شاپور جورکش، شاعر، مترجم، منتقد و پژوهشگر اهل شیراز در ۷۳ سالگی درگذشت.
***
شاپور جورکش دهم بهمنماه ۱۳۲۹ در شهر فسا چشم به جهان گشود. او در دانشگاه شیراز به تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی پرداخت و در مقطع فوقلیسانس فارغالتحصیل شد. از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ سرپرستی کمیته تئاتر در دانشگاه شیراز را بر عهده گرفت و در همان زمان تا یکسال پس از انقلاب ۵۷، در کارگاه تئاتر کودک تلویزیون مرکز شیراز نیز مشغول بهکار بود. سپس به شعر روی آورد و در حوزه ادبیات به تالیف و ترجمه و تدریس نیز پرداخت.
منظومه «هوش سبز» (انتشارات نوید شیراز، ۱۳۶۹)، «زندگی، عشق و مرگ از دیدگاه صادق هدایت» (انتشارات آگاه، ۱۳۷۷)، «آموزش خلاق زبان از طریق بازیهای آموزشی» (نشر راهگشا، ۱۳۷۸) و منظومه «نام دیگر دوزخ» (انتشارات آگاه، ۱۳۸۰، برنده دوره اول جایزه شعر کارنامه) از آثار او در این دورهاند.
او در سال ۱۳۸۶ گروه ترجمه شیراز را بنا نهاد و با همکاری تنی چند از جمله «علی معصومی»، «غلامرضا امامی»، «ناهید تبریزی»، «عباس زندباف»، «مرتضی ترسلی» در شیراز و همچنین «مهدی غبرایی» و «عباس مخبر» در تهران، به ترجمه کتابهای تاریخی و سپس آثار ادبی و کتابهای نقد پرداختند. ترجمه کتابهای «درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاطون تا بارت» نوشته «ریچارد هارلند» (نشرچشمه، ۱۳۸۲)، «دموکراسی و هنر» اثر «آرتور ملرز» و «ریچارد زینمان» (نشر چشمه، ۱۳۸۵) و مجموعه مقالاتی از «استیون کانر» با عنوان «پستمدرنیسم و …» (نشر چشمه، ۱۳۹۴) محصول تلاش همین گروه از مترجمان است.
«بوطیقای شعر نو: نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیما یوشیج» اما که در سال ۱۳۸۳ از سوی نشر ققنوس به چاپ رسید و در سال ۱۳۹۳ چاپ چهارم آن منتشر شد، اثری قابل توجه از شاپور جورکش بود که با رویکردی تازه، شعر و شاعری نیما یوشیج را مورد بررسی قرار میداد و از جامعترین و کاملترین کارهای پژوهشی در زمینه شعر نیمایی به شمار میرفت. این کتاب به مولفههای شعر نو و نظام اندیشه آن، نمود میراث فکری نیما و شعر او در جامعه امروز و همچنین به خوانش دقیقتر از آرای نیما میپردازد و چندصدایی و برقراری دیالوگ در شعر نیمایی را با اتکا بر مفاهیم سوبژکتیویته و ابژکتیویته مورد بازبینی قرار میدهد. جورکش همواره معتقد بود «سردرگمی امروز، حاصل پیگیر نبودن و نخواندن تئوریهای نیماست.» (گفتگو با حورا صداقتنژاد/خبرگزاری آریا،۱۳۹۶).
از دیگر آثار مهم این شاعر، مترجم و منتقد ادبی، «خفیهنگاری خشونت در سرزمین آدملتیها» است که به موضوعاتی از جمله خشونت در ادبیات و تاریخ، قدرت و خشونت، روشنفکران و خشونت، و جایگاه زن در ادبیات و جنبشهای ادبی میپردازد. این اثر پژوهشی در سال ۱۳۸۹ منتشر و مورد استقبال واقع شد، اما چهار روز پس از انتشار و توزیع کتاب، همه نسخههای آن در سطح کشور جمعآوری و خمیر شد.
شاپور جورکش از اعضای کانون نویسندگان و یکی از۱۳۴ امضاکننده بیانیه «ما نویسندهایم» بود که در سال ۱۳۷۳، به صورت نامهای سرگشاده در «اعتراض به سانسور» و «مطالبه آزادی بیانواندیشه و نگرش دموکراتیک به یک تشکل صنفی مستقل» نوشته شد.
او در مصاحبهای درباره سانسور و گفتگوی نویسنده و ممیزان یا ماموران سانسور در ایران چنین میگوید:
«چه صحبتی با نويسنده داريد؟ اگر نويسنده واقعی است، برای همين آزادی مینويسد و از همه چيزش گذشته تا آزادی را برای خود حفظ کند! به عنوان مثال، وقتی به نويسندهای می ويند اين مرد که يک زن را خفه میکند چون نامحرم است، نمیتواند آن زن را خفه کند، ديگر چگونه روايت داستانی شکل خواهد گرفت؟ البته اگر نويسنده اهل گفتگو با آنها باشد، همه چيز برای او مجاز است و اين خود به نوعی رانت است و اين گونه ادبيات را مردم نمیپذيرند. گویی تولید فرهنگ فقط برای یک قشر خاص است. متاسفانه بت دوروزهای میسازند که به سرعت فرو میریزد... من میخواهم به دوستانی که از رانت فرهنگی استفاده میکنند بگويم که اگر چشمشان را کمی بيشتر باز کنند، متوجه میشوند که فرهنگ، يک کار درازمدت است نه برای يک دوران خاص و منافع قشری». (خبرگزاری آریا، بهمن ۹۶)
او همچنین در سال ۱۳۷۵ و در جریان قتلهای زنجیرهای به همراه بیست چهره مطرح فرهنگی، از «ماجرای اتوبوس ارمنستان» جان سالم بهدر برد. سرنشینان این اتوبوس، اهل قلم، شاعران و نویسندگانی بودند که به دعوت اتحادیه نویسندگان ارمنستان، برای برگزاری شب شعر و داستان و سخنرانی، راهی ارمنستان بودند و قرار بود از سوی دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با سقوط ساختگی در یک دره به قتل برسند.
شاپور جورکش در اول مهرماه ۱۳۹۳ در گفتگویی با خبرگزاری ایسنا ضمن اشاره به ممنوعالقلمی خود، چنین گفت:
«کتابهایم طبق معمول همچنان اجازه انتشار ندارند... ناشران معتقدند که باید به ارشاد بروم و درباره مسائلی با مسوولان ارشاد صحبت کنم، اما من دلیلی نمیبینم که برای انتشار کتابم کرامت انسانی را کنار بگذارم. باید کتابم بررسی شود، نه خودم! من حاضر به این کار نیستم، چون آنها انتظارات دیگری علاوه بر موضوع کتابها دارند. میدانم برای کسانی که به منظور پیگیری وضعیت انتشار کتابهایشان به ارشاد رفتهاند، شرایطی بهوجود آوردهاند که به نوعی نویسنده را در شرایط بده-بستان قرار میدهد؛ نوعی سیاست چماق و هویج. مگر نوشتن چیست که آدم مجبور به این کار شود؟»
شاپور جورکش که در کنار «منصور اوجی» از شاعران نامدار شهر شیراز بود، به خاطر مشکل ریوی و پایین بودن سطح هوشیاری، ده روز در بیمارستان نمازی شیراز بستری شد و صبح روز جمعه ششم مرداد ۱۴۰۲ دیده از دنیا فروبست.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
مفتون امینی شاعری شیرازی!؟ ظاهرا نویسنده مطلب مفتون امینی را نمیشناسد!