close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

داوود احمدی نژاد؛ برادری که قربانی مشایی شد

۱۳ مهر ۱۳۹۶
ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
داوود احمدی نژاد؛ برادری که قربانی مشایی شد

«داوود احمدی نژاد؛ سرداری بود که با موضع گیری های شفاف و قاطع در برابر جریانات انحرافی که به برادرش نزدیک شده بودند، ایستاد.» این لید را امروز خبرگزاری مهر درباره مرگ برادر محمود احمدی نژاد نوشته است. او دیروز در سن۶۷ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.

عنوان سردار بیش از اینکه معرف فعالیت های نظامی داوود احمدی نژاد باشد، توصیف فعالیت های امنیتی اوست. او در سازمان اطلاعات سپاه و قرارگاه ثارالله مسئولیت داشت و به نوشته مهر در دورانی «مسئولیت اطلاعات منطقه تهران» را برعهده داشته است. بهمن۹۴ وب سایت سحام نیوز خبر داده بود که او پرسنل رسمی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی (واجا) بود و با تایید بازنشستگی اش، نیروی بازنشسته وزارت اطلاعات است.

این چهره امنیتی اما در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، به رسم همه روسای جمهوری که برادران شان را بالا می کشیدند، اسم و رسم دار شد و ریاست بازرسی ریاست جمهوری را بر عهده گرفت، مسئولیتی که با سوابق امنیتی اش تناسب داشت.

این دوران تازه اما همراه شد با درگیری او یک مقام دیگر که سوابق امنیتی و اطلاعاتی اش دست کمی از داوود احمدی نژاد نداشت؛ اسفندیار رحیم مشایی. در طول سال های ۸۴ تا ۸۶ اوضاع آرام بود ولی به همان اندازه که محمود به اسفندیار نزدیک می شد، داوود از او دور می شد و این نقطه شروع جدایی دو برادر بود. روایت داوود احمدی نژاد از این دوران: «زمانی که بازرسی بودم، گفت اگر اینها را برنتابی اینجا جا نداری. گفتم: یعنی چی؟ گفت: تو همه را ببین، ‌آزادی ولی اینها را نبین! گفتم من در کارم استثنا برای هیچ‌کس قائل نیستم.»

او می گفت مشایی خودش را نماینده امام زمان می داند و با تاثیرگذاری اش بر محمود، روند کاری دولت را منحرف کرده است. سال ۸۷ در دعواهای درون دولت بر سر معرفی وزیر کشور، داوود احمدی نژاد مخالف شماره یک علی کردان شد و حتی متهم بود پیش از جلسه مجلس برای رای اعتماد به کردان، او یک بولتن ۷ صفحه ای افشاگرانه علیه کردان به نمایندگان رسانده تا کار را خراب کند. این حوادث در نهایت سبب رفتن او از نهاد ریاست جمهوری شد. اول اعلام شد که به علت «مشكلات جسمی و توصیه پزشكان» بوده ولی بعدا مشخص شد درگیری سر کردان جدی بوده: «پنج سال پیش بعضی از آقایان را دیدیم که در گیشه انقلاب نیستند و از اول مخالف حضور آنها در دولت شدم و یکی از آنها نیز فردی [علی کردان، وزیر کشور دولت احمدی نژاد] بود که مدرک تحصیل اش جعلی بود، چرا باید کسی را به داخل صحنه بیاوریم که مدرکش جعلی است. به همین منظور من اطلاعات این فرد را به افراد و مکان های مختلف دادم و این کار نیز به خاطر منافع نظام و انقلاب بود.» رفتن داوود از ریاست جمهوری پایان حضورش در دولت نبود و مدتی به عنوان نماینده احمدی نژاد در ستاد پدافند غیرعامل كشور حضور داشت ولی این حضور هم کوتاه بود و هم نمایش.

سال ۸۸ اوج جنگ داوود احمدی نژاد و تیم مشایی بود. مشایی از مکتب ایرانی گفت و از داوود پاسخ شنید: ««دیروز این نفوذی‌ها و تفاله‌ها با قرآن سر نیزه کردن به‌دنبال فریب موحدان بودند و امروز اینان در جایگاه خدا نشسته و پیامبران الهی را نقد می‌کنند و مکتب اسلام را هوا می‌کنند.» او طیف مشایی را منافق و مفسد می دانست و دایره انتقاداتش به جایی رسید که سرانجام محمود احمدی نژاد وارد گود پاسخ گویی شد:«به چه حقی برخی افراد افترا می‌زنند. ممكن است برادر خود بنده هم باشد. اولاً اولین كسی نیستم كه برادرش علیه او اقدام می‌كند، هركس مسئول كار خودش است، این‌كه برخی افراد اظهار نسبت بكنند و بگویند از اطرافیان او هستیم و درصدد سوءاستفاده كردن باشند، باید با آنها برخورد كنند و اگر كسی به این استناد از قانون تخطی بكند مجرم است و باید جواب بدهد.»

این جوابیه سبب کاهش تنش نشد و مصاحبه های داوود احمدی نژاد ادامه یافت. دعوای این دو بر سر اسفندیار چنان بالا گرفت که رسانه های نزدیک به مشایی نوشتند: ««داوود برای پایان‌یافتن تأثیرگذاری مشایی بر عملکرد برادرش، رو به دعانویسی برده و دعایی را در حیاط خانه برادرش دفن کرده است». ماجرا از سوی داوود احمدی نژاد تکذیب شد ولی در عمل او هر روز به بیشتر به سمت مخالفان احمدی نژاد می رفت، تا جایی که در اوج دعوای احمدی نژاد با لاریجانی ها، بهمن سال ۹۱ علی لاریجانی در مجلس خطاب به محمود احمدی نژاد گفت: «برادر شما پیش من آمده و حرف های زیادی درباره اطرافیان شما، جریان انحرافی و ارتباط آنها با منافقین و خارج از کشور گفته است.»

منظور از جریان انحرافی طیف مشایی بود که به عقیده داوود احمدی نژاد، رابطه اش محمود، «چون لیلی و مجنون می مانند که جدایی شان از یکدیگر به معجزه خداوند نیازمند است.» او به احمدی نژاد گفته بود «تا مشایی و اطرافیانش را دور نریزی، ما نیستیم»، اتفاقی که رخ نداد و داوود هم با محمود نماند و نبود، تا روز مرگش. خودش هم خرداد سال ۹۲ گفته بود که منتظر چنین چیزی نبوده است: «احمدی‌نژاد در سه نامه‌ای که تاکنون برای بنده نوشته، مرا بی‌دین خوانده و این امر حجت را برایم تمام کرده است.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

دو گل برای بدرقه توگو

۱۳ مهر ۱۳۹۶
گفتگوی ورزشی
خواندن در ۳ دقیقه
دو گل برای بدرقه توگو