آزار جنسی در جهان پدیدهای شایع است. در خانه، مدرسه، محیط کار و اجتماع هر لحظه ممکن است با آزار مواجه شویم. اگر چه در روایتهای آزار منتشر شده گاهی زنان هم آزارگر بودهاند، اما در اکثریت قریب به اتفاق روایتها، این مردان بودهاند که به زنان، کودکان یا سالمندان آزار رساندهاند. اما آزار جنسی در محیط کار چگونه است؟ آیا ما هم کسی را در محل کار آزار جنسی دادهایم؟ آیا در محل کار قربانی آزار جنسی شدهایم؟ آیا در برابر آزارهای جنسی عکسالعمل مناسب داریم؟ مشاهدات میدانی ایرانوایر نشان میدهد شمار زیادی از شهروندان ایران با تعاریف، مفاهیم و مصادیق آزار جنسی آشنا نیستند. در این گزارش با «سمانه سوادی»، فعال فمینیست و مدیر آکادمی چراغ، یک کارفرما و دو قربانی آزار جنسی گفتوگو شده است تا تاثیر آموزش بر کاهش آزار در محیط کار را بررسی شود.
***
جنبش #MeToo در سال ۲۰۱۷ در آمریکا توسط زنی که سالها قبل مورد آزار جنسی قرار گرفته بود، آغاز شد. سپس «آلیسا میلانو»، بازیگر آمریکایی سینما و تلویزیون توییت کرد: «هر زنی که مورد آزار یا تجاوز جنسی قرار گرفته، به جنبش #MeToo بپیوندد تا بزرگی و اهمیت فاجعه را همه حس کنند.» حرکتی که به یک اتفاق بزرگ، اثرگذار و جهانی تبدیل شد. دو سال بعد روایتهای آزارهای جنسی زنان ایران در جنبش #من_هم نشان داد که این نوع آزار به دلیل روابط فرادست و فرودست در محیطهای کاری بسیار گسترده است.
در مورد آزار جنسی در محیط کار در ایران تحقیق جامعی وجود ندارد؛ اما نتایج تحقیقی که در بازه زمانی خرداد۱۳۹۰ تا اسفند۱۳۹۱ تنها در تهران و بر روی ۸۲ زن ۲۱ تا ۳۷ ساله انجام شده است، نشان میدهد شیوع آزار جنسی در محل کار حدودا ۷۵ درصد بوده و این تنها نوک قله کوهی است که بخش بزرگی از آن زیر آب قرار دارد.
سمانه سوادی، مدیر آکادمی چراغ که از ده ماه قبل به صورت مستمر و مداوم در زمینه آگاهیبخشی درباره آزار جنسی در محیط کار فعالیت میکند، به ایرانوایر میگوید: «زمانی که جنبش من هم آغاز شد، ما با حجم زیادی از روایتها مواجه شدیم و همراه با آن بهت و سردرگمی مخاطبان. بسیاری از مخاطبان حتی با تعاریف ابتدایی آزار جنسی آشنایی نداشتند. بسیاری از رفتارهایی که مصداق آزار بود از نظر عموم عادی و معمولی تلقی میشد. نقش قدرت و سلطه آزارگر برای آزاردیده بسیار کمرنگ بود و در کنار همه اینها حجم بزرگی از قربانینکوهی هم وجود داشت. عدم آگاهی و فقر آموزش در این زمینه چیزی بود که بسیار روشن بود و همین ما را واداشت تا به فکر یافتن راهی برای آموزشهای همگانی منظم در مورد آزارهای جنسی در محیط کار بیفتیم.»
در ایران هیچ دستورالعمل مشخصی برای پیگیری یا رسیدگی به آزارهای جنسی در محیط کار وجود ندارد. جلوگیری از آزار جنسی از وظایف کارفرمایان است اما در ایران آنها عمدتا چنین وظیفهای برای خود قائل نیستند و گاهی هم که مسئله مطرح میشود، سمت و سوی بررسیها به مقصر جلوه دادن قربانی میل میکند.
«سارا» یکی از کسانی است که در محیط کار مورد آزار جنسی قرار گرفته و تجربهای تلخ و سیاه از آن روزها دارد. او به ایرانوایر میگوید: «همکاری داشتم که تقریبا از همه ما بزرگتر بود و حکم ریشسفید داشت. من و چهار دختر و پسر دیگر در یک دفتر خدمات پس از فروش کار میکردیم و او چشم و گوش روسایی بود که هیچکدام در ایران نبودند و در واقع مسئولیت هدایت و رهبری کارشناسان خدمات و پشتیبانی و فروشندهها را برعهده داشت. آنقدر موقر و متین رفتار میکرد که من حتی یک درصد هم فکر نمیکردم روزی حضورش به کابوس تبدیل شود. یکبار که کارهایم زیاد بود و مجبور شدم بیشتر از زمان نرمال در شرکت بمانم، او هم ماند. چند دقیقه بعد از تنها شدنمان شروع کرد به ابراز علاقه و تمایل به ارتباط با من. من شوکه شده بودم. قلبم تند میزد و او هم متوجه دستپاچگی من شد. میگفت تو آفتاب مهتاب ندیدهای، لپهایت گل انداخته. تو در این دوره و زمانه کیمیایی و من از دستت نخواهم داد.»
سارا میگوید بعد از آن به هر قیمتی شده کارهایش را تمام میکرده تا بیشتر در شرکت نماند: «برای اینکه تنها نباشم، سعی میکردم گفتوگوها را خلاصه کنم. این موضوع روی کیفیت خدمات و پشتیبانی اثر داشت. بالاخره موضوع را به یکی از همکارانم که با هم صمیمیتر بودیم گفتم.» او که بهناچار ۸ ماه بعد از اشتغال از محل کارش استعفا داده، میگوید: «همکار آزارگرم که همه به چشم معتمد به او نگاه میکردند، عرصه را به من تنگ کرده بود. مدام باید مراقب میبودم سروقتم پیدایش نشود. همه حواس و تمرکزم بر تنها نماندن بود. همکارم هم که از موضوع خبر داشت، میگفت شاید جوری رفتار کردهای که فکر کرده اجازه دارد با تو وارد چنین دیالوگهایی شود وگرنه چرا تا الان برای ما چنین اتفاقی رخ نداده؟ آخرش هم من بودم که محیط برایم ناامن بود و ناچار به استعفا شدم.»
این نوع از رفتارها که در آن محیط کار آنچنان مملو از ارجاعات، رفتارها و گفتارهای جنسی است که موجب ایجاد احساس ناامنی برای آزاردیده میشود تکرار شونده است. بهجز ثروت و قدرت، موجه بودن آزاردهنده جنسی از نظر اجتماعی عموما با مصونیت برای او همراه است و این احتمال را که کسی باور کند آنها آزاردهنده جنسی هستند، کمتر میکند.
سمانه سوادی میگوید: «ما در آکادمی چراغ تمرکزمان را بر آزار جنسی در محیط کار گذاشتیم؛ چرا که در این فضا مناسبات قدرت و سلسله مراتب نمود پررنگتری دارد. در اولین گام یک وبسایت طراحی کردیم و شروع کردیم به تولید محتوا. از سایت و رسانههای اجتماعی برای انتشار استفاده کردیم؛ اما همچنان علاقهمند بودیم که آموزشها شکل همگانی و عمومی به خود بگیرد. به همین دلیل هم طراحی دورههای آنلاین و رایگان در زمینه آموزش کارمندان، صاحبان مشاغل و مدیران و دورههای موسسات آموزشی را ارائه کردیم. از همان ابتدا تلاشمان بر این بود که از برچسبزنی فاصله بگیریم و با آغوش باز برای آموزش دادن حضور داشته باشیم.»
در محیط کار و اجتماع هرگونه تمایزی احتمال این را که افراد مورد آزار جنسی قرار بگیرند، افزایش میدهد. کسانی آزار جنسی دیدهاند، آزارگران و حتی افرادی که قربانیان آزارهای جنسی را سرزنش میکنند، بر ظاهر، شیوه لباس پوشیدن، توانایی و مهارتهای خاص، موقعیت شغلی و اجتماعی و حتی شیوه سخن گفتن و ارتباط برقرار کردن آنها با دیگران به عنوان دلیلی برای «مورد آزار قرار گرفتن» نام بردهاند.
مدیر آکادمی چراغ در مورد چالشهایی که پیش روی آموزشدهندگان دورههای آموزشی در زمینه پیشگیری و شناخت آزار جنسی در محیط کار قرار دارد، میگوید: «اگر چه نتایج ارزیابیهای ما و بازخوردهایی که از شرکتکنندگان در سه دورهای که برگزار کردیم، نشان میدهد آموزشهای آنلاین مفید بوده؛ اما در برخی موارد آموزش حضوری لازم است. این چیزی است که متاسفانه برای مجموعه ما به دلایل مختلف ممکن نیست.»
«رویا» یکی از کسانی است که در محیط آزمایشگاه محل تحصیل خود مورد آزار جنسی از سوی استاد راهنمای خود قرار گرفته است. او به ایرانوایر میگوید: «من در سال آخر تحصیلم به عنوان یکی از اعضای تیم تحقیق یکی از اساتیدم انتخاب شدم. در پوست خودم نمیگنجیدم؛ چون این اتفاق میتوانست نقطه روشنی در کارنامه تحصیلی من باشد. از دانشجویان دیگر شنیده بودم که استاد برای پذیرش آنها در دانشگاههای معتبر خارج از کشور خیلی کمکشان کرده است. فقط یکی از دختران سال بالایی وقتی شنید که میخواهم عضو گروه تحقیق به سرپرستی این استاد شوم، گفت حواست را جمع کن. او با دخترها زیادی راحت است. خیلی راحت بدنمان را لمس می کرد و مدام اصرار داشت که به دفترش برویم.»
رویا در نهایت به بهانهای از تیم تحقیق استاد مذکور خارج شده است: «اما هر بار که لینکداین را باز میکردم، چندین پیام تحقیرآمیز داشتم که تو ذهن بستهای داری و با این شیوه به هیچجا نمیرسی و محال است که بتوانی خارج از کشور پذیرش بگیری و ادامه تحصیل بدهی.»
آزار جنسی زنان در محل کار بخشی از سرکوب اجتماعی و اقتصادی و جنسی زنان است و مهمترین راه مقابله با آن وضع قوانین مناسب، محافظت پلیس و دستگاه قضایی و همچنین حمایت اجتماعی از قربانیان و البته آموزش عمومی و ارتقا فرهنگ کار است.
اثر آموزش بر بالا بردن سطح آگاهی عمومی
«من از طریق یکی از کارمندانم با آکادمی چراغ آشنا شدم. خودم سالها قبل قربانی آزار جنسی در محیط کار بودم؛ اما نمی دانم چرا چنین آموزشی در محل کارم ارائه نکرده بودم؟ آگاهی از وجود چنین کارگاههایی توسط حسابدارم برایم تلنگر بود. در دوره ویژه صاحبان مشاغل را شرکت کردم و دوره کارمندان را برای همه اعضا در نظر گرفتم.»
این اظهارات یکی از کارفرمایانی است که دورههای آموزشی آکادمی چراغ را گذرانده است. او که صاحب یک کارگاه با ۲۱ عضو است، درباره اثربخشی این دوره بر کارکنان به ایرانوایر میگوید: «چند روز بعد از گذراندن دورهها یکی از خیاطهای بسیار جوان به من اطلاع داد که سال گذشته توسط یکی از رانندهها که دیگر با ما کار نمیکند، مورد آزار قرار گرفته است. این برای من خیلی مهم بود؛ اما مهمتر ایجاد مکالمه بین ما بود. مردان میپرسیدند اگر از کسی خوشمان آمد، چطور بگوییم که آزار نباشد؟ چند نفر از زنان در مورد سابقه آزارها در گذشته حرف زدند. اینکه حالا صحبت در مورد موضوع به یکی از مکالمات روزانه در کارگاه تبدیل شده، من را خیلی خوشحال میکند. من همیشه رابطه بسیار خوبی با کارکنانم دارم؛ حالا فکر میکنم به هم نزدیکتر شدهایم و آنها میدانند، امنیتشان برای من مهم است. آنها از من نمیشنوند که بهتر است سکوت کنند و برایم دردسر درست نکنند و این را مدیون آموزشی هستم که دیدم.»
این کارفرمای جوان با اشاره به مشکلات قانونی و مستندسازی آزارها در ایران میگوید: «بزرگترین مشکل در مواجهه با آزار جنسی در ایران این است که هر چقدر هم آموزش داده شده باشد و افراد آگاهی داشته باشند، قوانین حمایتی چندان از آزاردیده حمایت نمیکند. شخصا کارکنانم را ملزم کردم که دوره را بگذرانند و اگر کسی خطایی کند، حتما در کارگاه من با عواقبی مواجه میشود؛ اما خارج از این کارگاه امیدوار نیستم که آزارگر عقوبتی داشته باشد.»
خانواده و نزدیکان، نخستین و مهمترین حمایتگرها
در نبود سازوکار قانونی موثر و کارآمد که به اندازه کافی از آزاردیده حمایت کند، اولین قدم برای حمایت از افراد آزاردیده آن است که از سوی دوستان، خانواده و افراد نزدیک به خود حمایت شوند.
سارا که روایت آزار جنسیاش در محیط کار را با ایرانوایر در میان گذاشته است، میگوید: «اگر حلقه امنی پیرامونم نبود، نمیدانم چقدر زمان نیاز داشتم تا دوباره بتوانم به همکاران دیگر در محیطهای کاری دیگر اعتماد کنم؛ چون من تبدیل به آدم دیگری شده بودم. آدمهای امن زندگی من پدر و مادر و دو دوست نزدیکم بودند که اجازه دادند درباره دلایل ترک محل کارم همه چیز را بگویم و بیکم و کاست با من همدلی کردند. بعد هم یکی از دوستانم من را به یک مشاور متخصص معرفی کرد.»
سارا میگوید: «مهمترین کمک مشاورم به من این بود که برایم روشن کرد تقصیر من نبوده که چنین اتفاقی در محیط کار رخ داده است. او بار گناهی که برخی از کسانی که ماجرا را میدانستند، بر دوشم گذاشته بودند؛ برداشت و من دانستم در این ماجرا تنها نیستم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر