close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

قهوه‌خانه آپارتمانی و شرط‌بندی زیرزمینی

۲۳ آذر ۱۳۹۹
شما در ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
کازینوها و بارهای زیرزمینی، کنسرت‌های زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی، باشگاه‌ها، آرایشگاه‌ها و حتی استخرهای مختلط زیرزمینی در ایران بارها خبرساز شده‌اند.
کازینوها و بارهای زیرزمینی، کنسرت‌های زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی، باشگاه‌ها، آرایشگاه‌ها و حتی استخرهای مختلط زیرزمینی در ایران بارها خبرساز شده‌اند.
این گزارش درباره قهوه‌خانه‌ای در یک آپارتمان صد متری است با یک بالکن بزرگ که به مشتریانش قلیان و چای و دیزی می‌دهد و البته بساط شرط‌بندی هم در آن پهن است.
این گزارش درباره قهوه‌خانه‌ای در یک آپارتمان صد متری است با یک بالکن بزرگ که به مشتریانش قلیان و چای و دیزی می‌دهد و البته بساط شرط‌بندی هم در آن پهن است.

شاهین عابدزاده، شهروندخبرنگار، تهران


کازینوها و بارهای زیرزمینی، کنسرت‌های زیرزمینی و موسیقی زیرزمینی، باشگاه‌ها، آرایشگاه‌ها و حتی استخرهای مختلط زیرزمینی در ایران بارها خبرساز شده‌اند. این بار شهروندخبرنگار «ایران‌وایر» گزارشی از یک «قهوه‌خانه زیرزمینی» فرستاده است که زیر زمین نیست! یک آپارتمان صد متری است با یک بالکن بزرگ که به مشتریانش قلیان و چای و دیزی می‌دهد و البته بساط شرط‌بندی هم در آن پهن است.
***


«این شغل، شغل پدری ما است و ما جد اندر جد قهوه‌خانه‌دار بودیم. تمام قهوه‌خانه‌دارهای قدیمی تهران هم یا همشهری ما هستند و یا از فامیل‌های نزدیک‌مان هستند.» این جملات شروع صحبت‌های آقا «نعمت» است که محل کارش یک آپارتمان صد متری در کوچه پس‌کوچه‌های اطراف خیابان آزادی است.

راضی به صحبت نبود، اما یک آشنا که از مشتری‌های قدیمی اوست قانعش کرد تا حرف بزند. او ماجرای این قهوه‌خانه آپارتمانی یا زیرزمینی را این‌طور تعریف کرد: «ما تا سال ۱۳۸۳، برِ خیابان جیحون قهوه‌خانه داشتیم و با نزدیک به ۵۰ سال قدمت مشغول به کار بودیم، ولی سال ۸۳ اماکن برای مدتی نزدیک به یک سال تقریبا تمام قهوه‌خانه‌ها را پلمب کرد و ما هم با کلی آشنا نتوانستیم مغازه‌مان را باز کنیم. از طرفی کار دیگری هم بلد نبودیم، با دو تا از برادرانم مغازه را فروختیم و این آپارتمان را خریدیم.»

آقا نعمت با ذکر این‌که مشتری‌هایش همه از رفقا و آشناهای قدیمی هستند، می‌گوید: «الآن نزدیک به ۱۵ سال است که در این آپارتمان قهوه‌خانه داریم، با اماکن و اتحادیه و کلانتری و... هم گوش شیطان کر، کاری نداریم.» آقا نعمت در مورد اعتراض احتمالی همسایه‌ها توضیح می‌دهد: «ملکی که ما داریم یک ملک تقریبا تجاری است. مابقی واحدهای این آپارتمان قدیمی یا انبار مغازه‌های سلسبیل هستند یا کارگاه‌های کوچک مثل کارگاه خیاطی یا دندان‌سازی. همین است که کسی به رفت‌‌وآمد ما ایراد نمی‌گیرد.»
«شنیده‌ام قهوه‌خانه‌ها پاتوق شرط‌بندی هستند؛ درست است؟» این سوال را که می‌پرسم، بلافاصله می‌گوید: «جماعتی که قهوه‌خانه را پاتوق می‌کند، دنبال سرگرمی و هیجان است و در کشور ما، سرگرمی عمومی‌ای به جز فوتبال وجود ندارد. البته چند سالی است که به خاطر اینترنت، موضوعات سیاسی هم سرگرمی همه شده است.» مکث کوتاهی می‌کند و می‌گوید: «ما هم این‌جا با نظارت کامل مسابقات شرط‌بندی برگزار می‌کنیم و با رعایت چند تا قانون، بدون مشکل یک سرگرمی جذاب درست می‌کنیم. در هر شرطی هم، ۱۰ درصد کل شرط برای قهوه‌خانه است که برای ما یک منبع درآمد می‌شود. دو طرف هم در صورت اختلاف مرجعی برای حل اختلاف‌شان دارند. به جرات هم می‌توانم بگویم در این قهوه‌خانه، در این پانزده سال، حق هیچ کس خورده نشده است.»

«ابراهیم» در یک کارگاه دوخت کیف چرم کار می‌کند و هر روز بعد از کارش به این قهوه‌خانه می‌آید و بچه‌محل آقا نعمت است و او را «اوستا» صدا می‌کند. او در زمینه قوانین شرط‌بندی در این قهوه‌خانه می‌گوید: «اوستا برای این کار واقعا وقت می‌گذارد و هزینه می‌کند. برگه‌هایی را کپی کرده است که روی آن، جای خالی برای اسم دو تیم و نتیجه دیدارشان در نظر گرفته شده است و بالای هر برگه اسم دو طرف شرط و مبلغ شرط‌شان نوشته شده است. حداقل قیمت هر برگه برای رقابت‌های داخلی و لیگ برتر صد هزار تومان است.»

ابراهیم ادامه می‌دهد: «کار اوستا خیلی درست است. یک مهر هم با لوگوی اوستا برایش طراحی کرده‌‌ایم که پای هر برگه‌‌ای زده می‌شود به معنای اعتبار آن برگه است و اگر برگه‌‌ای مهر نداشته باشد این شرط‌بندی رسمیت ندارد. پس از دریافت برگه و گرفتن مبلغ کامل شرط از هر دو طرف، اوستا دو رسید کوچک به هر کدام از طرفین می‌دهد و پس از انجام بازی و مشخص شدن نتیجه، برنده با رسید خود، پیش اوستا می‌رود و وجه پرداختی خود به اضافه وجه برنده‌شده را منهای ده درصد قهوه‌خانه، تحویل می‌گیرد.»
«علیرضا» حدودا بیست ساله است. او برادر اوستا و دانشجوی حسابداری است. علیرضا اوقات بی‌کاری خود را در قهوه‌خانه می‌گذراند و به حساب و کتاب این‌جا رسیدگی می‌کند. او در مورد شرط‌بندی می‌گوید: «راستش به نظرم خیلی جذاب است و پول برنده شدن، خیلی می‌چسبد. این‌جا خیلی شرط‌بندی‌ها سالم برگزار می‌شود، چون همه با هم دوست و آشنا هستند و هیچ آدم غریبه‌‌ای اصلا نمی‌تواند وارد این قهوه‌خانه بشود. حتی اتفاق افتاده است که کسی شرط بسته است و اوستا برگه شرط را نپذیرفته است؛ چون می‌دانسته یکی از طرفین یا هر دو، شرایط مالی مساعدی ندارند و احتمال باخت دارند یا شرطی بسته شده و بسته به هزار اتفاق که از نظر اوستا منطقی نیامده پول هر دو طرف کامل برگردانده شده است.»

علیرضا می‌گوید: «البته کسی هم این‌جا روی حرف اوستا، حرف نمی‌زند. شرط‌بندی‌های بزرگ هم این‌جا یک وقت‌هایی انجام می‌شود. مثلا یادم هست سر بازی ایران و اسپانیا در جام جهانی گذشته، دو نفر شرط بیست میلیونی بستند. فکر کنید یک نفر روی برد تیم ملی ایران، جلوی اسپانیا بیست میلیون تومان شرط بست و کامل پرداخت کرد.» علیرضا در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: «البته الآن خیلی وقت است که دیگر از این خبرها نیست. مخصوصا بعد از کرونا، مشتری‌های قهوه‌خانه خیلی کم شدند و طبیعتا شرط‌بندی‌ها هم کم شد. عمده شرط‌بندی این‌جا روی فوتبال است، اما چند وقتی است بعضی‌ها روی مسائل سیاسی یا نرخ دلار و طلا هم شرط می‌بندند. اول اوستا مخالف بود و می‌گفت فقط فوتبال، ولی با این بازار کساد، قبول کرد بالاخره خرج و دخل این جا هم باید یک جور در بیاید دیگر.»

«حسین» از مشتری‌های عمو نعمت است و به قول خودش بی‌کار است. او در زمینه شرط‌بندی‌های این قهوه‌خانه می‌گوید: «اسم شرط‌بندی که می‌آید خیلی‌ها فکر می‌کنند چه خبر است. هیچ خبری نیست! یک عده آدم که یا مثل من شغل درست و حسابی ندارند یا کارهایشان را کرده‌‌اند و الآن موقع استراحت‌شان است، دور هم جمع می‌شوند و به جای غصه خوردن، سعی می‌کنند سر خودشان را گرم کنند. من در شرط‌هایی که بستم باور کنید از صد تا شرط ده تایش را هم نبردم، اما حال کردم، هیجان داشتم، به هزار تا مزخرف فکر نکردم. همیشه هم وقتی باختم به اون کسی که بهش باختم گفتم نوش جانت، پول حلال است از ته مانده پس‌اندازم، خیالت راحت راحت باشد و امیدوارم جاهای خوب خرج کنی. هر وقت هم بردم به طرف گفتم اگر راضی نیستی، خدا شاهد است که پولت را بی‌کم و کاست بر می‌گردانم و هیچ اعتراضی هم ندارم.»

حسین قهوه‌خانه را دانشگاه می‌داند و می‌گوید: «چیزهایی این‌جا یاد گرفتم که هیچ جا یاد نگرفتم. ما همه یک جوری یا قوم و خویش هستیم یا دوست و آشنا، بزرگ‌ترهای این قهوه‌خانه در همین شرط‌بندی‌ها بی‌ریا خیلی وقت‌ها به یکی که احتیاج دارد کمک می‌کنند. یک وقت‌هایی هم یک قانون باحالی دارند و آن این است که اگر تا یک هفته برنده خودش را به اوستا معرفی نکند پول خودش و پولی که برنده شده است به صندوق می‌رود و برای کار خیر صرف می‌شود. محله ما آدم نیازمند زیاد دارد و با توجه به این‌که اوستا قدیمی این محل است خیلی از آن‌ها را می‌شناسد و در حد توان و بضاعت این قهوه‌خانه به بچه‌محله‌های نیازمندش کمک می‌کند.»

حسین در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: «خیلی‌ها عمدا بعد از برد تا یک هفته سر و کله‌شان در قهوه‌خانه پیدا نمی‌شود. شاید من این حرف‌ها را نباید بگویم که اجر کارشان کم نشود، اما اگر هر کس می‌توانست و می‌خواست که در حد توانش هوای بچه‌محل‌هایش و فامیل دور و برش را داشته باشد، حتما فقر ریشه‌کن می‌شد.»

«موسی» هم آشپز این قهوه‌خانه است و دیزی‌های معروفی دارد. او در مورد قهوه‌خانه و شرط‌بند‌ی‌هایش می‌گوید: «راستش این‌جا با توجه به خصوصی بودنش و مساحت آپارتمان، طبیعتا مشتری‌های محدودی دارد، به همین دلیل پول چای و قلیان و دیزی و املت خرج هزینه‌های خود قهوه‌خانه می‌شود. این حرکت شرط‌بندی نظارت‌شده هم به نظرم ایده خلاقانه عمو جان یا همان اوستا بود. اگر این شرط‌بندی‌ها نبود سال‌ها پیش باید درش را می‌بستند. از طرفی این شغل شغل پدری اوستا است و از بچگی در قهوه‌خانه بزرگ شده است. اگر این‌جا تعطیل می‌شد دور از جانش دق می‌کرد. حداقل حسن این جا این است که یک سری دوست و آشنا دور هم جمع می‌شوند و روزگارشان را با شوخی و خنده و گپ زدن می‌گذرانند.»

موسی در ادامه در مورد شرط‌بندی با لبخند می‌گوید: «این جا همه به من می‌گویند وصله ناجور! آخر من اصلا فوتبال دوست ندارم. اما شرط‌بندی‌های سیاسی و اقتصادی برایم جذاب است. مثلا همین انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، روی بایدن شرط بستم و سیصدهزار تومان برنده شدم. الآن هم حاضرم روی قیمت دلار شرط‌بندی کنم که بالا می‌رود، اما کسی حاضر به شرط بستن نیست و همه عشق فوتبال هستند. از هفته دیگر هم همه شرط‌ها روی تیم پرسپولیس یا رقیبش در فینال جام باشگاه‌های آسیا است.»

مطالب مرتبط:

گشتی در قمارخانه‌های زیرزمینی تهران

یک شب با قماربازها در کازینو

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

جزییات بیشتر از خودکشی رضا آل‌کثیر، کارگر اخراجی هفت‌تپه

۲۳ آذر ۱۳۹۹
خواندن در ۳ دقیقه
جزییات بیشتر از خودکشی رضا آل‌کثیر، کارگر اخراجی هفت‌تپه