close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها

۴ شهریور ۱۳۹۳
پرویز جاهد
خواندن در ۱۲ دقیقه
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها
ستارگان در آسمان سینمای ایران؛ بخش پنجم: ظهور سوپر استارها

دهۀ هفتاد، دهۀ ظهور ستارگان زن جوان، جذاب و زیبایی بود که خلاء یک دهه از سینمای بی ستاره را نسبتاً تا اندازه ای پر می کرد. در میان آنها شهرت و محبوبیت نیکی کریمی، بیتا فرهی، لیلا حاتمی و هدیه تهرانی، بیشتر از دیگران بود. 

فیلم عروس(1370) ساختۀ بهروز افخمی با بازی نیکی کریمی را باید نقطه شروع دوباره ای برای ستاره سالاری در سینمای ایران به حساب آورد. عروس از این زاویه، فیلمی تابوشکن بود. فیلمی که به مدد وجود بازیگران جوان، جذاب و خوش سیمایی چون نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب، مورد توجه عامۀ تماشاگر قرار گرفت و به پرفروش ترین فیلم آن سال تبدیل شد. عروس، نخستین فیلم ایرانی اکران شده در سینمای پس از انقلاب بود که زیبایی اروتیک زنانه را با کلوزآپ هایی از صورت نیکی کریمی به نمایش گذاشت. نیکی کریمی پس از عروس، با بازی در فیلم های مهرجویی، علاوه بر زیبایی زنانه، قابلیت های بازیگری خود را نیز به نمایش گذاشت. بازی او در نقش زنِ سنتی خانه دار و فداکار فیلم سارا و یا دختر دانشجوی عارف مسلک و سرگردان فیلم پری، تفاوت زیادی با نقش زنان در فیلم های دهۀ شصت داشت. نیکی کریمی در فیلم شبه نوآر «باج خور» ساختۀ فرزاد موتمن نیز با آرایش تند و غلیظ و رفتار و نگاه های اغواگرانه اش، تصویر تازه ای از زن فم فتال ایرانی را بازنمایی کرد که پیش تر هدیه تهرانی در شوکران، آن را به شکل پوشیده تری به نمایش گذاشته بود.

بیتا فرهی در اولین نقش سینمایی اش در فیلم هامون مهرجویی، برای نخستین بار تصویری از زن روشنفکر و مدرن ایرانی را ارائه کرد، زنی که نقاشی می کرد، شعر و فلسفه می خواند و خواهان آزادی و استقلال زنانه اش بود. فرهی در فیلم بانو نیز در کنار خسروشکیبایی، نقش زنی اریستوکرات را بازی کرد که سعی داشت با مسئله جدایی از شوهرش کنار بیاید. فرهی با کم کاری و فاصله های طولانی بین فیلم هایش هرگز نتوانست موقعیت خودش را به عنوان یک ستاره در سینمای ایران تثبیت کند و تنها با تصویر مهشیدِ فیلم هامون به خاطره ای در ذهن تماشاگران ایرانی تبدیل شد. 

در نیمۀ دوم دهۀ هفتاد، هدیه تهرانی، برای نخستین بار در فیلم شوکران(ساختۀ بهروز افخمی)، تصویری از زن اغواگر ایرانی را بازنمایی کرد، زنی که چذابیت های جنسی و ویژگی های اروتیک زنانه اش را پنهان نمی کرد و تا حدی که ممیزی اجازه می داد، آنها را به نمایش می گذاشت.  تهرانی که با بازی در فیلم سلطان مسعود کیمیایی، پا به سینما گذاشته بود، خیلی زود به محبوبیت و شهرت یک ستاره واقعی در سینمای ایران دست یافت و به تدریج، به یکی از گران ترین بازیگران زن سینمای ایران تبدیل شد. تهرانی، روند بازتولید و ظهور ستاره های زن در سینمای ایران را که با تصویر نیکی کریمی در عروس آغاز شده بود، تکمیل کرد. او در نقش زنان مدرن شهری در جامعه مذهبی و مردسالار، آزادانه خواسته هایش را بیان می کرد. چهرۀ جذاب، خونسرد و سنگی هدیه تهرانی، صدای گرفته و لحن حرف زدن و نگاه های بی حالتش که جلوه ای اثیری و رازآلود به او می داد، با شخصیت زن تنها، مرموز و اغواگر فیلم شوکران، همخوانی دقیقی داشت. او اگرچه در شوکران، زنی را به نمایش گذاشت که از محدوده های تعیین شده از سوی جامعه فراتر رفت و خطوط قرمز نظام اسلامی را نادیده گرفت اما در پایان فیلم، مکافات این عمل جسورانه اش را با مرگ خود پرداخت. نقش او به عنوان زن اغواگری که مردی زن دار را می فریفت و از راه به در می کرد، آن زمان در سینمای ایران بی سابقه بود. شوکران همچنین اولین فیلم در سینمای بعد از انقلاب بود که در آن بازیگر زن بر روی پرده سیگار می کشید. ژست زنی با سیگار، فیگور هدیه تهرانی را به عنوان یک ستارۀ سینما، تکمیل می کرد. تهرانی این فیگور سینمایی و جذابیت اروتیک خود را در ملودرام جنایی فریدون جیرانی یعنی «قرمز» نیز به نمایش گذاشت.

در این دوره، برخی از بازیگران زن برجسته سینمای ایران مثل گلاب آدینه، گلچهره سجادیه و فاطمه معتمد آریا نیز بدون تکیه بر جذابیت های جنسی زنانه و ویژگی های متعارف یک ستارۀ سینما، و تنها به خاطر سبک بازیگری شان و نقش های سخت و پیچیده ای که بر عهده می گیرند، محبوبیت و شهرت زیادی در میان تماشاگران سینمای ایران به دست آورده و به عاملی تعیین کننده در موفقیت تجاری و هنری فیلم ها تبدیل شوند.

بدون شک لیلا حاتمی را باید جزو محبوب ترین و موفق ترین ستارگان زن سینمای ایران به حساب آورد. زنی که شهرت او بعد از بازی در فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی، از مرزهای ایران فراتر رفت. موفقیت های داخلی و خارجی لیلا حاتمی، موقعیت او را به عنوان یک بازیگر زن در سینمای ایران تحکیم تر کرد. حاتمی با چهرۀ زیبا و معصومانه و متانت حرفه ای اش، محبوبیت زیادی در میان تماشاگران ایرانی(چه عامی و چه نخبه) یافته است. او که بازیگر گزیده کاری است، اغلب در نقش هایی ظاهر شده است که با فیزیک ظاهری و منش شخصی اش، ارتباط تنگاتنگی دارد(نمونه های بارز آن فیلم های لیلا، چیزهایی هست که تو نمی دانی و پله آخر است). حاتمی، به رغم ستاره بودن و شهرت و محبوبیت حرفه ای اش، سعی کرده از حاشیه ها و جنجال های متداول پیرامون ستاره های زن دور باشد و زندگی آرام و بی سر و صدایی داشته باشد. با این حال، حضور او در هیئت داوران جشنواره کن امسال و روبوسی اش با ژیل ژاکوب، رئیس این جشنواره، جنجال زیادی به پا کرد و خشم تندروهای داخلی را علیه او برانگیخت.

در میان ستاره های زن سینمای بعد از انقلاب ایران، گلشیفته فراهانی، بیشتر از بقیه جنجال آفرین بوده است. فراهانی که در دهۀ هفتاد با بازی در نقش دخترک شیطان و سر به هوای فیلم درخت گلابی داریوش مهرجویی، استعداد بازیگری خود را آشکار کرده بود، با بازی در فیلم های بوتیک، هفت پرده، اشک سرما، میم مثل مادر و سنتوری بسرعت به جایگاه یک ستارۀ موفق رسید اما بعد از خروجش از ایران و بازی در فیلم های هالیوودی، بخت خود را برای ستاره شدن در عرصه ای فراتر از مرزهای ایران امتحان کرد. فراهانی بعد از مهاجرت، با برهنه شدن در مقابل دوربین عکاس مجله فیگارو و ارائه فیگوری سکسی از خود، از تصویر باحجاب خود در فیلم های ایرانی آشنازدایی کرد و نخستین قدم را برای وارد شدن به دنیای پر زرق و برق ستاره ها و سلبریتی های دنیای مد و سینما و رقابت با آنها برداشت.                                                                                                                                                                                                                                                                                               با تغییر نگرش عمومی جامعه و مسئولان سینمایی نسبت به ستاره سالاری، از اواسط دهۀ شصت به تدریج روند ستاره‌ شدن بازیگران مرد ایرانی نیز آغاز شد که از میان آنها امین تارخ، مهدی‌‌ هاشمی، اکبر عبدی، رضا کیانیان، جمشید‌‌هاشم پور و خسرو شکیبایی، محبوبیت بیشتری یافتند. اما آنچه خسرو شکیبایی را به ستاره ای محبوب در سینمای ایران تبدیل کرد، بازی او در نقش روشنفکری درمانده و سرگردان و عارف مسلک در فیلم هامون بود که شعرهای شاملو را زیر لب زمزمه می کرد و ترس و لرز کی یر که گارد، ورد زبانش بود. صدای دورگه، گرم و رسای شکیبایی و شیوۀ بازی درونگرایانه اش، از ویژگی های متمایز او در میان بازیگران مرد ایرانی بود. پرویز پرستویی نیز، که مثل شکیبایی از تئاتر به سینما آمده بود، با بازی فراموش نشدنی اش در فیلم آژانس شیشه ای، به ستاره ای محبوب در سینمای ایران تبدیل شد. بازی پر قدرت، چهرۀ کاریزماتیک و بیان محکم پرستویی، عامل اصلی محبوبیت او نزد تماشاگران سینما بود. 

در میان این بازیگران، فریبرز عرب نیا از بقیه جوان تر بود. نقش او در فیلم سلطان مسعود کیمیایی، شخصیت تک رو، عصیانگر و خشمگین فیلم های موج نویی قبل از انقلاب(قیصر-تنگنا) را تداعی می کرد. صورتِ زخمی و له شدۀ او یادآور چهره کتک خوردۀ علی خوشدست در تنگنا یا بهروز وثوقی در رضا موتوری بود.

با آغاز جنبش اصلاحات و بعد از گشودگی نسبی فضای فرهنگی در دوم خرداد 1376، شرایط برای ظهور ستاره های جوان تر در سینمای ایران فراهم شد. نقش زنان در فیلم های اين دوره بيش تر و متنوع تر از دوره های قبل بود و سینماگران، آزادی بیشتری برای نمایش جذابیت های جنسی بازیگران زن و مرد پیدا کردند.  

فضا برای طرح موضوعاتی مثل فحشا، دختران فراری، عشق زمينی و خیانت مردان در سینما که پیش تر تابو تلقی می شدند، مناسب تر شد. به دنبال آن شکل و شمایل و آرایش و پوشش زنان نیز تغییر کرد و تصویر سینمایی آنها به زندگی واقعی ایرانی نزدیک تر شد.

ستارگانی چون ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، محمدرضا فروتن و میترا حجار محصول این دوره اند. محمدرضا فروتن و میترا حجار در اعتراض، متولد ماه مهر و زیر پوست شب، جوانان معترض، خشمگین و عاصی دهه هفتاد را به نمایش گذاشتند، جوانانی که از وضعیت سیاسی و اجتماعی موجود به تنگ آمده و خواهان تغییر بودند.

از اواسط دهۀ هشتاد، با روی کار آمدن دولت محافظه کار محمود احمدی نژاد و تغییر سیاست های سینمایی کشور، ستاره سالاری در سینمای ایران وارد مرحله تازه ای شد. مسئولان سینمایی این دوره، برخلاف مسئولان دهه های گذشته که مخالف سرسخت نظام ستاره سالاری در سینمای ابران بودند، به حامیان اصلی ستاره سازی تبدیل شدند. ارتباط ها و حمایت های علنی اسفندیار رحیم مشایی، مشاور رئیس جمهور وقت از برخی ستارگان سرشناس سینمای ایران از جمله هدیه تهرانی، در راستای چنین سیاستی بود.

دیگر می شد بیل بوردهای تبیلغاتی کالاهای مختلف را با تصویر ستارگان خوش قیافۀ ایرانی مثل محمدرضا گلزار در خیابان ها و بزرگراه های شهر تهران مشاهده کرد، در حالی که در دوره های قبل، به سینماگران توصیه می شد که از به کارگیری تصاویر کلوزآپ بازیگران خوش سیمای زن و مرد در پوسترها و آگهی های تبلیغاتی فیلم ها خودداری کنند.  
دیگر این سوپراستارها بودند که سرنوشت اقتصادی یک فیلم را رقم می‌زدند و تهیه کننده ها و کارگردان ها نیز ترجیح می دادند به سراغ بازیگرانی بروند که حضور آنها تضمین کنندۀ موفقیت فیلمشان در گیشه بود. در سینمایی که اکثر فیلم ها با بودجه ها و حمایت های دولتی ساخته می شود و بسیاری از سینماگران مستقل، پولی برای تهیه فیلم هایشان ندارند، حضور این سوپراستارها در فیلم ها، عامل قطعی موفقیت تجاری آن فیلم هاست. 
امروز بازیگرانی مثل امین حیایی، رضا عطاران، بهرام رادان، شهاب حسینی، هدیه تهرانی، مهناز افشار، محمدرضا گلزار و حامد بهداد، دقیقا دارای چنین موقعیتی در سینمای ایران اند. گرایش به ستاره سالاری و ستاره سازی کاذب در سینمای ایران، به حدی از افراط رسیده است که صدای برخی از کارگردان ها را نیز درآورده است. تهمینه میلانی در فیلم «سوپراستار» به انتقاد از شرایط اجتماعی و وضعیت بی برنامۀ سینمای ایران پرداخت، سینمایی که ستاره‌‌ها، آن را به تسخیر خود در آورده اند. این فیلم در مورد یک ستاره سینماست که قواعد حرفه ای کار فیلمسازی را نپذیرفته و با دخالت‌‌های بی موردش در روند ساخت فیلم، خلل ایجاد می‌کند. بهرام بیضایی نیز در فیلم «وقتی همه خوابیم» به بحران بازیگری در سینمای ایران و میل افراطی و شدید آن به ستاره سالاری پرداخته است. فیلم بیضایی در مورد تهیه کنندگانی است که در ازای تامین سرمایۀ یک فیلم، بازیگرهای مورد علاقه خودشان را، به پروژه های سینمایی تحمیل کرده و با این کار استقلال سینماگران را نشانه می گیرند. به گفتۀ بیضایی، فیلم «وقتی همه خوابیم» در واکنش به نیمه کاره ماندن فیلم قبلی او یعنی «لبۀ پرتگاه» ساخته شد که تولید آن به خاطر تحمیل خواست های تهیه کنندۀ آن به بیضایی، متوقف شد.

فریدون جیرانی نیز در سه گانۀ «ستاره‌‌ها»، به انتقاد از وضعیت نامطلوب ستاره ها در دوره های مختلف سینمای ایران پرداخته و تصویر تلخی از زندگی آنها ارائه داد. قست اول این سه گانه یعنی «ستاره می‌شود»، ماجرای دختری(با بازی اندیشه فولادوند) است که رویای ستاره شدن در سینما دارد و می خواهد پله‌‌های ترقی و ستاره شدن را، یک شبه طی کند. جیرانی در این فیلم به انتقاد از مناسبات نادرست حاکم بر سینمای ایران و سیستم ستاره سازی در آن پرداخته است. 
 
سینمای حرفه ای و تجاری در همه جای جهان از هالیوود گرفته تا ایران متکی به وجود ستاره های سینماست. ستاره ها، عاملی تعیین کننده در موفقیت یا شکست فیلم ها به حساب آمده و نقش مهمی در گردش سرمایه در سینما دارند. بازیگرانی چون لیلا حاتمی، شهاب حسینی، هدیه تهرانی، حمید فرخ‌نژاد، مهران مدیری، مهناز افشار، رضا عطاران و حامد بهداد، به دلیل محبوبیت شان نزد تماشاگران و موقعیت سوپر استار بودنشان در سینمای ایران، می ‌توانند سرنوشت یک فیلم را تغییر دهند. برخی از این بازیگران، جزو گران ترین بازیگران سینمای ایران از نظر میزان دستمزد محسوب می شوند و با دستمزد هر یک از آنها می توان یک فیلم مستقل کم هزینه ساخت. آنها نه تنها سهم زیادی در فروش یک فیلم دارند بلکه حضور آنها در فیلم ها، می تواند برخی از ضعف‌های داستانی و ناشی گری های کارگردان فیلم را بپوشاند. اما از سوی دیگر، اتکای سینما به ستاره ها و بازیگران محبوب و پرفروش، می تواند عامل تهدید کننده ای برای استقلال سینما نیز باشد و موقعیت سینماگران مستقل را که تنها به کیفیت هنری اثرشان فکر می کنند و به جذابیت های تجاری و عامه پسند، اعتنایی ندارند، به خطر اندازد. 

-------------------------------------
فهرست منابع:

تاریخ سینمای ایران. جمال امید
فصلنامه فارابی. شماره 37.  دوره دهم(مقاله سینمای فارسی. علی علایی)
دهه سی: تولد دوباره. فریدون جیرانی(تاریخ تحلیلی صد سال سینمای ایران)
فیلمشناخت ایران. فیلمشناسی ایران 1309-1357. عباس بهارلو
تاریخ سیاسی سینمای ایران. حمیدرضا صدر
زنان برهنه در سینمای ایران. گفتگو با پرویز جاهد. نشریه اینترنتی شهرگان. دهم فوریه 2012.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

تصویری

پرده بردارى

۴ شهریور ۱۳۹۳
پرده بردارى