close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

هوبان، نگهبان خوبی‌ها؛ روایتی بر جنبش زن، زندگی، آزادی

۲۸ دی ۱۴۰۲
مریم دهکردی
خواندن در ۷ دقیقه
یکی از فیلم‌های منتخب در «فستیوال بین‌المللی زن، زندگی، آزادی»، هوبان نام دارد
یکی از فیلم‌های منتخب در «فستیوال بین‌المللی زن، زندگی، آزادی»، هوبان نام دارد
حامد مصلایی می‌گوید از همان روز دوم اعتراضات، عزم خود را جزم کرد برای روایت‌گری به شیوه خودش
حامد مصلایی می‌گوید از همان روز دوم اعتراضات، عزم خود را جزم کرد برای روایت‌گری به شیوه خودش
کاراکتر اصلی، زنی است که نماد جنبش بود و گربه که برای من نماد ایران است
کاراکتر اصلی، زنی است که نماد جنبش بود و گربه که برای من نماد ایران است
هوبان، نگهبان خوبی‌ها؛ روایتی بر جنبش زن، زندگی، آزادی
هوبان، نگهبان خوبی‌ها؛ روایتی بر جنبش زن، زندگی، آزادی
هوبان، نگهبان خوبی‌ها؛ روایتی بر جنبش زن، زندگی، آزادی
حامد مصلایی کارگردان
حامد مصلایی کارگردان
شبنم علایی تهیه کننده
شبنم علایی تهیه کننده
هوبان، نگهبان خوبی‌ها؛ روایتی بر جنبش زن، زندگی، آزادی

اولین «فستیوال بین‌المللی زن، زندگی، آزادی» در ونکوور کانادا در ژانویه ۲۰۲۴ کار خود را آغاز کرده است. شماری از کارگردانان جوان از سراسر جهان آثار خود را با محوریت و تمرکز بر جنبش «زن، زندگی، آزادی» و آن‌چه از شهریور ۱۴۰۱ با قتل حکومتی «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشت ماموران «گشت ارشاد» در ایران آغاز شد، برای این فستیوال ارسال کرده‌اند.

یکی از فیلم‌های منتخب در این فستیوال، «هوبان» نام دارد؛ اثری ۱۹ دقیقه‌ای که در قلب جنبش اعتراضی ۱۴۰۱ در خانه‌ای در «میدان انقلاب» تهران توسط کارگردان جوانی به نام «حامد مصلایی» ساخته شده است. تهیه کننده کار، «شبنم علایی» است و این اثر را ادای دینی به جنبش زن، زندگی، آزادی که مبارزه‌ای «به شدت انسانی» می‌داند، توصیف می‌کند.

«ایران‌وایر» با این دو هنرمند جوان درباره چگونگی ساخت این فیلم و اثر آن بر زندگی شخصی‌شان گفت‌وگو کرده است.

***

حامد مصلایی ۳۲ ساله است. او در خانواده‌ای زاده شده که از کودکی با سینما آشنا بوده است. مادر حامد، برادرزاده «مسعود جعفری جوزانی»، کارگردان نام‌آشنای سینمای ایران است. «رضا جعفری جوزانی»، کارگردان نیز دایی حامد مصلایی است. چند چهره شناخته شده دیگر نیز در خانواده‌اش به صورت جدی و حرفه‌ای او را با جهان سینما آشنا کردند و همین سبب شد که حامد از ۱۷ سالگی به شکل جدی قدم به صحنه سینما بگذارد؛ ابتدا در مقام دستیار کارگردان و بعدها بازیگری تئاتر، تولید محتوا در عرصه سینما و تبلیغات، تدوین و تدریس. 

اولین فیلم کوتاهش را در همان حدود ۱۷ سالگی ساخت با نام «در پی یک گم‌شده»؛ داستان کسی که به دنبال صاحب عکسی می‌گردد. 

حامد با تمرکز بر صنعت سینما، تا توانست در این عرصه کسب تجربه کرد؛ از تولید برنامه موسیقی نواحی برای تلویزیون «ایران‌اینترنشنال» که منجر به احضار و بازداشتش در ایران شد تا ساخت برنامه‌های تبلیغاتی و تولید محتوای متنی که برایش حکم دست‌گرمی و تجربه‌اندوزی داشتند.

زن، زندگی، آزادی یک فصل از زندگی من است

حامد مصلایی می‌گوید هیچ‌وقت در طول سال‌های فعالیت هنری و دنبال کردن دغدغه‌های اجتماعی در آثارش تا به این اندازه رخ‌دادهای اجتماعی را به خود و زندگی‌ و پارادوکس زیسته‌اش نزدیک ندیده است: «در اعتراضات زن، زندگی، آزادی، من برای دیگری معترض نبودم، برای خودم معترض بودم و همین برای من نقطه تفاوت زن، زندگی، آزادی با دیگر جنبش‌های اجتماعی بود. من وقتی خبر جان باختن مهسا (ژینا) امینی را شنیدم، در یک میهمانی بودم. میهمانی خوبی هم بود اما به یکباره انگار همه چیز متوقف شد. همه چیز را تمام کردیم و رفتیم به خیابان، چون کشته شدن این زن جوان چیزی نبود که بشود از آن گذشت. کسی را کشته بودند که می‌توانست یکی از زنان نزدیک من باشد. موضوع انتخاب کسی نبود، موضوع گرفتن حق نبود، موضوع این بود که کسی را بی‌دلیل کشته بودند.»

این کارگردان جوان به دومین روز اعتراضات در تهران باز می‌گردد؛ روزی که ایده و انگیزه ساخت هوبان را برایش روشن کرد. 

او تازه از خیابان به حریم امن خانه‌اش بازگشته بود؛ خانه کوچکی در مرکز شهر تهران، میدان انقلاب: «خانه من در یکی از کوچه‌های بن‌بست اطراف میدان انقلاب بود. یک روز که از اعتراضات برگشته بودم، توی کوچه ما گاز اشک‌آور انداختند و چون در خانه قدیمی بود، گاز از زیر در به داخل خانه سرایت کرد. من چهار گربه داشتم و گربه‌ها چشم‌شان سوخت. دست می‌کشیدند روی چشم‌شان و من قلبم شرحه شرحه شده بود. آن‌جا بود که من حس کردم این‌ها به حریم ما وارد شده‌اند. ما هیچ چیز عجیبی از زندگی نخواسته بودیم اما آن‌ها آمده‌ بودند وسط زندگی‌های معمولی ما.»

باید با تنها راهی که بلد بودم، کاری می‌کردم

حامد مصلایی می‌گوید از همان روز دوم اعتراضات، عزم خود را جزم کرد برای روایت‌گری به شیوه خودش. او تصریح می‌کند که هوبان در حد بضاعت، سواد و دانش او از هنر و سینما، داستانی از اعتراضات را روایت می‌کند: «من از شخصی‌ بودن این درد برای روایت استفاده کردم. نوشتن فیلم‌نامه هوبان و رسم استوری بوردش روزانه به رسالتم بدل شد. کاراکتر اصلی، زنی است که نماد جنبش بود و گربه که برای من نماد ایران است.»

این کارگردان جوان سال‌ها است با شبنم علایی، تهیه‌ کننده این اثر کار تیمی کرده است: «هشت ساله دوست هستیم و هفت سال از این هشت سال را با هم همکاری کرده‌ایم. بزرگ‌ترین چالش ما در مسیر ساخت و تولید فیلم، به جز مسایل مالی، پیدا کردن کسانی بود که با ما همکاری کنند؛ آن‌هم در شرایطی که جامعه دچار رعب و وحشت سرکوب گسترده بود و آدم‌ها صرفا برای استوری و پست معمولی در فضای مجازی احضار و بازداشت می‌شدند.»

او به جز شبنم علایی و «وحید میرزایی»، عکاس خبری، نام دیگر همکارانش را نمی‌برد: «از آن جا که امنیت دیگر همکاران به واسطه این که در ایران زندگی می‌کنند به خطر می‌افتد، نمی‌توانیم از آن‌ها نام ببریم اما قدردان حضور و لطف‌شان در هوبان هستیم.»

حامد مصلایی در تعریف اثر ساخته شده خود می‌گوید: «هوبان بر اساس زیست واقعی ما نوشته و ساخته شد. فیلم به طور مستقل و بی جهت‌گیری، بدون وصل بودن به چیزی غیر از خود ما ساخته شد؛ یک اثر تجربی با نگاهی ضد قصه که تلاش می‌کند چیزی که بیرون از آن خانه رخ می‌دهد، تصویر کند.»

به باور سازندگان هوبان، همین تفاوت‌ها موجب شدند که هوبان از میان صدها اثری که برای فستیوال تورنتو ارسال شده بود، انتخاب شود؛ شاید به عنوان متفاوت‌ترین اثری که به نمایش در خواهد آمد.

جنبش زن، زندگی، آزادی تمام نشده است

شبنم علایی، تهیه کننده هوبان هم با حامد مصلایی هم‌داستان است. او به «ایران‌وایر» می‌گوید بعد از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، به واسطه قطع اینترنت، همه کارهای مالی متوقف شده بودند: «همه چیز در محاق بود. تنها دارایی ما، دوربین‌های‌مان بود. می‌رفتیم در اعتراضات شرکت می‌کردیم، گریه می‌کردیم و فکر می‌کردیم باید کاری کنیم اما نمی‌توانستیم دوربین‌ها را بیرون ببریم. به خاطر دارم که توی خونه حبس می‌شدیم و برای حتی آشغال گذاشتن دم در ناگهان ماموران می‌ریختند و ما را دنبال می‌کردند. این شرایط ما را به سمت ثبت این روایت‌ها برد.»

خانه‌نشینی موجب می‌شود که حال و روز روحی شبنم علایی و دیگر دوستانش روز به روز سخت‌تر شود اما پس از یک دوره رکود، همراه حامد مصلایی می‌شود: «قبلا هم حامد فیلم‌نامه‌هایی نوشته بود و کارهای اولیه‌شان را کرده بودیم اما به واسطه عدم تامین سرمایه یا اسپانسر، ساخته نشده بودند. این‌بار دیگر نمی‌خواستیم منتظر اسپانسر باشیم، به همین سبب من به عنوان دوست دیرین و همکارش در این سال‌ها، تصمیم گرفتم به عنوان تهیه کننده در کنارش باشم.»

به گفته شبنم، کل این کار در سه روز فیلم‌برداری شد: «فیلم‌برداری را حامد انجام داد و تدوین را دو نفری کار کردیم. تدوین این کار برای هر دو ما بسیار دردآور بود. باید مستندات را به فیلم اضافه می‌کردیم و با اضافه کردن هر صدا و تصویری به کار، قلب ما به درد می‌آمد. تحمل آن‌همه ریختن خون و رنج و درد مادرها سخت بود و موجب شد که تدوین کارها ماه‌ها طول بکشد.»

زن، زندگی، آزادی حکایت سه دهه زندگی من به عنوان یک زن بود

شبنم علایی جنبش زن، زندگی، آزادی را حکایت سی و چند سال زیست شخصی خود به‌ عنوان یک زن در ایران توصیف می‌کند: «موضوع زیست زنان و انتخاب حق پوشش تا قبل از این جنبش به نظر بسیاری از مردم یک موضوع سطحی و پیش پا افتاده بود. ولی وقتی قرار است در فضای عمومی با آن دست و پنجه نرم کنی، هر لحظه در خیابان‌های شهر چشمت بیفتد به ون‌های گشت ارشاد و با خودت مرور کنی چه بر تن داری و ممکن است گیرشان بیفتی یا نه، دیگر اصلا موضوع سطحی نیست. خیلی از ما زن‌ها تجربه دستگیر شدن توسط گشت ارشاد را داشتیم. اولین قرار عاشقانه من در ۱۶ سالگی با دستگیری و تحقیر توسط ماموران گشت ارشاد خراب شد. کشته شدن مهسا امینی موجب راه‌ افتادن جنبشی شد که انگار به یک بغض چندین و چند ساله در گلوی جامعه زنان نیشتر زد.»

او با تاکید بر قدرت و عمق جنبش زن، زندگی، آزادی می‌گوید: «دلایل من برای همکاری در این فیلم خیلی شخصی بود. انگار بار دردی که تقریبا نیمی از جامعه بر دوش خود داشتند و حتی بعضی‌ در حریم خانواده‌ها درگیر حق پوشش خود بودند، دیگر خارج از تحمل شده بود. سلب هویت زن ایرانی در طول سال‌ها رخ داده بود و حالا در این جنبش زنان فرصت پیدا کردند دردشان را فریاد بزنند، چرا که انتخاب ساده‌ترین چیزها برای ما همیشه دغدغه بوده است. همیشه دلم می‌خواست یک تاثیری در جنبش روایت‌گری جامعه داشته باشم. این کار ادای دینی است به همه کشته‌شدگان این جنبش و خانواده‌های دادخواه و زندانی. سعی کردم سهم کوچکی در این جنبش داشته باشم. این داستان ادامه دارد و تمام نمی‌شود.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

چطور می‌توان از قاضی برای رشوه و نفوذ شکایت کرد؟

۲۸ دی ۱۴۰۲
ایران‌وایر
خواندن در ۱ دقیقه
چطور می‌توان از قاضی برای رشوه و نفوذ شکایت کرد؟