close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

جادوگر بدون عصای جادو، روی نیمکت نفت

۹ تیر ۱۳۹۶
شما در ایران وایر
خواندن در ۶ دقیقه
علی کریمی فقط سه ماه در سال 93 دستیار کی روش بود. او پای پرواز به جام ملت های آسیا از مربیگری در تیم ملی کنار کشید.
علی کریمی فقط سه ماه در سال 93 دستیار کی روش بود. او پای پرواز به جام ملت های آسیا از مربیگری در تیم ملی کنار کشید.
کریمی طی دو سال اخیر فقط به عنوان یک همراه و دوست کنار برانکو ایوانکوویچ دیده شد.
کریمی طی دو سال اخیر فقط به عنوان یک همراه و دوست کنار برانکو ایوانکوویچ دیده شد.
روزهای طلایی جادوگر در بایرن مونیخ و ستاره ای مانند اولیور کان.
روزهای طلایی جادوگر در بایرن مونیخ و ستاره ای مانند اولیور کان.

ساناز کلانتری، شهروند خبرنگار

شاید اگر انتخابی غیر از این داشت، عجیب بود. «علی کریمی» به متفاوت بودن عادت کرده است. به همین دلیل وقتی خبر می رسد که سرمربی «نفت تهران» شده است، نباید دنبال دلیل گشت. او در زندگی  هم مثل دوران بازیگری، احساسی بازی می کند، بدون حساب و کتاب دریبل می زند و رای دلش جلو می رود نه براساس منطق و حساب امروز برای کتاب فردا. علی حالا سرمربی «نفت» تهران شده است؛ تیمی لبریز از بدهی، مشکلات مالیاتی، بدون بازیکن و یک دنیا معمای مالکیتی.

کریمی همانی است که وقتی پا به توپ می شد، گزارش‌گر اماراتی فریاد می زد «شوف، شوف»؛ یعنی «ببین، ببین». حتی اگر گزارش گر مردم را به تماشای هنرش تهییج نمی کرد هم در ورزشگاه های امارات تماشاگرانی بودند که با هر بار پا به توپ شدنش، نیم خیز می شدند. بعد گزارش گر با توپی که او وارد دروازه می کرد، می گفت: «یاالله، یاالله، السلام علیک یا علی کریمی.»

هنرش ستودنی بود. شکی در افتخاراتش نیست. می توانست دیواره اتاقش را از جام ها، لوح ها و افتخارات بیش تری آذین کند اما عاشق بود، نه کاسب. نه دیوانه وار از فوتبال لذت می برد، نه میلی به سنگین کردن افتخاراتش داشت.

«ابوالفصل جلالی»، مدیر برنامه هایش یک بار سال 81 به روزنامه «جهان فوتبال» گفت: «کریمی می توانست کلکسیونر شود اما فوتبالیست شد.» 
او دیوانه فوتبال نبود.

زندگی علی کریمی لبریز از هیجان است. زندگی در آرامش تقریبا برای او معنی نشده است. از رسانه ها هم دوری می کند، فقط به دلیل زبان تندش. وقتی روز ۲۹ تیر ۱۳۹۳ برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد، پشت سرش دو قهرمانی و یک نایب قهرمانی لیگ، یک قهرمانی جام حذفی و دو مقام سوم آسیا با پرسپولیس وجود داشت. سه بار در امارات با «الاهلی» طعم قهرمانی و نایب قهرمانی را چشید، با «بایرن مونیخ» یک بار قهرمان و یک بار نایب قهرمان «بوندسلیگا» شد و جام حذفی را هم بالای سرش برد. با «شالکه» قهرمانی در جام حذفی آلمان را کسب کرد، همان طور که با «تراکتورسازی»، قهرمان حذفی ایران شد. حضور در جام جهانی، سومی جام ملت ها، دو بار قهرمانی غرب آسیا و یک بار قهرمان بازی های آسیایی، ثمره زندگی او با تیم ملی بود. سال 2004 هم بهترین بازیکن سال آسیا شد. لکه سیاه زندگی فوتبالی او فقط کتک زدن «تورو کامیکاوا»، داور ژاپنی در سال 1377 بود که دو سال از فوتبال محرومش کرد.

پشت سر آن قدر اعتبار داشت که «کارلوس کی روش» را مجاب کند در فاصله کم تر از یک ماه پس از خداحافظی او از دنیای فوتبال، در مذاکره با فدراسیون فوتبال برای تمدید قراردادش، یکی از شروط خود برای ادامه همکاری با تیم ملی ایران را دستیاری علی کریمی اعلام کند.

داستان زندگی کریمی در قامت یک مربی، این جا خطرناک می شود. او مهرماه سال 93 رسما به عنوان دستیار کارلوس کی‎روش انتخاب شد. قرار بود همراه هم تیم ملی ایران را به جام ملت های آسیا ببرند. سه ماه بعد، در روز نهم دی ماه، پای پرواز تیم ملی به سوی استرالیا و حضور در جام ملت ها، به خانه برگشت.

در مورد چرایی آن جدایی عجیب هرگز حرف نزد. حتی وقتی دعوایش دوباره با کی روش در شهریورماه سال گذشته بالا گرفت هم به این مساله ورود نکرد. سال قبل روی دیگری از خودش را نشان داد. کی روش با «برانکو ایوانکوویچ» وارد دعوایی بی حاصل بر سر اردوهای تیم ملی و وقفه در لیگ شدند. کی روش، سرمربی پرسپولیس را به کارشکنی محکوم کرد و علی کریمی در حمایت از سرمربی پرسپولیس، به کارلوس کی روش تاخت و گفت: «تعطیلی های لیگ بلای جان فوتبال ایران شده و یک نفر می خواهد همه در فوتبال ایران مطیع او باشند.»

دی ماه سال قبل کی روش با ادبیاتی نرم تر وارد شد؛ ابتدا کریمی را فخر فوتبال ایران دانست ولی منتقدانش را به مار و عقرب تشبیه کرد. کریمی برافروخت و جوابش را داد: «مثل یک مرد شجاعت داشته باش و از مارها و عقرب ها نام ببر.»

کریمی می دانست که منظور کی روش، خودش نبوده اما زندگی روی ستون های احساس، وادارش می کرد سوی برانکو بایستد. کی روش باز هم با احترام برایش پیام فرستاد: «من آن قدر برای علی کریمی احترام قائل هستم که او هنوز هم می تواند دوباره کنار من دستیار تیم ملی شود.» این جملات را وقتی گفت که داشت دستیاران و همراهان ایرانی خود ("جواد نکونام"، "مارکار آقاجانیان" و "افشین پیروانی") را حذف می کرد. اما علی کریمی همانی ماند که پیش از این بود. «جادوگر» به روزنامه «خبرورزشی» گفت: «شما با رویاپردازی هایی که می کنید، سرتان گیج می رود.»

اما دعوت دوباره کی روش از او، نمایش نبود. می دانست با دریبل زنی در روبه رو مواجه است؛ جوانی که رو بازی می کند، اختیار کلامش را ندارد، با «معصومه ابتکار» بر سر آلودگی خوزستان پای پست اینستاگرامی حسن روحانی در افتاده و حداقل برای جایگاه خودش، موقعیت دیگری را متزلزل نمی کند.

معمای جداشدن او از تیم ملی پای پرواز تا امروز بی جواب مانده است. گمانه زنی ها و تصورات در این مورد زیاد بود؛ یکی از اختلافاتش با فدراسیون فوتبال نوشت، یکی از خودرای ماندن کی روش در قبال او انتقاد کرد و بعضی هم سایه «جواد نکونام» روی سرش برای نشستن جای او را دلیل کناره گیری اش دانستند. هر سه احتمال را می توان نزدیک به صفر دانست.

از بهمن ماه سال 93 تا امروز او هیچ جا نبوده است. مشاور مدیرعاملی باشگاه «خونه به خونه» بابل را قبول کرد اما شرط گذاشت که نه سر تمرین تیم می رود و نه اتاق و میزی در باشگاه می خواهد. گاهی به بابل می رفت، در جلسه با مدیرانش شرکت می کرد و برمی گشت. در پرسپولیس نه دستیاری برانکو ایوانکوویچ را پذیرفت و نه عضویت در کمیته فنی را. مثل یک هوادار، فقط تماشاگر بازی های پرسپولیس شد. بعد از درگیری مفصل خود با «معصومه ابتکار» بر سر آلودگی اهواز، به لیست اطلاح طلبان برای انتخابات شورای شهر تهران دعوت شد. اما این دعوت را پس زد. بعد در اینستاگرام و کانال تلگرامی اش، خود را به حامی درجه یک حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بدل کرد.

شاید باور عمومی این بود که در مقابل تمام الطافش به دولت روحانی، می توانست صاحب پست و مقامی در باشگاه های دولتی شود. «سایپا» و «پیکان» دو نمونه بارز باشگاه های صنعتی خودروسازی هستند. «سپاهان»، «ذوب آهن»، «نفت آبادان»، «فولاد خوزستان» و... باشگاه هایی هستند صنعتی زیر نگاه دولت. فدراسیون فوتبال هم بود؛ یکی از پست های معاونت، دبیرخانه و نایب رییسی شاید. می توانست سرمربی یکی از تیم های پایه ایران شود اما به نفت تهران رفته است؛ بده‎کارترین تیم تاریخ فوتبال ایران که تا همین امروز 16 بازیکن خود را از دست داده است. «سجاد شهباززاده»، «عباس بوعذار»، «اکبر صادقی»، «آرش رضاوند»، «رضا اسدی»، «رضا علیاری»، «محمد دانشگر»، «توحید غلامی»، «ایمان مبعلی»، «میلاد فخرالدینی»، «آندرانیک تیموریان»، «احمد آل نعمه»، «امیرارسلان مطهری»، «ایگور پراهیچ»، «محمد قاضی» و «وحید حمدی نژاد» از نفت جدا شده اند؛ تیمی که چون فصل قبل قهرمان جام حذفی شده، امسال باید در لیگ قهرمانان آسیا هم حاضر شود.

معمای کریمی از همین امروز شروع می شود. افشین پیروانی، «منصور ابراهیم زاده» و «حمید استیلی» هم گزینه های سرمربی گری نفت تهران بودند. اما در نهایت، علی کریمی به توافق رسید. سوال این است که کریمی تا چه زمان با این مدیریت کنار خواهد آمد؟ آیا تا آغاز لیگ برای نفت صبوری می کند؟ آیا تیمی که نه پول دارد و نه مدیر مشخص، می تواند روح ناآرام کریمی را راضی کند؟ آیا لیگ را تا آخرین روز با نفت ادامه می دهد؟

کریمی اولین روزهای سرمربی گری خود را با نفت تهران تجربه خواهد کرد. آیا دریبل هایش کنار زمین را این بار با ذهنش روی کاغذ و در تمرین و کنار زمین ادامه خواهد داد؟ او ترسناک ترین انتخاب ممکن را کرده است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

بازگشت آقای هنرمند به استقلال

۹ تیر ۱۳۹۶
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۲ دقیقه
بازگشت آقای هنرمند به استقلال