close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
فرهنگ

«کشتارگاه» در جشنواره کن؛ چند نوجوان کرد در آستانه بلوغ

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
محمد عبدی
خواندن در ۴ دقیقه
«کشتارگاه» در جشنواره کن؛ چند نوجوان کرد در آستانه بلوغ
«کشتارگاه» در جشنواره کن؛ چند نوجوان کرد در آستانه بلوغ
«کشتارگاه» در جشنواره کن؛ چند نوجوان کرد در آستانه بلوغ

کشتارگاه ساخته بهزاد آزادی نماینده ای از نسل جدید فیلمسازان جوان ایرانی است که در جشنواره کن در بخش سینه فونداسیون پذیرفته شده است.

فیلم داستان چند نوجوان را در جایی به اسم کشتارگاه در کردستان روایت می کند: داستان دو برادر و دو دوست آنها که در رویای ثروتمند شدن- و "رفتن به تهران و شمال"- به قاچاق مواد مخدر روی آورده اند و در این فکرند که با همکاری یک قاچاقچی به نام رامین، به بهترین فروشندگان هروئین در کشتارگاه بدل شوند.

فیلم با شادی کودکانه آنها آغاز می شود؛ جایی که در آب سرخوشی متناسب با سن و سال شان را تجربه می کنند اما به سرعت با یک اتفاق پیشگویانه- خونریزی بینی هیوا- جهان امن آنها در آستانه تغییر قرار می گیرد. دیالوگ های بعدی درباره بدهی شاهو- که از همه بزرگ تر است- به مردی به نام عبدالله و حرف های آنها درباره آمالشان برای فرار از فقر از طریق قاچاق مخدر و حتی حرف زدن درباره داعش و "کثافت" خطاب کردن آنها،-که در فیلم البته شعاری به نظر می رسد- از جهانی حرف می زند که آرامش دنیای آنها را بر هم خواهد زد و آشکارا با سرخوشی کودکانه صحنه قبل در تضاد است.

فیلم با شادی آغاز می شود و با غمی درونی به پایان می رسد. روند ماجرا یک بلوغ تلخ را روایت می کند که با ساده اندیشی های کودکانه آنها در تضاد است. با اتفاقی که برای هیوا می افتد، عملاً شاهو- به عنوان شخصیت اصلی- با حقیقت تلخ زندگی روبرو می شود. او مجبور است که حقیقت را از برادر کوچک ترش، هیمان  و دوست او زانیار پنهان کند و این به غمی تلخ و درونی بدل می شود که در نمای آخر به اوج می رسد. پیش از آن شاهو موهای خود را می تراشد که نمادی است از آینده او، بی آن که بر آن تاکید مشخصی شود: زندان.

شاهو رازدارترین و پیچیده ترین شخصیت فیلم است. رابطه او با مادرش داستان حاشیه ای را پیش می برد که فیلمساز چندان فرصت پرداختن به آن را ندارد و رابطه مادر شاهو با پدر زانیار به قصه فرعی ای بدل می شود که در سایه قصه اصلی در حد اشاره باقی می ماند. در واقع ما تاثیر این رابطه را در رابطه این چند جوان می بینیم. زانیار که موضوع را می فهمد تنها از شاهو می خواهد که رازدار باشد تا "رفاقت" او با هیمان- برادر شاهو- پایدار بماند.

اما شخصیت مادری که چندان دیده نمی شود در هاله ای از ابهام می ماند و صحنه گریه او و شکستن پاشنه کفش اش، کمکی به شناخت شخصیت و پیشبرد ماجرا نمی کند. در واقع فیلم به شدت از جنبه ای مردسالار روایت می شود. برهنگی های مردانه و رفاقت های آنها، دنیایی عاری از زنان را روایت می کند که در آن زنان جایی ندارند و به سرعت از دنیای آنها خارج می شوند. در واقع زنان به جای منشا مهر و محبت، به انگیزه ای برای انزجار بدل می شوند، تا آنجا که شاهو انزجارش را از پدر زانیار به روشن ترین شکل به نمایش می گذارد.

دوربین فیلمساز از ابتدا بی تاب است و با حرکات ممتد روی دست ، تنش صحنه را با تماشاگر قسمت می کند. حتی در صحنه های آرام ابتدای فیلم، فیلمساز همین سبک و سیاق دوربین روی دست را حفظ می کند و در صحنه پس از مرگ، با تنش بیشتری روبرو هستیم تا آنجا که حتی حرف زدن شخصیت ها با هم بجای قطع، با حرکت ممتد دوربین روی دست از صورت یکی به دیگری روایت می شود.

در مجموع برخی صحنه ها - نظیر صحنه مرگ- شتابزده به نظر می رسند و کارکرد لازم را ندارند، اما روایت نوجوانان حاشیه نشین و آمال و آرزوهای ناممکن آنها- که در تضاد با خشونت جامعه قرار می گیرد- کشتارگاه را به فیلم کوتاه دیدنی ای تبدیل می کند که لیاقت شرکت در بخش سینه فونداسیون- فیلم های دانشجویی- جشنواره کن را دارد.

سکانس آخر جهان فیلم را خلاصه می کند: دوربین نا آرام از درون آشفته شاهو و احساس گناهش حکایت می کند، در حالی که بسیار به او نزدیک تر شده ایم و نماهای نزدیک بیشتری می بینیم. با این حال شاهو سعی دارد با یک دروغ همه چیز را طبیعی جلوه دهد و خبر خوشی به دوستانش می دهد. اما ما به عنوان تماشاگر در مقام دانای کل می دانیم که این آغاز انحطاط این سه نوجوان است که سرنوشت بهتری در تهران در انتظار آنها نیست. بلیت هایی که شاهو می خرد، بلیت های یک طرفه ای است که آنها را بیشتر و بیشتر به دنیای خشن و تبهکارانه هدایت خواهد کرد، در حالی که شاهو- بزرگ تر از همه- به این بلوغ رسیده و می داند که چه در انتظار آنهاست، اما برادرش و دوست جوان او، هنوز در رویاهای کودکی خود به سر می برند و با خشونت جهان پیرامون شان چندان آشنا نشده اند. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

جامعه مدنی

رادیو رنگین کمان؛ رسانه همجنسگرایان و دیگر اقلیتهای جنسی

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
نرگس توسلیان
خواندن در ۷ دقیقه
رادیو رنگین کمان؛ رسانه همجنسگرایان و دیگر اقلیتهای جنسی