close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

در روستای ما از هر خانواده حداقل یک نفر کولبر است

۲۰ اسفند ۱۳۹۹
شما در ایران وایر
خواندن در ۵ دقیقه

کاوه نگار، شهروندخبرنگار، مریوان

«حسن روحانی» رییس‌جمهوری ایران روز ۱۲ اسفند اعلام کرد که «کولبری» و «سوخت‌بری» در شان مردم ایران نیست و باید از طریق مشاغلی دیگر امرار معاش کنند. اما آیا شغلی دیگری برای اهالی شهرهای مرزنشین ایران وجود دارد؟ ایجاد اشتغال و تامین مایحتاج اولیه مردم نیازمند و بیکار بر عهده کیست؟ آیا از سوی حکومت و دولت، شغلی جایگزین برای کولبران ایرانی فراهم شده است؟ شهروند خبرنگارسراغ یک کولبر ۲۰ ساله رفته و این سوالات را از او پرسیده است. او سه سال است که کولبری می‌کند.

***

آمار دقیقی از تعداد کولبران ایرانی وجود ندارد، اما با تجمیع آمارهای رسمی ارائه شده توسط مسئولین محلی در استان‌های مرزی ایران، به نظر می‌رسد «کولبری» درحال حاضر بر معیشت حدود ۲۰۰ هزار شهروند ایرانی تاثیر دارد. شغلی که در عین درآمد بسیار کم، با سختی و خطرات جانی همراه است.

طی چند دهه اخیر هزاران کولبر ایرانی در کوهستان بر اثر شلیک نیروهای مرزبانی یا سقوط به دره و ریزش بهمن جان باخته‌اند. درباره تعداد دقیق کولبران ایرانی کشته‌شده نیز آماری دقیق ارائه نشده، اما به طور مثال در سال ۱۳۹۵ سازمان‌های حقوق‌بشری بین‌المللی اعلام کردند که در فاصله بین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ تعداد کولبرانی که با شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی ایران کشته شده‌اند، ۲۱۲ نفر بوده، که این آمار نشان‌دهنده عمق فاجعه و خطرات جانی شغل کولبری است.

عمده کولبران ایرانی از طریق مسیرهای کوهستانی در استان‌های «آذربایجان غربی، ایلام، کرمانشاه و کردستان» اقدام به حمل کالا به کشورهای ترکیه و عراق می‌کنند.

«ئالان» یکی از همین کولبرهاست.

 او که نامش برگرفته از کوهستانی در منطقه کردستان است، اهل یک روستای مرزی در شهرستان «خوی» در استان آذربایجان غربی است . «ئالان» از ۱۷ سالگی کولبری می‌کند، او حالا ۲۰ ساله است؛ اما اگر شناسنامه‌اش را نبینید، شاید گمان کنید ۴۰ سال سن دارد، از بس که در برف و سرما مسیر ۱۵ کیلومتری و کوهستانی تا آن‌سوی مرزهای ترکیه را رفته و برگشته است.

این شهروند کرد به «ایران‌وایر» گفته است: «بابت هربار حمل کالای ۲۰کیلویی که محتوی سیگار است، یک و نیم میلیون تومان دستمزد می‌گیرم، اما چنین درآمدی کفاف زندگی‌مان را نمی‌دهد؛ زیرا در ماه به‌طور میانگین تنها ۳ بار می‌توانیم بار ببریم. حالا اگر حداکثرش را ۴بار هم حساب کنیم، در ماه می‌شود ۶ میلیون تومان، که اگر در یکی از این دفعات سربازها بار ما را توقیف کنند ۱۰ میلیون تومان به صاحب بار بدهکار می‌شویم؛ یعنی باید حداقل ۴میلیون بیشتر از آن مبلغی را که قرار بود طی یک ماه دریافت کنیم، به صاحب بار بدهیم.»

او درباره بازداشت کولبران توسط ماموران مرزبانی ایران یا شلیک به سمت آن‌ها می‌گوید: «سربازان بدون هیچ مکثی به سمت ما شلیک می‌کنند. به سرمان هم شلیک می‌کنند و قصدشان فقط کشتن است. بازداشت هم که بشویم، کتک می‌زنند و دست و پای ما را می‌شکنند. سپس پول و موبایل و بارمان را می‌دزدند و وسط کوهستان لخت‌مان می‌کنند. مرحله آخر نیز تحویل ما به دادگاه است که قضات بین ۶ماه تا یک سال برای‌مان حکم زندان صادر می‌کنند. به چه جرمی؟ به جرم تلاش برای کسب نان...»

ئالان می‌گوید که در خانواده‌ای ۷ نفره زندگی می‌کند و تمام خرج خانواده نیز بر دوش اوست؛ زیرا پدرش که قبلا کولبری می‌کرده، دچار کهولت سن و ناتوانی برای ادامه این شغل شده و اگر او کولبری نکند، آن‌وقت پدر و مادر و برادران و خواهرانش گرسنه می‌مانند.

او می‌گوید: «برای اینکه کمتر در دام ماموران مرزی بیفتیم، مجبوریم تا موقع بارش برف و باران و در نیمه‌های شب حرکت کنیم تا کسی ما را نبیند و به سمتمان شلیک نکنند. همین مسئله هم موجب افزایش خطرات و دست‌وپنجه نرم کردن با مرگ می‌شود. پیدا کردن مسیر و مقاومت در برابر سرمازدگی یا سقوط به دره بسیار سخت است. تازه این در شرایطی است که توسط ماموران بازداشت نشویم. چندین نفر از دوستان من که بارشان توسط ماموران توقیف شد، دست به خودکشی زدند؛ زیرا پولی نداشتند تا به صاحب بار بدهند و می‌دانستند که صاحب بار حتما بلایی به سرشان می‌آورد.»

این کولبر اهل شهرستان خوی، در ادامه از «اجبار» برای پذیرش این شغل می‌گوید و توضیح می‌دهد که هر شغل دیگری به او پیشنهاد شود، حتما قبول خواهد کرد: «مجبوریم، چون کار دیگری وجود ندارد. اگر کار داشته باشیم، مگر دیوانه‌ایم که کولبری کنیم و این‌طور تحقیر شویم؟ به وسایل خانه ما نگاه کنید. هیچی نداریم. در روستای ما ۱۸خانوار زندگی می‌کنند که ۲۰ نفر از این خانوارها کولبری می‌کنند. تقریبا از هر خانواده‌ای یک نفر. یعنی اگر برای ۲۰ نفر شغلی با درآمدی حداقلی وجود داشته باشد، دیگر هیچ‌کس در روستای ما سمت کولبری نخواهد رفت. جانمان را کف دستمان می‌گذاریم تا لقمه‌ای نان تهیه کنیم. یک راه صاف هم در مقابل‌مان نیست و فقط دره و تپه و کوه و ناهمواری است.»

ئالان به سخنان هفته پیش حسن روحانی نیز اشاره کرد و گفت: «از ایشان دعوت می‌کنم تا به روستای ما سفر کند و ببیند که آیا یک انسان چاره‌‌ای جز کولبری دارد تا نانی دربیاورد؟ اگر کولبری نکنیم، چه کنیم؟ قاچاقچی مواد مخدر بشویم؟ اصلا روستای ما و حتی شهر خوی، امکانات و پتانسیلی برای زندگی عادی دارد؟ برادران و خواهران من در سرمای منفی ۱۵ درجه به مدرسه‌ای می‌روند که حتی یک بخاری هم در آن نیست. به همین خاطر هم خودم نتوانستم ادامه تحصیل بدهم. پس چطور انتظار دارید تا ما درس‌خوان بشویم؟ این‌همه تبعیض کی قرار است رفع شود؟ فقط در همین روستای ما طی چندسال اخیر ده‌ها جوان کولبر به‌خاطر سرمای هوا یا ریزش بهمن یا شلیک ماموران مرزبانی کشته شده‌اند. ما آدم نیستیم؟»

این جوان ۲۰ ساله در پایان صحبت‌هایش از مسئولان دولت و حکومت ایران می‌خواهد تا به وظیفه‌شان عمل کنند و شغلی «انسانی» را برای مردم شهرهای مرزی فراهم کنند؛ «در شهرهای مرزی حتی یک کارخانه یا تولیدی هم نیست که در آنجا مشغول به کار شویم. ما نمی‌خواهیم گدایی کنیم و بگوییم که به ما پول مفت بدهید. ما می‌خواهیم کار کنیم و نان بازوی خودمان را بخوریم، اما هیچ کاری نیست. آن‌هایی که به دنبال کار خلاف و قاچاق می‌روند هم حق دارند، چون گرسنه‌اند، چون با کولبری نمی‌توان امرار معاش کرد. چرا به جای انجام وظیفه‌تان و تامین شغل، ما را می‌کشید یا ناقص می‌کنید؟ همان‌طور که کولبری در شان مردم ایران نیست، دزدی و اختلاس و ظلم حاکمان فعلی هم در شان مردم ایران نیست.»

مطالب مرتبط:

برای کُردها ایستی در کار نیست؛ مستندی درباره کولبران

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

تیراندازی به خودروی سفارت ایران در کابل

۲۰ اسفند ۱۳۹۹
خواندن در ۱ دقیقه
تیراندازی به خودروی سفارت ایران در کابل