر در مسیری قرار گرفتند، می‌توانید کمک کنید ولی رابطه آن‌ها به خودشان مربوط است. والدین هم توجه کنند که فرزندان‌شان را در این موقعیت قرار ندهند که قاضی بین آن‌ها باشند یا میان‌شان انتخاب کنند. وقتی می‌توانیم به دیگری کمک کنیم که فاصله را رعایت کرده باشیم. فرزندوالدی رشد عاطفی را مختل می‌کند. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

چهل و هفتمین روز اعتصاب کارگران صنعت نفت: تداوم اعتصاب، انتخاب نمایندگان...

۱۵ مرداد ۱۴۰۰
خواندن در ۷ دقیقه
چهل و هفتمین روز اعتصاب کارگران صنعت نفت: تداوم اعتصاب، انتخاب نمایندگان برای مذاکره