close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

اولتیماتوم ۱۲ ماده‌ای امریکا به ایران به کجا می‌انجامد؟

۱۱ تیر ۱۳۹۷
خواندن در ۱۷ دقیقه
شرط ۵: ایران باید همه شهروندان امریکا و همین‌طور شهروندان دیگر کشورهای هم‌پیمان واشنگتن را آزاد کند.
شرط ۵: ایران باید همه شهروندان امریکا و همین‌طور شهروندان دیگر کشورهای هم‌پیمان واشنگتن را آزاد کند.

ه. راستگو

شرایط ۱۲گانه‎ای که «مایک پومپئو»، وزیر امور خارجه امریکا پیش روی جمهوری اسلامی ایران گذاشته است، معنای نوعی اولتیماتوم را دارد. در واقع، واشنگتن اعلام کرده است که در صورت برآورده نشدن این شرایط، یک جنگ تمام عیار اقتصادی علیه تهران آغاز خواهد شد.

در چنین شرایطی، سوال مهمی که پیش روی تحلیل‏گران قرار گرفته، این است: آیا شرایط ایالات متحده از نوعی هستند که حکومت ایران امکان برآورده کردن آن‏ها را داشته باشد؟ پاسخ چنین سوالی، در مورد تمام شرایط اعلام شده مشابه نیست.

با توجه به واقعیت‏های موجود در عرصه سیاست ایران، احتمالاً می توان این ۱۲ شرط را از زاویه میزان دشواری آن‎ها برای تهران، به سه گروه اصلی تقسیم کرد؛ شرط‎های قابل تحقق، شرط‎های به سختی قابل تحقق و شرط‎های غیرقابل تحقق.

 

شرطهای قابل تحقق

از میان شرط‎های اعلام شده از سوی امریکا، مورد اول به نوعی محقق شده است و تحقق موارد ۳، ۵، ۱۰ و ۱۲ چندان دشوار نخواهد بود.

شرط ۱: ایران باید همه جنبه‎های فعالیت‎های هسته‎ای قبلی خود را به آژانس بین‎المللی انرژی اتمی اعلام کند.

شورای حکام آژانس بین‏المللی انرژی اتمی در آذر ماه سال ۱۳۹۴ (دسامبر ۲۰۱۵) پرونده ابهامات موجود در ارتباط با فعالیت‎های هسته‎ای قبلی ایران را رسماً بست.
«یوکیا آمانو»، دبیرکل آژانس در گزارش خود به همین مناسبت تاکید کرد که ایران پیش از سال ۲۰۰۳، برنامه کوچک اما سازمان‏دهی شده‌ای در ارتباط با تولید تسلیحات هسته‏ای داشته است.
بنابر گزارش آژانس، بعضی از این فعالیت‌ها تا سال ۲۰۰۹ هم ادامه یافته‎‎اند اما نشانه مهمی از ادامه آن‎ها پس از سال ۲۰۰۹ وجود ندارد.

تأکید وزیر امور خارجه امریکا بر ضرورت اعلام همه جنبه‎های نظامی فعالیت‎‎های هسته‎ای قبلی ایران، چنان‏چه به معنای پافشاری بر «اعتراف رسمی» تهران به این باشد که به دنبال ساختن بمب اتمی بوده، ممکن است بی نتیجه باشد. اما اگر منظور، «شفاف سازی» در مورد ابعاد این فعالیت‎‎ها درگذشته باشد، قاعدتاً با استناد به گزارش‎های آژانس بین‏المللی انرژی اتمی قابل تحقق است. در نتیجه، رفع نگرانی‏های واشنگتن در این زمینه، با گفت‏وگوی بیش‏تر میان دولت امریکا و آژانس ممکن خواهد بود.

شرط ۳: ایران باید به بازرسان آژانس انرژی اتمی اجازه دهد به صورت بی‎قید و شرط از همه پایگاه‏ها در همه نقاط این کشور بازرسی کنند.

توافق هسته‎ای ایران و گروه 1+5 (برجام) مکانیسم‎های بسیار سخت‏گیرانه‏ای را برای نظارت و بازرسی از مراکز هسته‎ای ایران یا حتی مراکز مشکوک به انجام فعالیت‎‎های مخفیانه در نظر گرفته است. افزون بر این، برجام تهران را متعهد به اجرای پروتکل الحاقی کرده است که مطابق آن، نظارت‌ شدید آژانس برفعالیت‎‎های هسته‎ای ایران برای همیشه ادامه خواهد یافت.

مطابق این توافق‏نامه، هر زمان که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تشخیص دهند، اجازه بازرسی نامحدود از تمامی تأسیسات هسته‌ای اعلام‌ شده را خواهند داشت. اگر بازرسان آژانس در مورد انجام فعالیت‎‎های مشکوک در هر یک از تاسیسات اعلام ‌شده ایران شک داشته باشند نیز می‎توانند درخواست بازرسی از آن‏ها را بدهند. در این صورت، ایران نمی‎تواند با بازرسی از این مراکز مخالفت کند؛ هرچند زمان انجام بازرسی با توافق دوجانبه تعیین می‎شود.
به طور مشخص، ایران می‏تواند اجازه بازرسی فوری از این مراکز را بدهد یا این که روندی حداکثر ۲۴ روزه را برای رفع نگرانی‎های آژانس شروع کند. در غیر این صورت، تحریم‌ها علیه ایران به طور خودکار مجددا برقرار خواهند شد.  

قابل تصور است که برخی از بخش‎های مکانیسم نظارتی آژانس بر فعالیت‎‎های هسته‎ای ایران، از نظر دولت «دونالد ترامپ» کافی نباشند. مثلاً ممکن است از نظر واشنگتن، در صورتی که ایران اجازه بازرسی فوری از یک مرکز اعلام نشده را ندهد، در طول مدت (حداکثر ۲۴ روزه) پیش‎بینی شده در برجام، به مخفی کردن آثار فعالیت‎‎های هسته‎ای خود بپردازد.

اما ایران در چارچوب برجام، کماکان امکان رفع این نوع نگرانی‏های واشنگتن را دارد. کافی است تهران متقاعد شود در مواردی که آژانس به فعالیت‎‎های جاری در یک مرکز اعلام نشده شک دارد، اجازه بازرسی «فوری» از آن را بدهد.

شرط ۵: ایران باید همه شهروندان امریکا و همین‌طور شهروندان دیگر کشورهای هم‌پیمان واشنگتن را آزاد کند.

جمهوری اسلامی ایران در دهه‏های گذشته به کرات اتباع کشورهای غربی را به بهانه‏های امنیتی دستگیر کرده است. با وجود این، در اغلب موارد این افراد پس از چند ماه تا چند سال زندان آزاد شده‏اند. هدف ایران از دستگیری اتباع غربی، معمولا گرفتن امتیازات سیاسی یا اقتصادی از دولت‏های آن‏ها، نمایش قدرت در سطح افکار عمومی یا ضربه زدن به حامیان عادی‏سازی رابطه با غرب در داخل کشور بوده است. برای نمونه، در زمان ریاست جمهوری «حسن روحانی»، بیش‎تر دستگیری‏های اتباع کشورهای غربی، شامل دو ملیتی‏ها، توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و با پشتیبانی قوه قضاییه انجام شده است و رسانه‏های نزدیک به آن‏ها بارها دولت روحانی را به خاطرفعالیت‎‎های منتسب به دستگیرشدگان، به بی‏تفاوتی در مقابل نفوذ خارجی متهم کرده‏اند.
در هر حال، به نظر می‏رسد اگر جمهوری اسلامی متوجه شود که نگه داشتن اتباع غربی تبعات سنگینی برایش خواهد داشت، ممکن است زندانیان باقی مانده را هم در آینده‎ای نه چندان دور آزاد کند.

البته قوه قضاییه حتما در مقابل آزاد کردن دو ملیتی‏های ایرانی–خارجی مقاومت بیش‏تری نشان خواهد داد چون طبق قوانین جمهوری اسلامی، این افراد اتباع ایران محسوب می شوند و نه کشورهای دیگر. با این حال، در صورتی که نگه داشتن آن‏ها منافع حکومت را به شدت تهدید کند، مقامات توجیهات قضایی لازم را برای آزادی آن‏ها پیدا خواهند کرد.

شرط ۱۰: ایران باید حمایت از «طالبان» و دیگر گروه‌های تروریستی را در افغانستان پایان دهد.

در نگاه کلی، طالبان از نظر بسیاری از مسوولان جمهوری اسلامی ایران، یک تهدید امنیتی به شمار می‎رود. جمهوری اسلامی حتی در سال ۱۹۹۸، در آستانه تهاجم نظامی به افغانستان برای مقابله با طالبان بود که این حمله با صلاح‏دید آیت الله «علی خامنه‏ای»، رهبر جمهوری اسلامی که نگران درگیری درازمدت ایران در کشور همسایه بود، انجام نشد. در عوض، در آن مقطع تهران کمک‏های خود را به مخالفان طالبان افزایش داد و حتی در جریان تهاجم امریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱، به همکاری غیرمستقیم با این عملیات پرداخت.

اما از سوی دیگر، برخی مقام‏های افغانستان گفته‏اند که در سال‏های اخیر، برخی از نهادهای نظامی–امنیتی ایران و مشخصا نیروی «قدس» سپاه پاسداران روابطی را با طالبان برقرار کرده‏اند.
به عقیده ناظرانی که معتقدند چنین روابطی وجود دارد، این کار دو هدف مشخص داشته است؛ نخست، استفاده از طالبان علیه «داعش» که ایران آن را تهدیدی مستقیم علیه خود می‏داند و دوم، استفاده از طالبان برای مقابله با حضور نظامی امریکا در افغانستان.

جمهوری اسلامی با این حضور و مشخصا با وجود برخی از پایگاه‎های نظامی امریکا در نزدیکی مرزهای خود مخالف است و آن را تهدیدی علیه امنیت ملی خود تلقی می‏کند. به هر ترتیب، با توجه به تضعیف کلی داعش در منطقه، تهران احتمالاً دلایل کم‏تری برای استفاده از طالبان علیه آن گروه دارد. استفاده از طالبان برای مقابله با حضور نظامی امریکا در افغانستان هم به نظر نمی رسد در مجموعه حکومت و مشخصا در دولت روحانی که موافق افزایش تنش با امریکا نیست، طرف‏داران زیادی داشته باشد.

نباید فراموش کرد که حکومت ایران به طور رسمی بارها حمایت خود از طالبان را تکذیب کرده است. در نتیجه، اگر نیروی قدس واقعا با طالبان ارتباط داشته باشد، توقف این ارتباط ضربه حیثیتی خاصی به جمهوری اسلامی وارد نخواهد کرد. در نتیجه، اگر تبعات چنین ارتباطی زیاد تشخیص داده شود، جمهوری اسلامی ایران مشکل زیادی با پایان دادن به آن نخواهد داشت.

شرط ۱۲: ایران باید به رفتار تهدیدآمیز خود علیه همسایگانش که بسیاری از آن‏ها متحدان امریکا هستند، خاتمه دهد. این شرط شامل تهدید ایران به تخریب اسراییل و پرتاب موشک به سوی عربستان سعودی و امارات عربی متحده می‏شود. این شرط هم‏چنین تهدید کشتی‎رانی بین‏المللی و حملات سایبری مخرب را نیز در بر می‎گیرد.

بخش بزرگی از تهدیدات ایران علیه کشورهایی چون اسراییل و عربستان سعودی، در قالب بیان اظهارات تهدیدآمیز از سوی مقام‏های رسمی انجام می‌شود. آیت‏الله خامنه ای و منصوبانش این اظهارات را بخشی از «ماهیت انقلابی» جمهوری اسلامی ایران تلقی می‎کنند ولی بیان نکردن چنین تهدیداتی، ضربه مهمی به منافع حکومت ایران وارد نمی‎کند. در نتیجه، قابل تصور است که مقام‏های ایرانی در صورتی که مصالح کلان حکومت در میان باشد، قبول کنند با حفظ موضع انتقادی خود نسبت به کشورهایی چون اسراییل یا عربستان، از تهدید آن‎ها به نابودی یا حمله خودداری کنند. 

البته بخش مهم‏تری از تهدیدات ایران، جنبه عملیاتی دارند. حملات سایبری به کشورهای متحد امریکا، از جمله این تهدیدات هستند. از آن جا که به نظر می‎رسد این حملات، هم از سوی ایران و هم علیه ایران رخ داده‎اند، احتمالا جمهوری اسلامی حاضر به مذاکره برای دست‎رسی به نوعی آتش‎بس سایبری خواهد بود. برای نمونه، اگر با میانجی‎گری اروپایی‏ها، نوعی معامله انجام شود که مطابق آن، ایران و متحدان منطقه‏ای امریکا متعهد شوند علیه زیرساخت‎های هم‎دیگر حملات سایبری انجام ندهند، قاعدتا تهران مخالفتی نخواهد داشت.

بخش دیگری از تهدیدات مورد اشاره در شرط دوازدهم امریکا، شامل کمک موشکی به گروه «حوثی» برای حمله به عربستان و امارات، یا کمک موشکی به گروه‎های مسلح ضداسراییلی می‎شود. نوع ارتباط ایران با چنین گروه‏هایی، در بخش‎هایی دیگر از شرط‎های ۱۲گانه امریکا به طور مشخص‎تر مورد اشاره قرار گرفته است که جا دارد در همان بخش‏ها بررسی شوند (شرط ۶ که مربوط به حمایت ایران از «حزب‎الله» لبنان، «حماس» و «جهاد اسلامی» است و شرط ۸ که مربوط به حمایت ایران از حوثی‏ها است).

 

شرط‏های به سختی قابل تحقق

تحقق سه مورد از شرط‏های اعلام شده از سوی وزیر امور خارجه امریکا، به سختی امکان‏پذیر است. با این حال، مذاکره بر سر آن‏ها برای تغییر رفتار ایران کمابیش ممکن خواهد بود.

شرط ۷: ایران باید استقلال عراق را به رسمیت بشناسد و اجازه دهد شبه‌نظامیان شیعه عراق خلع‌ سلاح شوند.

شبه نظامیان شیعه عراقی با دولت فعلی این کشور ارتباط تنگاتنگی دارند و تا وقتی این دولت بر سر کار است، از حمایت بغداد برخوردار خواهند بود. در شرایط موجود، قاعدتاً حتی در صورت فشار امریکا بر ایران، دولت عراق از حمایت شبه نظامیان شیعه که نقش تعیین کننده‎ای در پیروزی‎های بغداد بر داعش داشته‎اند، دست نخواهد کشید.

اگر یک دولت دوست ایران در بغداد بر سر کار بماند، امکان دارد شبه نظامیان شیعه در صورت افزایش فشار امریکا، به تدریج جذب بدنه ارتش و نیروهای امنیتی عراق شوند که نگرانی‏های واشنگتن را کاهش خواهد داد. اما بعید است کلا خلع سلاح شوند.

با جود این، اگر در آینده یک دولت مخالف ایران در بغداد روی کار بیاید، ادامه فعالیت شبه نظامیان نزدیک به ایران در عراق دشوار می‎شود. در آن صورت، امریکا خواهد توانست در توافق با دولت عراق، به محدود کردن فعالیت شبه نظامیان شیعه یا حتی خلع سلاح آن‏ها بپردازد.

شرط ۸: ایران باید حمایت از حوثی‌های یمن را متوقف کند.

بحران یمن جزو معدود موضوعات مورد اختلاف میان ایران و غرب محسوب می‏شود که تهران به صراحت اعلام کرده است حاضر به مذاکره در مورد آن است. دولت ایران حتی بعد از اعلام شریط ۱۲گانه امریکا، آمادگی برای گفت‏وگو با اروپا در مورد یمن را مورد تأکید قرار داده است.

چنین تصور می‏شود که ایران به تدریج به این نتیجه رسیده است منابع مالی رو به کاهش آن، اجازه درگیری نامحدود در یمن را نمی‏دهد. در نتیجه، در صورتی که راه حل آبرومندانه‏ای برای پایان جنگ یمن وجود داشته باشد، ایران از این راه حل استقبال خواهد کرد.

شرط ۹: ایران باید همه نیروهای تحت‌امرش را از سوریه عقب بکشد.

خروج نیروهای ایران از سوریه در شرایط فعلی غیرممکن تصور نمی‎شود. بعد از شکست داعش و سایر گروه‎های جهادی مخالف دولت «بشار اسد»، رژیم سوریه مانند سابق در معرض سقوط قرار ندارد. به علاوه، روسیه متحد اصلی ایران در سوریه نیز با صراحت اعلام کرده است که تمام نیروهای خارجی و از جمله نیروهای ایرانی و حزب‏الله لبنان باید خاک سوریه را ترک کنند.

این در حالی است که ایران، به ویژه در شرایط تشدید فشارهای امریکا و غرب، به هیچ وجه قصد ندارد که ائتلاف استراتژیک خود را با روسیه بر هم بزند.

این واقعیت قابل انکار نیست که سپاه پاسداران و نهادهای حکومتی هم‏سو با آن، با خروج ایران از خاک سوریه مخالفت می‏کنند. اما بعید است که تصمیم‏گیران ارشد جمهوری اسلامی در صورتی که رژیم سوریه را در معرض سقوط ندانند، بر ماندن پرهزینه نیروهای ایران در آن کشور اصرار زیادی داشته باشند.

 

شرط‏های غیرقابل تحقق

از میان شرایط اعلام شده از سوی ایالات متحده، چهار شرط برای جمهوری اسلامی ایران با تعریف موجود آن قابل تحقق نخواهد بود. حداقل این که تا وقتی آیت‏الله علی خامنه‏ای، رهبر حکومت ایران است، بسیار مشکل بتوان تصور کرد که حکومت به این چهار شرط تن دهد.

شرط ۲: ایران باید غنی‌سازی را به طور کامل قطع کند و هیچ‌وقت دنبال بازپردازی پلوتونیوم نرود. این شامل بستن رآکتور آب سنگین هم هست.

توافق هسته‎ای ایران و قدرت‎های جهانی فعالیت‎‎های غنی‎سازی ایران را به شدت محدود کرده و به طور کامل تحت نظارت قرار داده اند. اما برجام و قطع‎نامه «۲۲۳۱» شورای امنیت سازمان ملل متحد که برای اجرای برجام به تصویب رسید، به هیچ وجه ایران را به قطع کامل غنی‎سازی یا توقف کامل بازپردازی پلوتونیوم ملزم نکرده است.

الزام ایران به توقف کامل غنی‏سازی اورانیوم و آب سنگین، مخالف «پیمان عدم اشاعه سلاح‎های اتمی» (ان پی تی) است که حق بهره‏مندی از تکنولوژی صلح‏آمیز هسته‎ای شامل غنی‏سازی را برای کشورهای عضو به رسمیت شناخته است.

از سوی دیگر، مطابق برجام، ایران تحت نظارت آژانس، رآکتور تحقیقاتی تولید کننده پلوتونیوم خود را به گونه‏ای تغییر داده است که برای مقاصد نظامی قابل استفاده نباشد. محدودیت‏های شدید بر این رآکتور تا ۱۵سال ادامه خواهد داشت و پس از آن هم در صورت وجود برجام و ادامه اجرای پروتکل الحاقی، نظارت کامل آژانس برفعالیت‎‎های مرتبط ایران ادامه خواهد یافت. 

فشار بر ایران برای توقف غنی‏سازی یا توقف ابدی بازپردازی پلوتونیوم، به معنای لغو کامل برجام به عنوان توافقی است که مورد حمایت اعضای دائم شورای امنیت و از جمله امریکا قرار داشته است. چنین تلاشی از سوی واشنگتن تا وقتی که برجام وجود دارد، قطعا امکان جلب همکاری قدرت‏های اروپایی را هم نخواهد داشت. البته اگر تهران خود به انجام کارهایی بپردازد که نقض کامل برجام تلقی شود و این توافق را منتفی کند، وضعیت متفاوت خواهد بود. در آن صورت، ایران به دست خود زمینه را برای بازتعریف چارچوب فعالیت‎‎های هسته‎ایش و حتی ممنوع کردن کامل غنی سازی فراهم خواهد کرد.

شرط ۴: ایران باید توسعه برنامه موشکی بالستیک و پرتاب موشک‌هایی که قابلیت حمل سلاح هسته‌ای دارند را متوقف کند.

بندی از قطع‏نامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت که به فعالیت‎‎های موشکی ایران مربوط می‎شود، از تهران می خواهد که تا هشت سال از هر گونه فعالیت مرتبط با موشک‎های بالستیکی که با قابلیت حمل سلاح اتمی طراحی شده‎اند، از جمله پرتاب موشک‎هایی که با استفاده از تکنولوژی موشک‎های بالستیک ساخته شده‎اند، خودداری کند.
تهران می‏گوید موشک‎هایی که تولید می‎کند، قابلیت حمل کلاهک‎های هسته‎ای را ندارند و یک مصوبه شورای عالی امنیت ملی ایران، تولید و آزمایش موشک‎های دارای برد بیش از دو هزار کیلومتر را ممنوع کرده است. اما امریکا نگران است که اگر ایران بخواهد، می‎تواند در آینده بر روی موشک‎های بالستیک خود کلاهک‎های نامتعارف نصب کند تا به اسراییل یا عربستان حمله کند. هم‎زمانی نگرانی امریکا با متن قابل تفسیر قطع‎نامه ۲۲۳۱، وضعیت پیچیده‎ای را در ارتباط بافعالیت‎‎های موشکی ایران ایجاد کرده است.

از سوی دیگر، ایران به علت تحریم‎های بین‎المللی، از امکان خریداری سلاح‎های دفاعی هم محروم شده است؛ تا حدی که نیروی هوایی آن یکی از ضعیف‎ترین نیروهای هوایی منطقه به شمار می‎رود که حتی امکان جایگزینی هواپیماهای شکاری بسیار کهنه خود را نیز ندارد. در نتیجه، ایران قدرت موشکی خود را تنها سلاح «کلاسیک» موثر این کشور در مقابل دشمنان خود در منطقه می‏داند که از جمله بزرگ‌ترین واردکنندگان سلاح در دنیا هستند.
در چنین شرایطی، افزایش فشار واشنگتن بر تهران، لزوما رهبران ایران را به تعطیل کردن برنامه موشکی خود ترغیب نمی‎کند. حتی این امکان وجود دارد که افزایش فشار امریکا، با افزایش نگرانی مسوولان ایرانی در مورد تهدیدهای خارجی، انگیزه آن‎ها را برای حفظ این برنامه افزایش دهد.

شاید با توجه به وضعیت موجود، بیش‎ترین کاری که امکان انجام آن وجود داشته باشد، مذاکره با جمهوری اسلامی برای محدود کردن برنامه موشکی خود در ازای دریافت امتیازات دفاعی باشد. برای نمونه، ممکن است قدرت‎های اروپایی بتوانند در مذاکره با ایران، این کشور را به کاهش برد موشک‎های خود در ازای تسهیل صدور تجهیزات موشکی پیشرفته ضدهوایی متقاعد کنند. اما توقع توقف کامل برنامه تولید موشک‎های بالستیک در ایران، غیرعملی به نظر می‏رسد.

شرط ۶: ایران باید حمایت از گروه‌های تروریستی را متوقف کند؛ از جمله حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی.

شرط ۱۱: ایران باید به حمایت نیروی قدس سپاه از گروه‌های تروریستی و هم‌پیمانان شبه‌نظامی آن پایان دهد.

این دو شرط، در واقع یکی هستند. طبیعتا اگر حکومت ایران حمایت از گروه‏های مورد نظر امریکا را متوقف کند، به این معنی است که تمام زیرمجموعه‎های حکومت و از جمله نیروی قدس سپاه هم حمایت خود را متوقف کرده‎‎ اند.

به هر ترتیب، به طور مشخص تصور این که جمهوری اسلامی ایران حمایت از گروه‎های مسلح ضداسراییلی را متوقف کند، بسیار دشوار به نظر می‎رسد. از ابتدای پیروزی انقلاب، تهران برای حمایت از این گروه‎ها بهای بسیار سنگینی پرداخته است و هر دو رهبر جمهوری اسلامی، همواره ادامه این حمایت را جزو خط قرمزهای تغییرناپذیر خود دانسته‏‏ اند. 

البته بعد از اوج‎گیری بحران سوریه، روابط ایران با دو گروه فلسطینی حماس و جهاد اسلامی دچار تنش شد. دلیل این تنش‏ها، حاضر نشدن این دو گروه سنی فلسطینی به حمایت از موضع ایران در جنگ داخلی سوریه بود. تنش بین تهران و این دو گروه فعلاً کنترل شده و روابط طرفین به حالت عادی بازگشته است اما تصور کاهش روابط ایران با آن‏ها در آینده غیرممکن نخواهد بود؛ به ویژه با توجه به این که حماس از سوی برخی از کشورهای عربی رقیب ایرانی هم حمایت می‎شود و تضمینی وجود ندارد که همیشه به ایران وفادار بماند.

با وجود این‏ها، تا جایی که به حزب‏الله مربوط می‏شود، دور از ذهن به نظر می‏رسد تا وقتی جمهوری اسلامی وجود دارد، حاضر به قطع حمایت از این گروه شیعه شود. حزب‏الله همواره در هماهنگی کامل با آیت‏الله علی خامنه‏ای بوده و هرگز در همکاری با سیاست‏های منطقه‏ای ایران تردیدی به خود راه نداده است. شاید بیش‏ترین چیزی که در ارتباط با حزب‏الله از ایران قابل انتظار باشد، مذاکره بر سر حفظ قدرت سیاسی و کاهش نسبی فعالیت نظامی این گروه از طریق هماهنگی بیش‏تر آن با دولت و ارتش لبنان باشد.

 

دو پیش شرط نتیجه‏گیری

گذشته از همه آن‏چه گفته شد، نتیجه گرفتن امریکا از فشارهای اقتصادی برای تحقق شرط‏های ۱۲گانه‏اش، احتمالا نیازمند وجود دو پیش شرط اساسی خواهد بود؛ نخستین پیش شرط این است که ایران خود را در معرض حمله نظامی نداند. بسیاری از تصمیم‏گیران جمهوری اسلامی متقاعد شده‏اند که قبول موضوعاتی چون خلع سلاح موشکی، قطع حمایت از متحدان مسلح خود در منطقه یا حتی توقف برنامه هسته‎ای باعث آسان شدن حمله نظامی به ایران و در نتیجه، تهاجمی‎تر شدن رویه امریکا و متحدانش در منطقه خواهد شد. آن‎ها در این ارتباط به شدت تحت تاثیر تجربیاتی چون سرنوشت عراق در دوران «صدام حسین» قرار دارند.
مقام‎های ایران تاکید دارند تنها نتیجه‏ای که همکاری صدام حسین با خلع سلاح خود داشت، سرنگونی او بود. به عبارت دیگر، وقتی امریکا مطمئن شد که بغداد دیگر سلاح موثری برای دفاع از خود ندارد، به بهانه وجود سلاح‏های کشتار جمعی، به آن کشور حمله و حکومت عراق را سرنگون کرد. آن هم در شرایطی که بعد از حمله سال ۲۰۰۳، معلوم شد که چنین سلاح‏هایی از سال‏ها پیش از آن در عراق تولید نمی‎شده‎اند.
در نتیجه، رهبران تهران اگر به طور جدی خود را در معرض تهاجم نظامی امریکا یا متحدانش بدانند، تن به اقداماتی نخواهند داد که دست آن‎ها را در یک رویارویی نظامی خالی کند.

دومین پیش شرطِ تغییر رفتار حکومت ایران این است که برای تهران مشخص باشد در ازای بازنگری جدی در سیاست‏های خود، امکان برخورداری از امتیازات اقتصادی پیش‏بینی شده در برجام را خواهد داشت.

آیت الله خامنه ای از ابتدای مذاکرات هسته‎ای با قدرت های جهانی تاکید داشت که حتی اگر این مذاکرات به توافق با غرب منجر شود، واشنگتن به تعهدات خود عمل نخواهد کرد. بر هم خوردن یک جانبه توافق هسته‎ای از سوی دولت بعدی ایالات متحده، موضع رهبر جمهوری اسلامی و متحدانش در مورد بی‏فایده بودن مذاکره با غرب را تقویت کرده است. بسیاری از مقام‏های جمهوری اسلامی معتقدند که حتی در صورت برآوردن شرایط مورد نظر ایالات متحده، کماکان تحریم‏های اقتصادی ادامه خواهند یافت.

در چنین شرایطی، اگر به طور شفاف معلوم نباشد که در صورت تجدیدنظر ایران در سیاست‏های خود، چه مزایای اقتصادی مشخصی نصیب تهران خواهد شد، تصمیم‎گیران جمهوری اسلامی چنین تجدیدنظری را هرچه قدر هم باشد، بی فایده ارزیابی خواهند کرد.

مطالب مرتبط:

وزیر خارجه جدید آمریکا درباره برجام چه می کند؟

استراتژی جدید آمریکا: ۱۲ خواسته از ایران

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

بازداشت زوج ایرانی-بلژیکی که می‌خواستند میتینگ مجاهدین را منفجر کنند

۱۱ تیر ۱۳۹۷
آرش عزیزی
خواندن در ۲ دقیقه
بازداشت زوج ایرانی-بلژیکی که می‌خواستند میتینگ مجاهدین را منفجر کنند