علیرغم این که «اسماعیل هنیه»، رییس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی «حماس» ابتدای ژانویه سال جاری در مصاحبه با شبکه «الجزیره» وجود اختلاف و طیفهای مختلف در این گروه را تکذیب کرد، اظهارات رسانهای دو تن از رهبران آنها در ماههای گذشته، نشان از بروز جناحهای لااقل متفاوت در داخل حماس دارد. درباره نقش ایران در اختلافات داخلی حماس چه میدانیم؟
***
در دسامبر ۲۰۲۱ میلادی، «خالد مشعل»، رییس دفتر سیاسی «حماس» در خارج، در مصاحبه با سایت «اساس مدیا»، رابطه با تهران را «پرونده خاردار» دانست و اعلام کرد که از مخالفت افکار عمومی عربی با تعریف و تمجید حکومت ایران توسط برخی مسوولان این جنبش اطلاع دارد و خواستار کاهش و کنترل آن شد.
در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۲۲، مصادف با اول بهمن ۱۴۰۰، «محمود الزهار»، عضو دفتر سیاسی حماس به شبکه «المیادین» گفت حملات گروه «انصارالله» (حوثی) یمن به کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس)، به ویژه سعودی و امارات، «مشروع» و «دفاع از خود» است و افزود: «ائتلاف حامی دولت قانونی یمن به رهبری عربستان سعودی متجاوز و شبیه تجاوز اسرائیل به فلسطینیها است.»
علیرغم این که این سخنان او موجی از انتقاد و خشم گسترده در شبکههای اجتماعی به دنبال داشتند اما نمیتوان آنها را رویکرد رسمی حماس دانست. ولی این جنبش نیز هنوز بیانیهای درباره سخنان الزهار صادر نکرده است. البته سخنان افرادی مانند او درباره رابطه با ایران، خوشایند رهبران جناح قطری-ترکی این جنبش مانند خالد مشعل و غیره نیست.
تفاوت یا اختلاف؟
افزایش رویکرد و اظهارنظرهای متفاوت بین رهبران حماس موجب شده است تا رسانههای فلسطینی و عربی به بررسی وجود جریانهای واگرا در درون این جنبش بپردازند و در نتیجه اسماعیل هنیه نیز ناگزیر به تکذیب آن شد.
در این زمینه، «مصطفی ابوعمشه»، نویسنده و پژوهشگر حوزه اسلام سیاسی در گفتوگو با «ایرانوایر» بر وجود تفاوتها و نه دستهبندیها در داخل حماس تاکید کرد و گفت: «شاهد تنش و گاه وحدت رویکرد و دیدگاه بین دو محور ایرانی و قطری-ترکی در درون حماس هستیم. این جنبش از منازعات منطقه بیتاثیر نمانده است. حماس به عنوان جنبشی آزادیبخش در داخل فلسطین نمیتواند خود را از کشمکشهای خارجی به دور نگه دارد.»
دکتر «ناجی شراب»، استاد علوم سیاسی «دانشگاه غزه» هم به «ایرانوایر» گفت: «دلایل قاطع و روشنی دال بر وجود تفاوتها و دستهبندی در داخل حماس وجود دارد که طبیعی هم هست. حماس جنبشی متشکل از شماری انسان دارای مرجعیت مشترک است. از این رو، وجود تفاوت دیدگاه بین آنها، بهویژه رهبران بلندپایه پیرامون مسایل داخلی و منطقهای نیز طبیعی است. مسایل داخلی فلسطین و تحولات جهان عرب، اوضاع اسرائیل و بینالمللی و همچنین نوع رابطه حماس با ایران، مصر و دیگر کشورها بر سیاست این گروه و هر سازمان فلسطینی دیگری تاثیر میگذارد.»
از سوی دیگر، «ساری عرابی»، نویسنده و پژوهشگر فلسطینی هم گفت: «حماس، سازمانی سیاسی و دارای اقدامات سیاسی است. این اقدامات موجب ایجاد مرکز قدرت و نفوذ درون سیستمی میشوند و طبعا رابطه آنها، واگرایانه و همگرایانه خواهد بود. بله، موازنهها، جریانها و مراکز مختلف نفوذ و قدرت در حماس وجود دارند اما سیستم تحت کنترل است. بنابراین، حداقل تا این لحظه نمیتوان از وجود اختلافی که منجر به تفرقه در درون حماس میشود، سخن گفت.»
از دیدگاه دکتر ناجی شراب، حماس به عنوان یک گروه دینی میکوشد خود را در چشم جهانیان متحد جلوه دهد و برعکس، جنبش آزادیبخش فلسطین (فتح) دچار دستهبندیها و اختلافات آشکاری است: «جنبشهای دینی، از جمله حماس تلاش میکنند متحد و هماهنگ بمانند تا به حمایت و توان مطلوب دست یابند. البته کوشش برای حفظ وحدت در مسایل سیاسی معمولا موفقیتآمیز نبوده است. چون این حوزه نیاز به دیدگاه سیاسی دارد، نه فتوای حلال و حرام دینی. تحولات سیاسی منطقه نیز حماس را به اتخاذ دیدگاهها و مواضع متفاوت سیاسی وا داشته و در نتیجه باعث ایجاد جریانهای مختلف در داخل این گروه شده است.»
این دیدگاه تا حدودی با نظر عرابی نیز یکسان است. او نیز گفت: «برخی از رهبران حماس، انقلاب بهار عربی را فرصتی برای بهبود روابط این گروه با قدرتهای جدیدی در جهان عرب میدانستند. از سوی دیگر، جناحی در درون حماس معتقد بود که نباید روابط با ایران بهعنوان تنها کشوری که به حمایت نظامی و مالی مستقیم از این جنبش میپردازد را به خطر انداخت.»
او افزود: «هیچ اختلافی در درون حماس پیرامون لزوم روابط حسنه و پیشرفته با ایران در زمینه پرونده فلسطین و مبارزه با کیان صهیونیستی وجود ندارد. تمام رهبران حماس، از غزه گرفته تا کرانه غربی و داخل و خارج فلسطین، بر لزوم روابط قوی با ایران اتفاق نظر نظر دارند. همگی آنها ایران را تنها کشوری میدانند که به طور مستقیم و علنی از حماس حمایت میکند. البته تفسیر این رابطه (با ایران) از دیدگاه طرفهای مختلف درون حماس متفاوت است. برخی در توصیف این رابطه اغراق میکنند و به همین دلیل موجب مناقشه در محافل سیاسی حماس شدهاند.»
آیا بحران سوریه عامل اصلی است؟
پس از قیام مردم سوریه و گسترش جنگ در این کشور در مارچ ۲۰۱۱، رهبری حماس در فوریه آن سال، پس از یک دهه استقرار در دمشق، این شهر را ترک کردند. خالد مشعل نیز در مصاحبه اخیرش گفت: «از حماس خواسته شد که در کنار رژیم سوریه و علیه مردم این کشور باشیم ولی قبول آن برای ما غیرممکن بود. هرگز بابت خروج از دمشق پشیمان نیستیم.»
ابوعمشه نیز در این زمینه گفت: «تصمیم حماس برای خروج از دمشق موجب خشم ایران و همچنین ایجاد دو جناح در این گروه شد که عبارتند از حامیان ائتلاف قطر-ترکیه به رهبری خالد مشعل که از دمشق به دوحه انتقال یافتند و طیف ایرانی با محوریت افرادی مانند اسماعیل هنیه، یحیی السنوار و محمود الزهار. این تفاوت رویکرد پس از انتخابات داخلی مارچ گذشته در درون حماس بیشتر نمایان و موجب بروز دو جریان به رهبری اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در داخل فلسطین و خالد مشعل به عنوان نماینده در منطقه و جهان شد. این در حالی است که حماس به دو رهبر نیاز ندارد. این تصمیم فقط برای جلب رضایت طرفین و توزیع نقش بین آنها گرفته شده است.»
او افزود: «این تفاوت رویکرد زمانی که محمود الزهار نسبت به خروج رهبران حماس از دمشق اعتراض کرد و سپس برای دیدار با مقامهای امنیتی سوریه و تاکید بر عمیق روابط با این کشور به دمشق رفت، افزایش یافت. او با این سفر قصد داشت بگوید که جناحی در درون حماس خواستار حفظ رابطه با سوریه و محور ایران است. حتی پس از این که حماس تصمیم گرفت برای مدتی رابطه خود با ایران و سوریه را متوقف کند، سفرها و اظهارات الزهار درباره حکومتهای این دو کشور ادامه یافتند.»
پیروی از محور ایران
پس از ترک دمشق توسط رهبران حماس، رابطه این گروه با ایران تضعیف شد. حملات اسرائیل به نوار غزه در سال ۲۰۱۵ فضا را تغییر داد و به بهبود روابط ایران-حماس انجامید؛ بهویژه این که گردانهای «عزالدین قسام» حماس از پشتیبانی ایران استقبال و تشکر کردند و در پی آن چندین بار هیاتهایی از این جنبش به تهران رفتند.
ابوعمشه در این باره نیز گفت: «انتخاب اسماعیل هنیه بهعنوان رییس جدید دفتر سیاسی حماس در سال ۲۰۱۷ رابطه این گروه با ایران را به سطحی بیسابقه افزایش داد و دیدارهای بلندپایه بین طرفین در تهران انجام شدند. این دیدارها و روابط جدید موجب شدند تا زمام امور به دست محور ایرانی بیفتد. دلیل آن هم، حمایت نظامی این کشور از جنبشهای آزادیبخش حماس و جهاد اسلامی در فلسطین است.»
دکتر ناجی شراب نیز در این باره توضیح داد: «ایران بهعنوان اسپانسر اصلی حماس، نقش بزرگی را ایفا میکند تا حدی که مواضع سیاسی و منافع اول و آخر جنبش را تحت تاثیر خود قرار میدهد.»
ایران، حماس و جهاد اسلامی را در جهت اهدافش به کار میگیرد، مانند رفتاری که با حزبالله لبنان و حوثیها میکند. این گروههای نیابتی، ماموریتی ویژه در حمایت از رویکرد ایران دارند. این، واقعیت سیاست ایران است.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه غزه خاطرنشان کرد: «البته گاهی بین خواستههای ایران و حماس در زمینه مسایلی مانند آینده غزه، جنگ با اسرائیل و رابطه سعودی و غیره تناقض وجود دارد. حماس قصد ایجاد توازن دارد، چون در نهایت خود را یک جنبش عربی و سنی میداند و از تناقض بین ایران و کشورهای عربی نیز مطلع است. حماس همچنین نیک میداند که عمق عربی این گروه باید در اولویت باشد و مثلا نمیتواند نقش مصر را نادیده بگیرد.»
در ادامه، ساری عرابی نیز گفت: «حماس در بستری فلسطینی و بدون ارتباط با ایران تاسیس شد. در آن زمان، این بستر به سازمان سرزمین شام، متشکل از اخوانالمسلمین اردن و فلسطین معروف بود. بنابراین، حماس دارای ساختاری اسلامی است و هرگز بخشی از پروژه ایران نبوده و نیست. حماس تمایل شدیدی برای رابطه با ایران دارد. چون بهعنوان یک جنبش، خواهان گسترش روابط منطقهای و بینالمللی و یافتن دوستان جدید و حذف دشمنانش است؛ بهویژه این که حماس به عنوان جنبش مقاومت به سلاح نیاز دارد و ایران آن را در اختیارش قرار میدهد.
او افزود: «نوعی ائتلاف بین حماس و ایران وجود دارد، البته فقط در زمینه مقابله با اسرائیل. چون این جنبش با دخالتهای جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و غیره همراه نیست. حماس چه تصمیمی خواهد گرفت؟ آیا بدون گرفتن هیچ امتیازی از تامین نیازهای ضروری خود برای مبارزه با اسرائیل دست خواهد کشید. بدون تردید، از لحاظ سیاسی، همکاری با ایران به زیان حماس تمام شده است اما اگر به اتحاد خود با این کشور پایان دهد، قطعا خسارت مالی بسیار بزرگی در مقابله با اسرائیل نیز خواهد دید.»
در این زمینه میتوان به سخنان «بنحاس عنبری»، کارشناس اسرائیلی مرکز تحقیقات دولت و جمعه «القدس» (JCPA) اشاره کرد. او نیز در مصاحبه با «ایرانوایر» گفت: «روابط حماس و ایران برای هر دو طرفین استراتژیک است. حماس به دنبال کمک میگردد و ایران نیز از این گروه به عنوان خط مقدم جبهه برای مشغولسازی اسرائیل استفاده میکند.»
او ادامه داد: «ایران همچنین از حماس که سازمانی سنی است، بهعنوان دروازهای برای ترویج تشیع در جهان اهل تسنن بهره میبرد؛ برای نمونه، ایران از طریق سازمان الصابرین که گروهی سنی است و تمام اعضایش شیعه شدهاند، به تبلیغ این مذهب در نوار غزه میپردازد. آنها قصد ورود به کرانه غربی نیز داشتند اما با ممانعت مسوولان فلسطین مواجه شدند ولی در نوار غزه کسی مزاحمشان نمیشود.»
لازم به ذکر است که جنبش حماس در فوریه ۲۰۱۹ گروه «الصابرین» را منحل، سلاحهایش را مصادره و دبیرکل و شماری از اعضای آن را بازداشت کرد. آنها ۱۷ روز بعد و پس از آن که تمام سلاحهای خود را تحویل دادند، آزاد شدند.
عنبری همچنین اظهار داشت: «ایران دخالتی واقعی اما مخفیانه در درون حماس دارد. جناح ایرانی، طرف برتر در حماس است. ایران حماس را به سمت ایران سوق میدهد. محمود عباس (ابومازن)، رییس دولت فلسطین حماس را شبیه حزبالله لبنان میداند. اسرائیل الان به این فکر است که آیا باید بر فشار نظامی علیه حماس در نوار غزه برای رفع خطر ایران متمرکز شد یا تمام فشارها و پیگیریها را متوجه این کشور کرد؟ انتخاب راهکار دوم به مماشات نسبی با حماس منجر خواهد شد.»
این پژوهشگر در ادامه گفت: «متاسفانه جایگزینی برای حماس در نوار غزه وجود ندارد. بنابراین، برای جلوگیری از حملات موشکی این گروه به اسرائیل باید توازنی میان طرفین ایجاد شود. در صورت نبود دولت مرکزی در نوار غزه، هر کسی در این منطقه دارای موشک باشد، آن را به سمت اسرائیل شلیک خواهد کرد. از این رو، حتی اگر جایگزینی برای حماس در غزه پیدا شود، باز باید حداقل در مرحله انتقال قدرت، توازنی با این گروه برقرار کرد.»
حمایت مالی
اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در ابتدای ژانویه سال جاری گفت که چندین کشور به این جنبش کمک مالی میکنند ولی ایران با پرداخت ۷۰ میلیون دلار، حامی اصلی طرح دفاع کامل از نوار غزه بوده است.
مصطفی ابوعمشه سخنان هنیه را چنین تحلیل کرد: «بله حماس به این کمکها اعتراف کرده اما از دیدگاه من، مبلغ خیلی بیش از آن است و سالیانه به ۲۰۰ میلیون دلار میرسد. چنین مبلغی، چه در قالب کمک مالی و اقتصادی باشد و چه نظامی، هیچ کشور عربی سالانه در اختیار حماس نمیگذارد. به همین دلیل، روابط تهران حماس، استراتژیک و ولایی شده است.»
از سوی دیگر، دکتر ناجی شراب ضمن ابراز تردید در آمار و ارقام اسماعیل هنیه گفت: «کمک ایران تا این میزان که اعلام میشود، نیست و اغراق شده است. چون این کشور خودش از بحران مالی و اقتصادی رنج میبرد. ایران به حماس پول میدهد، همانطور که از دیگر گروهها حمایت مالی میکند. ناگفته نماند کمکهای تهران به حماس به اندازه اقدامی است که این گروه به نفع ایران انجام میدهد. رابطه طرفین، نیابتی است. ایران از حماس برای پیشبرد منافع خود استفاده میکند. چون مایل به درگیری مستقیم با اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه نیست، در نتیجه به گروههای متانند حماس متوسل میشود. بنابراین، روابط طرفین، منفعتی و سیاسی و مبتنی بر منافع مشترک است. حماس معتقد است که عربها به این گروه پشت کردهاند و ایران هر آنچه میخواهد، در اختیارش میگذارد.»
در ادامه، ساری عرابی نیز اشاره کرد: «حماس در حال حاضر کمکهای بسیار بزرگی از ایران دریافت میکند و این جنبش از سوی تهران کاملا تامین مالی میشود. بقیه حامیان حماس، مانند قطر و ترکیه، متحدان این جنبش نیستند و تنها دوست هستند. چون سقف سیاستهای این دو کشور محدود است و کمکهایشان به مواردی مانند توسعه زیرساختهای نوار غزه و احداث خیابان، مدرسه، بیمارستان، حمایت از نیازمندان و پرداخت حقوق کارکنان دولت در این منطقه اختصاص مییابد.»
او در ادامه خاطرنشان کرد: «حماس سازمانی بسیار بزرگ است و به منابع مالی برای اهداف تسلیحاتی و نظامی نیاز دارد که قطر و ترکیه قادر به آن تامین نیستند. چون این دو کشور با امریکا بهعنوان حامی اصلی اسرائیل رابطه دارند. به همین دلیل، کمک ایران به حماس، حمایت جوهری و اساسی محسوب میشود و توقف آن موجب اختلال در روند فعالیت این جنبش خواهد شد. بنابراین، کمک ایران به حماس بزرگنمایی نشده و میزان آن بسیار بزرگ و واقعی، بهویژه در زمینه مالی است. البته حماس از لحاظ تسلیحاتی در محاصره قرار دارد و ناچار است در داخل غزه سلاح بسازد. در گذشته بارها برای انتقال سلاح از ایران به نوار غزه اقدام شده ولی حماس در محاصره است و تحقق نیافت.»
«بنحاس عنبری»، پژوهشگر اسرائیلی هم در این باره اظهار داشت: «ایران منافع بزرگی در حمایت از حماس دارد. این گروه را خط امنیتی خود در مقابل اسرائیل میداند. از دیدگاه من، آماری که هنیه اعلام کرده است، صحت دارد. اسرائیل به منظور ایجاد توازن در صفوف حماس، اجازه میدهد کمکهای قطر، ترکیه و مصر به دست این گروه برسد. تفاوت اصلی اینجا است که ایران به کمک اقتصادی نمیپردازد بلکه پشتیبانی نظامی از حماس انجام میدهد.»
دکتر شراب اما میگوید: «منافع متقابل ایران و حماس پس از توافق هستهای که احتمال امضای آن میرود، بازنگری خواهد شد. این توافق به ایران اجازه نخواهد داد که سیاست حمایت از حماس و دخالت و حضور در کشورهای منطقه را ادامه دهد. توافق هستهای بر حماس و دیگر گروههای نیابتی ایران تاثیر منفی خواهد گذاشت. یکی از عوامل اصلی وجود اختلاف در داخل حماس نیز مذاکرات هستهای ایران است؛ جریانی که خواهان بازگشت به عمق عربی است و جریان دیگر هنوز از ایران سخن میگوید.»
این درحالی است که از دیدگاه عنبری، سیاستهای اسرائیل در قبال حماس، این جنبش را به سمت ایران سوق داده است. به گفته او، حماس از ابتدای تاسیس خود به ایران رفت و گرایش به جمهوری اسلامی، اقدام ذاتی و اساسی نسل قدیم این جنبش بود.
آینده روابط ایران-حماس
در این زمینه نیز مصطفی ابوعمشه اظهار داشت: «موفقیت مذاکرات هستهای در وین احتمالا باعث افزایش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه خواهد شد. این تحول بر رابطه تهران حماس نیز بازتاب خواهد داشت. چون این جنبش قادر نیست خود را از منازعات منطقه دور نگه دارد. به همین دلیل، حماس روابط قوی و استراتژیک خود با حکومت ایران را برای چندین سال دیگر حفظ خواهد کرد. زیرا آینده این جنبش به میزان نقش این کشور در منطقه بستگی دارد. حضور ایران در یمن، عراق، سوریه و لبنان نوع روابط تهران حماس را تعیین خواهد کرد.»
بنحاس عنبری نیز ضمن تایید نکته فوق گفت: «در صورت فروپاشی داخلی ایران، روابط حماس اسرائیل نیز به مرور زمان تقویت خواهد شد. اما چنانچه ایران کنونی باقی بماند و قویتر هم بشود، نتیجه به نفع این کشور خواهد بود و به گسترش روابط تهران حماس منجر خواهد شد.»
این پژوهشگر اسرائیلی درباره مذاکرات وین نیز توضیح داد: «اگر توافق انجام نشود، ایران برای ایجاد فشار بر جامعه بینالمللی، حماس را علیه اسرائیل تحریک خواهد کرد. اگر برجام امضا شود، ایران دیگر بهجای ۷۰، از ۷۰۰ میلیون دلار سخن خواهد گفت و کمک خود به حماس و سایر گروههای شبهنظامی را افزایش خواهد داد. ایران سپس خود را پیروز مذاکرات وین خواهد دانست. همانطور که طالبان میگویند، امریکا را تحقیر کرده است. توافق برجام باعث میشود اعتبار ایران در خاورمیانه بیشتر شود و در نتیجه روابط این کشور با اشرار نیز افزایش خواهد یافت.»
ساری عرابی هم درباره امکان تحول در نوع روابط تهران حماس گفت: «بله، مانند هر ائتلاف سیاسی، روابط طرفین ممکن است دچار تغییر شود. تغییرات بزرگی در مناسبات بین کشورهای عربی و طرفها و قدرتهای مختلف رخ داده است. تحول در روابط تهران حماس نیز بستگی به تغییر توازن میان قدرتهای منطقه و توان و آمادگی آنها برای کمک به این جنبش در مقابل اسرائیل دارد.»
او افزود: «گسترش روابط ائتلاف قطر ترکیه با حماس در گرو توان و اراده این دو کشور برای حمایت از این جنبش علیه اسرائیل خواهد بود، نه این که فقط به حمایت و روابط سیاسی با حماس و همچنین احداث زیرساختها در غزه اکتفا کنند. داشتن این توانایی به ائتلاف قطری ترکی کمک خواهد کرد که به ایجاد توازن مثبت در روابط حماس با ایران اقدام کنند.»
این در حالی است که از دیدگاه دکتر ناجی شراب، آینده حماس بستگی به مشروعیت ملی این گروه، توانش در رفع اختلافات سیاسی میان گروههای فلسطینی و تقویت عمق عربی دارد. آینده حماس در فلسطین تعیین میشود، نه ایران یا کشوری دیگر. منافع متقابل حماس و تهران نیز موقتی است و بستگی به سیاستهای ایران و تحقق اهداف این کشور، بهویژه توافق هستهای دارد.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر