close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

محمدصادق جوادی‌حصار: خاتمی می تواند جانشین هاشمی باشد

۲۲ دی ۱۳۹۵
آیدا قجر
خواندن در ۸ دقیقه
مهدی کروبی ومحمد صادق جوادی حصار
مهدی کروبی ومحمد صادق جوادی حصار

 

روز تشییع پیکر آیت‌الله «اکبر هاشمی‌رفسنجانی»، طبق اخبار و ویدیوهای منتشر شده، جمعیت عظیمی از مردم در خیابان‌ها حاضر شدند و شعارهایی در حمایت از او،‌ محمد خاتمی و هم‎چنین رهبران «جنبش سبز» سردادند در فضایی که هم‎چنان نگرانی از نبود هاشمی‌رفسنجانی و برهم خوردن توازن قوا چشم‌گیر است.

بسیاری بر این باورند که روزگار سختی در انتظار اصلاح‌طلبان و اعتدالیون است. «محمدصادق جوادی‌حصار»، فعال اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی «حزب اعتماد ملی» که در این مراسم تشییع نیز حضور داشت اما چنین نمی اندیشد. او مراسم دیروز را فرصتی می داند که مردم توانستند به خیابان آمده و مطالبات خود را بار دیگر مورد تاکید و تایید قرار دهند. معتقد است محمد خاتمی می‌تواند نقشی را که هاشمی‌رفسنجانی برعهده داشت، در جمهوری اسلامی و میان قوای مختلف و احزاب سیاسی ایفا کند. «ایران‎وایر» از او پرسیده است:

در ویدیوها و تصاویری که از مراسم تشییع هاشمی‌رفسنجانی منتشر شد، شعارهای بسیاری در حمایت از آقای خاتمی و رفسنجانی و هم چنین رهبران جنبش سبز شنیده و دیده می شود. آیا شما این مراسم را صرفا تشییع آقای رفسنجانی ارزیابی می‌کنید یا فرصتی برای حضور مردم در خیابان و تکرار مطالبات‌شان؟

  • البته این مراسم به فرصتی برای طرح این مطالبات تبدیل شد اما کاش این فرصت‌ها به روش‌های دیگری فراهم می‌شد و نه با از دست دادن آقای هاشمی. به هر جهت، فرصتی بود که مردم با حضور خود در صحنه، بر پاره‌ای از مطالبات‌ از پیش مطرح شده‌شان انگشت تاکید بگذارند و مشی منتقدانه و روش متفاوت آقای رفسنجانی را در مواجهه با موضوعات کشور مورد تاکید و تایید مجدد قرار دهند. شخصیت فراگیر و همه‌جانبه آقای هاشمی این بستر را فراهم کرده بود که هم موافق، هم مخالف و هم منتقد او به عرصه بیایند و هرکس از ظن خود، حضورش را در مشایعت آقای هاشمی توجیه کند. به قول بسیاری از آقایان، کاش این رفتارهای اجماعی و وحدت‌گرایانه جلوه‌های دیگری داشته باشد و نه آن‌که مرگ بزرگانی مثل آقای هاشمی نماد وحدت شود. 

پس از مرگ هاشمی‌رفسنجانی، نگرانی و ترس از آینده ایران بدون حضور ایشان در بسیاری از اظهارنظرها دیده شد. برخی معتقدند حتی ممکن است ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی تغییر کند یا باور دارند که فضای سیاسی رادیکال‌تر خواهد شد. نظر شما چیست؟

  • در ساختار سیاسی که هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد و به علت رحلت ایشان، مجمع تشخیص مصلحت نظام برچیده نمی‌شود. تمامی ارکان نظام سر جای خود باقی خواهند ماند اما ممکن است در پاره‌ای از رویکردها تغییر ایجاد شود؛ مثلا جناح های سیاسی ایران به خاطر وزن، جامعیت و مقبولیت آقای هاشمی،‌ وقتی به او می‌رسیدند، متوقف می‌شدند، از حرف خود کوتاه می‌آمدند یا حداقل حرمت او را در بیان مواضع‌ خود نگه می‌داشتند. ممکن است این اجماع برای جانشین او کم‌تر اتفاق بیفتد.

در خصوص اصلاح‌طلبان چه طور؟ با توجه به این‌که هاشمی‌رفسنجانی وزنه مهمی برای چانه‌زنی و میان‌داری در راس حکومت بود، آیا عرصه برای اصلاح‌طلبان و اعتدالیون تنگ‌تر خواهد شد؟

  • آقای هاشمی در دوره اخیر به عنوان اهرم ایجاد موازنه بین قوای کشور، نقش‌آفرینی بسیار بالایی داشت. انصافا بعد از ماجراهای سال ۸۸، به منظور دل‌جویی، جذب منتقدان و نشان دادن رافت اسلامی از منظر جمهوری اسلامی، نسبت به خانواده‌های آسیب‌دیدگان نقش خوبی ایفا کرد. ولی حمایت آقای هاشمی از اصلاح‌طلبان به این معنا نیست که حضور و فعالیت آن‌ها منوط به حضور و فعالیت آقای هاشمی بوده باشد. ایشان حتی در حوزه‌هایی مورد انتقاد بعضی از اصلاح‌طلبان قرار می‌گرفت. حضور و وجود اصلاح‌طلبان تماما مرهون آقای هاشمی نبود. قبل از آن‌که آقای هاشمی به جمع حامیان اصلاح‌طلبان بپیوندد، آن ها حضور و فعالیت داشتند. آقای هاشمی در دوره اخیر توانست دو مجموعه متعادل اصول‌گرا و متعادل اصلاح‌طلب را به هم نزدیک کند و به عنوان ظرفیتی مکمل کنار هم قرار بدهد. البته این نقش تعیین‌کننده در کنار خاتمی و با حمایت حسن خمینی، مهدی کروبی و به شکل غیرمستقیم، حمایت میرحسین موسوی توانست جبهه‌ای از اعتدال و عقلانیت را در حوزه گفتمان انتقادی اصلاح‌طلبانه و اعتدالی به وجود آورد. نقش هاشمی در این جبهه تعیین‌کننده بود. از این جهت، ممکن است اصلاح‌طلبان و اعتدالیون کم‌تر چهره جامعی را که بتواند با محوریت و در کنار او این مسیر را به راحتی طی کنند، داشته باشند. اگر ظرفیتی هست یا وجود داشته، نتوانسته است خودش را به شکل باید و شاید عرضه کند. ما در مجموعه نیروهای اصلاح‌طلب معتدل یا اصول‌گرای معتدل یا همین جبهه‌ای که از تلفیق اعتدالیون و اصلاح‌طلبان ایجاد شده، شخصیت‌های ممتازی مثل آقای خاتمی را داریم. 

یعنی به نظر شما، خاتمی می‌تواند همین نقش را ایفا کند؟

  • ما در این مجموعه، آقای خاتمی را داریم اما تفاوت ایشان با آقای هاشمی در شرایط کنونی در این است که گاردها مقابل آقای هاشمی باز بود. با وجود قهر و غلبه‌هایی مثل حذف او از تلویزیون یا مورد بی‌توجهی قرار دادن ایشان در مجامع و محافل سیاسی، آقای هاشمی طرف گفت‌وگو و تعامل حاکمیت بود. او رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که هر هفته با سران نظام گفت‌وگو می‌کرد. شاید این کمبود و فقدان، ضرورت هم گرایی را بیش از پیش بر مجموعه دوستان عیان کند تا به فکر بیفتند و کاستی‌ها را بیش از پیش شناسایی کرده، در پی رفع آن برآیند و به گونه‌ای با هم دلی و هم گرایی و تفاهم بیش تر، خلا وجودی آقای هاشمی را پر کنند.

شما خاتمی را به عنوان یک گزینه مثال زدید و با هاشمی مقایسه کردید؛ در واقع، شما هم معتقدید که بعد از مرگ هاشمی‌رفسنجانی، سیاستمداری که بتواند میان‌داری کند،‌ اجماع به وجود بیاورد و در نهایت از دو قطبی شدنی که این روزها مورد بحث است، جلوگیری کند، وجود ندارد؟ 
- نمی‌خواهم بگویم قحط‌ الرجال است اما شرایط کنونی برای هم‌گرایی و همراهی پیرامون آقای خاتمی مهیاتر است. در حال حاضر تلاش‌های بسیاری هم از جانب آقای خاتمی برای ایجاد این هم گرایی صورت می‌گیرد؛ حتی با دستگاه‌های حاکمیت و روسای عالی نظام. ولی متاسفانه این تلاش‌ها هنوز به نتیجه نرسیده و پاره‌ای از مراکز تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در تلاش هستند تا این فاصله را هم‎چنان حفظ کنند و نگذارند آقای خاتمی به جایگاهی که باید در حوزه تعامل برگردد و نقشی محوری و موازنه‌ای بین دستگاه‌های اجرایی، حکومتی و نهادهای مدنی ایفا کند. به نظر من، نقشی را که آقای هاشمی داشت، آقای خاتمی بیش از هرکسی می‌تواند ایفا کند و بستر این کار و استعدادش نیز فراهم است اما باید پذیرش از طرف مقابل هم باشد. من تصور می‌کنم از طرف دستگاه حاکمیت هنوز این پذیرش به وجود نیامده است.

اما پیش‌بینی شما این است که پذیرش در مقابل ایشان به وجود خواهد آمد، در حالی‌که جدا از ممنوعیت‌های مختلف، از جمله ممنوع التصویری برای ایشان، حتی اجازه داده نشد او در مراسم تشییع آقای هاشمی‌رفسنجانی هم حضور پیدا کند.

  • به او اجازه ندادند حضور پیدا کند چون اگر در صف نماز جماعت می‌ایستاد، تلویزیون باید او را نشان می‌داد. این سدها باید بشکنند و رخنه‌ها پر شوند. اما زمان می‌طلبد. به نظر من صبر و مدارایی که اقای هاشمی طی این سال‌ها از خودش نشان داد، کلیدواژه گشایش این مشکلات است. هرکس بخواهد نقش او را ایفا کند، ناچار است همان مسیر را طی کند.

به نظر شما، میراث آقای هاشمی‌رفسنجانی چه بود؟ برخی از تمکین به رهبری حرف زده‌اند و برخی از کنار مردم بودن ایشان.

  • به نظر من، میراث آقای هاشمی تلفیقی از تمامی این‌ها است. آقای هاشمی به طور جد، آموزه‌ای را به سیاست‌مداران القا و به عنوان دکتری سیاسی برای خودش تعبیر کرد؛ یعنی تامل و مدارا و در عین‌حال جانب مردم را داشتن. اما به این معنا نیست که ایشان در جانب‌داری از مردم و مدارا، منافع نظام و خطراتی که ممکن است انقلاب و جمهوری اسلامی را تهدید کند، از نظر دور می‌کرد. او حتی در پاره‌ای از مواضع، به وضوح می‌گفت برای حفظ نظام از مصالح و منافع خودش هم می‌گذرد. او تلاش می‌کرد حدود جمهوری اسلامی را حفظ کند و کاری نکند که نظام آسیب‌پذیر باشد. ممکن است این مساله برای دیگران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار نباشد. آقای هاشمی به عنوان یک انقلابی و یکی از به وجود آورندگان نظام جمهوری اسلامی، تا آخرین لحظه زندگی، تلاشش بر تقویت نظام جمهوری اسلامی با قرائت خودش بود. او معتقد بود توجه به مطالبات مردم و حضور شفاف جریان‌های منتقد اجتماعی در ارکان قدرت می‌تواند ضامن بقای جمهوری اسلامی باشد. البته این نظر آقای هاشمی در سال‌های اخیر بود. در این اواخر به این نتیجه رسیده بود که اگر نظام، پشتوانه مردمی نداشته باشد، صرفا با پشتوانه اسلامی نمی‌تواند بقای خود را تضمین کند. چند ماه پیش، در آخرین سفری که او به مشهد داشت، خودم شاهد بودم که گفت باید مثل بقیه دول دموکراتیک جهان، اگر به این نتیجه رسیدیم که مردم ما را نمی‌خواهند، حکومت را واگذار کنیم. این رویکرد انتخاب‌گرایانه است که مبتنی بر اجتهاد پویای او بود و با سخنانی مثل به زور فرستادن مردم به بهشت متفاوت است.

پس شما معتقدید در ارزیابی آقای هاشمی، باید قبل و بعد از سال ۸۸ را تفکیک کنیم؟

  • قطعا. آقای هاشمی ضمن این‌که چهره‌ای انقلابی و دولتمرد بود، یک متفکر، مفسر و اندیشمند بود؛ اندیشمندی که شیوه مناسبات حکومتی و اسلامی و نتایج آن را در داخل و خارج ایران رصد می‌کرد. او می‌‌خواست حکومت شیعی مطلوب او، حکومتی باشد که بتواند با جذابیت‌های قابل رقابت با دیگر انواع حکومت، مردم ایران و منطقه و جهان را به خود جلب کند. در آخرین صحبت‌هایی که در مشهد و تهران با او داشتم، مشخص بود که از منظر یک انقلابی و رجل سیاسی در جایگاه تئوریسین شیعی، شیوه‌های مواجهه با دیگر اندیشه‌ها را بررسی کرده بود تا این مواجهه را از جانب یک فقیه نواندیش دینی جذاب کند. او در تلاش بود قرائتی از حکومت، دین‌داری و شیعه‌گری ارایه دهد که برای نسل جوان، نواندیش و پژوهش‌گر امروزی جذابیت داشته باشد. او دیگر به هیچ‌وجه به مقوله حکومت و حفظ آن به هر شکل، عنوان و روشی نگاه نمی‌کرد. کارنامه‌ او نیز مثل همه رجال سیاسی ایران، ضعف و قوت دارد. امروز که پرونده سیاسی او بسته شده است،‌ اندیشمندان،‌ پژوهش‌گران و محققان بایستی بدون تعصب این کارنامه را رصد کرده و نقاط قوت رفتار او را الگوسازی کنند. 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

بازداشت دو دختر به اتهام «هنجار شکنی از طریق موتور سواری» در...

۲۲ دی ۱۳۹۵
خواندن در ۱ دقیقه
بازداشت دو دختر به اتهام «هنجار شکنی از طریق موتور سواری» در دزفول