«صالح نیکبخت»، وکیل خانواده «مهسا (ژینا) امینی» که ساعاتی پیش پیام «مژگان افتخاری»، مادر مهسا را در مراسم «جایزه ساخاروف» در حضور نمایندگان پارلمان اروپا خواند و این جایزه را به نمایندگی از خانواده امینی دریافت کرد، در گفتوگو با «ایرانوایر» با تاکید بر غیرقانونی بودن ممنوعیت از خروج این خانواده، درباره روند دادخواهی پرونده جان باختن مهسا امینی توضیح داد.
***
مسیر دادخواهی در دستگاه قضایی ایران
به گفته صالح نیکبخت، خانواده امینی تصمیم گرفتهاند مسیر دادخواهی پرونده مهسا را در دستگاه قضایی ایران پیش بگیرند.
او در پاسخ به این پرسش که آیا در این روند دادخواهی به پاسخی هم دست یافتید، میگوید: «خیر، ما تا الان هیچ جوابی نگرفتهایم. چهار پنج روز که از مرگ مهسا گذشته بود، آقای امینی به من مراجعه کردند و گفتند ما از شما میخواهیم شکایت کنید. خودشان و ما هم هر دو با ایسنا مصاحبه کردیم و گفتیم ما مسیر دادخواهی از طریق مراجع قضایی ایران را انتخاب کردهایم.»
صالح نیکبخت میگوید به دلیل این که در کسوت یک حقوقدان صحبت میکند، از به کار بردن کلمه «قتل» برای پرونده مهسا امینی اکراه دارد: «هنوز به ما جوابی ندادهاند و برای ما ثابت نشده است و چون من حقوقی صحبت میکنم، فعلا نباید از عنوان قتل استفاده کنم.»
او توضیح میدهد که در همان ابتدای کار شرط کردهاند که رسیدگی به پرونده مهسا با حضور کارشناسان پزشکی که خودشان معرفی میکنند، انجام شود: «رییس مجتمع قضایی ویژه قتل قول داده بود که ما تمام اینها را انجام میدهیم. در اولین جلسه بازجویی هم که با حضور دخترخاله ژینا و همچنین اشکان برادرش انجام شد، این موضوعات را قید میکنند.»
در جلسه پزشکی قانونی چه گذشت؟
نیکبخت در سفر بود که پدر مهسا به او خبر میدهد روز شنبه هشتم مهر ۱۴۰۱ به پزشکی قانونی دعوت شده است: «گفتم اشکال ندارد، ما میرویم اما آنها باید پزشکانی را که ما خواستهایم، دعوت کنند. در روز مراجعه ما را معطل کردند تا ساعت دو بعد از ظهر. نزدیک ساعت دو ما به حالت اعتراض میخواستیم خارج شویم که اصرار کردند جلسه تشکیل شده است و شما هم لطفا تشریف بیاورید؛ یعنی در پایان جلسه ما را بردند داخل. آنجا خانم دکتری که مهسا را در شش سالگی عمل کرده بود هم حضور داشت. ژینا یک غدهای بالای چشمش داشته بود و خانم دکتر هم آنجا تکرار کرد که ما به ژینا گفتیم الان عمل ضروری نیست ولی ممکن است در آینده مشکلی ایجاد کند. او توضیح داد که با رضایت پدر و مادرش ما این غده را برداشتیم و این عملی که انجام شده، هیچ اثری روی سلامت و بهداشت این دختر نداشته است. پزشک دیگری هم در پزشکی قانونی صحبت کرد و گفت ایشان بیماری هیپوتیروئیدی، یعنی کمکاری تیروئید داشته است. این بیماری در مناطق کوهستانی، به خصوص در کردستان به دلیل کمبود ید بسیار شایع است و با دارو، درمان میشود. در پزشکی قانونی ما اعتراض کردیم که چرا پزشکان مورد اعتماد ما را دعوت نکردهاید؟ معاون دادستان که رییس دادسرای ویژه قتل است، به ما گفت در جلسه دیگر این کار را خواهیم کرد و ما هم اعتماد کردیم.»
با این حال، بدون اطلاع آنها، نظر پزشکی قانونی از تلویزیون پخش میشود: «اما متاسفانه دیدیم در روز ۲۵ مهر ماه به جای این که به ما اعلام شود، آمدند از تلویزیون نظر پزشکی قانونی را پخش کردند. باز هم اعتراض کردیم و آقای شهریاری، رییس مجتمع قضایی ویژه قتل باز به ما گفت این کار را خواهند کرد اما متاسفانه این هم به نتیجه نرسید.
در نظریه پزشکی به ما گفته شد این مرگ ناشی از ورود ضربه خارجی نیست و ایشان سابقه برداشتن غده بالای چشم را دارد و شاید علت مرگ مربوط به آن باشد یا داروهای تیروئید را به درستی مصرف نکرده باشد.
از دعوت کردن پزشکانی که ما معرفی کرده بودیم، خودداری کردند. ما ۱۲ پزشک مغز و اعصاب، قلب و ریه و دو روانشناس معرفی کرده بودیم تا از بین این افراد، پنج نفر را انتخاب کنند اما این کار انجام نشد و اعتراضها نتیجه ندادند.»
گفتند با رسانهها مصاحبه نکنید
نیکبخت میگوید آن موقع که اوج صحبتها درباره پرونده مهسا بود، نهادهای امنیتی از آنها خواسته بودند با رسانهها گفتوگو نکنند: «ما مطالب را به صورت بیانیه برای مطبوعات داخلی مینوشتیم. اواسط زمستان گذشته، آقای منتظری، دادستان وقت کل ایران گفت قرار است پرونده به کمیسیون دیگری ارجاع شود اما این وعده هم عملی نشد. هزار وعده خوبان یکی عملی نشد!»
آیا احتمال این که مهسا از ترس جان باخته باشد، وجود دارد؟
درباره علت جان باختن مهسا امینی فرضیههای متعددی مطرح شده است که تاکنون بی پاسخ ماندهاند. برخی میگویند ممکن است به او ضربهای وارد نشده و این دختر جوان از ترس و وحشت دچار حمله قلبی و مرگ شده باشد. آیا این فرضیه میتواند نقش جمهوری اسلامی را در جان باختن مهسا امینی کمرنگ کند؟
نیکبخت در پاسخ به این پرسش میگوید: «مرگ یک حادثه است. هر حادثهای باید عامل یا علتی داشته باشد. باید در این مورد، علت مرگ مهسا هم مشخص باشد. مطابق آنچه که در روز ورود مهسا به بیمارستان کسری ثبت شده است، او ۹۵ درصد آثار حیاتی خود را از دست داده بود. فاصله لحظهای که مهسا را در ایستگاه مترو حقانی بازداشت و به بازداشتگاه وزرا و از آنجا به بیمارستان منتقل میکنند، دقیق آن یک ساعت و چهل و هفت هشت دقیقه بوده است. مهسا در لحظه دستگیری سالم بوده است. زمانی که وارد ون هم میشود، باز هم سالم بوده است. وقتی با ون به مرکز پلیس امنیت اخلاقی در خیابان وزرا هم میرسد، در آنجا نیز مشکلی نداشته است. یک مرتبه حالش بد میشود و به زمین میافتد. وقتی میآیند به او ماساژ قلبی و ریوی میدهند و به بیمارستان کسری منتقل میکنند، در هنگام انتقال به بیمارستان ۹۵ درصد علایم حیاتی خود را از دست داده بوده است. من سوالات مختلفی از برجستهترین پزشکان و متخصصان مغز و قلب و… کردهام، همه گفتهاند عامل این اتفاق نمیتواند روانی باشد و اگر هم جنبه روانی داشته باشد، به این سرعت نخواهد بود؛ آن هم در یک دختر جوان عادی. اغلب این پزشکان جزو پزشکانی هستند که به متدین بودن معروفند و از لحاظ علمی، جزو روسای دانشگاههای برتر ایران، تهران، تبریز و شیراز هستند. آنها به اتفاق میگویند بدون یک حادثه خارجی، چنین چیزی امکانپذیر نیست؛ مگر این که حادثه دیگری رخ داده باشد که باید کشف شود. اما جالب این است که در نظریه پزشکی قانونی هم نمیگویند عامل جان باختن چه بوده، میگویند ما کشف نکردیم که عامل مرگ ضربه خارجی بوده است. بنابراین طبیعی است که این نظریه نه تنها مورد قبول خانواده امینی و ما قرار نگرفت بلکه صاحبنظران هم آن را قبول نکردند. برخی میگویند صاحبنظران چرا اعتراض نکردند؟ صاحبنظران اگر اعتراض میکردند، برایشان دردسر درست میکردند.»
در پرونده پزشکی مهسا چه آمده است؟
به گفته نیکبخت، بازپرسی که به این پرونده رسیدگی میکند، وضعیت پرونده پزشکی مهسا را استعلام کرده است: «یعنی ما درخواست کردیم و گفتیم با توجه به گزارشهایی که داده شده است، شما باید هم پرونده معالجاتی ایشان را از بیمارستان کسری و هم پرونده بیماریهای سابق مثل عمل برداشتن غده چشم را استعلام کنید. پس از درخواست ما، آنها از بیمارستان کسری پرونده پزشکی مهسا را استعلام کردند. در آن زمان، بیمارستان کسری ۳۵۰ صفحه کپی پرونده پزشکی مهسا را که نظر متخصصان مختلف بود، به بازپرسی داد. ما درخواست کردیم این مدارک یا فیلمهای پزشکی را در اختیار ما بگذارند اما ندادند. ما نمیدانیم عکسهای جمجمهای که در تلویزیونهای فارسیزبان خارج از ایران منتشر شدند، از کجا گرفته شدهاند. ما حتی نمیتوانیم این را تایید کنیم که آن عکسها اصل هستند یا خیر، چون نه تنها این مدارک بلکه حتی کپی آنها را نیز به ما ندادند. در حالی که به لحاظ قانونی، شاکی حق دارد به تک تک کپیهای این مدارک دسترسی پیدا کند.»
شما در ابتدای صحبتهای خود گفتید که مسیر دادخواهی را از دستگاه قضایی ایران پیش گرفتید اما به نتیجهای نرسیدید. حالا این سوال پیش میآید که وقتی در چنین سیستمی، دادخواهی به نتیجه نمیرسد، چرا باید مسیر دادخواهی را از این سیستم پی گرفت؟
دادخواهی کردن باید از سیستم قضایی کشورها باشد؛ چه در کشورهایی که تفکیک قوا دارند و آزادی و دموکراسی و… وجود دارد و چه در کشورهایی مانند عربستان که حاکمیت و قدرت در دست پادشاه آنجا است؛ جایی که در قانون اساسی آن، تفکیک قوا پذیرفته شده است اما با دیکتاتوری اداره میشود؛ مثل عراق دوره «صدام حسین». در همه این کشورها، در رابطه به امور مربوط به مساله قضا، چه در زمینه دعاوی خصوصی و چه در مورد حقوق بینالملل، باید به دادگاه مراجعه کنید. وقتی حادثهای در ایران اتفاق میافتد، برای دفاع از خودت باید به همان مرجع مراجعه کنی. اگر نکنی، میگویند میخواستی مراجعه کنی. برخی میگویند شما در ایران دادخواهی نکنید و بروید دادگاههای خارج. نه، همه دادگاهها در تمامی دنیا بر اساس صلاحیت به مساله رسیدگی میکنند. من نمیتوانم دعوایی را که به خاطر مرگ و قتل کسی در داخل ایران است، در دادگاه رم، لاهه یا چین کمونیست مطرح کنم. در جایی که این حادثه رخ داده است، دادگاه صلاحیت رسیدگی به آن را دارد. مساله صلاحیت از نظر زمانی و مکانی بسیار مهم است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر