close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

روز دوم اعتراضات دی‌ ۱۳۹۸، تهران؛ دیکتاتور سپاهی، داعش ما شمایی!

۲۳ دی ۱۳۹۸
شاهد علوی
خواندن در ۱۱ دقیقه
«سارا» دانشجوی دانشگاه علامه می‌گوید با تعدادی از دوستانش در میدان کتابی نزدیک دانشکده علوم اجتماعی علامه تعدادی شمع به یاد جان‌باختگان هواپیمای ساقط شده روشن کرده‌اند
«سارا» دانشجوی دانشگاه علامه می‌گوید با تعدادی از دوستانش در میدان کتابی نزدیک دانشکده علوم اجتماعی علامه تعدادی شمع به یاد جان‌باختگان هواپیمای ساقط شده روشن کرده‌اند

«روبروی استاد معین، سر خیابان اکبری، ساعت هفت یگان‌ویژه حمله‌اش را شروع کرد. من ایستاده بودم که یکی از گاردی‌ها آمد سمت من، انتظار داشت فرار کنم یا عقب بروم، وقتی دید مقابلش ایستاده‌ام با مشت کوبید به سینه‌ام. قبل از این‌که بتوانم واکنشی نشان دهم یکی دیگر با باتوم از پشت‌سر محکوم زد تو سرم، سرم گیج رفت و افتادم. با لگد و باتوم به جانم افتادند. تعدادی از مردم با فریاد به‌طرف ما آمدند و گاردی‌ها عقب نشستند. لگنم آسیب دیده و یکی از انگشتانم با ضربه باتوم شکست و سرم ورم بدی کرده است. نمی‌دانم ضربه‌مغزی شده‌ام و یک دفعه می‌افتم یا نه. بیمارستان پول زیادی می‌خواست نداشتم بدهم.»

این روایت «سینا» از آنچه در جریان سرکوب اعتراضات غروب یکشنبه ۲۲ دی در تهران تجربه کرده است؛ تصویر نسبتا روشنی از دومین روز اعتراضات دی‌ ۱۳۹۸ به دست می‌دهد. تصویری که به گفته «امین» یکی دیگر از معترضان در تهران آن را می‌توان «نوعی خشونت کنترل‌شده پلیس و ماموران امنیتی برای سرکوب و متفرق کردن معترضان با کمترین هزینه و تلفات» نامید.

 

 

اعتراضاتی که جرقه شروع آن را تجمع برای ابراز همدردی با خانواده جان‌باختگان ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی به دست سپاه پاسداران زد، اکنون گسترده‌تر شده و به‌تمامی به اعتراضی علیه کلیت نظام سیاسی و راس آن بدل شده است. آن‌هم در شرایطی که حکومت گمان می‌کرد پس از یک نمایش سه‌روزه خیابانی و قدرت‌نمایی در جریان به خاک‌سپاری «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته‌شده سپاه قدس، جامعه اعتراضات آبان ۱۳۹۸ را به فراموشی سپرده و پس‌لرزه‌های آن به حاشیه رانده شده است.

تصوری که تنها ۴ روز دوام آورد و با شروع اعتراضات در عصر روز شنبه ۲۱ دی، بی‌اعتبار شد. یکشنبه ظهر، پخش زنده تلویزیونی سخنان «حسین سلامی»، فرمانده سپاه پاسداران در جلسه غیرعلنی مجلس با توجه به مجموعه دروغ‌هایی که این فرمانده ارشد در روایت حادثه ارائه داد کمکی به آرام‌تر شدن مردم نکرد و آن‌گونه که امین می‌گوید مردم را بیشتر هم عصبانی و سرخورده کرد: «به‌جای این‌که بیاید بگوید این خطای همه سپاه است و من به‌عنوان فرمانده سپاه استعفا می‌دهم و این جنایتی است که نمی‌توان به‌آسانی از آن گذشت در کمال وقاحت گفت این حادثه غباری بر روی پیروزی بزرگ حمله به پایگاه آمریکایی کشید و نگذاشت آن دیده شود. معلوم است که مردم شعار می‌دهند، سپاه داعشی.»

یکشنبه علاوه بر تهران، در شهرهای سنندج، بابل، شیراز، یزد، مشهد، اهواز، اصفهان، تبریز، گرگان، کرمانشاه، شاهرود، آمل، قزوین، سمنان، زنجان، اراک، کرمان و دامغان هم تجمع‌های اعتراضی برگزار شد.

 

 

در برخی از این شهرها، ماموران امنیتی برای پراکنده کردن معترضان به‌سوی آنان گاز اشک‌آور شلیک کردند، در برخی شهرها از گلوله‌های ساچمه‌ای و پلاستیک و پینت‌بال استفاده کردند، در مواردی معترضان را بازداشت کردند، تقریبا در همه شهرها با باتوم معترضان را زدند و دست‌کم در یک نقطه از تهران با گلوله‌های جنگی سه زن جوان معترض را مجروح کردند.

 

اعتراضات در تهران؛ در میدان آزادی اشک‌آور زدند، در تقاطع استاد معین شلیک کردند

 تجمعات اعتراضی تهران روز یکشنبه بعدازظهر و بیشتر در مسیر میدان انقلاب به میدان آزادی متمرکز بود. تجمعات به‌صورت مشخص‌تر، علاوه بر میدان آزادی در تقاطع خیابان‌های آزادی و استاد معین، خیابان جناح و به‌صورت محدودتر مقابل دانشگاه امیرکبیر برگزار شد.

سینا یکی از معترضانی که روز یکشنبه در تجمع تقاطع استاد معین حضورداشته و ساعت ۷ با هجوم نیروهای یگان‌ویژه مصدوم می‌شود می‌گوید ماموران امنیتی ترکیبی بودند از لباس شخصی‌ها، ماموران لباس سیاه نوپو و ماموران یگان‌ویژه بودند: «این‌ها باتوم داشتند و سپرهای پلاستیکی و سلاح‌هایشان هم تا جایی که من دیدم شات‌گان اشک‌آور بود و گلوله‌های پلاستیکی هم می‌زدند و تفنگ پینت‌بال هم داشتند که برای رنگی کردن ما و شناسایی شلیک می‌کردند. برخی نیروها هم موتورسوار بودند و در پیاده‌روها هم می‌راندند و مردم را با باتوم می‌زدند.»

 

 

به گفته سینا که از ساعت ۶ تا ۷:۱۵ غروب در تجمع تقاطع استاد معین آزادی حضور داشته است، بیشتر درگیری‌ها آنجا زیر پل عابر پیاده سر همان تقاطع رُخ داده است و ماموران جز حمله با باتوم، اشک‌آور می‌زدند و پینت‌بال: «من ساعت ۷ افتادم زیر دست‌وپای ماموران یگان‌ویژه. مردم نجاتم دادند. ترسیدم در اثر ضربه باتوم دچار ضربه‌مغزی شده باشم. هنوز هم مطمئن نیستم. یک زوج جوان من را با ماشین رساندند درمانگاه آل‌یاسین در طرشت نزدیک میدان سما، بالاتر از جناح. سرم ورم کرده بود و انگشت دست شکسته بود اما پذیرشم نکردند و نگذاشتند دکترشان هم من را ببیند. رفتم بیمارستان آتیه، گفتند برای سی‌تی‌اسکن سرم باید پنج میلیون تومان پرداخت کنم، در فکری بودم چگونه پول را جور کنم، دو نگهبان بیمارستان دورم را گرفتند و پرس‌و‌جو که چطور سرم ضربه خورده است، گفته بودم تصادف کرده‌ام، ظاهرا باور نکرده بودند و ترسیدم بازداشت شوم و به بهانه‌ای از آنجا درآمدم و فرار کردم.»

سینا می‌گوید ماموران عمد داشتند به سروصورت مردم باتوم بزنند: «من خودم زن جوانی را دیدم که با باتوم زدند به صورتش و خورد به چشماش. نمی‌دانم چه بلایی سرش آمد؛ اما ندیدم کسی را دستگیر کنند؛ یعنی تا وقتی‌که من بودم و در همان محدوده که بودم کسی را ندیدم.»

ویدیوهایی که بعدا منتشر شد نشان می‌دهند که در همان محدوده استاد معین آزادی حدود ساعت ۷:۳۰ تا ۸ شب درنتیجه شلیک گلوله جنگی دست‌کم سه زن جوان مجروح شده‌اند. ویدیوی دیگری هم از یک مامور لباس شخصی مسلح در همان محدوده در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که گمان می‌رود ماموری باشد که به آن زنان شلیک کرده است.
 

امین می‌گوید حدود ساعت ۸:۳۰ شب یکشنبه حوالی ایستگاه مترو شادمان در تقاطع خیابان‌های آزادی و شادمهر، فضا امنیتی بوده است و ماموران امنیتی با معترضان درگیر بوده‌اند: «ماموران که هم لباس شخصی بودند و هم یگان‌ویژه، گاز اشک‌آور می‌زدند. ورودی و خروجی مترو‌ها بیشتر از ۵۰ مامور امنیتی ایستاده بودند. معترضان هم بین هزار تا دو هزار نفر بودند اما پراکنده و در حال تعقیب‎وگریز با ماموران»

به گفته امین، ماموران امنیتی و بسیجی‌ها بلندگو در دست گرفته و در مقابل شعارهای اعتراضی مردم شعار می‌دادند: «ماشین‌ها بوق می‌زدند و بسیجی‌ها از بلندگوها شعار می‌دادند مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریکا. گاز اشک‌آور زیادی زده بودند و نمی‌شد زیاد آنجا توقف کرد و نمی‌گذاشتند جلوتر هم برویم. من سوار موتور بودم و ماسک زده بودم، یکی از ماموران سرم داد زد ک... مادر... برو تا نیومدم لهت کنم.»

امین می‌گوید او تا میدان ولی‌عصر هم رفته است اما کسی را ندیده است زخمی شده باشد: «من چون با موتور می‌چرخیدم می‌خواستم اگر کسی زخمی بود کمک کنم اما زخمی ندیدم؛ اما بازداشتی دیدم، در میدان انقلاب، یک ون شخصی کنار خیابان بود و ماموران دور و برش بودند و چند نفر بازداشت شده را داخل آن نگه داشته بودند.»

«سارا»، دانشجوی دانشگاه علامه می‌گوید با تعدادی از دوستانش در میدان کتابی نزدیک دانشکده علوم اجتماعی علامه تعدادی شمع به یاد جان‌باختگان هواپیمای ساقط‌شده روشن کرده‌اند: «حدود ۸ نفر بودیم و کمتر از یک ساعت آنجا ماندیم و داشتیم می‌رفتیم که یک ماشین پلیس آمد. سرهنگی که فرمانده آن‌ها بود با سیلی به جان دو تا از بچه‌ها افتاد و شمع‌ها را با لگدمالی کرد. می‌خواست آن دو نفر را ببرد اما با مقاومت و داد و بی‌داد ما منصرف شد. تحمل ما را هم که شعار نمی‌دادیم نداشتند. یکی از ماموران همراهش گفت این دو شب است آماده‌باش است و نخوابیده برای همین تحمل ندارد؛ اما یکی دیگر از ماموران همراه آن‌ها گفت دستور دارند نگذارند کسی جای شمع برای کشته‌شده‌ها روشن کند.»

در میدان آزادی که بنا بود یکشنبه محل برگزاری تجمع اصلی معترضان باشد، حضور سنگین نیروهای لباس شخصی و یگان‌ویژه کار معترضان را دشوار می‌کند. «سیاوش»، یکی از معترضانی که با مترو خودش را به میدان آزادی رسانده بود می‌گوید از همان پله‌های مترو ایستگاه میدان آزادی شعار دادن مردمی که داشتند از ایستگاه بیرون می‌آمدند شروع شد: «در مترو آزادی روی پله‌های برقی مردم متوقف شدند و بعد به‌طرف عقب برگشتند. اینجا بود که شعارها شروع شد. بیرون آمدیم و ساعت ۶:۱۵ رسیدیم ایستگاه بی‌آرتی سمت جنوب ترمینال غرب. مردم ساکت بودند و هیچ جمعی تشکیل نشده بود. گشت موتوری یگان‌ویژه هم می‌آمد و می‌رفت. کمی که گذشت مردم بیشتر شدند و شعارها شروع شد.»

 

 

به گفته سیاوش، به خاطر پایانه مسافربری، آدم‌های زیادی آنجا بودند که جز معترضان نبودند و همین امکان برخورد موثر را از ماموران سلب کرده بود: «در ضلعی از میدان که ما بودیم یعنی بین خیابان جناح و خیابان برادران رحمانی، گلوله پینت‌بال و گاز اشک‌آور می‌زدند هر وقتی مردم جمع می‌شدند و شعار می‌دادند و بعد که متفرق می‌‌شدیم ماموران برای متفرق کردن مردم به یک سمت دیگر میدان می‌رفتند و ما دوباره جمع می‌شدیم و شعار می‌دادیم. شعارها هم بیشتر مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای و بی‌شرف، بی‌شرف بود.»

سیاوش می‌گوید تعداد زیاد ماموران این امکان را از آن‌ها گرفته است که مردم در همه ضلع‌های میدان به هم بپیوندند و تجمع بزرگی شکل دهند: «در جایی که ما بودیم یعنی داخل بی‌آرتی در منطقه پارک‌سوار بین اتوبوس‌ها، در آن مدتی که من بودم تعداد معترض‌ها از ۵۰ نفر تا چند صد نفر متغیر بود. اما وقتی بالاخره توانستیم وارد میدان شویم فکر می‌کنم نزدیک به هزار نفری شده بودیم و به سمت ابتدای خیابان برادران رحمانی رفتیم که یگان‌ویژه آنجا مستقر شده بودند و گاز اشک‌آور زیادی به میان ما و پشت سرمان شلیک کردند.»
 

 

با شلیک میزان زیادی از گاز حال چند تن از معترضان بد می‌شود و همین تعدادی دیگر از آن‌ها را عصبانی‌تر کرده و سنگ پراکنی به ماموران را شروع می‌کنند: «من کسی را ندیدم آنجا زخمی شود یا بازداشت شود. بعد از یک ساعت معترضان کمتر شدند و آنجا یگان‌ویژه‌ها هم رفتند و نیروی انتظامی باتوم به دست جایشان را گرفت.»

سیاوش می‌گوید در مسیر برگشت به میدان انقلاب، در ایستگاه بی‌آرتی شادمان، زنی با دستان خونی وارد اتوبوس شده و گفته است این خون پای زن دیگری است که آنجا زخمی شده است و کمک کرده‌اند سوار ماشین شده به بیمارستان برده شود: «حدود ساعت ۸، سر ایستگاه متروی شادمان خیلی شلوغ بود و مردم دم ورودی مترو تجمع می‌کردند و شعار می‌دادند و دست دیگر خیابان هم مامور زیادی بودند.
سر خیابان آذربایجان هم یک سری بسیجی مسلح به اشک‌آور و ساچمه‌زن و تعدادی لباس شخصی هم مسلح به سلاح جنگی ایستاده بودند. تعدادی هم در حال فیلم گرفتن از مردم بودند.»

«کامیار» از معترضانی که روز یکشنبه در اعتراضات تهران حضور داشت می‌گوید اتوبوس‌های بی‌آرتی از ایستگاه چهاردیواری به سمت آزادی، عصر یکشنبه کار نمی‌کردند و از آریاشهر (صادقیه) به پایین را هم گارد ویژه بسته بود تا کسی نتواند با اتومبیل شخصی به میدان آزادی برود: «من پیاده رفتم حوالی آزادی. تقاطع خیابان دانش حدود ساعت ۸ شب با ماشین آب‌پاش و حدود ۲۰ تا ماشین گارد ویژه و موتورسوارها به مردمی که آنجا جمع شده بودند هجوم بردند. مردم متفرق شدند. درهای شمالی ترمینال آزادی را هم بسته بودند و مدام گاز اشک‌آور به سمت پارکینگ ترمینال آزادی شلیک می‌کردند. حدود ۱۰ شب، مردم متفرق شده و میدان آزادی و آریاشهر خلوت شده بود.»

به گفته کامیار نیروهای بیشتر گارد ویژه و لباس سیاه‌های نوپو بودند و لباس شخصی و بسیجی کمی در آن منطقه از اعتراضات حضور داشتند: «مردم در آن ساعات شاید ۲ هزار نفری می‌شدند. اما خیلی پراکنده بودند. در آن فاصله که من بودم دیدم تعدادی بازداشت شدند. شاید بیست نفری. اما این فقط حول‌وحوش میدان آزادی بود چون بالاتر از میدان آزادی و آریاشهر بیشتر کاری می‌کردند که معترضان فرار کنند چون ماشین‌های ون که معمولا بازداشتی‌ها را با آن می‌برند تا ساعت ۹ شب به خاطر ترافیک امکان تردد زیادی نداشتند.»

«سوره» یکی دیگر از معترضان تهران است که حدود ساعت ۷:۴۵ به مترو شادمان می‌رسد: «ظاهرا چند دقیقه قبل از رسیدن من، داخل ایستگاه مترو گاز اشک‌آور زده بودند. از مترو که بیرون آمدم نزدیک به ۱۰۰ مامور یگان‌ویژه و لباس شخصی را دیدم که کنار خیابان ایستاده بودند.

زمانی که من رسیدم این‌ها به جمعیت حمله کرده بودند و مردم پراکنده شده بودند. تقریبا حدود ۳۰۰ نفر دو طرف خیابان به‌صورت پراکنده حضور داشتند.»

 

سوره سپس به سمت تقاطع جیحون آزادی می‌رود: «جمعیتی حدودا ۱۰۰ نفره آنجا شعار می‌دادند: «مرگ بر دیکتاتور، فرمانده کل قوا استعفا استعفا، غلط کردی خطا کردی، کشته ندادیم که سازش کنیم... و شعر آخوند خائن آواره گردی، خاک وطن را ویرانه کردی بود.»

به گفته سوره، تعقیب‌وگریز با ماموران اینجا چند باری رُخ می‌دهد. ماموران درنهایت موفق می‌شوند حدود ساعت ۹:۳۰ مردم را به‌طور کامل پراکنده کنند: «چند نفر همان‌جا کتک خوردند و مردم فرار کردند ولی یگان‌ویژه همچنان به تعقیب و کتک زدن ادامه می‌داد. موقع فرار نفر کناریم رو دیدم که سرش با برخورد باتوم شکسته بود اما من ندیدم کسی را بازداشت کنند.»

 

 برای حفظ امنیت مصاحبه شوندگان در این گزارش  از نام‌های مستعار استفاده شده است.

 

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

مجلس

انصراف یک نماینده دیگر از شرکت در انتخابات مجلس

۲۳ دی ۱۳۹۸
خواندن در ۱ دقیقه
انصراف یک نماینده دیگر از شرکت در انتخابات مجلس