«رامین قشقایی»، فعال مدنی ۲۹ ساله ساکن قزوین در روز ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ در حالی که برای خرید به سوپرمارکت رفته بود، با ماموران لباس شخصی که پشت درخت و در ماشین خود را پنهان کرده بودند، مواجه شد. او بیش از ۴۰ روز از دو ماه بازداشت موقت خود را در سلول انفرادی گذراند.
حالا یک منبع مطلع به «ایرانوایر» میگوید حکم یک سال حبس این جوان برای نگهداری سلاح آبا و اجدادی در منزل پدرش، به اجرای احکام رفته و در پروندهای دیگر، منتظر رای دادگاه تجدیدنظر بابت اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت» است. این دو اتهام، اتهامات مرسومی هستند که توسط بازجویان و معمولا پس از تفتیش تلفن همراه متهمان، به آنها نسبت داده میشوند.
این گزارش، روایت آزارها و شکنجههای روانی این شهروند معترض است که بازجوهایش بارها او را سوار ماشین کرده و ادعا میکردند که برای کشتن به بیابانهای اطراف قزوین میبرند.
***
بازداشت با استتار، بدون حکم و ایجاد جو وحشت
رامین قشقایی پیش از بازداشت، معلم موسیقی، مربی فیتنس و بوکس و نیز سرپرست فروش یک شرکت خصوصی بود. او شامگاه ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ از منزل خود برای خرید خارج شد که یک مامور لباس شخصی با گفتن این که بهتر است تسلیم شود، هشت مامور دیگر را که پشت درخت و داخل یک ماشین استتار کرده بودند، صدا زد. ماموران همگی لباس شخصی و مسلح بودند و هیچ حکمی به او نشان ندادند.
بعد از آن، رامین را سوار ماشین کرده، او را به منزل پدرش برده و با تهدید اسلحه به او گفته بودند که زنگ آیفون را بزند و طوری وانمود کند که تنها است. اما او در برابر این خواسته مقاومت کرده و آنها ناچار شده بودند سرش را به زور جلوی دوربین آیفون بگیرند.
پس از ورود به خانه پدر و مادر که در آن دو خواهر جوان رامین و مادربزرگ ۹۰ سالهاش نیز بودند، ماموران با فحاشی و تهدید، همه وسایل خانه را زیر و رو کرده و حتی به گفته شخص آگاهی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، کشوی لباسهای زیر اهل خانه را هم گشته بودند تا مدرکی برای پروندهسازی پیدا کنند.
این شخص آگاه درباره رفتار مامورانی که برای بازداشت این شهروند جوان رفته بودند، به «ایرانوایر» میگوید: «انگار که رفته بودند تروریست بگیرند. خواهرهایش را هل داده و به او مقابل پدر ۶۰ و خردهای سالهاش توهین کرده بودند.»
او توضیح میدهد: «پدر رامین در قزوین به امین بودن مشهور است. یک سلاح آبا و اجدادی که اسلحه بادی قدیمی است و سی یا چهل سال است گوشه خانه خاک خورده است، داشتند. رسم قشقاییها و بختیاریها است که سلاح پدربزرگهایشان را نگه میدارند. پدربزرگهای رامین از بزرگان قشقایی بودند و خانوادهاش احترام زیادی دارند بین مردم جنوب و استان فارس.»
با اینحال، ماموران به محض پیدا کردن آن اسلحه بادی قدیمی، شروع به تهدید میکنند تا حدی که یکی از آنها، به گفته منبع «ایرانوایر»، قرص «فارماتون» که نوعی مولتی ویتامین مرسوم در ایران است را پیدا میکند و خطاب به همکارانش میگوید این منافق است، قرص سیانور هم در خانه دارد!
منبع آگاه «ایرانوایر» میگوید: «چیزی که پیدا نکردند، او را انداخته در ماشین و برده بودند به یک بازداشتگاهی که بعدا فهمیده بود بازداشتگاه اداره اطلاعات قزوین است.»
بازجویی مداوم، تهدید به قتل و فشار برای اعتراف
فرد آگاهی که درباره رامین قشقایی با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میگوید بازجوها که یکی از آنها نقش «بازجوی بد» و دیگری نقش «بازجوی خوب» را بازی میکرده، سعی داشتهاند از رامین اعتراف بگیرند که با خارج در ارتباط است و برای همین اسلحه داشته است.
او میگوید: «حدود ۱۱ روز رامین را بازی میدادهاند؛ او را مینشاندهاند در ماشین و چیزی نمیگفتهاند، بعد طوری وانمود میکردهاند که او را دارند میبرند در بیابانی بکشند و رها کنند. یکی از آنها میگفته است جنازهاش را کجا بیندازیم؟! آن یکی میگفته است میخواهیم دارت بزنیم. میگفتهاند بگو با کی همکاری داری. انگار که تروریست گرفته بودند.»
به گفته این شخص، بازجوها محتوای چتهای رامین قشقایی با دوستانش و اظهارنظرهایش در شبکههای اجتماعی را اسکرینشات گرفته، پرینت کرده و بهعنوان ادله در پرونده گذاشته بودند.
این فرد با تاکید بر این که کیفیت غذا و بهداشت در بازداشتگاه اطلاعات قزوین مناسب بوده و بازجوها از شکنجه فیزیکی علیه رامین استفاده نکرده بودند، میگوید: «به جایش توهین و تحقیر میکردند و اجازه تماس با خانواده را نمیدادند. همه جا دوربین بوده است و به همین خاطر او را ضرب و شتم نکرده بودند.»
آنگونه که این فرد آگاه میگوید: «رامین قشقایی هر بار به بازجوهایش توضیح میداده سلاحی که در خانه بوده، آبا و اجدادی و رسم مردم قشقایی است و به آنها میگفته من یک شهروند هستم و مطابق قوانین خود شما و قانون اساسی، اعتراض مسالمتآمیز حق من است.»
او میگوید: «رامین به شدت نگران خانواده خود بوده و به بازجویانش میگفته است اگر شما میگویید مسلمانید، بگذارید من یک لحظه پدر و مادرم را ببینم تا آنها بدانند زنده هستم، چون طرزی که شما من را بازداشت کردید، بدون حکم و با ماموران مسلح لباس شخصی، رسما من را ربودهاید.»
اشاره این شخص به عدم رعایت حداقل رویههای قانونی در بازداشت شهروندان معترض و فعالان مدنی در شهرستانها و شهرهای کوچک ایران است.
در روز یازدهم بازداشت، به دلیل تداوم فشارها، رامین قشقایی در سلول کوچکی که در آن نگهداری میشده، در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود و بازجوییهای مداوم، سرش را به در آهنین سلول میکوبد و بعد از شکسته شدن سرش، ماموران اداره اطلاعات او را به بازپرسی و بعد زندان «چوبیندر» قزوین منتقل میکنند.
۳۰ روز انفرادی در چوبیندر و اعتصاب غذا
با این که بازجوییهای رامین به اتمام رسیده بودند، به محض ورود به زندان چوبیندر، به یک سلول انفرادی منتقل میشود.
در سیستم زندانهای ایران مرسوم است که بعد از اتمام بازجویی، چنانچه هنوز قرار بازداشت موقت پابرجا و وثیقه تعیین نشده باشد، فرد در سلولهای چند نفره یا بند عمومی نگهداری شود.
رامین قشقایی از روز بیست و ششم حبس خود در سلول انفرادی در زندان چوبیندر، دست به اعتصاب غذا میزند و با وجود تلاش مسوولان زندان برای خوراندن غذا و سرم به او، از این کار سر باز میزند تا خواستههایش که دسترسی به وکیل، دیدار با خانواده و انتقال به بند عمومی بوده، جامه عمل پوشانده شوند.
در نهایت، بعد از چهار روز، مسوولان زندان او را به یک سلول چند نفره که به عنوان «قرنطینه» شناخته میشده و «منوچهر بختیاری»، پدر دادخواه «پویا بختیاری»، از کشتهشدگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نیز در آنجا محبوس است، منتقل میکنند.
به گفته فرد آگاهی که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده، در آن سلول، دو نفر در ارتباط با «داعش» و «طالبان» نگهداری میشدند ولی حکم آنها شش ماه حبس بوده است. این در حالی است که منوچهر بختیاری که هنوز در زندان است، اخیرا بابت در دست داشتن پرچم شیروخورشید در دستانش و تصاویری که از او در کنار خلیجفارس منتشر شدند، به ۱۸ سال حبس محکوم شده است.
۷ سال زندان بابت اتهاماتی کلی
رامین قشقایی اواخر اردیبهشت ۱۴۰۲ از زندان چوبیندر با قید وثیقه یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد. او را مدتی بعد، در دو پرونده مجزا محاکمه کردند. یک پرونده در شعبه اول دادگاه انقلاب قزوین با اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی/خارجی» به ریاست «اسماعیل اسدی» مورد رسیدگی قرار گرفت و دادگاه او را در مجموع به شش سال حبس، دو سال تبعید به نیکشهر در استان سیستان و بلوچستان و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم کرد. البته پنج سال این حکم در صورت تایید در دادگاه تجدیدنظر، قابل اجرا است.
پرونده دوم مربوط به اتهام «مالکیت اسلحه» است که اگرچه در دادگاه کیفری مورد بررسی قرار گرفته است اما منبع «ایرانوایر» میگوید بازجوهای قشقایی برچسب امنیتی بر آن قرار داده بودند: «قاضی احمدینامی بوده و گفته بوده در پرونده نوشتهاند امنیتی و من مجبورم به تو یک سال حکم بدهم، چون دستم بسته است و نمیتوانم زندان ندهم.»
به گفته این شخص، اگرچه رامین به این حکم اعتراض کرده بوده ولی حکم یک سال در تجدیدنظر هم عینا تایید شده و بدون ابلاغ به او و وکیلش، برای اجرای احکام ارسال شده است.
دستکاری مدارک و شواهد و نیز ارایه گزارشهای کارشناسی غیرواقعی، به یکی از رویههای اصلی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در همکاری با سیستم امنیتی این نظام سیاسی بدل شده است؛ برای نمونه، «محمد حسینی» معترض جوانی بود که قوه قضاییه جمهوری اسلامی او را بعد از شکنجه و اخذ اعتراف، به اعدام محکوم کرد و سرانجام نیز در ۱۷ دی ۱۴۰۱ بههمراه «محمدمهدی کرمی»، معترض دیگر، اعدام شد.
حسینی در دادگاه خطاب به قاضی که ابزار ورزشهای رزمی او را بهعنوان ادله برای اتهام قتل «روحالله عجمیان»، بسیجی کشته شده در مراسم چهلم «حدیث نجفی»، دختر جوان معترض، پذیرفت، گفته بود: «عزیز! اینا برای ورزشه!»
حقوق شما
«موسی برزین خلیفهلو»، حقوقدان و مشاور حقوقی «ایرانوایر» میگوید اگرچه داشتن سلاح غیرمجاز در قوانین جمهوری اسلامی خلاف است اما ملاحظات امنیتی باعث شدهاند قاضی پرونده رامین قشقایی را به یک سال زندان محکوم کند.
او تاکید میکند: «در ایران قانونی داریم به نام قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز که در سال ۱۳۹۰ تصویب شده است. در ماده شش این قانون گفته شده است که اگر کسی سلاح گرم یا سرد جنگی یا شکاری را خریداری، نگهداری و حمل کند، با توجه به نوع سلاح، به مجازات محکوم میشود. در این قانون برای سلاح گرم سبک غیرخودکار، حبس از شش ماه تا دو سال و برای سلاح گرم خودکار، حبس از دو تا پنج سال در نظر گرفته شده است. تصمیم دادگاه از این جهت میتواند قانونی باشد ولی همیشه قضات این اختیار را دارند که تخفیف بدهند یا تبدیل و یا تعلیق کنند.»
او در ادامه میافزاید: «سلاحی که کشف میشود را میفرستند اسلحه شناسی و آنجا میتوانند خیلی راحت بفهمند که این سلاح در سالهای اخیر مورد استفاده قرار گرفته است یا خیر. درباره سلاحی که ۴۰ سال است همانطور مانده، معمولا قضات میتوانند فرد را تبرئه کنند. ولی اغلب با یک جزای نقدی، مساله را ختم میدهند.»
برزین خلیفهلو در پایان نیز میگوید: «در مورد سلاحهایی که از قدیم مانده و استفاده نشده، فقط سلاح را توقیف میکنند و یک جزای نقدی میدهند. به نظر میرسد که اینجا به خاطر نظر ضابطان که آن را امنیتی خواندهاند، ملاحظات امنیتی مطرح بوده و سوءاستفاده کردهاند.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر