close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

زندانیان اوین و رجایی شهر از زندگی با بهائیان می گویند

۱۱ بهمن ۱۳۹۴
فرشته ناصحی
خواندن در ۷ دقیقه
زندانیان اوین و رجایی شهر از زندگی با بهائیان می گویند
زندانیان اوین و رجایی شهر از زندگی با بهائیان می گویند

«پدرم در سال های دهه 60 اعدام شده است»؛ این تکراری ترین جمله ای بود که در حین نوشتن این گزارش، از زبان زندانیان بهایی شنیدیم.

در زندان «رجایی شهر» تعداد زندانیان بهایی بیشتر از سایر زندانیان است؛ چیزی نزدیک به 40 نفر از مسوولان سابق جامعه بهایی که به 20 سال حبس محکوم هستند، کسانی که در مقام استاد در دانشگاه بهایی ها تدریس می کرده اند و حتی بهایی هایی که از شهرهای دوری مانند شیراز و گنبد کاووس برای تحمل محکومیت به رجایی شهر منتقل شده اند.

آن ها را ماه های نخستین حبس در «اوین» نگه می دارند و بعد از مدتی به بند 12 زندان رجایی شهر که معروف به بند زندانیان عقیدتی- سیاسی است، منتقل می کنند.

«سعید» یکی از زندانیان بند 12 زندان رجایی شهر است. او از تجربه اش در مورد هم‌زیستی و رفاقت با زندانیان بهایی در این زندان می گوید: «با این که مسلمان هستم و در یک خانواده مسلمان سنتی بزرگ شده ام اما دوستان بهایی خوبی این جا دارم. با دوستان بهایی ام بیش تر وقت خود را در آشپزخانه می گذرانیم. هر دو دوست من آشپز بند بهایی ها هستند. بعضی روزها غذایی برای بچه های بندشان مهیا می کنند چون کیفیت غذای زندان واقعا مناسب نیست. آن ها خوش برخورد هستند و من گاهی سوالاتی که درباره دین شان در ذهنم ایجاد شده را از آن ها می پرسم. آن ها بدون سانسور برایم توضیح می دهند. بیش تر آن ها از شهرهای شمالی مانند گرگان و ساری هستند. زندانی های بهایی اهالی شمال کشور بیش از بقیه شهرها هستند و به همین دلیل هم کنترل و مدیریت بند بهایی ها دست بچه های شمالی است. آن ها کارهای خدماتی و فراهم آوردن امکانات فروشگاهی و سایر مسوولیت هایی که به عهده دارند را واقعا به بهترین نحو ممکن انجام می دهند.»

«سعید» به انتقادی که سایر زندانیان بند عقیدتی- سیاسی به بچه های بند بهایی می کنند، اشاره می کند: «زندانیان بند سیاسی از یک بابت هایی نسبت به بهایی ها دل‎خوری دارند؛ می شود گفت تنها اعتراض زندانیان سیاسی به آن ها این است که چرا مقابل مدیریت زندان نمی ایستند. آن ها در اعتراضات عملی مثل اعتصاب غذاهایی که سایر زندانیان بند عقیدتی در اعتراض به نقض شدن حقوق شان انجام می دهند، مشارکت نمی کنند. چون اساس تفکرشان را بر مبنای عدم برخورد با حکومت بنا گذاشته اند و خودشان هم بی هیچ تعارف و پرده پوشی و صریح می گویند کار سیاسی نمی کنیم و فقط دنبال حفظ عقیده مذهبی خود هستیم.»

«ش»، مرد میان سال 55 ساله ای است که حدود یک دهه در بند عقیدتی زندان رجایی شهر دوران حبس خود را می گذراند. او در کنار نزدیک به 40 زندانی عقیدتی بهایی دیگر نگه داری می شود: «وضعیت زندان الان بهتر از وضعیت دهه 60 است. در آن زمان نگهبان ها به ما اصلا دست نمی زدند چون ما را نجس می دانستند. به ما می گفتند حتی لباس ها و وسایل‎مان را از دیگر زندانیان باید جدا نگه داریم و حق نداشتیم لباس های چرک خود را با لباس های آن ها بشوریم یا روی یک بند رخت بیاندازیم. جو روانی زندان آن سال ها به شدت علیه ما بود و واقعا در شأن یک انسان نبود. این نوع نگاه، امروزه بین زندانی های مسلمان و یا سایر عقاید دیگر نیست.»

با این حال، به گفته او، وضعیت در بالادست زندان فرقی نکرده است: «بازجویان زندان در طول پروسه قضایی، همان نگاه سابق را به زندانیان بهایی دارند.»

آقای «ز»، زندانی بند بهاییان زندان رجایی شهر هم از برخی برخوردهای تلخ می گوید و این که زمان بازجویی به شدت توسط بازجو تحقیر شده است. مامور بازداشتش که یکی از ماموران وزارت اطلاعات بوده، در اولین روز بازداشت و انتقالش به زندان، وقتی که چشم بند داشته، به جای این که دستش را بگیرد و هدایتش کند، یک تکه چوب به دستش داده است. یک سر چوب را او گرفته و سر دیگر آن را مامور وزارت اطلاعات تا مبادا در طول مسیر انتقال زندانی به ماشین، با او که مقید به دیانت بهایی است و از نگاه یک مسلمان، نجس محسوب می شود، از نظر فیزیکی برخوردی داشته باشد.

«امین»، دیگر زندانی عقیدتی که مدت مدیدی است با بهاییان زندانی هم بند است، درباره تجربه زندگی با آن ها می گوید: «آن ها واقعا انسان های آرام و محترمی هستند. اکثرا تحصیل کرده و دارای کار و کارخانه و شرایط مالی خوبی هستند اما حکومت اجازه پیشرفت اقتصادی و داشتن شغل دولتی را به آن ها نمی دهد. رفتارشان خوب است و ما هم با آن ها فارغ از اختلاف عقیدتی و مذهبی، مثل شهروندان عادی دیگر جامعه همراهی می کنیم. در مورد امور روزانه اتاق منظم هستند، توهین نمی کنند و اگر تقسیم کار شده باشد، مسوولیت خود را می پذیرند و تمام و کمال انجام می دهند. تمام حرف شهروندان بهایی زندانی این است که آن ها هم فارغ از عقیده خود مانند همه ما از این کشور سهم و حق شهروندی دارند. انسان به صرف انسان بودنش دارای حقوقی است که دولت متاسفانه آن را برای این دوستان‎مان به رسمیت نمی شناسد.»

برخی از این بازداشت شدگان، اداره کنندگان دانشگاه مجازی بهاییان بوده یا دانشجویان را آموزش داده اند که به اتهام «تبلیغ علیه نظام » یا «اجتماع و تبانی بر علیه امنیت ملی» و یا «تبلیغ دیانت بهایی» به زندان افتاده اند. آقای «ز»  یکی از آن ها است . او به «ایران‎وایر» می گوید: «بچه های بهایی در زندان روحیه خوبی دارند. با این که ما از امکانات کم تری نسبت به یک زندانی عادی برخورداریم و معمولا در معرض تبعیض و برخوردهای گزینشی هستیم، مشمول آزادی مشروط  هم نمی شویم. وقت بازجویی، مدام تحت فشار قرار می گیریم که از دیانت خودمان دست برداریم. اما با همه این ها، باز هم گله و شکایتی نداریم و با صبوری دوران حبس‎مان را طی می کنیم.»

«حسن» یک زندانی هوادار «القاعده» است. او از برخوردش با یکی از سران جامعه بهایی در جریان یک بحث مذهبی می گوید: «توی نمازخانه زندان بودیم و در حضور یکی از مسوولان زندان، یک بحث آرام سه نفره بین من که سنی مذهب هستم و یک فرد شیعه افراطی و این مسوول جامعه بهایی درگرفت. بحث مان در مورد قرآن و آیه "رسل" و مساله خاتمه یافتن پیامبران بود. به این که این بحث از کجا شروع شد و به کجا ختم شد، کاری ندارم اما برخورد آن آقای بهایی نظر مرا در مورد زندانیان بهایی این زندان کاملا تغییر داد. در ابتدا ما اشتراکات خود را بر شمردیم اما به اختلافات که رسیدیم، من و آن زندانی متعصب شیعه رگ گردن‏مان را باد کردیم و صدایمان بالا رفت اما وقتی از آن فرد بهایی پرسیدیم آیا تو قرآن را قبول داری؟ گفت بله ما به قرآن، به عنوان یک کتاب آسمانی احترام می گذاریم. او بسیار آرام و با متانت نتیجه گیری کرد که دشمن مشترک در بین ما اختلاف انداخته و هیچ دلیلی ندارد که الزاما به خاطر تفاوت عقیده و مرام‎مان نتوانیم در کنار هم‎دیگر به مهربانی و آزادانه زندگی کنیم.»

«سعید» هم در مورد مناسک ویژه بهاییان در زندان به «ایران‎وایر» می گوید: «آن ها معمولا با جمع خودشان هستند و دخل و خرج شان با هم‎دیگر است. با هم به مصلحت و آرام برخورد و دعاهای مخصوص خود را با نوای دلنشینی ادا می کنند و جزوه هایی هم از کتب مقدس شان تهیه کرده اند که معمولا به طرق غیرقانونی و لابلای کتاب های شخصی خود وارد زندان می کنند. آن ها روزه مخصوص 19 روزه ماه رمضان و کلیه مناسک خود را مو به مو اجرا کرده و کتب مقدس خودشان را می خوانند.»

از سعید می پرسیم آیا بهاییان ساکن زندان حق داشتن کتاب مذهبی دارند، می گوید: «البته در مورد داشتن جزوه و کتاب مذهبی خود در زندان، در عذاب هستند چون از نظر مسوولان زندان، دین و آیین بهایی به رسمیت شناخته نشده است. بنابراین، لزومی هم نمی بینند یک زندانی به کتاب مقدسی که به رسمیت شناخته نشده، دسترسی داشته باشد. اما باید گفت که  رفتار مسوولان زندان در طول این سال های اخیر با آن ها بهتر شده است. گر چه روز به روز به تعداد بهایی های بازداشتی افزوده می شود ولی شاید بتوان گفت آرامشی که در برخوردشان نشان می دهند، صبوریشان و البته پرهیز از سیاسی کاری و این که در مقابل تمام برخوردهای ناخوشایند مسوولان سکوت می کنند، باعث شده که مسوولان زندان بیش از گذشته با وجوه انسانی آن ها آشنا شوند. حتی گاهی با کمال تعجب می بینی که یک مسوول بند یا افسرنگهبان و یا پاسدار بخش برای دقایقی با یک زندانی بهایی گرم می گیرد و خوش و بش می کند.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

صفحه‌های ویژه

بیست دقیقه وقت برای داوطلبان تهرانی خبرگان در برنامه تلویزیونی

۱۱ بهمن ۱۳۹۴
شهرام رفیع زاده
خواندن در ۱ دقیقه
بیست دقیقه وقت برای داوطلبان تهرانی خبرگان در برنامه تلویزیونی