close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

امان‌نامه‌ برای کشتن؛ ماجرای رابطه عیدوک بامری و قاسم سلیمانی چه بود؟

۱۰ مرداد ۱۴۰۲
رقیه رضایی
خواندن در ۱۰ دقیقه
یک فعال حقوق‌بشر بلوچ: «عیدوک بامری یا عیدمحمد بامری، از دید مردم بلوچستان، جنگجوی شجاعی بود که با حاکمیت در بلوچستان مبارزه می‌کرد.»
یک فعال حقوق‌بشر بلوچ: «عیدوک بامری یا عیدمحمد بامری، از دید مردم بلوچستان، جنگجوی شجاعی بود که با حاکمیت در بلوچستان مبارزه می‌کرد.»
فاطمه سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی، در یک گفت‌وگو تلویزیونی با «محسن پویانفر» در برنامه‌ای تبلیغاتی با نام «مهلا»، از حضور عیدوک بامری بر سر سفره ناهارشان و شوخی او با پدرش که می‌گفته «بچه‌ها را بده ببرم شکار آهو» خبر داده است
فاطمه سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی، در یک گفت‌وگو تلویزیونی با «محسن پویانفر» در برنامه‌ای تبلیغاتی با نام «مهلا»، از حضور عیدوک بامری بر سر سفره ناهارشان و شوخی او با پدرش که می‌گفته «بچه‌ها را بده ببرم شکار آهو» خبر داده است
دختر قاسم سلیمانی، عیدوک بامری را «سرکرده قاچاقچیان بلوچستان» معرفی کرده است اما درباره قاچاقچی بودن عیدوک بامری، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد
دختر قاسم سلیمانی، عیدوک بامری را «سرکرده قاچاقچیان بلوچستان» معرفی کرده است اما درباره قاچاقچی بودن عیدوک بامری، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد

«فاطمه سلیمانی»، دختر «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته شده نیروی قدس سپاه پاسداران، روز ۵مرداد۱۴۰۲ در یک برنامه تلویزیونی، خاطره‌ای تعریف کرد از رابطه گرم پدرش با «عیدوک بامری»، فردی که به گفته او، «سرکرده قاچاقچیان» بلوچستان بوده است.

عیدوک که بود؟ چه شد که با قاسم سلیمانی صمیمی شد و چرا کشته شد؟

***

جنگجویی مخالف حکومت یا مهمان سفره ناهار سلیمانی؟!

فاطمه سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی، در یک گفت‌وگو تلویزیونی با «محسن پویانفر» در برنامه‌ای تبلیغاتی با نام «مهلا»، از حضور عیدوک بامری بر سر سفره ناهارشان و شوخی او با پدرش که می‌گفته «بچه‌ها را بده ببرم شکار آهو» خبر داده است.

این اولین بار نیست که صداوسیما و دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی از عیدوک بامری، برای اعتبار بخشیدن به قاسم سلیمانی استفاده می‌کند.

در واقع، از بعد از کشته شدن سلیمانی در عراق، دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی بارها با مبالغه درباره توانایی‌های او، سعی داشته از او شخصیتی شجاع، قوی و ضامن امنیت بسازد؛ همان سناریویی که قبل از مرگ او با تبلیغات درباره حضور او، درباره نیروهای نظامی ایران در سوریه تحت عنوان مبارزه با داعش عنوان می‌شد.

پیش‌تر، روزنامه «جام‌جم»، وابسته به صداوسیما جمهوری اسلامی، در گزارشی تحت عنوان «بارک‌الله پسر! ما بهت اعتماد کردیم»، درباره امان‌نامه‌هایی که او به جنگجویان و مخالفان مسلح بلوچ حکومت یا آن‌گونه که این روزنامه از آن‌ها «اشرار جنوب‌شرق» یاد کرده، نوشته است.

در بخشی از این گزارش که مشخص نیست راوی آن چه کسی است، نوشته شده: «سال ۱۳۷۴ بعد از چند بار پیغام و پسغام، عیدوک بامری (از اشرار معروف منطقه) شخصا نزد حاج‌قاسم می‌آید. او آمده‌ بود تا مانند دیگر اشرار، از تامین نظام اسلامی که ابتکاری از سوی سردار سلیمانی بود استفاده کند و شاید مسیری غیر از کارهایی که در گذشته انجام می‌داد، در پیش بگیرد. در آن جلسه، حاج‌قاسم حرف‌هایی نه‌تنها برای عیدوک، که برای تاریخ می‌گوید. عیدوک که وارد اتاق می‌شود، حاج‌قاسم از او استقبال می‌کند. در نبود پدر که پیش از پسر سرکرده گروه اشرار بود، حال مادر عیدوک را جویا می‌شود و به او تبریک می‌گوید که بالاخره نترسیدی و تا کرمان آمدی!»

«شیراحمد شیرانی»، فعال حقوق‌بشر بلوچ، از مدیران رسانه حقوق‌بشری «حال‌وش» و از زندانیان سیاسی سابق است. او درباره اینکه جامعه بلوچستان قبل و بعد از امان‌نامه‌ مذکور، نسبت به عیدوک بامری چه دیدگاهی داشته، می‌گوید: «عیدوک بامری یا عیدمحمد بامری، از دید مردم بلوچستان، جنگجوی شجاعی بود که با حاکمیت در بلوچستان مبارزه می‌کرد.»

او ادامه می‌دهد: «آن زمان حکومت قدرت چندانی نداشت و خیلی از کسانی که مخالف حکومت بودند، در داخل بلوچستان و حتی در مناطقی از کرمان حضور داشتند، حتی درگیری‌های سنگینی با حکومت پیش می‌آمد و ده‌ها نفر از نیروهای حکومت کشته می‌شدند. در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، تمرکز نیروهای نظامی بر این بود که افرادی را که نمی‌توانستند کنترل یا ترور کنند، بعضا به آن‌ها پیشنهاد امان‌نامه می‌دادند.»

به گفته شیرانی، عیدوک بامری نیز یکی از کسانی بود که به‌رغم سال‌ها مبارزه علیه حکومت، این امان‌نامه را پذیرفت و سلاحش را زمین گذاشت. 

اما آن‌گونه که این ‌فعال حقوق‌بشر می‌گوید، امان‌نامه‌ها درواقع به معنای شروع «همکاری» این افراد با حکومت بوده و حداقل در بلوچستان، بسیاری از کسانی‌که امان‌نامه دریافت کرده بودند، به‌عنوان بازوی حکومت برای ترور نیروهای سیاسی و رهبران جنبش‌های سیاسی و اجتماعی عمل می‌کردند.

او در همین‌باره توضیح می‌دهد: «در دهه ۷۰، بعد از آنکه در بلوچستان به‌شدت درگیری‌ها گسترده می‌شود، عیدوک می‌رود به خاک پاکستان و آنجا هم چون همراهان مسلح داشته، چند نفر از میلیشیای پاکستان با آن‌ها درگیر، و کشته می‌شوند. عیدوک از سوی دولت پاکستان هم تحت تعقیب و فشار بوده و وقتی حاکمیت که از این موضوع مطلع بوده، پیشنهاد تامین به او می‌دهد، او نیز می‌پذیرد.»

یک فعال مدنی ساکن زاهدان نیز که به‌دلایل امنیتی نام او نزد ما محفوظ است، به «ایران‌وایر» می‌گوید که عیدوک بامری نزد مردم بلوچستان و برخی علما محبوب بوده، تا زمانی‌ که از قاسم سلیمانی تامین می‌گیرد و در مقابل تامین، مولوی «عبدالمالک ملازاده» را در کراچی پاکستان به قتل می‌رساند.

او درباره سال‌ها مبارزه عیدوک با حکومت و محبوبیت او نزد مردم بلوچ می‌‌گوید: «سال‌های ۷۰ تا ۷۳، با دولت در جنگ بود و چریک هم خیلی زیاد داشت. تا قبل از اینکه با قاسم سلیمانی آشنا شود، مورد حمایت بلوچستان بود. سلیمانی به او قول تامین داده بود، اما بعد از شش ماه دوباره علیه حکومت قیام می‌کند. عیدوک یک اشتباه بزرگ انجام داد و از چشم مردم بلوچستان افتاد، این بود که در دورانی که تامین گرفته بود، پسر مولانا عبدالعزیز را در پاکستان ترور کرد. خودش فهمیده بود دیگر محبوبیت ندارد، برای همین دوباره شورید، با اینکه می‌دانست حتما کشته می‌شود.»

 

ماجرای ترور مولوی عبدالمالک چیست؟

شیراحمد شیرانی می‌گوید که هم‌زمان با پذیرفتن تامین از سوی عیدوک، «مولوی عبدالمالک ملازاده» در کراچی ترور می‌شود. 

او درباره مولوی عبدالمالک می‌گوید: «مولوی عبدالمالک که جنبش "مجاهدین اسلامی بلوچ" را در سال ۱۳۶۸ آغاز کرده بود، در سال ۱۳۷۴ در کراچی پاکستان به‌همراه عده‌ای دیگر ترور شد. بعدا اخبار غیررسمی منتشر شد که عیدوک بامری در قبال امان‌نامه خود قبول کرده به خواسته حکومت، مولوی عبدالمالک را ترور کند.»

او توضیح می‌دهد: «این باور بین مردم بوده و هنوز هم بعضی معتقدند که این اتفاق افتاده است. اما، هیچ مدرک و شاهدی وجود ندارد و این تنها موضوعی است که به گوش افکار عمومی رسیده است.»

مولوی عبدالمالک ملازاده، پسر بزرگ «مولوی عبدالعزیز»، امام جمعه سابق اهل سنت زاهدان و از بستگان مولوی «عبدالحمید اسماعیل‌زهی»، امام جمعه کنونی اهل سنت زاهدان بود. او به گفته فعالان بلوچ، شخصیتی محبوب در میان مردم بلوچ بوده که شاید بتوان او را هم‌تراز نقش مذهبی و سیاسی مولوی عبدالحمید دانست.

این روحانی اهل سنت و از رهبران سیاسی بلوچستان،‌ در ۱۴اسفند۱۳۷۴ به‌طرز مشکوکی توسط افرادی ناشناس که سوار یک تاکسی بودند، به‌همراه یکی از یارانش «عبدالناصر جمشیدزهی»، در کراچی پاکستان کشته شد

برخی ترور او را با قتل‌های زنجیره‌ای، به‌خصوص قتل روحانیان اهل سنت، چون ماموستا «فاروق فرساد»، روحانی اهل سقز و «احمد میرین سیاد»، از متفکران اهل سنت چابهار، که در آن نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی روشنفکران و مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از مرزهای کشور به قتل می‌رساندند، مرتبط می‌دانند.

به گفته شیراحمد شیرانی، بعد از اینکه در بلوچستان می‌پیچد که عیدوک در ترور مولوی عبدالمالک نقش داشته، او آن احترامی را که نزد مردم بلوچستان داشته، از دست می‌دهد: «عیدوک در گذشته به‌عنوان فردی شجاع و مبارز که برای دولت چالش درست می‌کند، شناخته می‌شد. اما بعد از ترور مولوی عبدالملک، در اذهان عمومی چهره‌اش به‌شدت تخریب شد و حتی شائبه‌هایی وجود داشت که از طرف خود مردم بلوچ کشته شده است.»

اشاره این فعال بلوچ به کشته شدن عیدوک بامری است که مدتی بعد از تسلیم در برابر سپاه، خودر او در جاده بم به ایرانشهر منفجر شده و عیدوک کشته می‌شود. البته، آن‌گونه که آقای شیرانی می‌گوید، این روایت حکومت است که یک مشت خاکستر را به خانواده داده و اعلام کرده بود که عیدوک در درگیری با ماموران سپاه کشته شده است. روایت دیگر اما می‌گوید که او همچنان زنده و در بند حکومت است.

او با تاکید بر اینکه عیدوک بامری از خانواده‌های سرشناس اهل سنت بلوچستان بوده، می‌گوید: «عیدوک از خان و خوانین بلوچستان و منطقه دلگان بود. گذشته از اینکه خودش جنگجو بوده، پدر و پدربزرگش افراد بزرگی بودند در منطقه دلگان و احترام دارند بین مردم.»

این فرد آگاه در ادامه به شایعه‌ای که همان سال‌ها می‌گفت که بعد از کشته شدن عیدوک، قاسم سلیمانی برای همسر عیدوک در کرمان خانه گرفته و او را صیغه کرده نیز می‌گوید: «دروغ بود. عیدوک از خوانین بلوچستان و خیلی متمول بود. زمین‌های زیادی داشتند و دو همسر و چند فرزند هم داشت. همسرانش نیازی نداشتند سلیمانی برایشان خانه بگیرد، اما خب این شایعات را درست کردند تا بگویند هرکس جلوی ما بایستد، خودش را می‌کشیم و زنش را هم صیغه می‌کنیم.»

گزارش‌ها حاکی از این است که حتی بعد از کشته شدن عیدوک بامری، سپاه و وزارت اطلاعات دست از سر خانواده و نزدیکان او برنداشته‌اند؛ شاهدی بر اینکه احتمالا او در ماه‌های قبل از کشته شدن خود، از اجرای دستورات سپاه خودداری می‌کرده، یا آن‌گونه که دختر قاسم سلیمانی در مصاحبه‌اش با پویانفر می‌گوید، «بعد از شش ماه دوباره فرار کرد و دوباره یک گروه دیگر تشکیل داد.»

بعد از عیدوک، «پندوک بلوچ»، از نزدیکان او نیز در اسفند ۱۳۹۰ به‌دست ماموران وزارت اطلاعات در یک درگیری مسلحانه کشته می‌شود. وزارت اطلاعات همان زمان در بیانیه‌ای، به ارتباط پندوک و عیدوک به‌اختصار اشاره کرده و او را متهم به تشکیل «باند مسلح» بعد از مرگ عیدوک می‌کند.

همچنین، «سعید بامری»، فرزند عیدوک که در زمان مرگ او طفلی بیش نبوده نیز، در ۱۳دی۱۴۰۰ در ایرانشهر کشته شد. رسانه‌های ایران همان‌زمان به نقل از معاون استاندار سیستان‌و‌بلوچستان نوشته بودند که او از «اشرار» بوده و ماموران امنیتی او را هدف قرار داده‌اند. این درحالی است که فرد مطلعی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده می‌گوید که او را «سر فلکه» ایرانشهر و در مقابل کلانتری، بدون هیچ دلیل و اخطاری هدف قرار داده و کشته‌اند: «اگر اشرار بود که روز روشن جلوی کلانتری نبود.»

بررسی‌های ایران‌وایر نشان داده که دست‌کم یک فرزند دیگر عیدوک  نیز با اتهام قتل یک مامور ناجا در کرمان، به‌نام «اکبر یگانه‌دوست» کشته شده است. او که نامش توسط رسانه‌های ایران به اختصار «الف.ب» عنوان شده، روز ۲۵آذر۱۳۹۴ در زندان کرمان اعدام شده است. 

فرد آگاهی که از زاهدان با ما گفت‌وگو کرده، نام این فرزند عیدوک را «ایمان بامری» دانسته و می‌گوید: «اگر عیدوک آن‌طور که می‌گویند رام و مطیع شده بود، هیچ‌وقت بعد از خودش خانواده‌اش را هدف نمی‌گرفتند. حکومت می‌خواست عیدوک با آن‌ها همکاری کند، ولی حاضر به همکاری نشد. یعنی، بعد از اشتباهی که انجام داد و از چشم مردم افتاد، خودش پشیمان شد و حاضر نشد ادامه دهد، برای همین او را کشتند و بعد از خودش هم بچه‌هایش را رها نکردند.»

 

دست سلیمانی به خون مردم بلوچ آغشته بود

قاسم سلیمانی در دهه ۱۳۶۰، فرمانده سپاه در کرمان بود. شیراحمد شیرانی می‌گوید که آن زمان سپاه در استان سیستان‌و‌بلوچستان فرماندهی مستقل نداشته و بسیاری از تصمیم‌ها، از جمله امان‌نامه‌هایی که یکی از آن‌ها شامل حال عیدوک بامری شده بود، از کرمان صادر می‌شدند.

این فعال حقوق‌بشر با تاکید بر نقش سلیمانی در سرکوب مردم بلوچستان، به‌ویژه در اواخر دهه ۱۳۶۰ و اوایل دهه ۱۳۷۰ می‌گوید: «مردم بلوچستان درباره کشتارهایی که او در بلوچستان به‌راه انداخت می‌دانند. او به نام قاسم وحید بزجانی در بلوچستان شناخته می‌شد و دستش به خون بلوچ‌ها آغشته است. مخصوصا زمانی که مناطق حصاروئیه و بخش نصرت‌آباد در سال ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ بمباران شدند و خیلی از طوایف در آن منطقه می‌نشستند.»

او تاکید می‌کند: «نیروهایی که این کار را کردند، از کرمان و زیرنظر قاسم سلیمانی بودند.»

اشاره این فعال حقوق‌بشر به درگیری‌های مسلحانه بین طوایف بلوچ، عمدتا «ناروئی‌ها» با سپاه پاسداران در اواخر جنگ ایران و عراق است؛ درگیری‌هایی خونین که فعالان بلوچ می‌گویند با هدف سرکوب بیشتر مردم و گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی در این منطقه ترتیب داده شده بود. 

دختر قاسم سلیمانی، عیدوک بامری را «سرکرده قاچاقچیان بلوچستان» معرفی کرده است، اما به گفته شیراحمد شیرانی درباره قاچاقچی بودن عیدوک بامری، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد. او توضیح می‌دهد: «درباره عیدوک بامری روایت‌های مختلفی هست. در برخی روایت‌ها که حکومت هم بر آن دامن زده، گفته می‌شود که او قاچاقچی مواد مخدر هم بوده، در‌این‌باره ما اسناد و مدارکی نداریم و اگر هم بوده، مربوط به زمانی بوده که او امان‌نامه داشته و این به‌عنوان بخشی از امتیازی که حاکمیت به کسانی‌که تامین گرفته‌اند، به آن‌ها می‌دهد.»

او می‌گوید که سپاه از ابتدا ارتباط مستقیم با کارتل‌های مواد مخدر داشته است و «اکثر فعالان سیاسی و مخالفان و مبارزان که در خارج از مرزها ترور شدند توسط عواملی کشته شدند که بعضا در کار مواد مخدر بودند و در قبال امتیازاتی که جمهوری اسلامی به آن‌ها داده بوده، کار ترور شهروندان را انجام می‌دادند.» 

پیش‌از‌این نیز ارتباط سپاه با یک قاچاقچی مواد مخدر به نام «ناجی شریفی زین‌دشتی»، خبرساز شده بود. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

اخبار

آزادی الیاس باسکندری، پناهجوی ایرانی دستگیر شده در رژه افتخار استانبول

۹ مرداد ۱۴۰۲
خواندن در ۱ دقیقه
آزادی الیاس باسکندری، پناهجوی ایرانی دستگیر شده در رژه افتخار استانبول