در حالی که یک معلم در شیراز با پابند به حبس خانگی آمده و فشارها بر این بخش از جامعه مدنی ایران بیشتر شده، گروه «داوطلب» که یک گروه غیرانتفایی در هلند است و درباره حقوق و مسایل صنفی مینویسد، گزارشی از آنچه از اردیبهشت ۱۴۰۱ تا شهریور ۱۴۰۲ بر معلمان ایران رفته، منتشر کرده است.
در این گزارش که به زبان انگلیسی نوشته شده، درباره سرکوب گسترده جنبش صنفی معلمان و روشهایی که این جنبش بهعنوان یکی از ریشهدارترین و منسجمترین حرکتهای صنفی ایران در پیش رو داشته تا مطالبات خود را از دستگاه حکومت طلب کند، صحبت شده است.
در این گزارش آمده است که اگرچه معلمان ایران به دلیل سرکوب گسترده در پی اعتراضات به قتل حکومتی «مهسا (ژینا) امینی» نتوانستند اعتراضات و اعتصابات زیادی در خیابان ترتیب دهند، در شبکههای اجتماعی و فضای آنلاین فعالیت و ارتباط خود را با سایر گروههای مدنی در ایران تقویت کردند.
***
از جنبشی صرفا صنفی به مبارزه برای دموکراسی در ایران
یکی از نکاتی که در گزارش گروه داوطلب به آن پرداخته شده، تغییر ماهیت جنبش معلمان ایران از جنبشی با خواستههای صنفی به یک جنبش دموکراسیخواهانه است. فعالان صنفی معلمان در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، نقش بزرگی را در حمایت از زنان و مردان جوان و نوجوانانی که به پا خواسته بودند، ایفا کردند.
البته، آن گونه که داوطلب نیز به درستی بر آن تاکید کرده است، این حمایتها با پیامدهای جدی روبهرو شدهاند.
جنبش معلمان ایران با سرکوب گسترده و رصد اطلاعاتی و امنیتی بیسابقه از سوی حکومت، همچون سایر گروههای فعال صنفی، در یک سال و چند ماه اخیر همواره با در بسته برای دستیابی به مطالبات خود روبهرو بوده است.
در آذرماه ۱۴۰۱، در جریان خیزش زن، زندگی، آزادی، معلمان بسیاری بابت حمایت از دانشآموزان خود بازداشت شدند. شاید نقطه عطف این بازداشتها، دستگیری «مهدی شیبانی»، معلم «ابوالفضل آدینهزاده»، نوجوان ۱۷ ساله مشهدی بود که به یاد این نوجوان کشته شده در جریان خیزش، شمع تولد او را روشن کرد.
گروه داوطلب البته بر این باور است که اعتراضات معلمان حتی اگر صرفا صنفی هم باشند، باز با سرکوب، رصد امنیتی و بازداشت معلمان مواجه میشوند.
تغییر بزرگ جنبش معلمان ایران در سایه حکومتی توتالیتر یا تمامیتخواه، نکتهای نبوده و نیست که گروه داوطلب به راحتی از کنار آن بگذرد. این گروه رویکردی تاریخی برای درک این تغییر ارایه داده و در آن از گروههای صنفی و سیاسی معلمان در سالهای نخست بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و سیاستهای راستگرایانه «اکبر هاشمی رفسنجانی» در دوران ریاست جمهوری خود که شکلگیری و فعالیت هرگونه نهاد صنفی را به شدت تحدید میکرد، نام برده است؛ واقعیاتی که از دید نویسندگان این گزارش دور نماندهاند.
در عوض، دوران ریاست جمهوری «محمد خاتمی»، موسوم به دوران «اصلاحات»، نهادهای مدنی و از جمله اتحادیههای صنفی قدرت گرفتند. در این دوره، معلمان برای اولین بار گامهای عملی برای تعریف و بازنمایی هویت حرفهای خود برداشتند تا شرکت در فعالیتهای سازمان یافته به منظور پیگیری مطالبات خود را در پیش بگیرند.
ماحصل این گامها، «انجمن صنفی معلمان» بود که در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۷۹ در تهران تاسیس شد. بعد از آن، شهرهای دیگر هم انجمنهای صنفی خود را تشکیل دادند و سرانجام، در سال ۱۳۸۱ این انجمنهای صنفی گرد هم آمدند و «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران» را تشکیل دادند؛ همان نهادی که در جریان خیزش زن، زندگی،آزادی و مسمومیت شیمیایی دختران دانشآموز، نقش کلیدی را در سازماندهی معلمان معترض ایفا کرد.
این شورا البته در ابتدا بر خواستههای صنفی معلمان متمرکز بود. برای سالها معلمان بهعنوان کمدستمزدترین گروه در استخدام دولت، عرصه مبارزه صنفی برای حقوق خود را ترک نکردند. آنها برای ماهها در مقابل مجلس شورای اسلامی و ادارات آموزش و پرورش شهرستانهای خود گرد آمدند و به طرح رتبهبندی معلمان اعتراض کردند.
معلمان ایران ثمره ماهها مقاومت خود را در تصویب طرح رتبهبندی معلمان دیدند و دولت ناچار شد دستکم در بخشهایی مزایای مصوب برای معلمان و فرهنگیان بازنشسته را افزایش دهد.
از جایی به بعد البته تمرکز جنبش صنفی معلمان بر بهبود آموزش در ایران هم بوده است. معلمان ایران در مخالفت با روندی که آموزش خوب را تبدیل به کالایی قابل خریداری برای اقشار مرفه و دور از دسترس برای اقشار ضعیف جامعه ایران کرده است، در سالهای اخیر بر بهبود آموزش در تمام ایران تاکید داشتهاند. آنها بخشهای ایدئولوژیک و سیاسی آموزش در ایران را مورد انتقاد قرار داده و به کمبود معلم در قسمتهای مختلف کشور اعتراض کردهاند.
اما آنگونه که در این گزارش هم به آن اشاره شده است، با شروع خیزش زن، زندگی، آزادی، معلمان بسیاری که از پیش با مفهوم آزادی زنان و برابری جنسیتی همدل بودند، در این خیزش حضور یافتند.
اواخر مهر۱۴۰۱، وقتی بحث اعتصاب عمومی در جریان خیزش انقلابی شکل گرفت، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران در بیانیهای از اعضای خود خواست که اعتصاب کنند و کلاسهای درس را تشکیل ندهند. همچنین در ماههای بعد، این شورا با بیانیههای متعددی، حمایت معلمان از این خیزش را با صدای بلند بارها و بارها اعلام کرد و اینگونه بود که جنبشی با مطالبات صنفی به جنبشی برای آزادی و دموکراسی در ایران بدل شد.
این جدای از فعالیت انفرادی معلمان و فرهنگیان بازنشسته در جریان خیزش مهسا (ژینا) امینی بود. «ایرانوایر» پیش از این در گزارشی از کشته شدن دستکم پنج معلم بازنشسته و ۴۳۸ پرونده قضایی برای معلمان معترض خبر داده بود.
استفاده از تبعیض در محل کار به مثابه ابزار سرکوب
در بخش بعدی گزارش داوطلب، به سرکوب جنبش معلمان در یک سال و چند ماه اخیر از سوی حکومت پرداخته شده است.
اما پیش از این دوران هم سرکوب با تمام قوا ادامه یافته است. نویسندگان این گزارش سالهای دوران ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد» را «دوران سیاه سرکوب جنبش معلمان ایران» خواندهاند. بر این اساس، بعد از دوران نسبتا باز اصلاحات برای جنبشهای مدنی، در دوران احمدینژاد، معلمان و فعالان صنفی تهدیدی امنیتی تلقی شدند.
در این گزارش اما دوران «حسن روحانی» به دوره دوباره رسمی شدن فعالیت صنفی معلمان تعبیر شده است. این در حالی است که به جز این سیر سینوسی تاریخی، از زمان روی کار آمدن «ابراهیم رئیسی» در سال ۱۴۰۰، فشار بر بدنه جنبش معلمان ایران به شدت افزایش یافته است. احکام بلندمدت زندان برای این قشر، مانند «محمد حبیبی»، «جعفر ابراهیمی» و «رسول بداقی» و اخراج از کار و بازداشت گسترده فعالان صنفی و کارگری در شهریور و مهرماه ۱۴۰۱ که تقریبا همه آنها معلمان فعال بودند، نشان از اهمیت این جنبش در دید حاکمان ایران و در نتیجه، جنبش دمکراسیخواهی ایران دارد.
داوطلب همچنین نمودارهایی را از تعداد معلمان بازداشت شده در ایران منتشر کرده است که نشان میدهد در کل ایران ۲۲۰ معلم بازداشت شدهاند که سنندج با ۳۲ معلم و تهران و شیراز با ۲۵ معلم از جمله شهرهایی بودهاند که جنبش معلمان آنها با پتک سرکوب سنگینتری مواجه شده است.
ناگفته نماند که در این میان، قوه قضاییه جمهوری اسلامی روی هم حکم به ۱۸۳ سال زندان برای ۴۷ فعال صنفی معلمان داده است و هنوز ۱۹ معلم منتظر احکام دادگاه خود هستند.
همچنین داوطلب به وثیقههای سنگین بهعنوانی ابزاری برای فشار به معلمانی که از اقشار کم درآمد در ایران محسوب میشوند و بازداشتهای خودسرانه و بدون مجوز قانونی آنها اشاره کرده و نوشته است اوج این بازداشتهای خودسرانه، در اعتراض مسالمتآمیز معلمان در واکنش به مسمومیت شیمیایی دانشآموزان دختر بوده است که روز ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ در دهها شهر ایران برگزار شد.
در تجمعهای معلمان سراسر کشور، دستکم دو معلم زخمی و تعداد بسیاری نیز توسط نهادهای امنیتی بازداشت شدند. همچنین به بازداشت خشونتبار «عاتکه رجبی»، معلمی که بابت حمایت خود از معترضان از کار اخراج و در سال ۱۴۰۲ به زندان محکوم شد نیز اشاره شده است.
رجبی چهارم آذر و همزمان با «روز منع خشونت علیه زنان»، برای اجرای حکم زندان خود فراخوانده شد.
علاوه بر این، داوطلب میگوید حکومت از روش تلافیجویی در محیط کار نیز بسیار بهره برده است؛ این یعنی به جز بازداشت، شکنجه و تعقیب معلمان فعال از طریق دادگاههای انقلاب، حکومت ایران به طور فزایندهای از تبعیض در محل کار برای ساکت کردن معلمان مخالف استفاده میکند.
بر اساس گزارش داوطلب، مجازاتهایی شامل اخراج، بازنشستگی اجباری، تبعید به مناطق دور افتاده، رتبهبندی پایین و کم کردن از دستمزد و مزایای معلمان فعال، از روشهای تبعیضآمیزی بوده که حکومت ایران برای تنبیه معلمانی که در مقابل آن ایستادهاند، استفاده کرده است.
چالشهای سازمانی در پی بازداشت رهبران جنبش
اما بازداشت ۲۲۰ فعال صنفی معلمان بدون شک بر بدنه نحیف این جنبش بیتاثیر نبوده نیست. از همین رو است که گروه داوطلب با برشمردن صدمهها و آسیبهایی که این شکل از سرکوب فعالان صنفی بر یک جنبش میتواند داشته باشد، راهکارهایی را برای مقابله با آن ارایه کرده است.
البته مشخصا کارکرد راهکاری که بتواند در مقابل سرکوب گسترده جنبشهای مدنی در ایران، آنها را تقویت کند، چندان تضمین شده نیست. با این حال، در قسمت انتهایی گزارش داوطلب درباره جنبش معلمان ایران، پیشنهاداتی از سوی این سازمان غیرانتفایی برای تقویت توان و بنیه حرکت صنفی معلمان در شرایط سرکوب فزاینده نظام جمهوری اسلامی ارایه شده که بیشتر روی آن با نهادهای بینالمللی است. این خود احتمالا گویای وضعیت سرکوب شدید و اختناق فزاینده در ایران است.
نویسندگان این گزارش تقویت تابآوری و افزایش توانمندیها در زمینه فناوری اطلاعات را پیشنهاد کردهاند. بدین شکل، برگزاری دورههایی آموزشی برای معلمان که بتوانند دانش دیجیتال خود را بالا ببرند و از همان طریق با جنبشهای معلمان در کشورهای دیگر در ارتباط باشند تا توان تابآوری ذهنی آنها بالاتر رود، توصیه شده است.
همچنین داوطلب پیشنهاد کرده است که از طریق افزایش فعالیتهایی که منجر به دیده شدن بیشتر و کنشگری مطالبهگرانه میشود، دامنه تاثیرگذاری فعالیتهای خود را بالاتر ببرند. برای اینکار، این گروه فعال در زمینه پایش و حمایت از جامعه مدنی توصیه کرده است از پلتفرمهای ارتباطی برای گروههای صنفی کارگران، به ویژه معلمان در سرتاسر جهان استفاده شود و سیاستگذاران در سطح جهان صدای این جنبش را تقویت کنند و از تضییع حقوق آنها بگویند.
روش دیگری که پیشنهاد شده، ارتباط با جوامع مدنی سایر کشورها و تقویت ارتباطات دیپلماتیک جنبش معلمان ایران با نهادهای بینالمللی فعال در زمینه حقوق صنفی و سندیکاهای کارگری و اتحادیههای معلمان است. این گزاش مشخصا به «سازمان بینالمللی کار» (ILO) و سازمان ملل متحد اشاره کرده و خواهان تحقیقات بیشتر این سازمانها درباره نقض حقوق و ازادیهای معلمان در ایران شده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر