«شهلا (عبداللهزاده) لاهیجی»، از نخستین زنان ناشر ایران، مدیر و موسس انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، و از چهرههای تاثیرگذار فرهنگی بود. او در اردیبهشت ۱۳۲۱ در تهران به دنیا آمد و در نوجوانی همراه با خانواده به شیراز رفت. در ۱۵سالگی با نوشتن مقالاتی در نشریات شیراز فعالیتهای ادبی و فرهنگی خود را آغاز کرد و در رادیو شیراز، به تهیهکنندگی برنامه پرداخت. سپس به عضویت انجمن جهانی زنان نویسنده و روزنامهنگار درآمد و مدتی در روابط عمومی سازمان زنان ایران کار کرد. در همان اثنا، با دانشگاه آزاد لندن نیز بهطور مکاتبهای جامعهشناسی خواند و عاقبت در سال ۱۳۶۲، انتشارات روشنگران را بنیانگذاری کرد و با جدیت و پشتکار، به فعالیت در حوزه زنان و مطالعات زنان پرداخت.
***
نام انتشارات روشنگران که بعدها در سال ۱۳۷۵ به انتشارات روشنگران و مطالعات زنان تغییر یافت، با نام «بهرام بیضایی» گره خورده است. بالغ بر ۴۵ اثر از این نمایشنامهنویس بزرگ و پژوهشگر حوزه اسطوره که در آثارش عمدتا چهره زنان را ترسیم کرده، از سوی این موسسه به انتشار رسیده است.
چاپ کتابهایی از «مهرانگیز کار»، «شیرین عبادی»، «فریدون آدمیت»، «منوچهر انور» و «خسرو حمزوی»، از دیگر فعالیتهای انتشارات روشنگران است که اهدافی همچون برابریخواهی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، مبارزه با سانسور، تلاش برای آزادی بیان، دفاع از حقوق زنان، و پرداختن به مصائب آنان را سرلوحه کار خود قرار می داد.
کتاب «تصویر زن در آثار بهرام بیضایی»، به قلم شهلا لاهیجی نیز، از نخستین آثاری بود که در این انتشارات چاپ شد. گرفتن مجوز نشر برای این اثر یکسالونیم به درازا کشید. لاهیجی در یک گفتوگو، عزمش بر انتشار این اثر را یکی از دلایل مبارزه خود با سانسور نامید و در توضیح آن گفت: «نظراتی که در رد این اثر نوشته بودند، جالب بود. گفته بودند این آثار پایههای اجتماعی را میلرزاند. حالا ۱۱۰ صفحه کتاب بود و من متعجب بودم که چطور ۱۱۰ صفحه کتاب میتواند پایهها را بلرزاند. به آن آقای مسوول گفتم ولله فکر میکنم لرزش از خود پایههاست، تقصیر من نیست!» (گفتوگو با روزاروز-کافه زنان، ۱۳۹۵)
«حکایت دختران قوچان» (نوشته افسانه نجمآبادی)، «مشروطه، زنان و تغییرات اجتماعی» و «زن در ایران نو» (نوشته علی باغدار دلگشا)، «نگاهی به تجارب زنان کارآفرین در ایران» (به کوشش انجمن زنان مدیر کارآفرین)، «عشقهای خندهدار»، «شوخی»، «خنده و فراموشی»، «بیخبری»، «مهمانی خداحافظی» و «ژاک و اربابش» (اثر میلان کوندرا با ترجمه فروغ پوریاوری) ، «سلاخخانه شماره پنج» (اثر ونهگات با ترجمه ع.ا.بهرامی)، و «مثل آب برای شکلات» (نوشته لورا اسکونیول با ترجمه مریم بیات)، ازجمله آثار پرفروش انتشارات روشنگراناند.
این موسسه همچنین از سال ۱۳۷۵، مرکز مطالعات زنان را ایجاد کرد و پژوهشگران متعددی را برای همکاری به خود جلب کرد.
ترجمه و چاپ کتابهای «مرگ یزدگرد» اثر بهرام بیضایی، رمان «دو غریب» اثر «فریده گلبو» و رمان «افسانه ماه و خاک» از «مهری یلفانی» به زبان انگلیسی، از نخستین تلاشهای این انتشارات در راستای انجام مبادلات فرهنگی در سطح جهانی بود که بهعنوان شاخهای جدید، از سال ۱۳۷۶ به حوزه فعالیتهای این موسسه افزوده شد.
شهلا لاهیجی بهخاطر انتشارات روشنگران و فعالیتهایش در سال ۲۰۰۱، موفق به دریافت «جایزه آزادی نوشتن» انجمن جهانی قلم (Freedom to Write Award) و نیز جایزه پاندورا برای زنان ناشر در لندن (Pandora Prize by Women in Publishing in London) شد.
او در سال ۲۰۰۷ نیز از سوی اتحادیه بینالمللی ناشران در نمایشگاه بینالمللی کتاب گوتنبرگ سوئد، مورد تشویق قرار گرفت و مفتخر به دریافت جایزه «آزادی نشر» شد.
شهلا لاهیجی در سال ۱۳۷۹، بههمراه مهرانگیز کار و چند تن دیگر که در کنفرانس برلین شرکت کرده بودند، بهاتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام مدتی را تعقیب و بازداشت شدند. لاهیجی پس از مدتی با سپردن وثیقه آزاد و چند ماه بعد در دادگاهی پشت درهای بسته محاکمه شد.
مدیر انتشارات روشنگران در سال ۱۳۸۰ نیز بهاتهام اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام، به مجموع چهار سال حبس محکوم شد که این حکم در جلسه استیناف به ششماه حبس و پرداخت جریمه نقدی کاهش یافت.
از ویژگی های این ناشر سختکوش، مقابله با سانسور، دفاع از اثر در مرحله دریافت مجوز نشر، وگفتوگو با مسوولان اداره سانسور برای توضیح موارد مردودی یا اصلاحیهها بود. او در گفتوگویی با روزنامه «جهان صنعت» در تاریخ آذر۱۳۹۶، از شرایط سخت نشر در دهه ۶۰ و سالهای پساز آن چنین گفت: «زمانی که ناشر شدم، سیدمحمد خاتمی وزیر ارشاد بود. چون زمان جنگ بود، طبیعتا ما دچار محدودیتهای اقتصادی بودیم. تا قبل از پایان جنگ، سهممان سالی یک کتاب بود. اما همان وقت من متوجه نکته بسیار دلهرهآوری شدم، اینکه در قانون اساسی ما نوشته شده هیچ کتابی نباید قبل از چاپ بازنگری شود. پس چرا ما باید کتابمان را بدهیم که روی آن صحه بگذارند؟ چه فرمول و قانونی است؟ با یکی از مسوولان صحبت کردم و او گفت "ما به شما مشاوره میدهیم که شما بعدا گرفتار نشوید و پس از چاپ کتاب را خمیر نکنید. مگر ندیدید چه اتفاقی برای فلان ناشر افتاد؟" این اما برای من قانعکننده نبود، چون تا حدودی قانون میدانستم. طبیعی است، بهلحاظ حقوقی کسی نمیتواند از قانون اساسی تخطی کند.، ولی ما در جنگ بودیم و هیچکس توان مجادله با مسوولان را نداشت. اگر اعتراضی میکردیم، میگفتند حرف شما بر خلاف مصالح ملی است، در نتیجه ما هم هیچی نمیگفتیم. از آن زمان تابهحال با پستیوبلندیهای بسیاری روبهرو بودهایم. هر کسی باشد رها میکند، اما من خودم به ارشاد میروم و صحبت میکنم، حتی گاهی تندی میکنم. یک بار یکی از آقایان ارشاد به من گفت هر وقت شما میآیید اینجا، ما میگوییم ای خدا باز هم این آمد! هر وقت میآید برای ما دردسر ایجاد میکند.»
در سال ۱۳۸۳، دفتر انتشارات روشنگران و مرکز مطالعات زنان، توسط یک مهاجم ناشناس به آتش کشیدهشد. ماموران آتشنشانی حریق را مهار کردند، اما عامل انفجار از محل حادثه گريخت و متاسفانه تمام اسناد و پروندههای رسمی و مجوزهای نشر، در آتش سوختند.
لاهیجی اما با پشتکاری بیمانند در چهار دهه عمر حرفه خود در عرصههای مختلف، کوشید تا قدر و منزلت زن ایرانی را ارتقا دهد و فاصلههای حقوقی زنان با مردان کم شود. او در همه ادوار انتخابات، نقش زنان در سیاست و جامعه را یادآور میشد و برابریخواهی و مطالبات حقوق آنان را به دولتمردان گوشزد میکرد.
همچنین از راه نشر کتاب، نوشتن مقاله، گفتوگو و معرفی چهرههای مختلف زن در سینما و ادبیات و تئاتر، زنان را به آگاهی از حقوق و توانمندیها و کمبودهایشان، و مردان را به شناختن نیاز زنان بهعنوان نیازی اصلی و اولیه برای از بین بردن فاصلههای حقوقی دعوت میکرد. او همواره جامعه ایرانی را بهلحاظ جامعهشناسی، نه یک جامعه مردسالار، که جامعهای پدرسالار بر میشمرد؛ جامعهای شرقی با قوانینی که نه زنان در آن نقش داشتهاند و نه مردان، اما مردان به اقتضای قدرت از منافع قانونی خود استفاده میکنند و کسی قوانین را بهنفع زنان تغییر نمیدهد. (مجله گزارش-۲۲۵، اسفند۸۹ و فروردین ۹۰)
بنیانگذار انتشارات روشنگران، به حقوق معنوی نشر و لزوم رعایت قانون کپیرایت باور داشت. او حضور فعال ناشران و نویسندگان در سطوح بینالمللی را منوط به پیوستن دولت جمهوری اسلامی به قانون کپیرایت میدانست: «ما قانون کپیرایت نداریم. این قانون لازمهاش این است که دولتها به آن بپیوندند. کار مردم نیست. باید مجازات قانونی داشته باشد. گفتند ناشرها نمیخواهند عضو کپیرایت جهانی شویم، اما این حرف بیربطی است. در هیچ جریان جهانی جایی نداریم. نویسندگان ما در هیچ جای دنیا شناختهشده نیستند. همانطور که شنیدید، امسال انتقاد مستقیمی به ایرانیهای حاضر در نمایشگاه فرانکفورت کردند، یعنی علنی به آنها گفتند شما دزدان فرهنگی هستید. لفظی که بسیار توهینآمیز و خجالتآور بود. سه سال است که از خجالت شنیدن چنین حرفهایی در نمایشگاه فرانکفورت شرکت نمیکنم، با اینکه ۱۰ سال مهمان نمایشگاه بودم. در ایران هیچکس دغدغه فرهنگ ندارد. این مساله مرا دیوانه میکند، یعنی فکر میکنم در این ماجرای درگیریهای سیاسی اجتماعی ما و جهان، فرهنگ قربانی شده است.» (جهان صنعت، آذر ۱۳۹۶)
او وضعیت نشر را وخیم ارزیابی میکرد و علت آن را بیاهمیتی کتاب برای مسوولان میدانست: «اگر نشر را یک صنعت بدانیم، این صنعت در حال اضمحلال است. خیلیها میگویند بهخاطر اینترنت و فضای مجازی است، بهنظر من اینطور نیست. بسیاری از نویسندههای ما به محض اینکه متوجه میشوند کتابشان ممنوع است، آن را در اینترنت عرضه میکنند و طبیعتا چون کتاب سانسور ندارد، خواننده بیشتری پیدا میکند. هیچ جای دنیا کتاب مجازی باعث تعطیلی کتاب کاغذی نشده. موضوع این است که اصلا قرار است کتاب قربانی شود. نهتنها کتاب، که درباره سینما و دیگر بخشهای تصویری و هنر هم همینطور است. یکی از مهمترین علتهای از بین رفتن صنعت نشر، بیاهمیتی آن برای مسوولان است. اینکه با محدودیتهای فراوان مواجه است از اهمیت زیاد آن نیست، بلکه از بیاهمیتیاش است.» (جهان صنعت، آذر ۱۳۹۶)
غیر از «تصویر زن در آثار بهرام بیضایی»، از شهلا لاهیجی کتاب دوجلدی «شناخت هویت زن ایرانی» و «پژوهشی در هویت تاریخی زنان ایران» (با همکاری مهرانگیز کار)، و ترجمه «زن در جستوجوی رهایی» (فراز و فرود جنبش زنان در سوسیال دموکراسی آلمان) به یادگار مانده است.
شهلا لاهیجی پس از تحمل یک دوره سخت بیماری سرطان، عاقبت در روز ۱۸دی۱۴۰۲، در سن ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر