close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
بلاگ

با دروغ گوهای حرفه ای چه کنیم؟

۶ مهر ۱۳۹۴
بلاگ میهمان
خواندن در ۵ دقیقه
با دروغ گوهای حرفه ای چه کنیم؟
با دروغ گوهای حرفه ای چه کنیم؟

مریم واحدی دهکردی

 

در نمایشنامه ی خشکسالی ودروغ* نوشته ی محمد یعقوبی در میانه ی قصه احمد مهرانفر در نقش آرش می گوید: « گوش كن: اهورامزدا! اين كشور را از دشمن، خشك‌سالي و دروغ دور بدار. اين دعاي داريوش اول ئه اميد. روي يكي از كتيبه‌هاي تخت جمشید نوشته شده. من اين دعا رو يه خورده دستكاري‌ش كردم كه وصف‌الحال بشه. امروز يه مطلبي درباره‌ش نوشتم و گذاشتم‌ توي وب‌لاگ‌م. به نظر من داريوش اول اگه الان زندگي مي‌كرد ديگه نبايد می‌گفت دور بدار. اگه داریوش اول الان این‌جا باشه بگه دور بدار خود داریوش هم داره دروغ مي‌گه. جمله‌ش دقيقن اين ئه. اهورمزدا! به اين سرزمين مياياد دشمن، خشك‌سالي و دروغ. ببين! گفته مياياد. يعني اين‌ها نبود و اون هم دعا مي‌كرد هيچ‌وقت نباشه. ولي الان همه‌ی این‌ها هست امید. الان باید بگه اهوارامزدا! اين كشور را از دشمن، خشك‌سالي و دروغ نجات بده. چون همه‌ي اين‌ها هست.»

اغلب مردم ایران در مواجهه با چالش های مختلف زندگی زل می زنند به به چشم آدم ها و به راحتی دروغ می گویند. سیاستمداران، مدیران درجه ی دو و سه ی وزارتخانه ها و ادارات، صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ، برخی از رسانه ها و ما.. ما مردم عادی.

دومینوی دروغ خطرناک است. آدم را به دام خود می اندازد. یعنی دروغ اول را که گفتی باید پشت سر هم پیش بروی. کم کم می رسی به نقطه ی سیاهی که انگار نمی شود بی دروغ گفتن پیش رفت. کسی نمی تواند مدعی باشد هرگز به دامش نیفتاده. نگارنده نیز معترف است یکبار در جایی که می توانست یک پاسخ نیم خطی بر اساس حقیقت بدهد و در ازایش از طرف مقابل عذر بخواهد راستش را نگفت و غرامتش شد از دست دادن حداقل یک رفیق شفیق.

القصه، امروز رفتار یکی از دوستانم من را متحیر کرد. او اقرار کرد که در مواقع لزوم و هرجا کارش گیر باشد دروغ می گوید. از خنده ریسه می رفت و می گفت:«شوهرم به من میگه تو دروغ میگی عین راست! کی میتونه باور نکنه!» معتقد بود دروغ هایش به کسی صدمه نمی زند و تنها باعث میشود کارها زودتر راه بیفتد. البته ناراحت بود که گاهی ناچار است جان همسرش را قسم بخورد یا فردی که پیشتر مرده را از نو بمیراند یا مثلا واقعه ای را تخیل کند و تعریف کند تا به هدف مورد نظر برسد. می پرسم:« یادت نمیره؟ خوب دروغ میگی دفعه ی بعد یه وقت اشتباهی چیزی نمیگی که لو بری؟» قهقهه می زند. « حرفه ای شدم بابا. دروغ که میگی خود به خود راه های ماست مالی کردن سوتی ها هم یاد می گیری.»

به سابقه ی رفاقتمان رجوع کردم و زیر سایه ی تردیدها، با خودم گفتم یعنی در تمام سالهای دوستیمان ممکن است از اعتماد من سواستفاده کرده و هرجا که خواسته ماجرا به شکل دلخواهش ادامه پیدا کند دروغ بافته باشد؟ چند موردی را هم به خاطر آوردم و درگیرشان شدم.

بسیاری از ما اما نمی دانیم در مواجهه با دروغ هایی که می شنویم باید چه واکنشی نشان دهیم. بخصوص برای کسانی که با اطرافیانشان صادقند احساس اینکه دروغ شنیده اند رنج آور است. در مواجهه با آن سرگردان می شوند. برخی به جای اینکه فرد خطاکار می لرزند و پس از کشف یک دروغ شروع می کنند به خودخوری. با خود می گویند به رویش بیاوریم اما به آنی نرسیده پشیمان می شوند و می گویند شاید با اینکار قبح این عمل برایش بریزد و دروغ گفتن تبدیل به کار هر روزه اش شود. سوالی که همواره پرسیده می شود اما این است که اساسا چرا آدم ها دروغ می گویند؟

«مجتبی.م» روانشناسی است که مدت ها در زمینه ی علل توسل آدم ها به دروغ گفتن تحقیق کرده است. او می گوید: «برخی افراد عادت دارند که دروغ بگویند. یعنی هیچ اجباری در میان نیست. هیچ نفعی از این کار نمی برند. در این گروه از افراد حتی بی اینکه تحت فشار شرایط باشند هم آسمان و ریسمان را به هم می بافند و افسانه سرایی می کنند.  اغلب افراد با دروغ گفتن دو انگیزه دارند. انگیزه ی اول  جلب توجه است و  دوم این است که  به گمانشان به این شیوه زودتر به مقصود خواهند رسید، کم زحمت است و اگر روشش را هم خوب بلد باشی بی ضرر.»

دانستن اینکه آدمها دروغ گفتن را کی و چطور آغاز می کنند دشوار نیست. بسیاری از والدین با گفتن دروغ های به قول خودشان کوچک در برابر کودکان و وقتی تنها الگوی رفتاری آنها هستند زشتی آن را کم رنگ می کنند. این تصویر را احتمالا زیاد دیده اید. توی خانه اید. تلفن زنگ می زند. می روید که گوشی را بردارید و پدر یا مادر یا یکی از اعضای خانه با صدایی آهسته می گوید: اگر فلانی بود من نیستم! به نظرتان اگر این ماجرا در برابر کودکی که در سن رشد و یادگیری و شکل گیری شخصیت است چند مرتبه رخ دهد چه اتفاقی خواهد افتاد؟

«مجتبی.م» معتقد است: «در مواجهه با افرادی که بدلیل بزرگ شدن در خانواده های نابسامان یا آزارهای روحی و روانی مبتلا به عارضه ی اختلال دروغگویی شده و بی دلیل دروغ می گویند بهتر است آنها را نادیده بگیرید.» اما گاهی ماجرا اختلال دروغگویی نیست. یعنی ممکن است یکی از نزدیک ترین آدم هایی که می شناسید خیلی آگاهانه، حساب شده و حرفه ای به شما دروغ بگوید: «در این مورد هم یقین بدانید که تحقیر و سرزنش دردی را دوا نخواهد کرد. برای کمک به رفع این مشکل باید خیلی صبور باشید. بی آنکه موجبات آزار روحی او را فراهم کنید به او بفهمانید که می دانید دارد دروغ می گوید و این تنها شما نیستید که از این مسئله آگاه می شوید. سایرین هم پس از مدتی متوجه خواهند شد و او دیگر جدی گرفته نخواهد شد. از عواقب بی اعتمادی برایش بگویید و اینکه اگر اعتماد آدم ها به او صدمه ببیند، هرگز نمی تواند با صرف هیچ هزینه ای آن را به شکل اولش بازگرداند. منطقی است که در مدت کوتاه تکنیک های درمانی درباره ی آدم دروغگو پاسخ ندهند.» این عارضه ای است که ریشه در سال های پیشین و اتفاقاتی که بر فرد گذشته دارد اما یک جایی بالاخره ما باید تکلیف خودمان را با دروغگوهایی که می شناسیم روشن کنیم. بعد از همه ی تلاش ها و کمک هایمان یک جا باید تصمیم بگیریم که آیا او ارزش حمایت های ما را دارد؟ یا بهتر است او را به حال خود بگذاریم تا در داستان های غریبی که می سازد غرق شود و به جای وقت گذاشتن برای اصلاح او، آدم های پیرامون را از حضور او و دروغ هایش آگاه کنیم.

  • از متن نمایش خشکسالی و دروغ

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

وزوز گوش؛ سرسام آور و شاید درمانپذير

۶ مهر ۱۳۹۴
همایون خیری
خواندن در ۳ دقیقه
وزوز گوش؛ سرسام آور و شاید درمانپذير