close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

یک کتابفروشی در دل دیوار؛ بی در، بی پنجره و بدون تابلو

۱۲ آبان ۱۴۰۰
شما در ایران وایر
خواندن در ۳ دقیقه
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام
«کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام

سیامک رسولی، شهروندخبرنگار، تهران

بدون ویترین و بدون تابلو، بدون در و بدون پنجره. شاید کمی عجیب باشد اما همه این‌ها توصیف واقعی مغازه‌ای هستند که بیش از نیم قرن از عمرش می‌گذرد. یک مغازه کتابفروشی که حالا یکی از دیدنی‌های تهران است؛ «کتابفروشی قورخانه» در خیابان خیام.

***

کافی است کمی از ایستگاه متروی امام خمینی به سمت پارک شهر بروید تا  چشمتان به عجیب ‌ترین کتابفروشی پایتخت بیفتد.

«کتابفروشی قورخانه» یک قفسه کتاب در دیوار پیاده رو است.  این کتابفروشی که بیش از ۵۰ سال است پابرجاست از پدر به پسر رسیده است و او هم مانند پدر سعی در روشن نگه داشتن چراغ مغازه دیواری شان دارد.

صاحب کتاب‌فروشی دیواری خیابان خیام خودش را امیر اباذری معرفی می‌کند و می‌گوید: «۱۸ سال است که با این کتاب‌فروشی در این‌جا کار می‌کنم. قبل از من، حدوداً از سال ۴۰ پدرم این کتاب‌فروشی را باز کرد. حالا حدود ۵۷ سال که این کتاب‌فروشی این‌جاست. کتاب‌هایی هم که دارم اغلب با موضوعات ادبیات و تاریخ هستند.»

افراد زیادی هستند که در مسیر روزانه به این کتابفروشی سر می‌زنند. مثل خانم ساوه‌ای که می‌گوید کارمند است و مشتری این کتابفروشی. او می‌گوید: « هر روز که از سرکار برمی‌گردم دقایقی را اینجا می‌ایستم تا از این زیبایی و قدمت لذت ببرم.» کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «اینجا را زمستان و تابستان دیده‌‌ام.» به صندلی کوچک آقای اباذری اشاره می‌کند و می‌گوید: «این اختصار و ایجاز را خیلی دوست دارم فقط حیف که کتاب‌ها چندان به روز نیستند.»

قدیمی‌ترین کتاب موجود در این کتاب‌فروشی «نامه آموزش و پرورش» چاپ سال ۱۳۱۵ است و جدیدترین آن‌ها هم کتاب «جز از کل» چاپ سال ۹۷.

اما در کل به گفته آقای اباذری اکثر کتاب‌های مربوط به علم حقوق و قانون در کتابفروشی او بیشتر به فروش می‌رسذ: «دلیلش آن است که اینجا نزدیک دادگستری است و محل رفت‌و آمد وکلا و آدم‌هایی است که کار حقوقی دارند.» البته بعضی از مشتری‌های گذری هم از او سراغ کتاب‌های قاچاق را می‌گیرند اما او می‌گوید: « کتاب‌های من اکثراً کتاب‌هایی هستند که ناشران قدیمی یا جدید آن‌ها را چاپ کرده‌اند و کتاب‌های غیرمجاز یا قاچاق نداریم. در چاپ غیرمجاز کتاب، به خود کتاب آسیبی نمی‌رسد اما بیشترین آسیب آن برای ناشران است و من نمی‌خواهم به صنعت نشر و ناشران که واقعا ضعیف شده‌اند آسیب بزنم. البته چون بازار کتاب‌های چا‍پ غیر مجاز و قاچاق در بین دستفروشان داغ است بعضی مشتری‌ها از ما هم سراغ این کتابها را می‌گیرند.»

آقای اباذری در مورد فروش روزانه‌‌اش می‌گوید: «پیش می‌آید یک روزهایی فقط دو کتاب بفروشم که سود آن حتی در حد پول ناهارم هم نشده است. بیشتر مشتری‌هایم هم ثابت هستند و اگر یک روز مشتری ثابت‌ها نیایند فروشم خیلی پایین است. هرچقدر هم مشتری بیشتری بشود جذب کرد که با ما مراوده داشته باشند میزان فروش بیشتر می‌شود. ناراضی نیستم چون خودم انتخاب کردم. اما کلا کتابفروشی، شغل پردرآمدی نیست و بیشتر عشق است.» او تصمیم گرفته تمام توانش را برای حفظ این کتابفروشی دیواری به کار گیرد و اینجا را با همین شکل و شمایل حفظ کند. می‌گوید: «اینجا مثل یادگاری پدرم می‌ماند.» بعد سراغ مرور خاطرات پدرش می‌رود و می‌گوید: «پدرم عاشق کتاب خواندن بود. آنقدر کتاب می‌خواند و غرق لذت می‌شد که ولع کتاب خواندن را به جان ما هم انداخت. اما ما مثل او کتاب نمی‌خوانیم. او همیشه کتاب دستش بود.»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

طاهره برجیس، پزشک بهایی که عاشق ایران بود

۱۲ آبان ۱۴۰۰
خواندن در ۳ دقیقه
طاهره برجیس، پزشک بهایی که عاشق ایران بود