«طاهر» از زندانیان ساکن بند ده زندان رجایی شهر است. او سیزده سال گذشته را در این زندان گذرانده و حالا نگران تر از همیشه به نظر می رسد.
طاهر می گوید فضای رعب و وحشت به مراتب گسترش یافته، مواد مخدر بیشتر شده و همه چیز در داخل زندان با افزایش قیمت صد در صدی مواجه شده، به شکلی که یک گوشی معمولی و ابتدایی نوکیا تا ۱۵ میلیون تومان بین زندانی ها معامله می شود.
در این میان، قتل وحید مرادی ملقب به «عقاب تیزچنگال»، زندانی ۳۴ ساله ساکن این زندان که به جرم شرارت و قتل در آنجا محبوس بود و انتشار ویدیوی منتسب به لحظه قتل او در فضای مجازی که گفته می شد مربوط به لحظه درگیری منجر به مرگش بوده، هم بر این فضای رعب و وحشت افزوده و هم دوباره توجه را به ناکارآمدی سیستم حاکم بر نظم عمومی زندان رجایی شهر جلب کرد.
«اکبر»، دیگر زندانی ساکن رجایی شهر می گوید تغییرات ایجاد شده در مدیریت جدید محسوس است اما نه در جهت بهبودی وضعیت زندانی ها.
او به خودکشی «داوود جهانگیری» معروف به «داوود ساری» اشاره می کند که در بند شش زندان خودش را حلق آویز کرد: «همه زندانی ها می دانند که داوود دقیقا به علت شرایط بد و سیاه روزمره زندان خودش را دار زد. اینجا هوای سالم نیست ولی قتل و تهدید و مواد مخدر تا دلت بخواهد، هست. غذای کافی نیست، میوه و سبزیجات برای زندانیهایی که ملاقاتی ندارند یا از بیرون برایشان پول نمی رسد، یک رویاست. هر روز یک کاسه برنج خمیر شده با سویای حیوانی و یک لیوان آب چاه که از آهک رنگش تغییر کرده می گذارند جلویت. »
اکبر تا به حال مدیریت زندان را فقط یک بار دیگه آنهم در مراسم معارفه، دیده است: « مدیر جدید از روز اول وعده داد که دنبال کار زندانی ها هستم و این وظیفه ماست که زندانی ها را هر روز ببینیم و در جریان مشکلاتشان باشیم. الان قریب به هشت ماه گذشته و آن آخرین باری بود که ما آقای ضیایی را دیدیم.»
او از قوانین جدیدی می گوید که با تغییر مدیر زندان رجایی شهر، الزامی شده است: «پوشیدن شلوار کردی را ممنوع کرده. شما می دانید این مسئله در گرمای آدمکش داخل یعنی چه؟ داخل زندان گرم است. اینجا سیستم خنک کننده مناسبی وجود ندارد. امکان شستشوی مدام مثل روال عادی زندگی نیست، به همین دلیل هم زندانی ها در داخل بندها با شلوار کردی سر می کردند تا راحت باشند اما آقای ضیایی بدون هیچ توضیحی پوشیدن شلوار کردی در زندان را ممنوع کرد. شاید به نظر شما این مسئله خیلی پیش پا افتاده باشد اما وقتی در حبس به سر می برید متوجه جدی بودن آن می شوید.»
قتل وحید مرادی و انتشار ویدیوی درگیری، بر فضای رعب و وحشت زندان رجایی شهر افزوده و دوباره توجه را به ناکارآمدی مدیریتی این زندان جلب کرده است.
«علی»، ساکن بند یک است، بند مشهور به «مخدریها»، جایی که به آسودگی یک لیوان آب خوردن، انواع و اقسام مواد مخدر توزیع و فروخته می شود: « در سال بیش از چهار تا پنج میلیارد تومان در داخل زندان معامله غیرقانونی انجام می شود. این معاملات بدون اجازه سیستم مدیریت داخلی زندان انجام نمی تواند انجام بشود.»
او به بخش سودآور دیگری اشاره می کند، معامله موبایل: «ببنید اینجا یک مافیا و چرخه گوشی وجود دارد. گوشی های بنجل بازارهای تهران سرریز می شود داخل زندان، توسط همین زندانبانها. خودشان عوامل خودشان را دارند. گوشی صد تومانی و دویست تومانی فروخته میشود چند میلیون. خریدارها نشانه می شوند. چند ماه بعد با برنامه از پیش تعیین شده خودشان می ریزند گوشیها را جمع میکنند و این جور است که این چرخه ادامه پیدا میکند. باز هم زندانی ها تقاضای گوشی دارند و آنوقت با سیستم عرضه آنها باز هم تامین می شوند و دوباره جیبشان پر می شود. این چرخه هرگز متوقف نمیشود.»
علی یک سامسونگ اس هشت را به مبلغ سی میلیون تومان در داخل زندان خریداری کرده است. می پرسم اینترنتش چطور تامین میشود، میخندد و میگوید «مثل شما. پکیجی، وایفای، کارتی، همه جورش هست. محدودیتی نیست باید فقط بتوانی پول کافی بدهی.»
او مرد میانسالی را در بند شش میشناسد که سالهای متوالی است ملاقاتی ندارد و گاهی حتی ماههای طولانی رنگ گوشت قرمز به چشمش نمی بیند، چون پول ندارد از فروشگاه زندان مواد غذایی بخرد.
غلامرضا ضیایی از مهرماه سال۹۶ مدیر زندان رجایی شهر شده است. زندانیهای با سابقه این زندان می گویند وضعیت در دوران مدیریت جدید به مراتب وحشتناکتر از گذشته شده است.
علی میگوید یک بسته شش تایی آب معدنی که مواد نگهدارنده داشته باشد، نه هزار تومان قیمت دارد: « به جز شیر که دیگر حسابی گندش درمی آید، هر چیزی که مصرف میکنی تاریخ مصرفش سر آمده. مرغ ها غالبا تاریخ مصرفشان چند روزی است، گذشته. نامرغوب ترین حبوبات ممکن و هر چه که بیرون روی دست کارخانجات دوست و رفقاشان مانده و مردم با همه درماندگی طرفش نمی روند، راهی زندان می شود.»
در زندان رجایی شهر اتاق ها برای صاحبان کسب و کار اجاره داده می شود. یک اتاق دوازده یا شش متری با یک صندلی و آینه را ماهانه بین ۵۰۰هزار تومان تا یک میلیون به کسی که فوت و فن آرایشگری بداند، اجاره می دهند. اتاق هایی که با هزینه زندانی به چرخ خیاطی و پارچه و لوازمات مجهز می شود و به صورت اجاره ماهانه در اختیار صاحبان کسب و کار قرار می گیرد و سایر زندانیها معمولا هزینه این خدمات را با دادن کالاهایی مثل سیگار پرداخت می کنند.
به گفته علی آنها هر هفته اجرای مراسم اعدام دارند: « اجرای اعدام های تهران، البرز و کرج اینجاست، به همین دلیل هم همیشه مراسم اعدام داریم. زندانی ها میگویند «باقری»، رئیس گارد زندان آنقدر زیر چهارپایه های زندانی های اعدامی را خالی کرده که قسی القلب ترین آدم روی زمین شده و به کلی مشکلات زندانیها برایش اهمیتی ندارد.»
به گفته علی آنها گفته بودند آقای ضیایی آمده مشکلات زندانیها را حل کند اما هنوز از راه نرسیده بود سهمیه جیره خشک زندانی ها را قطع کرد: «حالا ما اینجا مانده ایم و های اعدام. شما نمی دانید هر هفته بغل گوشتان صدای گریه مادرها بیایید و ده دوازده نفر را همان حوالی آویزان کنند چه احساس دردناکی است. اینجا اردوگاه مرگ خاموش دو هزار زندانی است.»
غلامرضا ضیایی از مهرماه سال۹۶ مدیر زندان رجایی شهر شده است. آنچنان که در مراسم معارفهاش گفته شد، قرار بود خروجی عملکرد رییس تازه زندان، بازگشت شرافتمندانه مددجویان به جامعه باشد ولی حالا زندانیهای با سابقه این زندان به ایران وایر می گویند وضعیت در مدیریت جدید به مراتب وحشتناکتر از گذشته شده و تغییراتی که در زمان ضیایی اعمال شده عرصه را بر همه زندانیان تنگ کرده و حتی زمینه خودکشی و قتل و جنایت را فراهم کرده است.
ثبت نظر