«خدا لعنت كند كسی را كه كاری را نمیتواند انجام دهد، ولی مسووليت میپذيرد.»
«کاظم جلالی»، نماینده شاهرود در مجلس هفتم با بیان این مطلب در اعتراض به معرفی «فرشيدی»، وزير پيشنهادی آموزشوپرورش از سوی احمدینژاد، اظهار داشت: «مگر فاجعهای در سطح آموزشوپرورش رخ داده كه فردی از سوی رييسجمهور بهعنوان وزير پيشنهادی معرفی شده كه هيچگونه سابقه اجرايی مهم در آموزشوپرورش كشور نداشته است. اگر فرشيدی كسی بود كه سابقه اجرایی مناسبی داشت، دلمان نمیسوخت.»
جلالی خود، ۱۴ سال بعد، بدون هرگونه سابقه دیپلماتیک و فعالیت اجرایی، از نمایندگی مجلس استعفا داد و عازم روسیه شد تا بر مسند سفارت ایران در روسیه تکیه زند؛ انتصابی که موجی از اعتراض و انتقاد را نسبت به عملکرد وزارت امورخارجه در خصوص گماردن جلالی بهعنوان سفیر ایران در روسیه به همراهداشت.
خبرگزاری «انتخاب» در اعتراض به این انتصاب نوشت: «کاظم جلالی، تاکنون سابقه دیپلماتیک، سیاسی و پارلمانی جدیای در حوزه امور روسیه نداشته است. ریاست جلالی بر سفارت ایران در روسیه را به گونهای دیگر و از منظر عدم امید او به حضور مجدد در مجلس مورد ارزیابی قرار داد. واقعیت این است که در سال ۹۴ کاظم جلالی در شاهرود، پس از چهار دوره حضور در پارلمان، رای نداشت، اما در یکی از اقدامات محیرالعقول شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان یک شخص فاقد پیشینه اصلاحطلبی محکم و بارز را در لیست امید تهران قرار داد. افزون بر این، او نه دیگر در تهران میتواند رای مردم را جلب کند و نه در شاهرود. لذا میتوان گفت استعفای جلالی، نماد بارز بده و بستان بود.»
***
روستازادهای که آموخت چگونه مجلس را نردبان قدرت سازد
کاظم جلالی وقتی برای اولین بار، در سال ۱۳۷۸ پا به مجلس ششم گذاشت، تنها ۳۲ سال داشت؛ جوانی گمنام و البته جویای نام بود. او در سال ۱۳۴۶ در روستای شاهکوه از توابع شهرستان گرگان و در خانوادهای کشاورز متولد شد. او مانند بسیاری از صاحب منصبان در نظام جمهوری اسلامی، تحصیلکرده دانشگاه امام صادق و دارای دکترای علوم سیاسی است. جلالی در مجلس ششم و هفتم موقعیت قابل توجهی نداشت، ولی در مجلس هشتم وقتی پا در رکاب «علی لاریجانی»، رییس مجلس گذاشت، توانست مجلس را به سکوی پرتابی برای رسیدن به قلههای قدرت تبدیل کند. او با حمایت لاریجانی، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس و ریاست فراکسیون رهروان ولایت را از آن خود کرد. با پایان مجلس نهم و کنارهگیری از کاندیداتوری در حوزه انتخابیه شاهرود، قاعدتا باید عمر پارلمانی این نماینده به پایان میرسید، ولی علی لاریجانی مانع کنارهگیری او شد و با حمایت خود، او را به لیست امید در حوزه انتخابیه تهران تحمیل کرد.
«محمدرضا عارف»، رییس فراکسیون امید در گفتوگویی با انتقاد از برخوردهای علی لاریجانی در مجلس دهم میگوید: «ما در قم به او رسیدیم اما کملطفی کرد و گفت من نخواستم امیدیهای قم مرا در لیست خودشان بگذارند. من نمیخواهم همه چیز را بگویم، اما ما کاظم جلالی و نعمتی را در لیست گذاشتیم که هنوز داریم چوبش را میخوریم. برید ببینید این افراد بعد از مجلس کجاها پست گرفتند! اگر بخواهم حرف بزنم به ضرر آنهاست، والا بلدم حرف بزنم.»
«اکبر اعلمی»، نماینده تبریز در مجلس ششم و هفتم نیز در کانال تلگرامی خود، انتصاب کاظم جلالی بهعنوان سفیر ایران در روسیه را در ادامه خودشیرینیهای این نماینده مجلس دانسته و با ذکر خاطرهای از نفی سهم ۵۰ درصدی ایران در دریای خزر توسط جلالی در کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم مینویسد: «کاظم جلالی پس از آنکه با لیست اصلاحاتچیها از تهران به مجلس دهم راه یافت، در آبان سال ۹۸، بدون اینکه کوچکترین سابقه و تجربه کارداری و یا سفیری در کشورهای کوچک و بزرگ را داشته باشد، بهعنوان سفیر ایران در کشوری مانند روسیه منصوب شد!»
پست بعد از نمایندگی؛ رانت مجلس تعیین کننده است
چطور یک نمایندهای که مخالف پست گرفتن افراد، بدون سابقه اجرایی است، برخلاف باور خود عمل میکند و بدون یک روز کار دیپلماتیک با لابی، پست سفارت ایران در روسیه را که میتواند یکی از مهمترین پستهای دیپلماتیک دستگاه سیاست خارجی ایران باشد را، از آن خود کند؟ چه عواملی سبب میشود که یک نماینده میتواند از رانت نمایندگی برای تامین منافع شخصی استفاده کند؟
برای دریافت پاسخ این پرسشها و مقایسه آن با پارلمانها در نظامهای دموکراتیک، نظر دکتر مهرزاد بروجردی، رییس دانشکده هنر، علوم و آموزش دانشگاه علم و فناوری میسوری (میزوری) آمریکا را جویا شدیم. دکتر بروجردی که پیشتر تحقیق مفصلی در خصوص دولتمردان در ایران انجام داده، به «ایرانوایر» میگوید: «نمایندگان مجلس بهدلیل اینکه از صافیهای زیادی میگذرند تا به مجلس راه یابند، دستیابی به پستها و مقامهای بعدی برای آنها کار چندان دشواری نیست، به همین دلیل کمتر نمایندهای را میبینید که پس از دوره نمایندگی بازنشست شده باشد یا حتی به شغل سابق خود بازگشته باشد، اکثر آنها پستی را در وزارتخانهها یا نهادهای زیرنظر رهبری و نهادهای وابسته به سپاه یا روحانیت برای خود دستوپا میکنند.»
او میافزاید: «رسیدن به کرسیهای نمایندگی در ایران علاوهبر تماسهای سیاسی، مخارج انتخاباتی زیادی هم دارد، ولی بهدلیل فرصتی که برای یک نماینده ایجاد میکند، بهنظر میآید شغلی است که پول خرج کردن برای آن، آب و نان بعدی، به همراه دارد.»
رییس دانشکده هنر، علوم و آموزش دانشگاه علم و فناوری میسوری، با اشاره به نتایج تحقیقات انجام شده میگوید: «خیلی از نمایندگان مجلس مثل نمایندگان روحانی پس از نمایندگی، صاحب پستهایی در وزارتخانههای خیلی تکنیکی مثل وزارت نفت میشوند که سوال برانگیز است. یعنی این سوال را ایجاد میکند که این فرد بر چه مبنایی به وزارت نفت راه یافته و چه کاری در این وزارتخانه میتواند انجام دهد. دلیل اصلی بروز این اتفاق، "خودی بودن" آنها و تلاشی است که حکومت انجام میدهد تا آنها را از دست ندهد.»
او میافزاید: «اگر به خاطرات آقای رفسنجانی مراجعه کنید، زیاد بر میخورید به این نقلقول که فلان نماینده مجلس آمد و خواستار شغلی بود و ما قول مساعد دادیم، یا برای فلان وزارتخانه توصیهنامهای میخواست و … . واقعیت این است که در جمهوری اسلامی بهدلیل عریضوطویل بودن نظام بوروکراسی، بهشکلی دست نمایندگان را در نهادی بند میکنند و چندان سابقه و تخصص آنها مطرح نیست، مهم این است که آنها از این صافیها عبور کرده و خودی محسوب میشوند.»
رهروان ولایت و آویزان خط رهبری برای تضمین منافع شخصی و گروهی
رانت نمایندگی، سکوی ممتازی برای بالارفتن از نردبان قدرت و فرصت کمنظیری برای ثروت اندوزی است، اما کم نبودند نمایندگانی ادوار مجلس شورای اسلامی که عمر حضورشان در قدرت به همان یک دوره نمایندگی محدود شد و حتی دستشان به سمتهای قبل از نمایندگی هم نرسید، چراکه پای منافع عمومی ایستادند. آنهایی از رانت نمایندگی برای خود نمدی میبافند که ساختار قدرت حقیقی و پنهان در نظام جمهوری اسلامی را میشناسند و میدانند چگونه بازی قدرت را پیش ببرند.
تشکیل فراکسیون «رهروان ولایت»، بهترین ریسمانی بود که نمایندگان فرصتطلب مجلس نهم به بعد، آن را برای ماندن در قدرت در مجلس شورای اسلامی بافتند و طبیعتا رییس این فراکسیون بیشترین بهره را برد، چون هم در دوران نمایندگی توانست ریاست مرکز پژوهشهای مجلس را از آن خود کند و هم قبل از اتمام دوره نمایندگی، صندلی ریاست سفارت ایران بر روسیه را تصاحب کند.
کاظم جلالی با شناخت عمیق از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی، دفاع از دولت را منوط به پیروی تام از مقام معظم رهبری میداند و در جلسه دفاع از کابینه دولت روحانی میگوید: «بیتردید معیار ما در خصوص بحث فتنه، بیانات مقام معظم رهبری است و هرکس که در فتنه است نباید عضو کابینه باشد. ما باید به فرمایشات مقام معظم رهبری عمل کنیم. کسانی که بعد از ۲۹خرداد و بیانات مقام معظم رهبری نقض قانون کردند و بعد از تایید نتیجه شورای نگهبان مردم را دعوت به تظاهرات خیابانی کردند، میتوانند جزو فتنهگران باشند. شرط ما برای حمایت از دولت، اطاعت و پیروی تام از مقام معظم رهبری است.»
نمایندگان اهل زدوبند نیستند، مگر چیزی برای حوزه انتخابیه بخواهند
کاظم جلالی معتقد است در مجلس زدوبند وجود ندارد، مگر در خصوص منافع حوزه انتخابیه. او میگوید: «سالها در مجلس هستم و به زدوبند و معامله به آن معنایی که گفته میشود برخورد نکردم. نمیگویم وجود ندارد، اما اینکه نمایندهای چیزی برای خودش بخواهد نبوده است. بههرحال نمایندگان شهرستانها با سختیهای بیشتری روبهرو هستند و بیشتر آنها برای حوزه انتخابیه ممکن است مطالباتی داشته باشند. درست است من این دوره بهعنوان نماینده تهران در مجلس حاضر شدم، اما سالها نماینده شهرستان بودم و با سختیهای آن آشنا هستم.»
قاعدتا نمایندگان، خصوصا نمایندگان شهرهای کوچک، زمانی رای مجدد را کسب میکنند که بتوانند به بخشی از مطالبات مردم حوزه انتخابیه پاسخ داده باشند و معمولا نمایندگان بدون لابی و بدون زدوبند نهتنها نمیتوانند امتیازی برای حوزه انتخابیه دریافت کنند، بلکه حتی در گرفتن سهم قانونی خود از بودجه عمومی هم ناتوان نشان میدهند.
دکتر مهرزاد بروجردی نیز به این مساله اشاره دارد که تلاش برای کسب امتیاز برای حوزه انتخابیه در همه پارلمانهای دنیا بهشکلی وجود دارد، چون سیاستمداران علاقمند به کسب مجدد آرا مردم هستند، به همین دلیل نیاز به کارنامه عملی دارند؛ ولی تفاوت در نظامهای دموکراتیک با نظامی مثل جمهوری اسلامی در این است که در نظامهای دموکراتیک، هم در نهاد دولت و هم خارج از نهاد دولت، سازمانهایی وجود دارند که عملکرد نمایندگان را رصد میکنند تا اگر خطایی دیدند با سروصدای رسانهای یا بازخواست از نماینده، جلوی تخلف را بگیرند، لذا کمتر منافع عمومی قربانی منافع شخصی میشود.
او میافزاید: «اما در ایران وقتی به نظرات رایدهندگان نگاه میکنیم، یکی از عمده اعتراضات این است که نماینده پس از انتخاب شدن، کمترین کاری برای حوزه انتخابیه نکرده و به تهران رفته و تهران ماندن را دائمی کرده است. هرچقدر جلوتر میآییم، این قضیه بدتر شده است. مجلس فعلی که نمونه اعلا مجلسی است که نمایندگان آن جرات ابراز عقیده شخصی ندارند و هر آنچه از بالا به آنها تکلیف میشود را بیان میکنند و اگر در این بین نمایندهای هم بخواهد اعتراضی کند، شورای نگهبان او را رد صلاحیت میکند و دیگر مجال نمایندگی و کسب پستهای مهم حکومتی را از دست میدهد.
به عبارت دیگر، نظام یک چارچوب محدودی برای فعالیت نمایندگان ایفا کرده و آنها تنها در این حیطه میتوانند بازی کنند، به همین دلیل بیشتر آنها میدانند که یک دوره بیشتر نماینده نیستند. برخلاف کشوری مثل آمریکا که ۸۰ درصد نمایندگان مجدد رای میآورند، در ایران تنها ۳۲ درصد نمایندگان مجدد انتخاب شدهاند، ازاینرو، وقت خود را برای پستهای بعد از نمایندگی میگذارند.»
کاظم جلالی پیش از استعفا از نمایندگی مجلس و عزیمت به روسیه، متهم به فساد مالی هم شد و حتی رسانهها از بازداشت چند ساعتی او خبر دادند. جلالی این اتهام را رد کرد و پساز آن نیز جزییاتی از رد یا تایید این خبر منتشر نشد.
بههرحال چه این اخبار درست باشد چه غلط، او با توانایی خود در لابی کردن با ارکان قدرت عازم مسکو شد و هنوز قدرت خود را در روسیه حفظ کرده است. رویهای که محدود به جلالی نیست و شامل بسیاری از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی شده و میشود.
ثبت نظر