close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

نگاهی به فیلم "300: ظهور یک امپراتوری"

۴ فروردین ۱۳۹۳
پرویز جاهد
خواندن در ۸ دقیقه
نگاهی به فیلم "300: ظهور یک امپراتوری"

هالیوود بر ضد تاریخ

تیم فرانک میلر و زک اسنایدر که اینک نوام مورو نیز به آنها اضافه شده، پس از ساختن فیلم تخیلی و فانتزی "300" درباره جنگ های باستانی و خونین ایران و یونان، اکنون قسمت دوم آن را با عنوان " 300: ظهور یک امپراطوری"، تولید کرده اند که میزان دروغ های تاریخی آن تا حدی است که سر و صدای مورخان و اساتید تاریخ دانشگاه های غرب هم درآمده است. 

"300"، از نظر تاریخی، اثری سراپا تحریف شده بود که به خاطر ارائه تصویری شیطانی، وحشی و مضحک از پادشاه هخامنشی و سپاه ایران، احساسات ملی بسیاری از ایرانیان را جریحه دار کرده و خشم و اعتراض آنها را برانگیخت اما قسمت دوم این فیلم با این که از نظر تحریف رویدادها و شخصیت های تاریخی، ابعاد وسیع تری دارد اما هنوز، صدای اعتراض ایرانی ها علیه آن بلند نشده است.  نوام مورو، " 300 : ظهور یک امپراتوری" را بر اساس کتاب مصور منتشر نشده "خشایارشا" نوشته فرانک میلر، نویسنده فیلم "300" و خالق داستان‌های گرافیکی و مصور(کميک استريپ) سين سيتی(شهر گناه)، الکترا و شواليه سياه ساخته است که درباره جنگ های دریایی معروف آرتمیسیوم و سالامیس است که بین سپاه خشایارشا به فرماندهی آرتمیس و سپاه یونان به فرماندهی تمیستوکل درگرفت.

ماجرای این فیلم از این قرار است که پس از مرگ لئونیداس و 300 سرباز اسپارتی در جنگ ترموپیل در قسمت اول، تمیستوکل( با بازی بسیار بد و نچسب سالیوان استاپلتون)، سردار شجاع یونانی که طبق روایت فیلم، قبلا داریوش بزرگ، پادشاه ایران را در جنگ ماراتن با تیر خود از پا درآورده بود، اقوام مختلف یونانی را به مبارزه و مقاومت در برابر سپاه هخامنشی فرا خوانده و آنها را علیه دشمن مشترک، متحد می کند. در آغاز فیلم، ملکه گورگو(همسر لئونیداس، فرمانده نبرد ترموپیل که به دست سپاه ایران کشته شد)، داستان نبرد ماراتن را که به روایت هرودت، در آن سپاه ایران به فرماندهی داریوش بزرگ، در برابر سپاه یونان شکست خورد و عقب نشینی کرد، برای سربازان اسپارتی تعریف کرده  و به آنها می گوید که داریوش در این جنگ به دست تمیستوکل، فرمانده یونانی کشته شد و خشایارشا پسر داریوش که شاهد کشته شدن پدرش بود، به انتقام خون پدرش، به یونان لشکرکشی کرد(دروغ بزرگ فیلم). به گفته ملکه یونانی، مشاوران خشایارشا او را از جنگ با یونانی ها برحذر داشتند چرا که معتقد بودند «تنها خدایان می توانند یونانی ها را شکست دهند".

اما مشاوران خشایارشا، اشتباه می کردند چرا که بر اساس روایت های تاریخی، سپاه ایران، در دومین تهاجم نظامی خود به یونان، موفق شد مقاومت یونانی ها را درهم شکسته و دولت شهر آتن را تسخیر کرده و به آتش بکشد.

قطعا از فیلم های فانتزی هالیوودی از نوع "300" یا "300: ظهور یک امپراتوری" که ساخته و پرداخته ذهن گرافيکی و خيال‌پرداز فرانک ميلر اند انتظار نمی رود که به تاریخ وفادار باشند. این نوع فیلم ها هرچند ممکن است از شخصيت‌ها و رويدادهای واقعی و يا تاريخی الهام گرفته باشند اما به خاطر قالب فانتزی و تخيلی آنها، معمولا نباید از آنها توقع داشت که تابع اصول و قواعد جهان واقعی و فکت های تاريخی باشند. در فیلم "300: ظهور یک امپراتوری"، جز بازيگران، هيچ چيز دیگر واقعی نيست. همه چیز از دریا و کشتی های جنگی گرفته تا صحراها و شهر آتن که در آتش می سوزد، در استودیوی "نوبویانا فیلم" صوفیه، پایتخت بلغارستان و به شيوه کامپيوتری(virtual studio) که در آن بازيگران در مقابل پرده سبز بازی می‌کنند و از آنها فيلمبرداری می‌شود، ساخته شده‌است. فضای پس زمينه نيز بعدا به کمک تکنيک CGI به فيلم اضافه شده‌است.

هرچقدر فیلم "300" با تمام تحریف ها و اغراق‌هايش، جذاب و گيرا بود، "300: ظهور یک امپراتوری"، فیلمی به شدت پراکنده، غيرمنطقی و سست و آبکی است. شخصيت‌ها از خشايارشا و آرتیمس گرفته تا تمیستوکل، همه سطحی و يک بعدی‌اند. همه چیز از منطق خیر و شر و ذهنیت دوالیستی سازندگان فیلم پیروی می کند. سپاهیان یونانی، شجاعانه و دلاورانه می جنگند، در حالی‌که دشمنان آنها(سپاه ایران)، منفعل اند و به سادگی از پا درمی آیند. روشن است که سازندگان فیلم، مثل همه آثار حماسی، دو نيروی متضاد خیر(یونان) و شر(ایران) را در برابر هم قرار داده اند. تمیستوکل(فرمانده ناوگان دریایی یونان)، همه جا در حال سخنرانی است و در نطق های آتشین خود، از سربازان یونانی می خواهد هرگز در برابر دشمن تسليم نشوند و تا حد مرگ بجنگند. انگيزه او و سپاهيانش برای جنگ، بسيار قوی است، چرا که آنها از آزادی و دمکراسی خود و حقوق زنان و کودکان خود در برابر سپاهی مهاجم دفاع کنند. شعار او این است: "ما ترجیح می دهیم قبل از این که به زانو دربیاییم، ایستاده بمیریم." بنابراین اگر حماسه ای در کار است، حماسه مقاومت یونانی ها در برابر ایرانیان مهاجم است. دوربین نیز همیشه در کنار یونانی هاست و از موضع آنهاست که جنگ و دلاوری های یونانی ها و حقارت و بیچارگی ایرانی ها دیده و روایت می شود. اما با وجود همه تلاش سازندگان فیلم برای حماسه سازی، تحریف رویدادها و شخصيت های تاریخی، مانع از باورپذیری و هم‌ذات‌پنداری تماشاگران با شخصیت ها و شکل گیری این حماسه سینمایی شده است.

با این که این فیلم، سه بعدی است و از تکنیک های سی جی آی تازه تری نسبت به فیلم "300" استفاده کرده اما نوآم مورو، کارگردان آن، نسبت به زک اسنایدر، خلاقیت کمتری در تبدیل یک داستان کمیک به سینما نشان داده است. به علاوه "300: ظهور یک امپراتوری"، نسبت به فیلم اول، فیلم به مراتب خشن تری است و پر از صحنه های دلخراش قطع اندام ها و دو شقه شدن کله های سربازان ایرانی و شتک زدن خون آنها به هواست.

همان گونه که پیش تر گفته شد، تحریف ها و جعل های تاریخی فیلم کاملا آشکار است و در جهت اهریمنی و وحشی نشان دادن ایرانی ها و خدشه دار کردن هویت تاریخی آنها صورت گرفته است.

مهم ترین دروغ تاریخی این فیلم، حضور داریوش بزرگ و پسرش خشایارشا در جنگ ماراتن و کشته شدن داریوش در این جنگ است، در حالی که فرمانده سپاه ایران در این جنگ، داتیس(وارتافرن)، برادرزاده داریوش بزرگ بوده است. مرگ داریوش بزرگ، نیز 4 سال بعد از نبرد ماراتن یعنی در سال 486 قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاده است.

سازندگان فیلم همچنین هویت آرتمیس، فرمانده زنِ سپاه هخامنشی را تحریف کرده اند. آرتمیسی که در این فیلم تصویر شده و اوا گرین نقش او را بازی می کند، هیچ شباهتی با چهره تاریخی این زن سلحشور ندارد. به روایت هرودت، آرتمیس یکم، ملکه کاریا، زنی زیبا، باهوش و شجاع و یکی از فرماندهان نیروی دریایی و از رایزنان جنگی خشایارشا بود و در تاریخ از او به عنوان نخستين زنی که در سمت فرماندهی نيرومند ترين نيروی دريايی جهان خدمت می کرد، یاد می شود. اما در این فیلم، آرتمیس، زنی کینه توز، شهوتی و شیطان صفت است که رفتاری هیستریک دارد و با بیرحمی سر مخالفان خود را از تن جدا می کند. در صحنه ای از فیلم، آرتمیس در برابر یکی از سرداران ایرانی که او را تحقیر می کند و به سردارهای ایرانی دیگر می گوید شما آدم های ذلیلی هستید که تحت فرمان یک زن یونانی هستید، می گوید که من یونانی زاده ام و خون یونانی در رگ های من جاری است اما قلبم ایرانی است و بعد سرِ آن سردار را با خنجر می برد و بعد هم لبانش را می بوسد.

آرایش و طراحی لباس اوا گرین نیز در این فیلم به سبک گوتیک است. سکس خشن و سادیستی او با تمیستوکل نیز، بیانگر شخصیت هیستریک اوست. دروغ بزرگ دیگر این فیلم، مرگ آرتمیس در نبرد سالامیس به دست تمیستوکل است در حالی که به روایت هرودت، او از این جنگ جان سالم به در می برد. در صحنه ای از فیلم، وقتی آرتمیس در نبردی تن به تن به دست تمیستوکل زخمی شده و در حال جان دادن است، خشایارشا را بر بلندی می بینیم که به او پشت کرده و عقب می نشیند( از این نظر آرتمیس تنها نیروی سپاه ایران است که شجاعانه می جنگد و قهرمانانه می میرد، آن هم به خاطر اینکه تبارش ایرانی نیست).

مشکل فيلم "300: ظهور یک امپراتوری" تنها اين نيست که دقت تاريخی ندارد و ايرانی‌ها را اين‌گونه ترسيم کرده‌است، چرا که این کار در سينمای‌ هاليوود، سابقه ای دیرین دارد. سالهاست که هالیوود در فیلم های خود، به شیطانی کردن شرق و شرقی ها(به ویژه ایرانی ها و عرب ها) مشغول است. از سوی دیگر، بسياری از فيلم‌های تاريخی هالیوودی، به ویژه فيلم‌هايی که در باره شرق ساخته می‌شوند، بر اساس روايت‌های کلان(grand narratives) تاریخی - به تعبیر لیوتار- ساخته شده‌اند و خرده روايت‌ها و روايت‌های غيرمسلط در آنها جايی ندارند. اما مشکل اصلی فيلم "300: ظهور یک امپراتوری" اين است که بسياری از صحنه‌های فيلم و شخصیت های آن حتی با اصول و قواعدی که فيلم بر مبنای آنها بنا شده، همخوان نیست.

"300:ظهور یک امپراتوری" شاید از نظر روايت داستانی و تکنيکی به کتاب مصور "خشایارشا"(منبع اقتباس) وفادار باشد، اما وقتی موضوع تاريخ، سياست و فرهنگ پيش می‌آيد، ادراک و شعور بالاتری لازم است تا فيلم را از غلتيدن در ورطه سطحی‌گرايی و دروغ نجات دهد.

--------------------------------------

دنباله فیلم سیصد؛ بازی سیاسی یا بازی رایانه ای؟

ایران وهالیوود: از «بدون دخترم هرگز» تا «گلاب» جان استوارت

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

فرهنگ

ایران وهالیوود: از «بدون دخترم هرگز» تا «گلاب» جان استوارت

۴ فروردین ۱۳۹۳
امید معماریان
خواندن در ۱۲ دقیقه
ایران وهالیوود: از «بدون دخترم هرگز» تا «گلاب» جان استوارت