close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

معدن طلا زیر پای جوانان بیکار و بی‌پول؛ در آق‌دره چه می‌گذرد؟

۲۱ شهریور ۱۴۰۲
رقیه رضایی
خواندن در ۷ دقیقه
معدن به‌جای اینکه کارگر در تمام سال استخدام کند، کارگر فصلی می‌گیرد که چند ماه در سال در خاک برداری کار کند. مردم چون واقعا نیاز دارند، در تابستان و اوج زمان کار کشاورزی، مجبورند یکی دو تا از مردان خانواده را بفرستند معدن سر کار. در زمستان‌ هم می‌روند تهران یا ارومیه و تبریز کارگری
معدن به‌جای اینکه کارگر در تمام سال استخدام کند، کارگر فصلی می‌گیرد که چند ماه در سال در خاک برداری کار کند. مردم چون واقعا نیاز دارند، در تابستان و اوج زمان کار کشاورزی، مجبورند یکی دو تا از مردان خانواده را بفرستند معدن سر کار. در زمستان‌ هم می‌روند تهران یا ارومیه و تبریز کارگری
بعد از حضور نیروی انتظامی، برخی از شهروندان اهل روستاهای اطراف، برای حمایت از جوان‌های معترض در معدن خود را به مقابل معدن می‌رسانند و درگیری لفظی بین آن‌ها و پلیس بالا می‌گیرد
بعد از حضور نیروی انتظامی، برخی از شهروندان اهل روستاهای اطراف، برای حمایت از جوان‌های معترض در معدن خود را به مقابل معدن می‌رسانند و درگیری لفظی بین آن‌ها و پلیس بالا می‌گیرد
آنجا درگیری لفظی شد و پلیس‌ها تهدید کردند و چند تیر هوایی زدند که از شانس بد، یک تیر به شانه راست آقای حجت مومنی می‌خورد و می‌افتد
آنجا درگیری لفظی شد و پلیس‌ها تهدید کردند و چند تیر هوایی زدند که از شانس بد، یک تیر به شانه راست آقای حجت مومنی می‌خورد و می‌افتد

۹مرداد، دو جوان جویای کار در مقابل معدن طلای «آق‌دره» بست نشسته بودند که با ورود نیروی انتظامی و فراخواندن نیروهای پلیس از تکاب، این اعتراض به عدم استخدام کارگران محلی، به خشونت کشیده شد. زخمی‌ کردن سه شهروند اهل روستای آق‌‌دره وسطی کافی نبود و نیمه‌شب ماموران امنیتی با یورش به روستا، نزدیک به ۴۰ تن را با خشونت و ضرب‌و‌شتم شدید بازداشت کردند.

منابع «ایران‌وایر» می‌گویند «حجت مومنی» که گلوله به کتف راست او خورده و «ناصر بهرامیان» که از ناحیه تناسلی مجروح شده، برای همیشه دچار نقص عضو شده‌اند، درحالی‌که ماموران پلیس حتی تحت پیگرد نیستند، هنوز شش تن از روستاییان بازداشت شده در بلاتکلیفی و محروم از حقوق خود، با اتهاماتی که مجازات‌های سنگین می‌تواند در پی داشته باشد، در زندان مرکزی ارومیه‌ هستند.

***

ماجرای درگیری در معدن طلای آق‌دره چه بود؟

روز ۹مرداد۱۴۰۲، گزارش‌هایی به «ایران‌وایر» رسید که از تیراندازی ماموران نیروی انتظامی به شهروندان جویای کار در مقابل معدن طلای آق‌دره خبر می‌داد.

معدن طلای «آق‌دره»، دومین معدن بزرگ طلای ایران است که در منطقه تاریخی و باستانی «تخت سلیمان» و سی کیلومتری شهر تکاب در استان آذربایجان غربی قرار دارد.

جمعیت روستاهای اطراف این معدن، اغلب کرد هستند و راه اصلی امرار‌معاش آن‌ها کشاورزی است. با این‌حال، در سال‌های گذشته، معدن نیز به منبع درآمد فصلی شماری از خانواده‌های روستاهای اطراف، ازجمله «شیرمرد»، آق‌دره سفلی و وسطی و اولی تبدیل شده است.

اطلاعات رسیده به ایران‌وایر حاکی از این است که این معدن، با استخدام فصلی از مردم بومی منطقه، هزینه‌های تمام شده خود، به‌ویژه هزینه نیروی کار خود را کاهش داده و تنها در اواخر بهار و در فصل تابستان، یعنی درست زمانی که کشاورزان در اوج کار هستند، از میان روستاهای اطراف نیروی کار استخدام می‌کند و اوایل تا اواسط پاییز، عذر آن‌ها را می‌خواهد، چون کار خاک‌برداری و بهره برداری از معدن به‌دلیل سرمای هوا، غیرممکن می‌شود.

یک فرد مطلع که نخواسته نام او فاش شود در‌این‌باره به ایران‌وایر می‌گوید: «در تابستان، معدن که محل خاک‌برداری است کار می‌کند و با کامیون خاک را از معدن به سمت کارخانه می‌برند و بعد در فصل سرد، خاک دپو شده را در کارخانه تصفیه کرده و از آن طلا استخراج می‌کنند.»

او ادامه می‌دهد: «به همین خاطر هم معدن به‌جای اینکه کارگر در تمام سال استخدام کند، کارگر فصلی می‌گیرد که چند ماه در سال در خاک‌برداری کار کند. مردم چون واقعا نیاز دارند، در تابستان و اوج زمان کار کشاورزی، مجبورند یکی دو تا از مردان خانواده را بفرستند معدن سر کار. در زمستان‌ هم می‌روند تهران یا ارومیه و تبریز کارگری.»

به گفته این فرد که برخی از بازداشت‌شدگان را می‌شناسد، در روز ۹مرداد، دو تن از جوانان روستای «آق‌دره وسطی» در اعتراض به اینکه به آن‌ها کاری داده نشده، برای حدود یک ساعت در مقابل معدن سنگ بست نشسته بودند که مدیریت معدن با نیروی انتظامی تماس می‌گیرد و نیروی انتظامی نیز به‌صورت مسلح در محل حاضر می‌شود. 

بعد از شنیدن حضور نیروی انتظامی، برخی دیگر از شهروندان اهل روستاهای اطراف، برای حمایت از این جوان‌ها خود را به مقابل معدن می‌رسانند و درگیری لفظی بین آن‌ها و پلیس بالا می‌گیرد: «سه تا پلیس همیشه در معدن هست، ولی انگار بس نبوده، زنگ زدند از تکاب نیروی کمکی آوردند. جمعا هفت-هشت‌ نفری می‌شدند. آنجا درگیری لفظی شد و پلیس‌ها تهدید کردند و چند تیر هوایی زدند که از شانس بد، یک تیر به شانه راست آقای حجت مومنی می‌خورد و می‌افتد. مردم هم عصبانی می‌شوند و به نیروی انتظامی می‌گویند باید اسلحه‌هایتان را بگذارید کنار، ولی آن‌ها سر هیچ‌و‌پوچ به اسلحه کشیدن ادامه می‌دهند و چند تیر دیگر هم شلیک می‌شود که یکی می‌خورد به آلت تناسلی ناصر بهرامیان و یکی دیگر هم به‌صورت سطحی، به رامین نیک‌زاد.»

او با گفتن اینکه زخمی‌ها با اورژانس به تکاب و از آنجا به شهرهای زنجان و ارومیه منتقل می‌شوند، ادامه می‌دهد: «درگیری شدیدتر می‌شود و نیروی انتظامی زنگ می‌زند به شورای تامین و از آنجا فرماندار و بخشدار و چند نفر آخوند می‌آیند و با تهدیدهایشان، خلاصه با سه زخمی، ماجرا تمام می‌شود.»

این فرد آگاه تاکید می‌کند: «مردم گرسنه‌اند و جوان‌ها بیکار. حساب دفتری بعضی‌شان برای اقلام خوراکی بیشتر از ۶ ماه است. حرف‌شان این بوده که چرا ما را که این معدن در زمین‌هایمان است و اینجا زندگی می‌کنیم، استخدام نمی‌کنید. نه اینکه بگویند مثلا قرارداد سالانه ببندید یا بیمه کنیدها، همین چند ماه در سال را که حقوق بخور و نمیری می‌دهند را می‌خواستند. همین‌ شرایط کاری که در آن با جیوه و فلزات سنگین سرطان‌زا بدون تجهیزات ایمنی کار می‌کنند را می‌خواستن، ولی به رویشان اسلحه کشیدند.»

 

حمله نیمه‌شب به روستا و بازداشت خشونت‌آمیز ۴۰ جوان

فرد مطلعی که با ایران‌وایر صحبت کرده، می‌گوید که حدود ساعت ۴ صبح روز ۱۰مرداد، حدود ۱۲۰ نیروی امنیتی که برخی از شهرهای اطراف چون مهاباد و بوکان آورده شده بودند، به روستای آق‌دره وسطی حمله می‌کنند. این نیروها که از قبل با کمک نیروهای بسیجی مستقر در روستا، خانه شهروندان حاضر در مقابل معدن را می‌شناختند، با یورش به خانه‌های آن‌ها، این مردان و همسران یا مادران آن‌ها را که می‌خواستند مانع بازداشت عزیزان‌شان شوند، مورد ضرب‌و‌شتم شدید قرار می‌دهند.

به گفته این افراد آگاه، بازداشت این شهروندان با خشونت شدید همراه بوده است: «خلیل آفتابی، مسوول معدن سنگ را چنان زدند که نزدیک ۱۰ سانت از سرش شکاف برداشت. همه را زخمی کرده بودند. زن‌هایی که می ‌آمدند به داد مردان برسند، کتک زدند، به‌طوری که کبودی زیادی روی بدنشان مانده بود. دخترها را  آنقدر ترسانده‌اند که صدای در خانه‌هایشان می‌آید، می‌ترسند.»

به گفته او، آن شب ماموران حدود ۳۵ مرد را بازداشت می‌کند و ۴ یا ۵ تنی که توانسته بودند از دست ماموران بگریزند، با تهدید به عدم رسیدگی به پرونده بقیه و زندانی ماندن همه، ناچار به تسلیم خود می‌شوند. 

ماموران بعد از آن، همه افراد بازداشت شده و زخمی را که برخی خونریزی داشته‌اند، سوار ون‌هایی کرده و به تکاب می‌برند. این شهروندان مدتی را در ستاد انتظامی شهرستان تکاب می‌مانند. در آنجا ماموران با تحقیر، فحش‌های رکیک همگی آن‌ها را سوار اتوبوس کرده و به زندان مرکزی ارومیه می‌فرستند.

به گفته منبع آگاه ایران‌وایر، بعد از آن شب، هرکس به روستا رفته گفته بوده که «انگار مغول‌ها حمله کرده‌اند.» در و پنجره‌های خانه‌ها شکسته و سر‌و‌صورت زنان کبود بوده: «پیرزن را از موهایش گرفته بودند و روی زمین کشیده بودند چون می‌خواسته مانع بردن پسرش شود.»

 

هنوز شش تن بلاتکلیف در زندانند

از حدود ۴۰ تنی که بازداشت شده بودند، به‌جز شش تن، بقیه با قید وثیقه‌های سنگین آزاد شده‌اند، ولی «خلیل آفتابی»، برادرش «احمد آفتابی»، «اسماعیل تیموری»، «محمود برفر»، «یعقوب اسکندری» و «حامد انوشه»، هنوز در زندانند. 

اتهامات این شهروندان چنان‌که پیش‌تر خبرگزاری حقوق‌بشری «هه‌نگاو» اعلام کرده بود، «اخلال در نظم عمومی»، «اقدام علیه امنیت داخلی کشور» و همچنین «آدم‌ربایی» عنوان شده است.

فردی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده، در پاسخ به این سوال که چرا اتهام «آدم‌ربایی» که می‌تواند با مجازات بسیار سنگینی روبه‌رو شود به این افراد زده شده، این اتهام را کاملا بی‌اساس دانسته و می‌گوید: «واقعا خنده‌دار است که آن‌ها روی مردم اسلحه کشیده‌اند، نصفه شب به یک روستا حمله کرده‌اند و بعد از زدن و شکستن و زخمی‌کردن، به‌زور برده‌اند، بعد می‌گویند این جوان‌ها آدم‌ربایی کرده‌اند.»

این فرد با تاکید بر اینکه این شهروندان از حق داشتن وکیل محرومند و تنها تماس تلفنی محدود با اعضای خانواده درجه یک خود دارند، می‌گوید که حتی زخمی‌ها هم درمان نشده‌اند و حال جسمی‌شان در تمام این مدت نامساعد بوده است. 

به گفته او، پیگیری‌های خانواده‌ها تاکنون برای آزادی این جوانان تاثیری نداشته و مقامات قضایی به خانواده‌ها گفته‌اند که آن‌ها یا بعد از ۲۵شهریور، سالگرد «ژینا (مهسا) امینی» آزاد می‌شوند، یا باید تا ۴مهر۱۴۰۲ که برایشان وقت دادگاه تعیین شده در زندان بمانند و قاضی تصمیم بگیرد که آیا با وثیقه از زندان آزاد خواهند شد، یا خیر. در عین حال، از خانواده‌ها خواسته شده که خود را برای وثیقه‌ها و جریمه‌های سنگین آماده کنند؛ موضوعی که اغلب خانواده‌های درگیر در این پرونده به‌دلیل شرایط معیشتی و مالی خود، از تامین آن ناتوانند.

این نخستین‌بار نیست که معدن طلای آق‌دره به محلی از سرکوب روستاییان جویای کار تبدیل می‌شود. پیش‌از این در سال‌های ۱۳۹۴ و  ۱۳۹۶ نیز، در حمله‌هایی مشابه به مردم متحصن، عده‌ای زخمی و شماری نیز بازداشت شده بودند؛ برخی از افرادی که این بار نیز بازداشت شده‌اند، مانند خلیل آفتابی، در سال ۱۳۹۶ نیز بازداشت شده بودند. بسیاری از کسانی که آن زمان توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند، با شلاق، جریمه‌های سنگین و پرداخت دیه مواجه شدند؛ موضوعی که منابع ایران‌وایر نگرانند این بار با شدت بیشتری بر سر مردمی که بر گنج نشسته‌اند، اما در فقر به‌سر می‌برند، آوار شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

نامش ژینا بود؛ مربی شنا که می‌خواست دکتر شود

۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیاکو علوی
خواندن در ۵ دقیقه
نامش ژینا بود؛ مربی شنا که می‌خواست دکتر شود