شامگاه چهارشنبه در جریان مسابقات سوپرجام ایتالیا هنگامی که کریستیانو رونالدو، مهاجم تیم یوونتوس، گلی را وارد دروازه تیم ناپولی کرد، اکثر رسانهها گفتند رونالدو با دستیابی به ۷۶۰ گل در مسابقات ملی و باشگاهی، به جایگاه بهترین گلزن تاریخ رسیده است. اما فدراسیون فوتبال جمهوری چک این موضوع را رد کرده و گفته است چنین مقامی هنوز در اختیار یوزف بیتسان است.
***
فدراسیون فوتبال پرتغال و شمار زیادی از رسانههای بینالمللی روز چهارشنبه دوم بهمنماه پس از گل «کریستیانو رونالدو» به ناپولی، او را بهترین گلزن تاریخ فوتبال جهان نامیدند؛ موضوعی که با مخالفت فدراسیون فوتبال جمهوری چک روبهرو شده است.
طبق آمار رسمی، کریستیانو رونالدو در ۱۰۳۷ بازی باشگاهی و ملی رسمی تاکنون ۷۶۰ بار گلزنی کرده است. او ۱۰۲ گل ملی هم زده است که به این ترتیب، در آستانه شکستن رکورد ۱۰۹ گل ملی «علی دایی» است.
با این حال فدراسیون فوتبال جمهوری چک میگوید لقب بهترین گلزن تاریخ همچنان در اختیار «یوزف بیتسان» است.
اما یوزف بیتسان کیست و فدراسیون چک از چه زمانی سخن میگوید؟
کشور فعلی اتریش، با مرزها و مساحت فعلی، در واقع از سال ۱۹۱۸ میلادی به این سو پدید آمده است. حدفاصل سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۹۱۸ میلادی سرزمینی گسترده در اروپای مرکزی با نام «امپراتوری اتریش-مجارستان» وجود داشت که ۵۳ میلیون نفر جمعیت را که به ۱۱ زبان صحبت میکردند در خود جا داده بود.
ترور ولیعهد اتریش، «آرشیدوک فرانتس فردیناند»، و همسرش در شهر سارایوو که ژوئن ۱۹۱۴ روی داد دو اتفاق مهم را در پی آورد؛ آغاز جنگ جهانی اول و فروپاشی آن امپراتوری گسترده در قلب اروپا.
از دل آن اتریش، به مرور زمان و تا پایان قرن بیستم، کشورهای «اتریش»، «بوسنی و هرزگوین»، «مجارستان»، «جمهوری چک»، «مونتهنگرو»، «لهستان»، «رومانی»، «صربستان»، «اسلواکی»، «اسلوونی»، «اوکراین» و بخشهایی از شمال «ایتالیا» پدید آمد.
۲۵ سپتامبر ۱۹۱۳، یعنی حدود یک سال قبل از ترور ولیعهد اتریش و آغاز جنگ و تجزیه امپراتوری، پسری در سدلیتسه در جنوب شهر پراگ، پایتخت کنونی کشور چک، متولد شد که نامش را یوزف بیتسان گذاشتند.
یوزف خیلی زود پدرش را از دست داد. پس از آن، مادرش با مرد جوانی ازدواج کرد که کارگر بود و در کنار آن، به صورت حرفهای فوتبال بازی میکرد.
کودکی یوزف همراه با فقر شدید گذشت. برای همین خانوادهاش تصمیم گرفت به وین مهاجرت کنند؛ به محلهای به نام «فاووریتن» که از دو قرن پیشتر محله «مهاجرین» محسوب میشد. این محله حتی امروز نیز سکونتگاه شهروندانی از تبار ایرانی، افغانستانی، عرب، صرب و به خصوص ترکیه است.
نگاه نژادپرستانه به مهاجرین و ساکنان منطقه فاووریتن آن زمان حتی بیش از امروز بود. اهالی وین شهر خود را «شهر بزرگ دانوب» میخواندند و امثال یوزف بیتسان را «آجرپز» یا «خانه آجری» خطاب میکردند.
پدر ناتنی یوزف کاری در یکی از کارگاههای آجرپزی وین پیدا کرد و مادرش نیز در آشپزخانه ارتش به عنوان کمک آشپز مشغول به کار شد. یک سال بعد پدر یوزف احضاریهای از ارتش دریافت کرد و به جنگ اعزام شد. او از جنگ سالم برگشت و به سراغ عشق و تبحر واقعیاش، فوتبال، رفت.
پدر ناتنی یوزف در تیم «هرتا وین» و در پست مهاجم بازی میکرد. او رویاهایی در سر داشت اما در یک مسابقه مقابل «راپید وین» با تکل خشن مدافع حریف به شدت مصدوم شد. توصیه پزشکها جراحی هرچه سریعتر بود اما او قبول نکرد. به خانه برگشت و از شدت درد مُرد.
یوزف بیتسان حالا ۷ ساله بود. تا اینجا دو بار مرگ مرد زندگیاش را دیده بود. مادرش که توان نگهداری از فرزندان را نداشت، یوزف را به روستای قدیمی و نزد پدربزرگ و مادربزرگش فرستاد. او را به مدرسهای فرستادند که همزمان به دو زبان آلمانی و چکی در آن تدریس میشد. هر دو زبان را آموخت.
این غمنامه کودک مهاجر چکی را فعلا کنار بگذاریم.
نامههایی بین مادر یوزف با مادربزرگش به جا مانده است. در این نامهها مثلا نوشته شده که معلمان مدرسه یوزف بیتسان، او را «باهوش»، «سریع»، «درونگرا»، با نشانههایی جدی از «افسردگی» اما مشتاق به کمک به دوستان توصیف کردهاند.
سالها بعد گفتند یوزف بیتسان در زمانهای اشتباه متولد شده بود و درک او از محیط اطراف بیشتر و جلوتر از دوران خودش به نظر میرسید.
۱۴ ساله بود که به وین برگشت. «هرتا وین»، باشگاهی که روزی پدر ناتنی یوزف برایش جان داده بود، اکنون خواستار امضای قرارداد با پسر بود. یک سال بعد هم، در ۱۵ سالگی، به عنوان کارمند بخش اداری در شرکت «Farbenlutz» استخدام شد.
برای یک خانواده کارگر آن هم در شهر و دورهای که مهاجرین بخت چندانی برای چنین مشاغلی ندارند، استخدام پسر ۱۵ ساله رویایی به نظر میرسید. به خانوادهاش گفت تا زمانی که «دیگر گرسنه نباشند» این شغل را حفظ خواهد کرد. اما عشقش فوتبال بود؛ صبحها کارمند و بعد از ظهرها فوتبالیست بود.
تا این که سال ۱۹۲۶ سرمربی تیم جوانان «راپید وین» سراغش میآید. همان تیمی که یکی از مدافعانش باعث مرگ پدرش شده بود. میگویند از این پیشنهاد آنقدر شگفتزده شد که اول آن را رد کرد؛ اما اصرار راپید که باشگاه اول وین بود به نتیجه رسید و او به عنوان مدافع با این تیم قرارداد بست.
یوزف بیتسان در خاطراتش گفته است که روز اولین مسابقه راپید وین از شدت خوشحالی مسیر خانه تا ورزشگاه (بیش از ۱۱ کیلومتر) را پیاده رفت. اما انگار این پیادهروی چندان او را خسته نکرد؛ زیرا با اینکه مدافع بود دو گل زد. از همان روز مربی پستش را عوض کرد و او را به خط حمله برد.
سپتامبر ۱۹۳۱ یوزف بیتسان با قراردادی ۴ ساله به باشگاه بزرگسالان راپید وین پیوست. «نماینده نسل دانشجویان اتریش» و «پادشاه مهاجر وین» دو لقب او در رسانههای اتریش بود. او طی ۴ سال موفق شد در ۴۹ بازی تعداد ۵۴ گل برای تیمش به ثمر برساند. سه بار آقای گل شد. بعد به تیمهای دیگری پیست: «آدمیرا واکر» اتریش، «اسلاویا پراگ» چک، «ویکتوویس» چک، « هرادتس کرالووه» چک و «دینامو پراگ» چک.
در طول ۲۰ سال تعداد ۳۵۲ بازی باشگاهی انجام داد و ۵۶۹ گل دیگر وارد دروازهها کرد؛ مجموع گلهای باشگاهیاش به ۶۲۳ گل رسیده بود.
سال ۱۹۳۳ «هوگو میسل»، سرمربی وقت تیم ملی اتریش، یوزف را راضی به پوشیدن تیم ملی این کشور میکند. یوزف بیتسان شیفته تفکرات هوگو میسل بود. او را مانند پدر میدانست و تنها کسی که قادر بود رای او را برای حضور در تیم ملی اتریش به دست آورد همین مربی بود و بس.
یوزف در طول سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۶ پیراهن تیم ملی اتریش را ۱۹ بار بر تن کرد و ۱۴ گل زد. اما در جام جهانی ۱۹۳۴ چندان ندرخشيد؛ یک گل زد و حتی در بازی ردهبندی مقابل آلمان اصلا در ترکیب قرار نگرفت. اتریش در آن جام به مقام چهارم رسید.
سال ۱۹۳۸، با احیای دوباره فدراسیون فوتبال چکسلواکی، یوزف بیتسان قید بازی در اتریش را زد. گفته میشود شنیدن توهینهایی نژادپرستانه گاه و بیگاه نیز در تصمیم او برای ترک اتریش موثر بود.
باشگاه و تیم ملیاش را که تغییر داد، هرگز دوباره برای زندگی به وین بازنگشت؛ با اینکه به یکی از محبوبترین مردان فوتبال اتریش تبدیل شده بود.
او برای تیم ملی چکسلواکی ۱۵ بار به زمین رفت و ۱۵ گل زد. آمار گلزنیهایش خارق العاده بود.
بر اساس آماری که تا روز پنجشنبه در وبسایت رسمی «بنیاد آماری سند ورزش فوتبال» دیده میشد، یوزف بیتسان با ۷۵۹ گل رسمی در صدر ایستاده بود. با این حساب کریستیانو رونالدو با ۷۶۰ گل میبایست بالاتر از بیتسان قرار میگرفت.
اما این وبسایت آمار خود را تغییر داد و تعداد گلهای رسمی یوزف بیتسان را به عدد ۸۰۵ گل رساند.
فدراسیون فوتبال چک به همین هم راضی نشده و ادعا کرده که اسنادی در دست دارد دال بر اینکه تعداد گلهای یوزف بیتسان ۸۲۱ گل است و میخواهند فیفا و بنیاد آماری سند ورزش فوتبال را نیز به این رقم متقاعد کنند.
یوزف بیتسان نامداری بود که در اوج گمنامی فوتبال اروپا رفت. چون میخواست جزیی از کشور مادریاش باشد. حالا چک آستینها را بالا زده و برای آن کودک غریب آماری جدید مهیا کرده است.
این وسط میتوان سری به پله زد؛ پیرمردی که صفحه ویکیپدیای خود را دستکاری کرد و تعداد گلهایش را به عدد ۱۲۸۳ رساند.
مطالب مرتبط:
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر