close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

باشگاه‌ها زیر چتر نهادهای امنیتی؛ اراذل و اوباش روی سکوها

۲۲ تیر ۱۴۰۰
ایران وایر
خواندن در ۱۴ دقیقه
باشگاه‌ها زیر چتر نهادهای امنیتی؛ اراذل و اوباش روی سکوها

از زمستان سال ۱۳۶۸ که جمهوری اسلامی تصمیم گرفت دو باشگاه «استقلال» و «پرسپولیس» را به صورت تمام و کمال زیر چتر امنیتی خود نگه دارد تا آغاز دولت «محمد خاتمی» که پای سرداران و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به باشگاه‌های فوتبال باز کرد، هرگز فوتبال ایران به حد کنونی سیاست‌زده و امنیتی نبوده است.

حضور مدیران امنیتی و نظامی در باشگاه‌ها و همین‌طور استفاده از «اراذل و اوباش» برای سازمان‌دهی و کنترل سکوها، دستمایه‌ای شدند برای گفت‌وگو دو ساعته در اتاق «ورزش» در «کلاب‌هاوس» «ایران‌وایر».
«مهدی محمودیان»، حقوق‌دان و فعال سیاسی از تهران و «تقی رحمانی»، کنش‌گر سیاسی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق بشر از پاریس در این گفت‌وگو شرکت کردند.

نگاه‌ به چتر امنیتی گسترده بر باشگاه‌های فوتبال ایران را به سال ۱۳۶۸ بردیم. «آیدا قجر»، روزنامه‌نگار و همکار «ایران‌وایر» در ابتدای این جلسه از روزهایی گفت که استقلال یا همان «تاج» سابق زیر نظر سازمان وقت تربیت بدنی اداره می‌شد و باشگاه پرسپولیس زیرمجموعه بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی بود.

۲۷ بهمن ۱۳۶۸، دو بازی استقلال و پرسپولیس در دو ورزشگاه «شیرودی» و «آزادی» تهران به دلیل بارندگی شدید لغو شدند. تصمیم لغو دیدارها در آخرین ساعات باقی‌مانده تا آغاز مسابقات گرفته شد. جمعیتی بالغ بر سه هزار هوادار استقلال که بیرون ورزشگاه شیرودی منتظر باز شدن درها بودند، پس از شنیدن لغو دیدار تیم‌شان مقابل «پاس»، خشمگین و برافروخته در خیابان‌های شهر فریاد «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر دادند.

«حسن غفوری‌فرد»، رییس وقت سازمان تربیت بدنی اعلام کرد مقصر اصلی، هیات فوتبال تهران بوده است و مدعی شد که این شعارها از پیش برای خدشه‌دار کردن راهپیمایی ۲۲ بهمن، سال‌روز پیروزی انقلاب ایران طراحی شده بودند.

«عبدالله نوری»، وزیر وقت کشور اما گفت که روح فوتبال با جنجال آمیخته شده است و نباید این حرکت کوچک را جدی گرفت. با این وجود، دستور داد «حسن امین‌بخش»، رییس هیات فوتبال تهران بازداشت شود.

نتیجه این اتفاق، واگذاری پرسپولیس به سازمان تربیت بدنی و قرار گرفتن هر دو باشگاه زیر سایه مدیران امنیتی بود. «علی آقامحمدی»، رییس و مدیرعامل باشگاه استقلال شد. سایت «عصر ایران» در سال ۱۳۸۸، در آغاز جدا شدن برخی از مدیران نظام از بدنه حاکمیت، علی آقامحمدی را به همراه «محمد شریعتمداری» و آیت‌الله «محمود هاشمی شاهرودی»، «سه معتمد دایمی نظام» معرفی کرد.

علی آقامحمدی دایی همسر «علی فتح‌الله‌زاده»، مدیرمادام‌العمر و مرد همیشه در صحنه باشگاه استقلال است.

پرسپولیس هم به دست «عباس انصاری‌فرد» افتاد. «محمدحسن انصاری‌فرد»، برادر بزرگ‌تر عباس، از نخستین محافظان و اعضای دفتر «روح‌الله خمینی» بود و شخص عباس انصاری‌فرد نیز از موسسان بنیاد مستضعفان و جانبازان.

پس از او، «امیر عابدینی» با سابقه استانداری لرستان، آذربایجان شرقی و خراسان به مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس رسید. 

«پیام یونسی‌پور»، خبرنگار «ایران‌وایر» که در این برنامه کلاب‌هاوس حضور داشت، به نقل از «امیر عابدینی» در دهه ۷۰ خورشیدی نقل کرد که در زمان استانداری خراسان، با روش‌های منسوب به رضاشاه، برای سر مخالفان نظام یا اشرار استان جایزه تعیین می‌کرد.

باشگاه «تراکتور»، دیگر مجموعه پرهوادار فوتبال ایران بود که مورد بحث قرار گرفت؛ باشگاهی که از سال ۱۳۸۵، با دستور «اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده وقت نیروی انتظامی ایران، تیمسار «کریم ملاحی»، از فرماندهان نیروی انتظامی به مدیرعاملی آن مامور شد.

سال بعد، «ناصر شفق» به عنوان مدیرعامل این باشگاه به تبریز رفت. در پرونده‌های سپاه پاسداران، می‌توانید او را با نام واقعی «ناصر حاج حسینلو» بشناسید.

سال ۱۳۸۸ تراکتور به لیگ برتر رسید و هشت فرمانده سپاه پاسداران به عضویت هیات مدیره این باشگاه درآمدند. سردار «محمدحسین جعفری» مدیرعامل شد و باشگاه به صورت کامل در ید سپاه «عاشورا» تبریز درآمد.

سال ۱۳۹۷، «محمدرضا زنوزی» که پیش از این به عنوان خریدار خودروی «پژو ۵۰۴» «محمود احمدی‌نژاد» معرفی می‌شد، باشگاه تراکتور را از سپاه پاسداران خرید.

محمدرضا زنوزی تیر ۱۳۹۱ به اتهام دست داشتن در پرونده فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی دستگیر شد. «غلامحسین محسنی اژه‌ای»، سخن‌‏گوی قوه قضاییه از او با نام اختصاری «م.ز» نام برد و بازداشتش را تایید کرد. اما مهر همان سال، «باشگاه خبرنگاران جوان» زنوزی را از بزرگ‎ترین بدهکاران بانکی معرفی کرد و نوشت: «او با تودیع قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شده است تا بتواند بدهی‌های خود را در زمان مقرر پرداخت کند.» 

در ادامه همین گزارش آمده بود: «زنوزی تاکنون موفق به پرداخت یک هزار و ۳۸۰ میلیارد تومان از بدهی خود به بانک‌های کشور شده است. هنوز بخشی از بدهی‌های وی معوق است.»

در اصفهان همه چیز به نام «اکبر ترکان» برمی‌گردد؛ پدر معنوی باشگاه «سپاهان» پس از انقلاب.

«محمدرضا ساکت»، مدیرعامل کنونی باشگاه سپاهان در دهه ۶۰ فرمانده بسیج اصفهان و راننده شخصی «اکبر ترکان» بود. پس از او، به ریاست هیات فوتبال اصفهان و مدیرعاملی باشگاه سپاهان رسید.

«مهدی تاج»، فرمانده پیشین اطلاعات سپاه اصفهان که نقشی در سرکوب‌های کُردهای کردستان در دهه ۶۰ خورشیدی نیز داشت، پس از جنگ به فوتبال آمد و مدیرعامل و رییس هیات مدیره باشگاه سپاهان اصفهان شد.

 

اوباش و اراذل از سرکوب عاشورا تا سکوهای آزادی

مهدی محمودیان، کنش‌گر سیاسی و فعال مدنی، فوتبال را هم مانند یک هوادار و هم به عنوان یک تحلیل‌گر جامعه مدنی دنبال کرده است.

او بحث را به استفاده سیستماتیک از اوباش و اراذل در ورزشگاه‌های ایران آغاز کرد: «من قبل از این‌ که وارد این بحث شوم، باید مقدمه‌ای از اتفاقاتی که از سال ۱۳۸۶ تا امروز افتاده است را بگویم. سال ۱۳۸۶، نیروی انتظامی و قرارگاه ثارالله که قرارگاه امنیتی تهران است، یک همکاری در زمینه سامان‌دهی و استفاده از افرادی که اوباش و اراذل می‌نامیدند، آغاز کردند. در این سال، نیروی انتظامی طرحی را اجرا کرد با عنوان ارتقای اجتماعی. این طرح هفت فاز داشت که دومین فاز آن، جمع‌آوری اراذل و اوباش بود. من شاهد بودم و به یاد دارم که رفتار غیرانسانی با آن‌ها می‌شد. آن‌ها را در خیابان‌ها چرخاندند و به بازداشتگاه کهریزک بردند و بعد از مدتی، بدون این که هیچ خبری در مورد سرنوشت آن‌ها منتشر شود، آزاد شدند. آن زمان جانشین فرماندهی قرارگاه ثارالله، فردی بود به نام سردار همدانی که بعدها در سوریه کشته شد. سال ۱۳۸۸ ما این موضوع را گفتیم که چون شواهد کافی نداشتیم، به عنوان خبر کذب با آن برخورد شد. اما سردار همدانی سال‌ها بعد عنوان کرد که این طرح توسط پایگاه‌های بسیج که زیر نظر قرارگاه ثارالله هستند، انجام شده بود. این افراد شناسایی شدند و بدون در نظر گرفتن این‌ که جرمی مرتکب شده بودند یا نه، جذب شدند. این افراد در حقیقت لات بودند و می‌توانند تعدادی را دور خودشان جمع کنند.
این افراد بعدها، به ویژه بعد از اواخر سال ۱۳۸۷ و اوایل سال ۱۳۸۸، توسط نهادهای امنیتی تحت مدیریت قرار گرفتند و کاملا خودشان و تیم‌های محلی که داشتند، عملا در اختیار نیروهای امنیتی، به‌ویژه سپاه قرار گرفتند. همین طرح باعث شد که بعد از سال ۱۳۸۸، سردار همدانی ارتقای شغل پیدا کند و به ریاست سپاه محمد رسول‌الله تهران برسد.»

خود او در مصاحبه‌ای در همان سال گفته بود: «با کار اطلاعاتی، پنج‌هزار نفر از کسانی که از اشرار و اراذل بودند را شناسایی و در خانه‌های‌شان کنترل کردیم. این‌ها به عضویت سه گردان درآمدند و نشان دادند کسانی که با قمه سر و کار دارند، اگر تربیت جهادی شوند، چه کارایی‌هایی‌ خواهند داشت؛ مثلا فردی به نام ستاری که تحت تربیت جهادی قرار گرفته بود، عاشورای سال ۱۳۸۸ با قمه به دل جمعیت زد و جانباز ۷۰ درصد شد.»  

محمودیان در ادامه گفت: «افرادی که به عنوان اوباش جمع‌آوری شدند و در اختیار سپاه بودند، باید از نظر معیشت، در زمانی که ناآرامی وجود نداشت، تامین می‌شدند. به همین دلیل، حداقل در شهر تهران، اکثر کسانی که بازداشت شده و در این گردان‌ها مشغول بودند، از اوایل دهه ۹۰ به عنوان سرشاخه و لیدر به باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس پیوستند. من به عنوان یک هوادار استقلال که سال‌ها به صورت مستمر برای تماشای بازی‌های استقلال به ورزشگاه می‌رفتم، به چشم خودم می‌دیدم که حتی ابایی از این‌ که استوری و فیلم بگذارند، ندارند. مسلما این اتفاق در سال‌های اخیر بدون هماهنگی مدیران باشگاهی نبود.»

مهدی محمودیان گفت: «این افراد همان مدل رفتار نوچه‌پروری و پول پخش کردن بین نوچه‌ها را روی سکوهای ورزشگاه هم پیاده می‌کنند. این را هم بگویم که بنده خودم حمله ۲۳ خرداد به حزب مشارکت را به خوبی به یاد دارم. آن زمان وکالت خانواده برخی از این افراد که به جرم اوباش دستگیر شده بودند را در دست داشتم و چهره این افراد را به خوبی می‌شناختم. شخصا خودم برخی از این افراد را چه در حمله به حزب مشارکت و چه در سرکوب‌ها می‌شناختم.»

 

تقی رحمانی: فوتبال دولتی بود، نظامی شد، حالا امنیتی است

تقی رحمانی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، دیگر میهمان اتاق ورزش کلاب‌هاوس «ایران‌وایر» بود. از او خواستیم مقایسه‌ای میان روزهای حضورش در ورزشگاه‌های «امجدیه» و «آریامهر» با روزهایی که به ورزشگاه‌های شیرودی و آزادی می‌رفت، داشته باشد.

گفت: «در مقطعی که ما هوادار تاج شدیم، دوران شکوفایی فوتبال ایران بود. اما روی سکوها ما لیدرهایی مانند ممد بوقی یا سهراب را داشتیم که مردمی بودند؛ یعنی سکوها مردمی بودند.
موضوع مهم این است که بدانیم سیر باشگاه‌داری در ایران به ترتیب از زمان پهلوی تا امروز، دولتی، نظامی و امنیتی شده است. من می‌دیدم که پنجعلی می‌آمد با مجید قدوسی در زندان اوین فوتبال بازی می‌کرد. من می‌دیدم که مدیر زندان اوین به عضویت هیات مدیره باشگاه استقلال درآمد.
پیش از انقلاب، نه جامعه و نه ورزشگاه‌ها به این حد سیاسی نبودند. ساواک هیچ وقت از سکوها نمی‌ترسید، پس روی سکوها را کنترل نمی‌کرد. با این‌ که تیم‌ها در زمان شاه زیر نظر دولتی‌ها قرار می‌گرفتند اما سکوها مردمی بودند. ولی پس از انقلاب، هم ورزشگاه‌ها و هم تیم‌ها زیر دست امنیتی‌ها افتادند.
برای‌تان یک مثال ساده بزنم؛ پیش از انقلاب، پرسپولیسی‌ها برای خودشان یک کافه داشتند که آن‌جا جمع می‌شدند. من چون استقلالی بودم، هیچ وقت به آن کافه نرفتم. اما الان حکومت جلوی این تجمع‌ها را می‌گیرد. ما باشگاه ورزشی مدنی در ایران نداشته و نداریم. پیش از انقلاب یک شاهین به معنی واقعی مردمی بود که آن را هم منحل کردند.
البته پس از انقلاب، ما یک دوران طلایی داشتیم؛ مثلا سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ که دولت اهمیتی به فوتبال نمی‌داد. برای همین فوتبال ایران شکل گرفت و بعد در سطح آسیا درخشید؛ یعنی هر زمان دولت کلا فوتبال را به حال خودش بگذارد، این ورزش آینده‌دار می‌شود.
از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰ فضایی وجود داشت که واقعا فوتبال مستقل باشد اما درها بسته شدند. شاه بعد از ۱۰ سال، دوباره داشت فضا را باز می‌کرد. همان زمان تیمی مثل هما به وجود آمد که بچه‌هایش همه سیاسی شدند.
موضوع مهم این است که مردم ایران، چه پیش از انقلاب و چه امروز، فوتبال و باشگاه‌ها را دوست داشته و دارند اما دل‌شان با مدیران فوتبال صاف نشد. تیمسار خسروانی زمان شاه محبوب نبود؛ همان‌طور که مدیران کنونی هم محبوب نیستند.
من هیچ وقت این حس را در امجدیه ندیدم که هوادار یک باشگاه، تیم را حق و سهم خودش بداند؛ حسی که این‌جا هواداران باشگاه یوونتوس یا بارسلونا دارند. این‌جا مردم با تیم‌شان به لیگ یک و دو می‌روند و باز با لیگ‌ خود به لیگ برتر برمی‌گردند؛ حسی که مثلا ما زمان شاه هم با تیم‌های‌مان داشتیم. من روزی که استقلال شش گل از پرسپولیس خورد، در ورزشگاه بودم و می‌دیدم حال و هوای سهراب بوقی را.»

 

شعارهای قومیتی در تبریز و تحلیل مهدی محمودیان

مهدی محمودیان بحث را به سمت اتفاقات تبریز، فعالیت پان‌ترک‌ها و میل برخی نهادهای امنیتی به شعارهای قومیتی و جدایی‌طلبانه در ورزشگاه‌های کشور برد: «من به خوبی به یاد دارم که در تهران همیشه یک تلاش دایمی بر این بود که انرژی سکوها گرفته شود و مردم از پیوستن به معترضان یا شعارهای سیاسی پرهیز کنند. اما در تبریز خلاف این اتفاق افتاد. بعد از سال ۱۳۸۸، با وجود این‌ که به نظر می‌رسید تبریز به اعتراضات بپیوندد اما در حقیقت این شهر یکی از شهرهای آرام بود.
از زمانی که سپاه مالکیت باشگاه تراکتور را در دست گرفت، ما با موجی از شعارهای جدایی‌طلبانه و حتی قومیتی مواجه بودیم. بارها و بارها از نام مجعولی که برای خلیج فارس استفاده می‌شد، استفاده کردند، پرچم ایران را آتش زدند و پرچم آذربایجان را به ورزشگاه آوردند. همه این اتفاقات زمانی افتادند که مالک باشگاه تراکتور، سپاه پاسداران بود، نه شخص یا نهاد دیگری.
بهتر است در این مورد فقط تحلیل خود را ارایه کنم و در زمان لازم تحقیقات را کامل کنیم. بر اساس تحلیل من، نهادهای امنیتی سعی کردند هیجان‌های مردمی را در ورزشگاه‌ها تخلیه کنند؛ اتفاقاتی که بعد از سال ۱۳۸۸ در ورزشگاه‌ها رخ دادند، با چراغ سبز و هدایت مستقیم نهادهای امنیتی انجام شدند تا این تمایلات را در ورزشگاه‌ها تخلیه کنند.

پیام یونسی‌پور در تایید صحبت‌های مهدی محمودیان گفت: «از زمانی که سردار مصطفی آجرلو به عنوان آخرین نماینده سپاه پاسداران مدیرعامل باشگاه تراکتور شد، کانال‌های تلگرامی هواداری باشگاه تراکتور در دست مدیران سپاه و نهادهای امنیتی قرار داشتند. هم‌اکنون اتفاقاتی که در فضای مجازی رخ داده هم در دست ادمین‌های منصوب شده از سوی محمدرضا زنوزی، مالک کنونی باشگاه است.»

 

رحمانیان: تیم حکومتی؟ بگذاریم برای سکوها

مهدی محمودیان در پاسخ به سوال یکی از حاضران در مورد تضعیف هدفمند تیم فوتبال استقلال و آن‌ چه در مورد حکومتی بودن باشگاه پرسپولیس به واسطه موفقیت‌هایش در فضای مجازی گفته می‌شود، این گونه پاسخ داد: «واقعیت این است که من می‌توانم ساعت‌ها در مورد ناکارآمدی حاکمیت در بخش‌های مختلف کشور و حتی باشگاه‌ها و فوتبال صحبت کنم. اما در این مورد که یک تیم سوگلی است یا تیم دیگری چون نامش تاج بوده است، الزاما مورد قبول من نیست و می‌تواند در سطح کُری‌های ورزشگاهی باقی بماند. وگرنه در سال‌های اخیر، هر از گاهی یک باشگاه یا هر دو باشگاه و گاهی فدراسیون فوتبال به دلیل سومدیریت‌ها سقوط می‌کنند.»

 

علی دایی و مدیرعامل ترور

در بخشی از گفت‌وگوها، به «علی دایی» و مصاحبه او علیه یکی از عوامل ترور «عبدالرحمن قاسملو» در اتریش اشاره شد.

علی دایی سال ۱۳۹۸ در مصاحبه‌ای علیه یکی از مدیران باشگاه «سایپا» صحبت کرد و گفت: «آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و آدم حقیقی به این اسم نمی‌شناسم. تا جایی که ذهن ناقصم یاری می‌کند، او را از زمانی که ریاست حراست صداوسیما را داشت، به عنوان سردار غفور می‌شناسم. برای من جالب بود که در یک برنامه ۹۰، خودش را مدبر معرفی کرد. بعد که صحبت کرد، تُن صدایش برای من آشنا بود و دیدم همین سردار غفور خودمان است و اردبیلی است. چه‌طور او مصطفی مدبر شده است؟ کاش یک نفر از ثبت احوال این جا بود تا سوال کنم که یک نفر می‌تواند کل اسم و فامیلش را عوض کند؟»

نام مصطفی مدبر در حقیقت «امیر منصور بزرگیان اصل» است که در ترور رهبر احزاب کُرد در وین شرکت داشت و نامش حتی در دادگاه «میکونوس» نیز آمده بود.

علی دایی پس از این فاش‌گویی ناخواسته، از سایپا کنار گذاشته شد و تا امروز هم از فوتبال دور است.

 

از ریاست جمهوری حجازی تا شکست علی کریمی

تقی رحمانی در جمع‌بندی پایانی صحبت‌هایش به نقش دولت‌ها و حاکمان در جلوگیری از حرفه‌ای شدن واقعی فوتبال اشاره کرد: «سال ۱۳۵۱، استاد بهمنش می‌گفت فوتبال باید حرفه‌ای شود و باشگاه پرسپولیس هم سال ۱۳۵۲ اعلام حرفه‌ای شدن کرد. جام تخت جمشید قرار بود برود به سمت خصوصی شدن و حرفه‌ای شدن. محمدرضا خاتم و علی عبده پشت این داستان بودند. من در مورد علی دایی نمی‌توانم قضاوت کنم اما این را می‌دانم بازیکنی که از دنیای فوتبال دور شود، می‌میرد. دولت همه عرصه‌های فوتبال را گرفته است و در نتیجه اهل فوتبال بیرون مانده‌اند. همین اتفاق در مورد رخشان بنی‌اعتماد هم در عرصه سینما افتاد چون سینما به سمت خصولتی رفت.
شما الان با یک آشفتگی حساب شده در فوتبال و ورزشگاه‌ها روبه‌رو هستید. ناصر حجازی -یادش به‌خیر- می‌گفت وقتی سرمربی محمدان بنگلادش بود، نان و ماست می‌خورد که سرش را جلوی کسی خم نکند. همین ناصر حجازی رفت کاندیدای ریاست جمهوری شد. وقتی رد صلاحیتش کردند، گفت آمدم که بگویم سیاست جای ما نیست، شما هم از فوتبال بروید. اما ناصر حجازی نبود ببیند علی کریمی که از جنس فوتبال است، در انتخابات فدراسیون فوتبال ۱۰ رای هم نیاورد.»

 

مدیران حراستی، فساد بالقوه در فوتبال

مهدی محمودیان در بخش پایانی صحبت‌هایش به یکی از مهم‌ترین عوامل فساد در فوتبال ایران اشاره کرد؛ حضور مدیرانی از جنس وزارت اطلاعات با حاشیه امنیت کامل و کافی برای فساد: «من می‌خواهم به اتفاقی که در هیات‌های فوتبال و باشگاه‌ها و فدراسیون‌های ورزشی طی سه مرحله اتفاق افتاد، اشاره کنم. اوایل دهه ۷۰ بود که کارمندان وزارت اطلاعات که در اواخر دهه ۶۰ آزاد یا تعدیل شده بودند، به اداره حراست‌های نهادهای ورزشی آمدند. آن‌ها با توجه به دور بودن از نظارت، مولفه‌های خوبی برای حراست هستند. از زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی تا امروز، تمام کسانی که مدیرعامل باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس شده، خاستگاه اطلاعاتی داشته‌اند. این مهم‌ترین دلیل فساد در فوتبال ایران است.
شما به مهم‌ترین موضوع فساد در فوتبال کشور طی سال‌های اخیر نگاه کنید! قراردادی که آقایان مهدی تاج و محمدرضا ساکت با مارک ویلموتس بستند، قطعا بدترین قرارداد ورزشی ایران و بزرگ‌ترین نقطه فساد مدیریت ورزشی است. اما اتفاقی هم برای آن‌ها نمی‌افتد. می‌توانیم به روزهایی که آقای رویانیان در پرسپولیس حضور داشت هم اشاره کنیم. حضور نیروهای امنیتی بازنشسته یا شاغل در فدراسیون و باشگاه‌ها، فسادی را به بار آورده است که هم‌اکنون می‌بینید.»

 

 

 


 

 

 

 

 


 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

خبرنگاری جرم نیست

حضرتی دستور داد؛ اخراج تلفنی سه تن از خبرنگاران «روزنامه اعتماد»

۲۲ تیر ۱۴۰۰
پویان خوشحال
خواندن در ۶ دقیقه
حضرتی دستور داد؛ اخراج تلفنی سه تن از خبرنگاران «روزنامه اعتماد»