close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

از طهران تا تهران ، با نمایش فیلم مستند « چنارستان»

۱۱ بهمن ۱۳۹۳
اندیشه
خواندن در ۱۰ دقیقه
هارون یشایایی
هارون یشایایی
استاد سید عبدالله انوار
استاد سید عبدالله انوار
مهندس کامران صفامنش
مهندس کامران صفامنش
علی دهباشی
علی دهباشی
هارون یشایایی
هارون یشایایی
هادی آفریده
هادی آفریده
 دکتر ناصر تکمیل همایون
دکتر ناصر تکمیل همایون
از طهران تا تهران ، با نمایش فیلم مستند « چنارستان»
از طهران تا تهران ، با نمایش فیلم مستند « چنارستان»
از طهران تا تهران ، با نمایش فیلم مستند « چنارستان»

« از طهران تا تهران» عنوان صد و هشتاد و هفتمین شب از شبهای مجله بخارا بود که با همکاری بنیاد فرهنگی اجتماعی ملت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار عصر شنبه 11 بهمن 1393 در محل کانون زبان فارسی برگزار شد.

علی دهباشی ضمن خوش آمدگویی به حاضران، چنین یادآور شد : " امشب سعی کرده‎ایم که خیلی فشرده به گوشه‏هایی از تاریخ تهران بپردازیم و بدیهی است که در این فرصت کوتاه مجال بررسی همه جانبه در اختیار ما نخواهد بود.

در کتب جغرافیایی تهران ، بین قصران جنوبی و ری ، جایی است که تهران را مشخص کرده‎اند و در سندی که مورخ آن روزگار، یعنی در سال 599 قمری، مرتضی راوندی ضمن روایت حوادث 561 قمری می‎نویسد: ارسلان از لشگرگاه حرکت فرمود و به بالای تهران فرود آمد . این گونه حوادث است که کم کم نام تهران در زبان‏ها می‏‎افتد و تهران دوران ایلخانیان و تیموریان را طی می‎کند تا به زمان صفویان می‎رسد و مورد توجه شاه تهماسب اول صفوی قرار می‎گیرد که به امر او در اطراف تهران بارویی با یکصد و چهارده برج کشیده می‎شود. و تهران به صورت شهرکی درمی‎آید که در مسیر بزرگ شدن قرار می‏گیرد. این شهرک عهد صفویه و زندیه را با شهرت بسیار پشت سر می‏گذارد تا به وسیله نخستین پادشاه قاجار، آقا محمدخان ، به سال 1212 قمری پایتخت ایران می‏شود. تهران با گذراندن وقایع مشروطیت به دست سرسلسله حکومت پهلوی، رضا شاه می‏رسد و در زمان او بود که در سال 1309 اراضی خندق‎های اطراف دروازه‏های تهران به تهران ضمیمه شد و وسعت گرفت و این گسترش آن چنان ادامه یافت که همچون بختکی بر روی باغ‏ها و فضاهای طبیعی اطراف شهر پنجه انداخت و کار به جایی رسید که امروز با فاجعه‏ای به نام تهران روبرو هستیم."

دکتر ناصر تکمیل همایون اولین سخنران این شب بود که از محله « اودلاجان» سخن گفت:

" پژوهش من به پنج محله در تهران می‎پردازد که اودلاجان یا عودلاجان یکی از آنهاست و کتابی هم برای آن منتشر کرده‏ام. و بقیه این محلات نیز به صورت کتابی کوچک توسط دفتر پژوهش‎های فرهنگی منتشر و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

محله اودلاجان بخش کوچکی از روستای تاریخی تهران است. اما نام و نشان روستای طهران بر پایه پژوهش‎های دقیقی که برای نخستین بار در فارسنامۀ ابن بلخی در سال 510 قمری مشخص شده . آن جا که آمده است « همه میوه‎های آن جا به غایت نیکوست، خاصه انارکی مانند انار طهرانی است.

درباره روستای طهران یا تهران ، مرحوم دکتر حسین کریمان از قول یاقوت حموی آورده است: « طهران از دیه‎های ری است و میان آن دو فاصله به مقدار یک فرسنگ است . »

شهر تهران در سال 961 قمری به دستور شاه تهماسب طفوی در محیطی دارای 600 گام بنا گردید و از چهار سو دارای چهار دروازه شد :

  • دروازه شمیران ـ نبش پامنار و خیابان امیرکبیر
  • دروازه شاه عبدالعظیم ـ انتهای بازار عباس آباد/بازار حضرتی
  • دروازه قزوین ـ میدان شاپور
  • دروازه دولاب ـ نبش بازارچه نایب السلطنه

به مرور محلات دوازده گانه در هم ادغام شدند و با برخورداری از زمین‎های بایر مجاور خود و باغ‎ها و مزرعه‎ها به صورت چهار محله بزرگ ـ بازار و محله بازار ، چاله میدان، اودلاجان و سنگلچ ـ درآمدند .

یکی از محله‎های ترکیب شده از چند محله کوچک دوازده گانه روستای تهران، محله‎ای است که از دوره قاجاریه بدین سو به نام عودلاجان ( اودلاجان) شهرت یافت. این محله از دوره یاد شده، تحریف شده و به غلط عودلاجان نام گرفته است و معلوم نیست کدام محله‎های قدیمی روستان تهران با چه اسامی، این محله جدید را به وجود آورده‎اند. شاید که محله ساران و سرجمیک در کلان محله اودلاجان جای یافته‎اند.

کلان محله اودلاجان که از دوره صفویه به حد و مرز آن مشهور شد، به مرور زمان به لحاظ جغرافیایی توسعه پیدا کرد و زیر محله و محله‎های متعدد در درون آن پدید آمد:

  • از شمال خیابان امیرکبیر ( چراغ گاز یا برق)
  • از شرق خیابان ری
  • از جنوب خیابان پانزدهخرداد ( بوذرجمهری) و محله چاله میدان و بازار و محله بازار
  • از غرب خیابان ناصر خسرو ( ناصریه) خندق سابق محله ارگ

این منطقه همان جایی است که از زمان شاه تهماسب بدین سو اندک اندک آباد شده و خانه‏ها و عمارت‎های جدید و بناهای مذهبی و رفاهی در آن ایجاد شده است.

با توسعه محله بزرگ اودلاجان و سکونت مهاجران گوناگون از مناطق مختلف ایران، این محله به مرور تا پایان دوره سطلنت قاجاریه دارای محله‎های کوچک ، گذرها، میدانچه‎ها، کوچه‎ها، بازارها و بازارچه‎های متعدد گردید.

اودلاجان دربردارنده پیروان مذهب تشیع، یهودیان و اقلیتی از مسیحیان بوده است. اما دو گروه مسلمان و یهودی ( کلیمی) طی سالها زندگی مشترک با یکدیگر ، همزیستی نسبتاً آرام و سالمی داشته‎اند.

هر دو دیانت دارای اماکن مقدس مذهبی و عبادتی بوده‎اند که بسیاری از آنها هنوز پابرجاست. در این محله پیش از ایجاد دارالخلافه ناصری و پس از آن ، مساجد و مدارس و مکتب‏خانه‏های اسلامی و تکیه‎ها و حسینیه‎ها و سقاخانه‎های دیگری بنا شده است و یهودیان نیز اماکن مقدس خود را داشته اند. از جمله کنیسه عزرا یعقوب کهن محله کلیمی‎ها و کنیسه نو محله کلیمی‏ها.

اما محله اودلاجان همانند دیگر محله‎های تهرا در سال‎های 1309 تا 1311 خورشیدی در زمان رضا شاه و ریاست بلدیه سرهنگ کریم خان بوذرجهمری که بار دیگر حصار و برج و باروی تهران ویران شد و شهر بی در و دروازه پدید آمد، مملو از مهاجران و ساکنان جدید شد. تهران در مسیر بزرگ شدن، آن سان گستردگی یافت که طی 50 سال حدود 250 روستای پیرامونی خود را بلعید، و جعمیت آن که در آغاز پایتختی حداکثر 50000 تن بود، در زمان حاضر با جمعیت روز که از شهرستان‎ها به تهران مراجعه می‎کنند به حدود پانزده میلیون رسید که حدود یک پنجم جمعیت کل کشور است ."

سپس نوبت به مهندس کامران صفامنش رسید تا از ویژگی‎های اجتماعی تهران حکایت کند. مهندس صفامنش فارغ‎التحصیل معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1352 است و سپس از دانشگاه‎های برکی و یو سی ال ای در سال 1356 فارغ‎التحصیل شد و طی این سال‎ها بیشتر درباره مسائل مختلف تهران کار کرده‎ و از جمله انستیتوی پژوهشی تهران را در سال 1360 بنیان گذاشتند و مقالات و کتاب‎های متعددی نیز در همین زمینه به چاپ رسانده‎اند.

« من امشب قصد ندارم از معماری و کار شهرسازی حرف بزنم. بحث من راجع به زمینۀ دیگری است که شهر را می‎سازد. من به نعمت دنبال تهران گشتن با بزرگان فرهنگ و ادب این مملکت آشنا شدم .بزرگانی که در قید حیات هستند و مایه افتخار ما هم هستند . دکتر تکمیل همایون به وضعیت و سابقه تاریخی شهر تهران اشاره کردند . در تهران شناسی از مرحوم کریمان یاد کردند، از آقای مصطفوی و دیگران. کسانی که زودتر شروع کردند و آثاری از خود به یادگار گذاشتند ، آن موقع که ما دانشجو بودیم . من از حدود سال‎های 49 و 50 مشغول مطالعه تهران شدم ، برای کار تزم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد. و بعد از انقلاب و برگشتننم به تهران، نگاه من به تهران عوض شد . چیزی را که آن موقع نگاه می‎کردم و نمی‏دیدم، توانستم ببینم . بحث تاریخ برای من مطرح شد. من می‎‏خواهم درباره لزوم داشتن نگاه تاریخی به شهر صحبت کنم . من شب‎های بسیاری را در کنار استاد انوار در تهران گذراندم. هنوز هم شب‎ها به کوچه‏های تهران می‎روم. "

مهندس صفامنش در بخشی دیگر از سخنان خود چنین ادامه داد :" من اگر درباره تهران کار نمی‎کردم، با مرحوم افشار آشنا نمی‎شدم، با مرحوم اصغر مهدوی آشنا نمی‎شدم.با مرحوم ذکاء آشنا نمی‎شدم. و یک مرتبه متوجه فرهنگی شدم که در حوزه زندگی ما ایرانی‏ها حضور دارد و ما با نگاه مکانی و نگاه تاریخی به همه چیز می‎‏نگریم. من متوجه شدم که اگر در این سال‎ها مهاجرت رخ نمی‏داد، اگر نوع دیگری از تصور بر تصور غالب نشده بود، الان تهران ما به این شکل و شمایل نبود. مهاجرت‎ها و رفتن‎هاست که چیزی را از محیط سلب می‎کند. "

صفامنش در پایان افزود: تنها کاری که ما می‎توانیم بکنیم این است که مفهوم واقعی تاریخ نگاری را به تاریخ شهر خودمان برگردانیم . این علم است، روش دارد، مسیر دارد و افراد می‏توانند روش و مسیرش را تعیین کنند. »

سپس هادی آفریده، سازنده فیلم مستند چنارستان در چند جمله‎ای از فیلم خود گفت که به طولانی‎‏ترین خیابان تهران، طولانی‏ترین خیابان ایران، طولانی‏ترین چنارستان ایران و طولانی‏ترین چنارستان خاورمیانه می‎پردازد و بعد این فیلم به نمایش درآمد.

پس از نمایش این فیلم، استاد سید عبدالله انوار از تهران در تاریخ روایت کرد:

در اسناد نوشتاری، مدرکی به دست نیست که تهران را پیش از اسلام بشناساند، در حالی که برای « ری» چنین مدارکی در کتاب مقدس و در اقوال یونانیان وجود دارد ، اگرچه اکتشافات باستان شناسی در قیطریه شمیران یا دَروس، نزدیک قیطریه ، مدارکی به دست می‎دهد که در این نواحی اقوامی می‏زیسته‏‎اند که فرهنگ آنها با فرهنگ اقوام زیست کننده در نواحی « سیلک» یکی بوده است و آن به زمان‏های هزار و اند سال پیش از مسیح می‎رسد.

با وجود چنین مدارک باستان‎شناسی ،هیچ مدرک نوشتاری به دست نیست که تهران را در دوره‎های پیش از اسلام و بعد از اسلام تا قرن سوم هجری معرفی کند و فقط از دو کس نام برده می‏شود که با نسبت به تهران، نام تهران را در مدرک نوشتاری می‎آورند: یکی « محمدبن حماد طهرانی رازی» و دیگری محمدبن احمدبن سعید انصاری دولابی تهرانی است. نام « طهران » در یکی قرین با « ری» و در دیگری قرین با « دولاب » است.

خوشبختانه با داشتن تاریخ بیهقی، رابطۀ بین « دولاب» و « ری» به آسانی ثابت می‎شود، چه در تاریخ بیهقی، در لشکرکشی محمود به ری آمده است که محمود در دولاب ری فرود آمد و پسرش مسعود در علی آباد، بر سر راه قزوین لشکرگاه ساخت و این دو ناحیه نیم فرسنگ با هم فاصله دارند. از این قول بیهقی می‏فهمیم که « دولاب» از محلات « ری» می‎‏باشد، یعنی ری شامل دولاب است. ولی انتساب آن به تهران معلوم نیست.

ابوریحان بیرونی در قرن پنجم هجری از ناحیتی به نام « کیسران» نام می‎برد که همان « قصرانِ» مسالک و ممالک نویسان است و اصطخری در المسالک و الممالک خود آن را از رساتیق ری می‎آورد و به دو قصران داخلی و خارجی تقسیم می‎کند. حدود این قصران را از قلعۀ « طبرک» ری تا بالاترین دامنه‏های البرز می‎آورند و از آنجا که قلعۀ طبرک ری در حدود کوه بی بی شهربانوی کنونی بوده است ، ناحیت قصران از این کوه شروع می‎شود و همه دامنۀ البرز و حتی قلۀ توچال را می‏پوشاند و در این پهنه حتی دره‎های خرم البرز داخل می‏شوند و بدین ترتیب، قصران در شرق محدود به جاجرود و در غرب به کن و سولقان می‏‎گردد و قصران خارجی شامل قسمت جنوبی شود که همه ده‎ها و رساتیق بین بخش داخلی و شمال ری را شامل می‏گردد.

تهران با گذشتن از دوره تیمور و تیموریان، در حال افزایش بر کمیت خود، به دوره صفوی می‏رسد . شاه طهماسب به سال 944 قمری برای زیارت امامزاده حمزه که در جوار حضرت عبدالعظیم مدفون بود و جد او محسوب می‏شد، از تهران گذشت و این شهرک مطبوع طبع او افتاد و پس از یکی دو بار گذشت از تهران به سال 961 قمری دستور داد که در اطراف این شهر بارویی بسازند با یکصد و چهارده برج، معادل عدد سوره‏های قرآن و در هر برجی یک سوره قرآن را برای تبرک مخفی دارند. فاصله این برج‏ها از یکدیگر 53 گام بود و در چهار جهت تهران بدین سان قرار داشتند: در جنوب 40 برج و در شرق 21 برج و در شمال 31 برج و در غرب 22 برج. پیرامون این باورها خندقی عریض برای خاک برداری باروها ایجاد شد و معروف است محلۀ « چال میدان» تهران.

و سرانجام آقامحمدخان قاجار تهران را پایتخت کرد و برای این کار او دلایل زیر را می‎آورند:

الف) نزدیک بودن تهران به مازندران و استرآباد

ب) محصور بودن تهران از سه سو به کوه‏‎های بلند. این کوه‏ها می‎توانند مانند بارویی تهران را از حملات دشمنان حفظ کنند.

ج) جلگۀ تهران با دسترسی به ده‏های ورامین و شمیران و شهریار، از جهت اقتصادی خودکفا به زمان آقا محمدخان بود.

روزی که آقا محمد خان تهران را پایتخت کرد جمعیت تهران پانزده هزار نفر بود و چون آقا محمد خان کشته شد و فتحعلی شاه قاجار در تهران به تخت شاهی نشست بر آبادی تهران افزود . زیرا پایتخت حاجت به ادارات دولتی داشت و این ادارات به ساختمان نیازمند بودند، مضافاٌ سفارتخانه‏های خارجی نیز برای خود سفارتخانه‎ها و تأسیساتی برپا کردند."

در بخشی دیگر از این شب هارون یشایایی با روایت قصه‏‎ای از زنی کلیمی به بیان گوشه‏ای از خاطرات این شهر پرداخت.

 

 

 

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

سهام عدالت، کاغذ پاره هایی که احمدی نژاد به یادگار گذاشت

۱۱ بهمن ۱۳۹۳
بهروز مینا,  
ونوس امیدوار
خواندن در ۶ دقیقه
سهام عدالت، کاغذ پاره هایی که احمدی نژاد به یادگار گذاشت