سیاست ایران در برابر تاسیس کشور اسراییل که لاینحلترین مشکل خاورمیانه به شمار میرود، یکی از جالبترین بخشهای تاریخ دیپلماسی معاصر ایران است که تا به حال کمتر درباره آن چیزی شنیده شده است.
شاید باور این سخت باشد که در تمام تاریخ سازمان ملل متحد، از زمان تاسیس تا کنون، فقط یک بار ایران با عضویت کشوری در آن مخالفت کرده و رای منفی داده که آن هم عضویت اسراییل بوده است.
ایران در زمان محمدرضا پهلوی، آخرین شاه کشور نیز به نحوی باورنکردنی مخالف جدی تاسیس کشور اسراییل بود. پس از آن که بریتانیا تصمیم به خروج از فلسطین و پایان قیمومیت بر این سرزمین گرفت، اختلاف بین ساکنان عرب و یهودی سرزمینهای فلسطینی تشدید شد. بریتانیا تصمیم گیری درباره آینده فلسطین را به سازمان ملل متحد سپرد و از اوایل سال ۱۳۲۶ خورشیدی به مجمع عمومی سازمان ملل پیشنهاد کرد تا اجلاس ویژهای برای بررسی وضعیت فلسطین تشکیل دهد.
مجمع عمومی سازمان ملل در بیست و چهارم اردیبهشت این سال کمیسیون ویژهای را درباره فلسطین با ۱۱ عضو تشکیل داد که از اختیارات خاصی برای تصمیمگیری درباره این سرزمین برخوردار بود.
یکی از اعضای این کمیسیون، «نصرالله انتظام»، رییس پنجمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل متحد و اولین رییس هیات نمایندگی ایران در مقر سازمان، در نیویورک بود. کمیسیون ویژه سازمان ملل درباره فلسطین پیش از پایان قیمومیت بریتانیا بر این کشور، بازدیدی از این سرزمینها داشت و گزارش خود را به اجلاس پاییزی مجمع عمومی داد.
هشت عضو این کمیسیون از تقسیم فلسطین حمایت کردند اما طرح سه کشور دیگر که در اقلیت قرار داشتند، تشکیل دولت واحد فدرال فلسطین به پایتختی «بیتالمقدس» بود. ایران، هند و یوگسلاوی سابق مدافع این طرح و تشکیل دولت واحد فلسطین بودند.
«فریدون زندفرد»، عضو هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در خاطرات خود گفته است: «کشورهای عربی با طرح گروه اقلیت تقریبا در همان حد مخالفت کردند که با طرح تقسیم فلسطین؛ در حالی که جوامع یهودی از طرح تقسیم فلسطین استقبال کردند.»
طرح تقسیم فلسطین حامیان بیشتری داشت. به همین دلیل، طرحی بر مبنای آن از سوی کمیسیون ویژه سازمان ملل درباره فلسطین به مجمع عمومی سازمان پیشنهاد شد.
«مصطفی عدل»، نماینده وقت ایران در مجمع عمومی با این پیشنهاد رسما مخالفت کرد. او به مجمع گفت که اکثریت ساکنان فلسطین را اعراب تشکیل میدهند و اجرای هر تصمیمی در این سرزمین باید منوط به خواست اکثریت ساکنان آن باشد.
ایران میگفت سازمان ملل باید بر اساس اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، طبق منشور ملل متحد، فلسطینیها را در تعیین سرنوشت خود آزاد بگذارد و هر طرحی که خلاف اراده اکثریت تحمیل و اجرا شود، زمینه بروز کشمکش با ابعاد بینالمللی در خاورمیانه را فراهم میکند.
کشورهای عربی که ابتدا طرح ایران، هند و یوگسلاوی را برای تشکیل دولت فدرال فلسطین رد کرده بودند، طرحی مشابه به مجمع عمومی دادند. اما فرصت ایجاد تفاهم بر سر آن از دست رفته بود و موافقان تقسیم فلسطین رای منسجمتری پیدا کرده بودند.
ایران پیشنهاد کرد برای بررسی بیشتر، رایگیری درباره طرح تقسیم چند هفته به عقب بیفتد اما این پیشنهاد پذیرفته نشد و طرح تقسیم سرزمین فلسطین در روز هفتم آذر ۱۳۲۷ (بیست و نهم نوامبر ۱۹۴۷) به رای گذاشته شد و به این ترتیب تشکیل کشور اسراییل هم به تصویب رسید.
ایران و ۱۲ دولت دیگر به این قطعنامه، یعنی طرح تقسیم فلسطین و تشکیل کشور اسراییل رای منفی دادند. اما پیشبینی نماینده ایران در بروز درگیری در خاورمیانه به سرعت به واقعیت پیوست و کار به شورای امنیت سازمان ملل کشید که مسوول حفظ صلح و امنیت بینالمللی است. شورای امنیت از مجمع عمومی خواست که جلسه ویژه رسیدگی به حکومت فلسطین تشکیل شود.
در این نشست، ایران برای سومین بار در یک مقطع تاریخی که به تشکیل اسراییل منجر شد، بار دیگر با تاسیس چنین کشوری مخالفت کرد و خواستار لغو مصوبه مجمع عمومی درباره تقسیم فلسطین شد. مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب کرده بود که فلسطین بین اعراب و یهودیان ساکن آن بهطور مساوی تقسیم شود و بیتالمقدس هم محدودهای باشد که تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد تا از ایجاد برخورد احتمالی جلوگیری شود.
کشورهای عربی نیز حامی همین طرح و مخالف تاسیس کشور یهودی بودند. اما در بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۲۷ خورشیدی (چهاردهم مه ۱۹۴۸) که آخرین ساعات قیمومیت بریتانیا بر فلسطین بود، دولت یهود در فلسطین اعلام موجودیت کرد. اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا هر دو فورا موجودیت اسراییل را به رسمیت شناختند ولی ایران از شناسایی اسراییل به عنوان یک کشور تازه تاسیس خودداری کرد.
موضوع عضویت اسراییل در سازمان ملل متحد در بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۲۸ خورشیدی (یازدهم مه ۱۹۴۹) مطرح و در قالب پیش نویس یک قطعنامه، در مجمع عمومی به رای گذاشته شد. موضع سیاسی اعراب که تشکیل اسراییل را غصب سرزمین ساکنان عربی فلسطین میدانستند، مخالفت با عضویت اسراییل بود. اما در تصمیمی بیسابقه، ایران برای اولین بار به درخواست عضویت کشوری در سازمان ملل رای منفی داد. با این تصمیم، ایران با حضور اسراییل در سازمان ملل مخالفت کرد که ششمین مخالفت سیاسی جدی ایران در برابر موجودیت اسراییل بود.
با این همه، درخواست عضویت دولت اسراییل در سازمان ملل متحد رای آورد و این کشور پنجاه و نهمین کشور عضو سازمان ملل متحد شد. عضویت اسراییل در این سازمان، مشروعیتی به اعلام موجودیت آن داد و باعث شد شمار بیشتری از کشورها آن را به رسمیت بشناسند.
ترکیه اولین کشور اسلامی بود که اسراییل را حتی پیش از عضویت در سازمان ملل، یعنی در هشتم فروردین ۱۳۲۷ خورشیدی (بیست و هشتم مارس ۱۹۴۸) به رسمیت شناخت. اما ایران حتی پس از عضویت اسراییل در سازمان ملل هم از شناسایی فوری موجودیت آن خودداری کرد.
چنین رویکردی با وجود سابقه باستانی روابط ایران و یهودیان بعید بود. کوروش کبیر، پادشاه باستانی ایران که نامش در متون مقدس یهودی آورده شده است، در زمان فتح بابل به ساکنان یهودی آن اجازه داد آزادانه به سرزمین خود بروند. برخی از اماکن مقدس یهودی در ایران امروزی، از جمله در همدان قرار دارند که یهودیان غیر ساکن ایران با هدف زیارت آن به ایران سفر میکنند. بخشی از ساکنان یهودی اسراییل، شهروندان ایرانیالاصل هستند و برخی از اقوام آنها هنوز در ایران زندگی میکنند و دارای منافع و علایق مشترکی در هر دو کشور بوده و هستند.
نشانهای از این روابط عمیق و تاریخی، حضور افراد ایرانیالاصل در میان چهرههای سیاسی و نظامی اسراییل در حد رییس جمهوری، وزیر و رییس ستاد ارتش این کشور است که متولد ایران یا از پدر و مادری ایرانی و متولد این کشور بوده و هستند. اما حتی چنین سابقه دیرینهای باعث نشد که ایران در زمان محمدرضا شاه از تاسیس اسراییل حمایت کند و موجودیت آن را فورا به رسمیت بشناسد.
با این که ترکیه در همسایگی ایران، اولین کشور مسلمانی بود که اسراییل را به رسمیت شناخت، ایران دو سال بعد، آن هم نه به شکل کامل، این کار را انجام داد. ایران دولت اسراییل را در ۲۴ اسفند ۱۳۲۸ (پانزدهم مارس ۱۹۵۰) به صورت «دوفاکتو» -و نه به طور کامل- به رسمیت شناخت.
شناسایی کشوری به صورت دوفاکتو، به معنای آن است که این موجودیت در عمل به عنوان یک واقعیت موجود و در حدی کمتر از روابط رسمی و کامل سیاسی به رسمیت شناخته شده است.
پذیرش دوفاکتو اسراییل این امکان را فراهم کرد که ایران روابط محدود تجاری و کنسولی با آن برقرار و بتواند نیاز اتباع دو کشور در رفت و آمد و تماس با یکدیگر را تامین کند.
پیش از پذیرش دوفاکتو موجودیت اسراییل از سوی ایران، محمدرضا شاه سیاست جالبی در زمان جنگ شش روزه اعراب و اسراییل در پیش گرفت. ایران که مخالف تشکیل کشور مستقل یهودی و تاسیس اسراییل بود، از حمله اعراب حمایت نکرد و به این ائتلاف نپیوست. اما در برخی از اسناد آورده شده است که به هواپیماهای اتحاد جماهیر شوروی که تجهیزات نظامی به اسراییل میبرد، اجازه عبور از آسمان ایران را داد و در حالی که اعراب فروش نفت به اسراییل را تحریم کرده بودند، نیاز اسراییل به انرژی را تامین کرد.
در سال ۱۳۴۷، با هدف تسهیل صادرات نفت ایران به اروپا، شرکت خط لوله نفتی «ایلات – اشکلون» با سهم ۵۰ درصدی دولت ایران و به همین میزان دولت اسراییل، تاسیس شد. این شرکت یک خط لوله ۲۴۲ کیلومتری داشت که نفت خام ایران را از خاک اسراییل، بدون نیاز به کانال «سوئز» در مصر، به بازارهای اروپا میفرستاد.
در آن زمان، کانال سوئز که مسیر معمول انتقال نفت بود، به دلیل اختلاف مصر و اسراییل بسته شده بود. در هنگامه وقوع انقلاب بهمن ۱۳۵۷، این خط لوله و مخازن آن حاوی حدود ۸۰۰ هزار تن نفت خام ایران بودند که ارزش آن در آن زمان، نزدیک به ۱۲۰ میلیون دلار محاسبه شده است. ۳۸ سال پس از انقلاب، بعد از طی شدن روند دادرسی طولانی، دادگاهی در سوییس، اسراییل را در پرونده این شرکت مشترک و نفت باقی مانده در آن، به پرداخت یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار غرامت به جمهوری اسلامی ایران محکوم کرد. حدود دو سال پیش از این حکم، «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر اسراییل فرمانی موسوم به «حکم رازداری» امضا کرد که انتشار جزییات این دعوای حقوقی میان ایران و اسراییل را به دلیل مضر بودن برای امنیت ملی و روابط خارجی ممنوع کرد.
روابط تجاری دو کشور ایران و اسراییل تا پایان حکومت محمدرضا شاه رو به توسعه بود. اسراییل چند پایگاه برای نیروی دریایی ایران در خلیج فارس ساخت و در توسعه برنامه نظامی و امنیتی ایران مشارکت داشت. در جریان تنظیم روابط ایران و عراق که به پیمان حسن همجواری و حل و فصل اختلافات مرزی انجامید، اسراییل با ایران در حمایت از کردهای عراق همراه بود.
در مدت ۳۰ سال رابطه دوفاکتو، روابط شهروندان دو کشور چنان نزدیک بود که شرکت هواپیمایی اسراییل روزانه به فرودگاه «مهرآباد» تهران پرواز میکرد. هرچند دیدار برخی از مقامهای ارشد اسراییل از ایران با سفر به تهران انجام میشد اما برای جلوگیری از حساسیتها بر اساس خاطرات «اسدالله علم»، وزیر دربار، بعضی از این ملاقاتها در جزیره کیش انجام میشدند.
مخالفت ایران با برخی از اقدامات تندروانه در اسراییل پس از شناسایی دوفاکتو این کشور هم ادامه داشت. در سال ۱۳۵۳، یعنی تنها چهار سال پیش از انقلاب، ایران به «قطعنامه ۳۳۷۹» مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به موجب آن، صهیونیسم از انواع نژادپرستی شمرده شده است، رای مثبت داد.
برعکس این سیاست، پس از سقوط شاه، از سوی انقلابیون ایران در پیش گرفته شد.
سیام بهمن ۱۳۵۷، یعنی یک هفته پس از قطعی شدن سقوط محمدرضا شاه، دولت موقت ایران با صدور اعلامیهای، شناسایی دوفاکتو اسراییل را پس از ۲۸ سال پس گرفت و با اخراج کارکنان اسراییلی در ایران و فراخوانی کارکنان نمایندگی ایران در اسراییل، روابط خود را رسما با این کشور قطع کرد.
همزمان با حضور «یاسر عرفات»، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطینی در ایران برای تبریک انقلاب و سرنگونی شاه نیز سفارت سابق اسراییل در تهران تحویل او داده شد. به این ترتیب، فصلی از تاریخ روابط ایران با اسراییل به اتمام رسید که سراسر چندوجهی و بر مبنای واقعیتهای موجود جهان و نیازهای و منافع ایران و شهروندانش بود.
سیاستهای جمهوری اسلامی در برابر اسراییل، از جمله گفته «روحالله خمینی» که اسراییل «غده سرطانی» است و «باید از صحنه روزگار محو شود» و تکرار آن از سوی آیتالله «علی خامنهای» و «محمود احمدینژاد»، محکومیت جهانی ایران را به دلیل تهدید یک عضو سازمان ملل متحد به بار آورده و کینهای سخت میان دو طرف شکل داده است.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر