close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

مورد عجیب یک کودک آزاری در ماهشهر؛ مردم شوکه شده اند

۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
ماهرخ غلامحسین پور
خواندن در ۶ دقیقه


فاطمه که می خندد ، دندان سالم ندارد. تمام دندان های جلویی اش با چکش شکسته شده. لابد درد شدیدی دارد شکستن دندان با ضربه های پیاپی چکش. لب هایش را نامادری هر روز با چسب حرارتی بهم می دوخته و صورتش پر از زخم های ناسور است. پلیس که می رسد چکش و چسب حرارتی را هم ضمیمه پرونده می کند. فاطمه بیش از ام البنین و علی اکبر آسیب دیده. همسایه ها که سر می رسند او کف حیاط خلوت با زنجیر بسته شده بوده به میله ها. اولش تکان نمی خورده. مردم گریه می کنند. هیچ کس نمی تواند جلوی انبوه اشک هایش را بگیرد. چند زنی آن سوی صحنه مویه می کنند و ضجه می زنند. سوء تغذیه و ضعف عمومی و اضطراب و وحشت بچه ها را به راحتی می شود در تصاویر منتشر شده دید.

 فاطمه محصول اولین ازدواج پدری است که این روزها به جرم ضرب و جرح دخترانش در زندان به سر می برد. مادر فاطمه چند سال بعد از تولد دخترش طلاق گرفته و دخترک طبق رسم و رسوم محلی ها نزد پدرش مانده است. حالا این دخترک لاغر زردانبو که تمام جانش و سطح دست ها و صورتش و ناحیه لب ها و گونه اش پر از زخم های کهنه و نو شده تحویل داده شده به خانواده عمویش، اما مددکارهای یکی دو سازمان فعال غیر دولتی این چند روزه رهایشان نکرده اند.

 او خیره می شود به یک گوشه مبهم، مات و مبهوت. حال و روزی عادی ندارد. شاید تبدیلش شدنش به یک انسان عادی هرگز مقدور نباشد. می گوید یک ماه گذشته تا روزی که مردم آنها را نجات داده اند، چیز خاصی نخورده. می گوید بسته شده بودند به میله ها و خواهر کوچکترش «بنین» که  فرزند چهارم خانواده واز نامادری است، از سر دلسوزی گاهی یواشکی یک تکه نان خشک بهشان می رسانده یا با دست های کوچکش جوری که مادر نفهمد، از شیر دستشویی برایشان آب می آورده و می گرفته جلوی صورت شان. فاطمه به وضوح رو به دوربین حال عادی ندارد و مضطرب و ترس خورده است.

«عادله» جزو اولین کسانی است که وارد آن خانه وحشت شده. او می گوید بخشی از تصاویری که گرفته واقعا قابل انتشار نیست و روح آدم را می جود.

آن طور که عادله می گوید مدت یک ماه بود که از دخترها خبری نبود. آنها ساکن جایی هستند به نام «کوره ها» که دولتی ها اسمش را گذاشته اند« طالقانی»، جایی که فقر بیداد می کند. منطقه ای که مردمش به نان شب محتاجند و بچه ها رخت و لباس کافی تنشان نیست و تنها تفریح شان، بازی توی کوچه های خاکی است، به همین دلیل هم غیبت فاطمه و خواهر و برادرش مشهود بوده.

یکی از همسایه ها به مددکارهای یک گروه حامی کودکان که توی تلگرام صفحه دارند، خبر می دهد و خودش هم سماجت می کند. مردم می ریزند داخل خانه و دخترها و پسرک غمگین را لاغر و بیمار گوشه حیاط خلوت خانه پیدا می کنند. بیشتر از همه فاطمه زخمی بوده. آب بدنش کم شده بوده و معلوم بوده مدت هاست آب و غذای کافی به بدنش نرسیده. او نای حرف زدن نداشته و مدام بیحال می شده است.

«محسن بیرانوند»، فرماندار ماهشهر خبر از دستگیری پدر و نامادری داده است، اما خانم «معصومه» که از مددکاران داوطلب یک سازمان غیر دولتی است به ایران وایر می گوید «پلیس به بهانه اینکه این پرونده شاکی خصوصی ندارد، چندان آن را جدی تلقی نکرده است. هر جای دنیا این اتفاق افتاده بود مردم، مسئولان محلی را به چالش می کشیدند. چطور ممکن است یک دختر دوازده ساله به مدرسه نرود و هیچ کس خبردار نشود؟»

فاطمه محصول اولین ازدواج پدر خانواده است که سرانجام نداشته و به طلاق انجامیده. پس از آن ام البنین هشت ساله و علی اکبر پنج ساله از ازدواج دوم پدر به خانواده اضافه شده اند اما مادرشان بسیار زود به علت بیماری درگذشته و پدر خانواده با همسر سومش ازدواج می کند. زنی که در شکنجه این کودکان با همسرش همدست بوده است.

آنچه که باعث خشم مردم شده آزادی نامادری به قید وثیقه است. این در حالی است که کودکان به صراحت به دست داشتن نامادری در تمامی آزارهای اعمال شده گفته اند.

معصومه می گوید بچه ها را در حال حاضر به عمویشان سپرده اند: «سوال اینجاست که آن عمو این کار را قبول نکرده تا بعد از مدت زمان کوتاهی موجبات آزادی برادرش را فراهم کند؟»

این مورد عجیب و وحشیانه کودک آزاری مردم منطقه را در شوک و وحشت فرو برده است. مسئله آنقدر آزاردهنده بوده که دو روز پیش با وجود گرفتاری مردم آن ناحیه، عده ایی از اهالی با در دست داشتن پلاکاردهایی در مقابل ساختمان دادگستری این شهر تجمع کردند و نسبت به آزادی نامادری اعتراض داشتند.

«آقا خلیل» همان حوالی نانوایی دارد و می گوید با اینکه همه عمرش حتی به مورچه هم آزار نرسانده اما آنقدر احساسات انسانی اش جریحه دار شده که از سر خشم می گوید باید این طور آدم هایی را انداخت در تنور: «هفته پیش از نامادری بچه ها که آمده بود نان بگیرد، در مورد بچه ها پرسیدم گفت برای مدتی به خانه پدربزرگشان رفته اند.»

همسایه ها می گویند بچه ها را بلافاصله به بیمارستان حاج نرگس منتقل و بستری کرده اند. 

«عادله» از تهدید کردن همسایه ها می گوید: «یکی از اعضای خانواده پدری بچه ها آمد دم در و گفت بهتر است در مقابل پلیس و رسانه ها سکوت کنیم. گفت بد می بینیم چون دیر یا زود این بچه ها باز هم باید برگردند لای دست و پای همین پدر و مادر و کسی که ضرر می کند، ما هستیم.»  

آقا خلیل می گوید از کلانتری آمدند از همه اهالی محل سوال و جواب کردند: «انصافا دنبال کردند. حتی قاضی پرونده هم که معمولا به صحنه جرم نمی رود، این کار را کرد. اما چیزی که اهالی را دلخور کرده، آزادی آن زن جنایتکار به قید وثیقه است. واقعا شما بگویید آن پسر جوانی که به خاطر دزدی گرفتند اعدام کردند برای جامعه خطرناک تر است یا این زن و مرد؟ می گویند قرار است بچه ها را دوباره به خودشان بسپرند. این بار شک نکنید همسایه ها باید بروند جسد بچه ها را از آن خانه بکشانند بیرون.»

«لیلا» یکی از وابستگان نزدیک البنین و علی اکبر است. او می گوید اجازه دیدار با بچه ها را به آنها نمی داده اند: «چند باری سر زدم اما در را باز نمی کردند. باورتان نمی شود اما به ندرت کسی این بچه ها را می دید. حتی خانه پدر و مادر و برادر و خواهر خودشان هم که می رفتند بچه ها را نشان نمی دادند»

از او می پرسم آیا امکان حضانت این کودکان را ندارند؟ می گوید: « آنها را به ما نمی دهند. بین خانواده های عرب چنین چیزی مرسوم نیست. وقتی اعضای خانواده پدری در قید حیات باشند، به خانواده مادری سپرده نمی شوند. وگرنه تا جایی که مطلع هستم عمه بزرگ خانواده و مادر فاطمه هم درخواست کرده اند برای نگهداری این بچه ها .»

آقا خلیل از حرکت جمعی و احساس مسئولیت همسایه ها می گوید:  «همسایه ها دیگر ول کن سرنوشت این دخترها نیستند. امیدوارم این قدر بی قانونی نباشد که آنها را باز هم بفرستند توی آن خانه وحشت ولی اگر هم این طور بشود، این بار همسایه ها روزگار آن دو جنایتکار را سیاه می کنند.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

آخرین وضعیت درویشان حادثه گلستان هفتم: ۴۰۰ زندانی قربانی

۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
علیرضا روشن
خواندن در ۵ دقیقه
آخرین وضعیت درویشان حادثه گلستان هفتم: ۴۰۰ زندانی قربانی