سالهاست که ایرانیان، برای تفریح و دیدار با عزیزان در تبعیدشان، به ترکیه سفر میکنند. برخی برای داشتن یک زندگی معمولی در آنجا ملک میخرند و برخی دیگر بهدلیل تحت تعقیب بودن، امکان بازداشت، زندان و یا حتی اعدام به دلیل عقاید، گرایش جنسی و طرز تفکر خود پا به کشور همسایه میگذارند. بعضی ماندگار میشوند و بعضی باز میگردند؛ واقعیتی که ترکیه را به دومین خانه ایرانیان بدل کرده است.
***
اداره مهاجرت ترکیه، در سال ۲۰۲۱، تعداد ایرانیان ساکن این کشور را ۱۱۵ هزار نفر اعلام کرد، این رقم شامل افرادی میشود که در ترکیه اقامت سرمایهگذاری، از جمله ملک، اقامت کاری، پناهجویی و پناهندگی، گردشگری و تحصیلی دارند و مشمول آنهایی که به صورت «قاچاق» در کشور همسایه هستند، نمیشود.
این تنها آمار در دسترس نیست. در سال ۱۴۰۰، «رصدخانه مهاجرت ایران»، یک نهاد پژوهشی دولت ایران در زمینه تحلیل دادههای مهاجرتی، در گزارش خود اعلام کرد که جمعیت مهاجران ایرانی به ترکیه در سال ۱۳۹۹، نسبت به سال ۱۳۶۹، حدود چهار برابر شده و میزان مهاجرت ایرانیان در چهار سال منتهی به ۱۴۰۰ هم سه برابر رشد داشته است.
این سازمان همچنین عنوان کرده که «تعداد جمعیت مهاجران با تابعیت ایرانی در ترکیه بر اساس سال اخذ اقامت در سال ۲۰۱۹ نسبت به سال ۲۰۱۸ دو برابر بوده و در سال ۲۰۱۸ نیز نسبت به سال ۲۰۱۷ دو برابر رشد داشته است.»
البته اینها شامل آمار ایرانیانی که با سرکوب خیزش «زن زندگی آزادی»، ناچار به ترک وطن شدند، نمیشود. اما، در سالهای اخیر، با سختتر شدن شرایط زیست داخل ایران، روند همین بوده، فرار از کشور و مسکن گزیدن در اولین پناهگاه امن.
گفته میشود که ترکیه بعد از آمریکا، دومین کشوری است که ایرانیان به آن مهاجرت میکنند. البته، اگر فقط آمار سالهای اخیر لحاظ شود، احتمالا اولین مقصد است چون این برآورد شامل خیل عظیم ایرانیانی میشود که نزدیک به ۴۵ سال پیش، با روی کار آمدن روحانیون انقلابی در ایران، از ترس اعدام و زندان، کشورشان را ترک کردند و راهی آمریکا شدند.
از خرید ملک تا دیدار با عزیزان در تبعید
«نسیم»، یک زن ایرانی است که قصد دارد در ترکیه خانه بخرد و به این شکل بتواند اقامت این کشور را بگیرد. او میگوید که از شرایط زندگی در ایران به ستوه آمده ولی تلاشهایش برای مهاجرت به کشورهای دیگر هم به نتیجه نمیرسد، برای همین به ترکیه که اوضاع آن کمی بهتر از ایران است فکر میکند: «برادرم کاناداست و تا حالا چند بار سعی کردم ویزای توریستی بگیرم ولی نشده. یک بار هم تلاش کردم اسپانیا برای خرید ملک بروم، ولی آن قدر پول را نمیتوانیم آنجا سرمایهگذاری کنیم.»
او توضیح میدهد: «درست است که شرایط ترکیه، بهخصوص با وجود تورم بالای آن که حتی از ایران هم بدتر است و رفتارهای مردم با توریستها و مهاجرها، سختتر شده ولی اگر همینجا را هم اقدام نکنیم، دیگر فرصت از دست میرود. شرایط ایران، هر روز دارد بدتر و سختتر میشود. من یک دختر نوجوان دارم و نمیخواهم سرنوشت مهسا و آرمیتا برای او تکرار شود.»
اشاره این زن، به «ژینا (مهسا) امینی»، و «آرمیتا گراوند»، دو دختر ۲۲ و ۱۶ سالهای است که قربانی سیاست حجاب اجباری در جمهوری اسلامی ایران شدند.
او توضیح میدهد که در چند باری که به ترکیه سفر کرده، خود و دخترش تجربه خیلی خوبی از آن داشتهاند: «برای ما که نمیتوانیم اینجا خودمان باشیم، همینکه مثلا بدون ترس روسری سرمان نباشد یا آزادانه بتوانیم یک آبجو بخوریم و جشن بگیریم، یک حسرت است. شاید برای آنها که در اروپا، کانادا و آمریکا هستند، خندهدار بیاید، ولی ما واقعا به این دلخوشیها نیاز داریم. همینکه یک خرید خوب بکنیم، لباسهای با کیفیت بهتر بخریم و آزادانه تفریح کنیم، واقعا مهم است.»
«سمیرا» هم زن جوانی است که چند سالی است به کانادا مهاجرت کرده است. سال قبل، وقتی ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد کشته شد و دهها هزار ایرانی در خیابانهای جهان در حمایت از اعتراضات مردم داخل ایران برخاستند، او هم حضور داشت؛ از هماهنگی برای اعتراضات در اتاوا تا جمعکردن امضا برای توماری خطاب به شهرداری برای تغییر نام بخشی از خیابانی که ساختمان سفارت سابق ایران در آن واقع شده، به نام «مهسا امینی».
حالا، او هم به جمع عظیم ایرانیانی پیوسته که از بازگشت به ایران و تعقیب قضایی هراس دارند و ماندن را به رفتن، ولو کوتاهمدت و برای دیدن خانواده ترجیح میدهند.
سمیرا به ایرانوایر میگوید: «تصمیم گرفتهام برای عید خانوادهام را در ترکیه ببینم. من تقریبا هر سال تعطیلات کریسمس و سال نو به ایران میرفتم. اما، بعد از هواپیمای اوکراینی و حالا هم جنبش مهسا، فکر میکنم واقعا صلاح نیست. الان ۴ سال است که برنگشتهام و خانوادهام را هم ندیدم. برای همین برنامه دارم عید بروم ترکیه و خانوادهام هم بیایند آنجا و همدیگر را ببینیم.»
امثال سمیرا و نسیم کم نیستند. شهروندان روسیه، ایران و خود ترکیه، بیشترین خریداران ملک در ترکیه هستند. در مردادماه ۱۴۰۲، اداره آمار ترکیه در گزارشی اعلام کرد که فقط در ماه ژوئیه ۲۰۲۳، ۱۰۹ هزار واحد مسکونی در ترکیه به فروش رفته که نسبت به زمان مشابه در سال قبل، ۱۶ درصد افزایش داشته و از این تعداد، ۲۸۰۰ واحد توسط اتباع خارجی خریداری شده است.
در این بین اتباع روس با خرید ۷۷۲ واحد مسکونی بزرگترین مشتریان خارجی املاک در ترکیه بودهاند و رتبه بعدی مختص ایرانیان است، ۲۷۲ واحد مسکونی در ترکیه به دست ایرانیان خریده شده است.
گزارشهای رسمی دولت ترکیه نشان میدهد که فقط در سال ۲۰۲۲، ۲ میلیون و سیصد هزار ایرانی، شامل ایرانیان ساکن ایران و ایرانیانی که در جای جای جهان زندگی میکنند، از این کشور بازدید کردهاند.
بر اساس اظهارات «محمت نوری ارسوی»، وزیر فرهنگ و گردشگری وقت ترکیه، ایرانیها، پنجمین ملیتی هستند که بیشتر از بقیه دنیا از این کشور دیدن میکنند.
توریسم درمانی و زیبایی؛ یک تیر و چند نشان
«محمد» هم شهروند دوتابعیتی ایرانی-بریتانیایی است که علیرغم اینکه میتواند به ایران سفر کند، به دلیل خطر «گروگانگیری»، ترجیح میدهد کارهای دندانپزشکی و عملهای زیبایی خود را در ترکیه انجام دهد.
او به ایرانوایر میگوید: «من بعد از کرونا یک بار به ایران رفتم ولی واقعا با ترس و لرز میروم و برمیگردم. درست است کاری نمیکنم ولی این بریتانیاییهایی که گروگان گرفته شدهاند هم کاری نکرده بودند.»
او میگوید که سال قبل میخواسته چند عمل زیبایی کند از جمله کاشت مو و لمینت دندان. اما آنطور که خودش میگوید هزینه این کارها در بریتانیا آن قدر زیاد است که کسی حاضر نیست دست به این عملها بزند: «کاری را که من با هزار پوند در ترکیه انجام دادم، اینجا در انگلیس با ده هزار پوند هم نمیشد کرد. بگذریم که یک سفر خوب هم رفتم و کلی تفریح هم بود.»
«لاله» نیز یک زن میانسال ساکن بریتانیا است. او چند ماه پیش متوجه شد که بهتر است بهدلیل رشد سلولهای تغییر شکل یافته و در حال سرطانی شدن در رحم خود، هرچه سریعتر رحم خود را خارج کند. به دلیل مشکلات سیستم بهداشت و درمان بریتانیا و صف انتظار طولانیمدت برای ویزیت جراح و نهایتا عمل جراحی، تصمیم گرفت، درمان پیشگیرانه خود را که از نظر سیستم بهداشت و درمان بریتانیا خیلی اورژانسی نبود، در ترکیه پیش ببرد.
او به ایرانوایر میگوید: «مادر و خاله من با سرطان پستان و دهانه رحم دست و پنجه نرم کرده و آخر سر هم فوت کردهاند. نمیتوانستم کار را به شانس بسپارم. برای همین در اسرع وقت از یکی از دوستانم که ساکن ترکیه است خواستم وقت متخصص بگیرد و با اسکایپ با جراح زنان صحبت کردم. حدود ۴ هزار دلار هزینه شد، ولی حتی هتلم را هم خود تیم دکتر رزرو کرده بود و با ترنسفر من را آوردند و بردند. اگر میخواستم اینجا این عمل را انجام دهم درست است که هزینهای برایم نداشت ولی خطر پیشرفت مریضی بود چون حداقل دو یا ۳ ماه باید در صف انتظار میماندم تا جراح وقت عمل بدهد.»
او که در بریتانیا پناهنده سیاسی است و از سال ۱۳۸۸ که از ایران خارج شده، هرگز بازنگشته، میگوید: «خواهرم هم آمد و او را هم دیدم. دیداری تازه کردیم و قبل از عمل کلی هم با هم این طرف و آن طرف رفتیم.»
پناهجویان و پناهندهها؛ آنها که از یاد رفتهاند
از شهریورماه ۱۳۹۷، دیگر سازمان ملل متحد نقش فعالی در ثبتنام و بررسی پروندههای پناهجویان و پناهندهها به کشور ترکیه ندارد. به جای آن، اداره مهاجرت ترکیه است که حتی پروندههایی که یک بار به دست کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل بررسی شده و قبولی دارند را بررسی میکند و به گفته فعالان حوزه پناهندگی و پناهجویی، اغلب آنها را رد میکند تا مسوولیتی در قبال آنها نداشته باشد.
پناهندگان و پناهجویان ایرانی و غیرایرانی در ترکیه، اگرچه با اشتغال در مشاغل کمدرآمد و کارهای یدی، با دستمزدی کمتر از دستمزد قانونی، نیاز جامعه ترکیه به نیروی کار ارزان را تامین میکنند، اما اجازه اشتغال و بیمه درمانی ندارند و اغلب در فقر، بلاتکلیفی و ترس از دیپورت شدن به ایران روزگار میگذارنند.
بسیاری از این افراد، فعالان حقوق بشر و کنشگران مدنی و سیاسی شناختهشدهای هستند که در صورت بازگردانده شدن به ایران، سالها زندان در انتظارشان خواهد بود.
مثلا، «شهریار براتینیا»، فعال سیاسی که بعد از بازداشت و آزادی با قید وثیقه، در ترکیه به صورت غیرقانونی زندگی میکرد، در مردادماه ۱۴۰۲ به ایران دیپورت شد و از آن زمان در زندان اوین بوده است. این شهروند اهل یاسوج، به تازگی به پنج سال و هشت ماه زندان محکوم شده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر