شاید ایران تنها کشوری است که وکلای آن نهتنها بهخاطر دفاع از حق موکلین خود زندانی میشوند، بلکه برای آگاهیبخشی جامعه و آموزش مبانی بنیادین حقوقی، محکوم شده و زندگی خود را در زندان میگذرانند.
«امیرسالار داودی» وکیل حقوقبشری است که بهخاطر وکالت نوکیشان مذهبی، جامعه بهاییت و راهاندازی کانال تلگرامی «بدون روتوش»، درحالحاضر در بند ۴ زندان اوین، محکومیت ۱۰ سال اجرای حبس خود را میگذراند.
جایزه بینالمللی حقوقبشری «لودویک ترارو» ۲۰۲۲، به او تعلق گرفت. این جایزه روز جمعه۲۶خرداد، طی مراسمی در شهر آمستردام، به «طناز کلاهچیان»، همسر امیرسالار داودی، وکیل ایرانی زندانی و دختر آنها، اهدا شد. خانم کلاهچیان برای نجات زندگی دختر ۹ ساله خود و آقای داودی، ایران را ترک کرده است. او با «ایرانوایر» از رنجی که بر خانواده زندانیان میرود، صحبت میکند.
***
امیرسالار داودی، وکیل دادگستری، یکی از وکلایی است که همواره وکالت پروندههای سیاسی و مدافعان حقوقبشر را برعهده گرفته و بارها احضار، بازداشت و زندانی شده است. آقای داودی ۲۹آبان۱۳۹۷، با یورش نیروهای امنیتی به محل کارش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. نیروهای امنیتی همان روز بدون مجوز رسمی، محل کار و منزل شخصی آقای داودی را مورد تفتیش قرار دادند.
این وکیلمدافع حقوقبشر، بعد از بازداشت، بیش از شش ماه را در بند ۲۴۱ زندان اوین در سلول انفرادی سپری کرد و در این مدت، از حق ملاقات با خانواده محروم ماند.
امیرسالار داودی مدیر یک کانال تلگرامی به نام بدون رتوش بود که در آن مطالب انتقادی درباره سیستم قضایی و حکومت جمهوری اسلامی، و ضایع شدن حقوق شهروندان منتشر میکرد.
به گفته خانم کلاهچیان، همسر امیرسالار داودی، در حال حاضر این وکیل دادگستری ۳ سال و ۶ ماه از حبس خود را گذارندهاست. هرچند شرایط از لحاظ آیین دادرسی کیفری محیا بوده و میتوانسته از مزایای آزادی مشروع و مرخصی برای نوروز ۱۴۰۲ بهرهمند شود، اما با اعمالنظر نیروهای امنیتی، آزادی مشروط او توسط شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب و مرخصی او هم با دستور مستقیم دادستانی، رد شد.
طناز کلاهچیان میگوید چون همسر او سالها وکیل متهمین بهزعم آقایان امنیتی، ولی در واقع سیاسی و عقیدتی بوده است، به او سختگیری میکنند. آقای داودی وکالت افرای همچون «زینب جلالیان»، «سهیل عربی»، «سعید شیرزاد»، شماری از فعالین مدنی و سیاسی یا اقلیتهایی مثل بهاییها و نوکیشان مسیحی را بهعهده داشته است.
به گفته طناز کلاهچیان، حساسیت نیروهای امنیتی بر زینب جلالیان، سعید شیرزاد، سهیل عربی و «عالیه مطلبزاده»، بسیار زیاد بوده است.
از زینب جلالیان بهعنوان قدیمیترین و تنها زندانی سیاسی زن با حکم حبس ابد در ایران نام برده میشود.
سعید شیرزاد، زندانی سیاسی، سهیل عربی، وبلاگ نویس و عالیه مطلبزاده، مستندساز و روزنامهنگار هستند.
خانم کلاهچیان توضیح میدهد: «از سال ۱۳۹۱، امیرسالار پرونده بسیاری از بهاییان و نوکیشان را داشت. یکی از پروندههای او مربوط به بازداشت حدود ۲۵ نفر بهایی بازداشت شده در شهر گرگان بود که فکر میکنم پرونده حدود ۱۲ نفر از آنان دست امیرسالار بود. در بازجوییها، تمرکز زیادی بر این موضوع بود.»
بدون روتوش، سردرد شدید قوهقضاییه
زمانی که امیرسالار داودی درخواست تجدیدنظر در پرونده خود داد، با ۴ اتهام «همکاری با دولت دشمن از طریق مصاحبه» که اشاره به مصاحبه با «صدای آمریکا» است، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقامات» و «تشکیل گروه برای براندازی نظام»، مجرم شناخته شد. به گفته طناز کلاهچیان، منظور از تشکیل گروه بهقصد براندازی دولت، تشکیل گروه تلگرامی بدون روتوش بوده است که بسیار بر روی فعالیتهای آن حساس بودند.
خانم کلاهچیان، وکیل دادگستری میگوید: «ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی، به تشکیل گروه بهقصد براندازی نظام اشاره دارد، آقای داودی سال ۱۳۹۴ یک کانال تلگرامی به نام بدون روتوش راهاندازی کرد که به یک سری از قوانین ناقض حقوق شهروندی میپرداخت و نسبت به بعضی مسائل واکنش نشان میداد. سال ۱۳۹۷ حکم بازداشت او هم به این ترتیب صادر شد. یکی از حساسیتها هم، مخالفت او با اعدام مفسدان ارزی بود که آن را نقض حقوق شهروندی عنوان کرد. رای ۳۰ سال زندان که به ۱۰ سال منتهی شد و در حال اجرا است، بهدلیل تشکیل کانال تلگرامی بدون روتوش بود. ۳ سال و ۵ ماه آن گذشته است و ۶ سال و ۷ ماه آن باقی مانده است. البته طبق قانون، او میتوانست از مرخصی و آزادی مشروط استفاده کند.»
به گفته این وکیل دادگستری و همسر زندانی، حدودا اواسط خرداد، آزادی مشروط، اعاده دادرسی و مرخصی امیرسالار داودی رد شد.
خانم کلاهچیان میگوید چون آقای داودی مدام در مورد عقاید ضد حکومتی خود مینویسد، تحت فشار بیشتر است. نمیتواند از عقاید خود ننویسد، نوشتن بال پرواز او است.
این وکیل دادگستری بعد از آتشسوزی در زندان اوین که در شب ۲۳مهر۱۴۰۱ رخ داد، به مدت ۲ ماه ممنوع از تماس بود. دلیل آن هم انتشار مطالبی به قلم او در مورد جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود.
آخرین ملاقات و خداحافظی
آخرین ملاقات این خانواده ۳ نفره، روز ۲۳خرداد بود، خانم کلاهچیان میگوید: «راجعبه سفرمان برای دریافت جایزه توضیحاتی به او دادم. برای او شوکه کننده بود، ولی تصمیمی بود که برای هر دو ما، بهویژه دختر ما آیرین که تازه تولد ۹ سالگی او را جشن گرفتهایم، باید گرفته میشد.»
تجربه همسر زندانی بودن چگونه بود؟
طناز کلاهچیان، ادمین دوم کانال تلگرامی بدون روتوش است. با بازداشت امیرسالار داودی، برای همسر او هم احضاریه صادر شد. ۲ جلسه بازجویی طولانیمدت از ۸ صبح تا حدود ۳ بعدازظهر داشت، ولی حکم بازداشت نگرفت. خانم کلاهچیان میگوید:«دخترمان آیرین شرایط خوبی نداشت، چون کنار آمدن با قضیه بازداشت پدرش خیلی برای او سخت بود، ضمن اینکه ملاقات هم نداشتیم.»
بعد از بازداشت امیرسالار داودی در ۲۹آبان۱۳۹۷، تا ۱۴بهمن اجازه ملاقات ندادند. حدود ۵۰ روز بعد از بازداشت، اجازه هیچ تماس تلفنی هم با خانواده نداشت. او و همسرش در تمام این مدت بهصورت همزمان بازجویی میشدند. یک ماه بعد از نخستین دیدار با همسر، ۱۵اسفند، آیرین برای نخستین بار بعد از دوره بازجویی و بازداشت، پدر خود را ملاقات کرد.
امیرسالار بازداشت شد، آیرین لکنت زبان گرفت
طناز کلاهچیان روزهای بازداشت همسر خود را اینگونه توصیف میکند: «در ابتدا خیلی سخت و شوک بسیار بزرگی برای خانوادههای ما، من و آیرین بود. ضمن اینکه من را هم مدام احضار میکردند. آیرین در این دوره بهدلیل فشار و استرس بسیار زیاد، دچار لکنت زبان شد. حدود ۷ ماه این دوران سخت را با مشاوره سپری کردیم تا کلام آیرین برگشت. آیرین کودک درونگرایی است و خیلی بروز نمیدهد، برای همین، فشارها بهصورت شوک و لکنت زبان او شروع شد.»
کودکان دارای والد زندانی چالشهای فراوانی پیشرو خود دارند، از جمله اینکه چگونه به او گفته شود والد او در زندان است. خانم کلاهچیان میگوید: «از همان ابتدا سعی کردیم آیرین ۴ ساله را با کلمه زندان، بازداشت و اینکه پدرم زندان است، آشنا کنیم. من و مشاور آیرین ترجیح دادیم بهجای مخفی کاری و گفتن اینکه پدر ماموریت کاری یا مسافرت است و در چند ماه آینده باز میگردد، از ابتدا واقعیت را با زبان کودکان به او بگوییم. به آیرین گفتیم پدر مدتی نیست، دست ما هم نیست و از برگشت او اطلاعی نداریم. این شرایط عادی نیست، ولی باید این شرایط را باهم تجربه و تحمل کنیم.»
ملاقات در لباس زندان، بحرانی برای آیرین
همسر امیرسالار داودی میگوید: «بار نخست که امیر سالار بازداشت بود، فقط خودم برای ملاقات رفتم. چند بار آقای "رستمی"، دادیار ناظر زندان که الان بازپرس شعبه یک دادسرا اوین است، به من گفت خودت ممنوع از ملاقاتی، اما دخترت میتواند پدرش را ببیند. بحث کردیم و من اجازه ندادم آیرین بدون من به ملاقات برود، گفتم خودم باید بروم موقعیت و شرایط امیرسالار را بسنجم و با توجه به شرایط او، دخترم را به دیدار پدرش ببرم. دخترم کوچک است و شاید فضای مناسبی نباشد. چند ماه ندیدن پدر میارزد به دیدن آن فضا که شاید فضای خیلی جالبی برای یک کودک ۴سال و نیمه نباشد.»
او ادامه میدهد: «در اولین ملاقات، امیرسالار را با لباس زندان آورده بودند که لباس جالبی برای یک کودک نیست. همانجا مقابل نیروهای امنیتی گفتم در ملاقات بعدی من دخترم را همراه میآورم، ولی اصلا دلم نمیخواهد پدرش را در نخستین ملاقات، در این لباس ببیند. هرچند نمیدانم در ماههای آینده چه رخ خواهد داد. گفتند شرایط را بررسی میکنیم، اگر بشود پدرش را با بلوز و شلوار معمولی میآید، وگرنه حتما باید با لباس زندان بیاید و نهایتا با لباس معمولی آمد. ولی در ملاقاتهای بعدی، در لباس زندان بود.»
بزرگترین چالش برای بازداشت یک وکیل و سرنوشت موکلین او
طناز کلاهچیان، وکیل دادگستری میگوید در کنار مشکلات روحی زندانی شدن همسرش، پیگیری پروندههای موکلین او هم چالش بسیار بزرگی بود. او توضیح میدهد: «در نخستین ملاقات با امیرسالار، نیروهای امنیتی و بازجوها داخل اتاق نشستند، من برگهای حاوی اسامی موکلین در دستم بود تا در مورد آنها از آقای داوودی مشورت بگیرم و چالش من با نیروهای امنیتی، اسامی نوشته شده روی این برگه بود. ماموران امنیتی میگفتند نمیتوانی این اسامی را داخل ببری. میگفتم الان چه کنم؟ خودتان اسامی را ببرید و در مورد پروندهها سوال کنید که راجعبه این پروندهها هرچه میدانند بنویسند و شما به من تحویل دهید. حداقل توضیح بگیرم که این موکلین را چطور راهنمایی کنم، یا اینکه چه اقداماتی روی پرونده آنها صورت گرفته است و چه اقداماتی باید انجام شود؟ در نهایت با یکی از بازجوها که سمت بالاتری داشت، این مشکل حل شد. گفتند باید اسامی چک شود و من عصبانی شدم و گفتم اگر مشکلی برای این موکلین پیش بیاید، من شما را مقصر اعلام میکنم.»
۴ ماه و نیم انفرادی، با ساعتها چراغ روشن
طناز کلاهچیان بدترین نوع شکنجه در زندان را، شکنجههای روحی و روانی میداند و به تجربیات همسرش دراینباره اشاره میکند: «آنچه تعریف میکرد، مو بر تن انسان راست میشد. میگفت یک سری چیزها مثل ساعت و آینه ندارید. همیشه چراغهای راهرو روشن است، برای اینکه مغز امکان تشخیص روز را از شب نداشته باشد. زمان را گم میکنید و این برای یک آدم که آناتومی بدن مشخص دارد و باید زمانی را استراحت کند و بخوابد تا ذهن خود را بازیابی کند، خیلی سخت است. اینکه ندانید در چه زمانی قرار دارید، فاجعه است. حتی بهصورت کاملا نامشخص غذا را برای زندانی میبرند که حتی از روی غذا هم نفهمد الان که صبحانه میخورد، واقعا روز است، یا ۱۲ ظهر ؟ چراغ روشن یعنی ذهن زندانی مدام روشن و خسته است. وقتی فرد را برای بازجویی میبرند، هنوز ذهن نمیداند بخوابد یا فعال باشد و حرف بزند، و کاملا ذهن از تسلط فرد خارج میشود.»
تاثیر جایزه بینالمللی حقوقبشری لودویک ترارو ۲۰۲۲ بر شرایط امیرسالار داودی؛ هزینهبار یا هزینهبر؟
به گفته خانم کلاهچیان، وقتی فرد زندانی جایزه بینالمللی دریافت میکند، نهتنها هیچ کمک در داخل کشور به او نیست، بلکه فشارها بر زندانی مضاعف میشود. اما از طرفی از بازخوردها و اعمالنظر بینالمللی جایزه میترسند: «این جوایز در یک برهه کوتاه زمانی، محرومیتهایی برای زندانی در پی دارد. همچون محرومیت از تماس تلفنی و ملاقات، ولی نمیتوانند برای طولانی مدت این کار را بکنند، چون میدانند بازخورد ثانویه خیلی شدیدتری در پی خواهد داشت.»
طناز کلاهچیان صحبتهایش را اینطور به پایان میرساند: «بدترین اتفاق زندگی این است که مطالبهگر حق و حقوقی باشید که از شما بهناحق گرفته شده است، در طلب آن حق فریاد میزنید و باز شما بهخاطر آن فریاد بازداشت میشوید، نه کسی که این حقوق انسانی را از شما گرفته است.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر