دولت «جو بایدن»، رییس جمهوری امریکا با درخواست «حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی برای سفر به واشنگتن دیسی موافقت نکرده و به دیپلمات ارشد حکومت ایران اجازه سفر به پایتخت این کشور را نداده است. آیا ایالات متحده با این کار مرتکب تخلف و یک عمل غیر قانونی شده است؟
***
حسین امیرعبداللهیان در پایان سفر به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از دولت ایالات متحده خواسته بود تا با سفر او به شهر واشنگتن دیسی موافقت کند. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی دلیل این تقاضا را بازدید از دفتر حافظ منافع جمهوری اسلامی ایران در امریکا عنوان کرده بود اما دولت ایالات متحده این درخواست را رد کرد و امیرعبداللهیان هم عازم تهران شد.
روادید یا ویزایی که دولت امریکا به مقامهای شرکت کننده در مجمع عمومی سازمان ملل متحد میدهد، تنها بابت حضور در ساختمانهای این سازمان در نیویورک است که بر اساس قراردادی موسوم به «مقر» که با آن در زمان تاسیس داشته است، صادر میشود.
بر اساس این قرارداد، دولت ایالات متحده در برابر گرفتن امتیاز میزبانی مقر اصلی سازمان ملل، متعهد شده است ویزای مورد نیاز مقامهای خارجی برای شرکت در جلسات این سازمان را صادر کند، مشروط به این که حضور فردی که میخواهد به نیویورک سفر کند، مخل امنیت ملی امریکا نباشد.
با این که دولت امریکا جمهوری اسلامی ایران را «دولت حامی تروریسم» شناسایی و بر اساس مقررات داخلی خود، مصونیت سیاسی آن را لغو کرده اما همچنان ملزم است برای رییس جمهوری و وزیر امور خارجه به عنوان افرادی که در حقوق بینالملل به دلیل موقعیت شغلی خود دارای مصونیت دیپلماتیک هستند، برای حضور در سازمان ملل ویزا صادر کند.
صادر نکردن این ویزا باید دلیل قابل توجیهی داشته باشد که ایالات متحده در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران در سه فقره متفاوت، به آن استناد کرده است؛ یک بار زمانی که «محمود احمدینژاد» در زمان بررسی پیشنویس «قطعنامه ۱۶۹۶» که اولین قطعنامه درباره برنامه اتمی ایران بود، خواستار حضور و سخنرانی در شورای امنیت شد. دولت «جورج بوش» با انجام این سفر موافقت نکرد و روند بررسی و صدور ویزا چنان طولانی شد که عملا فرصتی برای احمدینژاد باقی نماند. «ريچارد گرنل»، از اعضای نمایندگی امريکا در سازمان ملل گفته بود جمهوری اسلامی برای یک هیات ۳۸ نفره تقاضای روادید کرده است.
بار دیگری که دولت امریکا از اعطای ویزا به دولت ایران خودداری کرد، زمانی بود که در دولت «حسن روحانی» فردی به نام «حمید ابوطالبی» به عنوان نماینده دائم در سازمان ملل معرفی شده بود. دولت «باراک اوباما» به دلیل آنچه حضور او در گروگانگیری از دیپلماتهای امریکا در تهران اعلام کرد، صدور ویزا را مغایر با منافع ملی ایالات متحده خواند.
بار سوم نیز وقتی بود که «محمدجواد ظریف»، وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی پس از ترور «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته شده نیروی «قدس»، شعبه برون مرزی سپاه خواستار حضور در شورای امنیت و سخنرانی بود.
ظریف در آن زمان گرچه وزیر خارجه و دارای مصونیت دیپلماتیک بود اما دولت «دونالد ترامپ» به دلیل آن که او را بر اساس فرمان اجرایی تحریم «علی خامنهای» و وابستگان به او در فهرست تحریم قرار داده بود، با درخواست ویزایش مخالفت کرد.
در این که امریکا بر اساس چه معیاری میتواند با استناد به استثنایی که در قرارداد مقر با سازمان ملل وجود دارد، با درخواست مقامها برای حضور در نیویورک مخالفت کند، اختلاف نظرهایی میان حقوقدانان وجود دارد اما درباره حق حاکمیت کامل ایالات متحده برای مخالفت با حضور هر فردی در سایر نقاط این کشور هیچ تردیدی نیست.
امریکا میتواند با درخواست هر شخصی برای ورود به خاک این کشور موافقت یا مخالفت کند و از این جهت الزامی نداشته است که به حسین امیرعبداللهیان اجازه دهد با استفاده از فرصت حضورش در نیویورک، از آنجا عازم واشنگتن دیسی شود. ویزای صادر شده برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل صرفا محدود به حضور در نیویورک است اما باید توجه داشت که این محدودیت برای دولت جمهوری اسلامی شدید و جدیتر اعمال میشود.
پس از قطع روابط ایران و امریکا در اردیبهشت ۱۳۵۸ به دلیل ۴۴۴ روز گروگانگیری دیپلماتهای این کشور در تهران، ماموران جمهوری اسلامی از سفارت ایران در واشنگتن دیسی و کنسولگریهای ایران در سایر شهرهای امریکا اخراج و روانه ایران شدند. با قطع کامل روابط، دیگر ایالات متحده تعهدی به اجازه حضور دیپلماتهای ایرانی به جز نیویورک که مقر سازمان ملل است، نداشت.
تا آبان ۱۳۶۲، دیپلماتهای جمهوری اسلامی اجازه تردد آزادانه در نیویورک داشتند اما پس از عملیاتی خونین در بیروت که به کشته شدن دهها نظامی امریکایی در لبنان منجر و منسوب به «حزبالله» لبنان شد، دولت امریکا ضمن این که جمهوری اسلامی ایران را به دلیل تاسیس و آموزش و حمایت حزبالله وارد فهرست «دولتهای حامی تروریسم» کرد، برای دیپلماتهای این کشور در نیویورک از بیم اقدامات خرابکارانه محدودیت تردد در شعاع ۴۰ کیلومتری ساختمان سازمان ملل وضع کرد.
دیپلماتهای حکومت ایران اجازه خروج از این محدوده را نداشتند. محمدجواد ظریف که آن زمان از اعضای دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در نیویورک بود، در خاطرات خود گفته بود که این وضع باعث شده ماموران ایرانی مجبور به اقامت در مرکز نیویورک شوند که اجازه خانه در آن گرانتر از حاشیه شهر بوده است.
محدودیت حرکت در شعاع ۴۰ کیلومتری سازمان ملل تا سال ۱۳۹۸ برقرار بود اما در این سال دولت ترامپ به دلیل حضور ظریف در مراکز غیرمرتبط با سازمان ملل، شعاع مجاز حرکت ماموران ایرانی در نیویورک را به تقریبا شش خیابان مجاور مقر سازمان ملل محدود کرد و تنها استثنای آن، فرودگاه «جاناف کندی» در نظر گرفته شد که ماموران ایرانی بتوانند برای ورود خروج به نیویورک از آن استفاده کنند.
دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی در خیابان پنجم نیویورک در داخل همین محدوده است. پس از اعمال این محدودیت تازه، زمانی که «مجید تخت روانچی»، نماینده وقت ایران در سازمان ملل دچار بیماری و مجبور به بستری شدن در بیمارستان بود، مقامهای امریکایی برای آن مجوز مخصوص صادر کردند و در زمانی که ظریف به عنوان وزیر خارجه در نیویورک حاضر بود، به او اجازه خروج از این محدوده و حضور در بیمارستان محل بستری شدن نماینده ایران ندادند.
به موضوع امیرعبداللهیان و اجازه نیافتن او برای سفر به واشنگتن دیسی بازگردیم.
با این که جمهوری اسلامی ایران در پایتخت امریکا دفتر حفاظت از منافع دارد و در آن مامور ایرانی مستقر است (امتیازی که ایالات متحده مشابه آن را در تهران با مخالفت علی خامنهای نیافته) اما دولت امریکا هیچ تعهدی ندارد که به وزیر خارجه اجازه سفر به واشنگتن دیسی بدهد.
هرچند امریکا پس از قطع روابط دو کشور، حداقل یک بار در سال ۱۳۸۸ به «منوچهر متکی»، وزیر وقت امور خارجه ایران چنین اجازهای داد اما این اقدام کاملا رفتاری بر اساس «مساعی جمیله» است و هیچ اجباری و الزامی قانونی به انجام آن وجود نداشته است.
امریکا به طور معمول به وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی هم اجازه میدهد در جلسات سالیانه بانک جهانی که مقر آن در واشنگتن دیسی است، شرکت اما بر اساس اصل حاکمیت ملی، میتواند از صدور چنین ویزایی هم خودداری کند. اگر وزیر و همراهان متقاضی را افراد نامناسب برای امنیت ملی تشخیص دهد.
تا به این جا، ایالات متحده امریکا هم به جمهوری اسلامی ایران اجازه اعزام مامور از تهران به دفتر حفاظت از منافع در پایتخت خود را داده، هم دستکم یک بار وزیر امور خارجه ایران اجازه حضور در آن را یافته است و هم اجازه میدهد جمهوری اسلامی از واشنگتن ویزای ایران صادر کند، در حالی که پس از تلاشهای فراوان دولت اوباما، خامنهای اجازه صدور ویزای امریکا در تهران را به ایالات متحده نداده بود.
نه تنها ممانعت از صدور ویزای امریکا در تهران، که سایر اقدامات مشابه، یعنی مستقر شدن دیپلماتهای امریکایی در دفتر حفاظت از منافع آن در تهران و سفر وزیر خارجه ایالات متحده به پایتخت ایران برای بازدید از آن، حداقل تا زمان حیات رهبر کنونی جمهوری اسلامی غیرممکن است.
ثبت نظر