close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
گزارش

ویژه نامه BIHE

۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
Amir
خواندن در ۸ دقیقه
ویژه نامه BIHE

"شمعی روشن کن"ساخته مازیار بهاری

پخش مستند "شمعی روشن کن" به کارگردانی مازیار بهاری، بهانه و فرصتی شد برای پرداختن به یکی از مهم ترین مسائل حقوق بشری در ایران، حقوق اقلیت ها. در میان اقلیت های تحت فشار، جامعه بهائیان همواره به عنوان یک گروه هدف عمده بیشتر مورد توجه جمهوری اسلامی بوده است. این توجه از سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شده و روزبروز بر دامنه آن افزوده شده است. در پرونده پیش رو، تلاش کردیم با تمرکز بر فشارهای تازه حکومت جمهوری اسلامی که هسته های علمی جامعه بهائیت به ویژه دانشگاه مجازی بهائیان ( B.I.H.E) را نشانه رفته است، ابعاد نظری نقض حقوق بشر در این حوزه را بیشتر واکاوی کنیم و همچنین گزارشی از وضعیت موجود بدهیم.

ذوق درس خواندن در یک دانشگاه زیرزمینی

در این گزارش نه چندان مفصل به بررسی وضعیت دانشگاه مجازی بهائیان (B.I.H.E) پرداخته ایم. در حال حاضر بسیاری از فعالان بهایی به جرم تدریس در این دانشگاه در زندان به سر می برند. سابقه تاسیس دانشگاه به سال 63 باز می گردد. روزگاری که دیگر برای بهاییان محرز شده بود فرزندانشان از تحصیلات دانشگاهی در ایران محروم هستند، بنابراین با محوریت تحصیل‌کرده های جامعه بهایی تصمیم به تاسیس دانشگاهی برای خودشان گرفتند.

ریشه های فقهی بهائی ستیزی

حسین فرشتیان، نواندیشی دینی در گفت و گو با ایران وایر به بررسی ریشه های فقهی بهائی ستیزی پرداخته است. به گفته فرشتیان، "هیچ دلیل شرعی و عقلی‌ای برای محرومیت از تحصیل بهاییان وجود ندارد. اتفاقا آیت‌الله خمینی می‌‌گفتند: دانشگاه باید کارخانه آدم‌سازی باشد. خب اگر آقایان ادعا دارند که این دانشگاهها اسلامی و کارخانه‌ی آدم‌سازی است و معتقدند که بعضی انسان‌ها کمبودی دارند و به درجه‌ی کمال و رشد نرسیده‌اند، ازقضا باید آن‌ها را مجبور به تحصیل کنند. با این فرض نه تنها بهاییان نباید از تحصیل محروم شوند بلکه تحصیل باید برای آن‌ها اجباری شود. تحصیل آن‌قدر در دین اسلام اهمیت دارد که در صدر اسلام هنگامی که اسیران جنگی، سواد می‌آموختند در مقابل سواد آموزی آن‌ها به دیگران، آزاد می‌شدند. اتفاقا این یکی از نقاط ضعف حکومت است که اجازه تحصیلات دانشگاهی به بهاییان نمی‌دهد. با توجه به اهمیت تحصیل در اسلام و داعیه آقایان مبنی بر داشتن دانشگاههای اسلامی، شاید با همین منطق حاکمیت، اجبار آن‌ها به تحصیل توجیه‌پذیرتر از ممنوعیت آن ها از حق تحصیل باشد. در مورد حقوق شهروندی، حق استخدام، حق انتخاب شغل و ... مسلمان و غیرمسلمان برابر هستند و آن‌چه اهمیت دارد، ایرانی بودن صرف‌نظر از باورها و عقاید است."

بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان در محرومیت مطلق

شیرین عبادی، حقوق دان برجسته ایرانی و برنده جایزه صلح نوبل در یادداشتی برای این ویژه نامه به بررسی محرومیت های گسترده جامعه بهایی به عنوان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان پرداخته است. پیروان ادیان به رسمیت شناخته شده در انجام مراسم عبادی، تعلیمات دینی و احوال شخصیه، یعنی مقررات مربوط به ازدواج، طلاق، ارث و... می‌توانند طبق مقررات مذهبی خود عمل کنند و حق دارند در مجلس شورای اسلامی نماینده داشته باشند. اما این حقوق از بهاییان مضایقه شده است.  این در حالی است که بهاییان بزرگ‌ترین اقلیت دینی غیرمسلمان در ایران هستند و براساس آخرین آمار منتشره، تعداد آن‌ها بیش از 300هزار نفر است. بهاییان از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند؛ آن‌ها نه تنها حق استخدام در ادارات دولتی و یا ارتشی را ندارند بلکه حتی از مشاغل آزادی که احتیاج به کسب مجوز دولتی دارد مانند شیرینی فروشی، رستوران، سلمانی و... نیز محروم شده‌اند.

بهائیان ایران و مسئولیت تاریخی رئیس جمهور

مهرانگیز کار، فعال برجسته حقوق زنان نیز در یادداشتی با اشاره به ذهنیت تاریخی ایرانیان درباره جامعه بهائیت،تاکیده کرده که تاریخ اجتماعی ایران، از ظهور «باب» و سپس شکل‌گیری «بهاییت»، تاکنون با دو گونه مغزشویی در آمیخته است؛ یک وجه از این مغزشویی به در تقابل نهادن «مسلمان» و «کافر» متمایل بوده و هست که بهایی را در جای «کافر حربی» نشانده با مفهوم کافری که با مسلمین شیعه سر جنگ دارد. وجه دیگر این مغزشویی، بر هم‌سویی باب و بهاییت با امپریالیسم بریتانیا تاکید می‌کند که احساسات ملی گرایی را نشانه رفته و بر سکولارها تاثیر گذاشته است. این هر دو وجه در شالوده‌های ذهنی ایرانیان چنان اثر گذاشته که در قتل عام‌های تاریخی بابیان و بهاییان، همواره تکیه گاه حاکمان جنایت‌کار بوده است. وی با تاکید بر اینکه هدف نهایی جمهوری اسلامی، نابودی کل جامعه بهایی است، تذکر داده این که رییس جمهور کنونی ایران پیاپی تاکید می‌کند که در ایران، شهروندان درجه‌بندی نشده و همگان از حقوق شهروندی یکسان برخوردارند، در شرایطی که جوان‌های بهایی را به دانشگاه راه نمی‌دهند، پرتناقض است.

بهایی‌ستیزی: یک آغازگاه عمده نظام تبعیض

دکتر محمدرضا نیکفر سومین نویسنده میهمان برجسته ایران وایر در این ویژه نامه بود. او با شرح یک روایت از زندگی شخصی اش در مواجهه با بهائیان، به شیوه های مختلف برخورد حکومت با این اقلیت پرداخته است. او تاکید می کند که مسأله بهائیان یک شاخص است، از منظر که  مشخص می‌کند شما نسبت به کشور و جهان و گذشته و آینده و نظمی که باید برقرار باشد، چه می‌اندیشید. کلی‌گویی درباره حقوق بشر و دموکراسی دیگر فضیلت نیست. حتی برخی حکو‌متیان هم گاهی در این‌باره حرف‌هایی می‌زنند که منتزع از زمینه و منظور سخن، اشکال خاصی ندارند. وی همچنین درباره نگرش چپ ایرانی به این مسئله هم توصیه هایی دارد: "چپ در ایران اینک متأسفانه در دوره فترت به سر می‌برد و شاید درست به همین دلیل، درک از ستم و تبعیض در فرهنگ سیاسی رایج ضعیف است. اما این‌بار نباید ما را گول بزنند با کلی‌گویی‌ها درباره حقوق بشر و اظهاراتی در‌باره بهاییان که این‌ها هم انسان‌اند و حقوقی دارند. دفاع از حقوق بشر در کشور ما که در آن نظام تبعیض برقرار است، یعنی دفاع فعال از هر کسی که بر او تبعیض روا می‌دارند، به خاطر جنسیت‌اش، زبان‌اش، مذهب و مرام‌‌اش."

ریشه فقهی محرومیت بهاییان از حقوق شهروندی

آیت‌الله محمد تقی فاضل میبدی، روحانی نواندیش ساکن قم هم در یادداشت کوتاهی با اشاره به برخی مدعیات فقهی درباره بهائیان، به طرح نظر خویش در این باره پرداخت: " از لحاظ رعایت حقوق شهروندی هم، همه‌ی شهروندان یک کشور، مسلمان، بهایی، زرتشتی و یا هر انسانی با هر عقیده‌ای  که تابع یک کشور است باید از حقوقی برابر با دیگر شهروندان برخوردار باشد. در فقه قدیم، میان ادیان مزربندی وجود داشت و تعبیر دارالاسلام و دارالکفر به کار گرفته می‌شد. یعنی در کشوری که دین اسلام حاکم بود فقط مسلمانان تابع آن کشور محسوب می‌شدند و از حقوق تابعیت برخوردار بودند ... مساتل تقسیمات و حقوق شهروندی عرفی است و عرف در زمان پیامبر یک جور تعریف می‌شده و در حال حاضر طور دیگری تعریف می‌شود. در زمان پیامبر، مرزها یک جور تقسیم بندی می‌شدند و الان تقسیم‌بندی ها تغییر کرده پس باید با توجه به عرف  در ظرف زمان حال به این مسائل توجه شود و عدالت دربرابر حقوق همه‌ی انسانها رعایت شود.

خودکامگان علیه آراستگی

عرفان ثابتی، پژوهش‌گر علوم اجتماعی در یاداشتی با اشاره به تجربه شخصی اش درباره برخورد ماموران حکومت جمهوری اسلامی با او، نوشته است: "مأموران وزارت اطلاعاتِ دولت اصلاحات با حمله به خانه‌های حدود ۵۰۰ بهایی در سراسر ایران، علاوه بر مصادرۀ بسیاری از کتاب‌ها و لوازم آموزشی مؤسسۀ علمی آزاد، حدود ۴۰ نفر از همکاران این مؤسسه، از جمله همین استاد عزیز را که همیشه آراسته به کراوات بود، بازداشت و زندانی کردند. بعد‌ها شنیدم که در زندان اوین به علت همین کراواتی که هنگام دستگیری بر گردن داشته، توهین مضاعفی در حق ایشان روا داشته بودند. شاید خود‌کامگان پیوندی میان آراستگی و آزادی می‌بینند و همین را برنمی‌تابند."

آلبوم فردا

شادی بیضایی، نویسنده کودک و نوجوان در یادداشتی کوتاه به یک تجربه جالب شخصی اشاره کرده است: این‌جا، این سر دنیا، توی لپ‌تاپم یک فایل پر از عکس دارم به اسمِ «آلبوم» که دلم می‌خواهد یک روز قصه‌ تک‌تکِ عکس‌‌هایش را برای پسرم تعریف کنم. یک روز که بزرگ‌تر شد. روزی که تصمیم گرفت راهِ خودش را برود. همان روزی که قرار است برایش ‌بگویم آزاد است به هر مسیری که فکر می‌کند درست است پا بگذارد و هر روشی که دوست دارد، پیش بگیرد. درست همان‌طور که خودم انتخاب کردم. بدون ترس. بدون اجبار ... آلبوم، البته عکس‌های غم‌انگیز زیاد دارد. عکس داییِ پدرش، وقتی هنوز به جرم بهایی بودن تیرباران نشده و کنارِ همسرش به دوربین می‌خندد. عکس قبرستانی که پدر‌بزرگم آن‌جاست و همه‌ سنگ‌هایش روزی شکست. عکسی از دایی، وقتی هنوز مغازه‌اش مصادره نشده بود و زانوها‌یش زیرِ بار دوندگی‌های بی سرانجام دادخواهی درد نگرفته بود. عکس عمو، روزی که بار سفر بست و رفت آن سر دنیا، تا همه چیز را از صفر شروع کند و دوباره از اول پزشکی بخواند. ... کاش قرار بگذاریم روزی همگی آلبوم‌هایمان را به بچه‌هایمان نشان بدهیم و از آن‌ها -که شک ندارم هر کدام راهِ خودشان را می‌روند- بخواهیم تا می‌توانند کنارِ هم بنشینند. چسبیده به هم. شانه به شانه؛ و با خنده‌هایشان به دوربین و با دست‌هایشان که روی شانه‌های هم گذاشته‌اند؛ و با نگاه‌های «بی‌خیال بابا! این چی‌ می‌گه؟» شان، آلبومِ فردا را بسازند و فاتحه‌ تمامِ عکس‌های غم‌انگیزِ دنیا را بخوانند."

بهایی چیست؟

محمود صباحی، جامعه‌شناس و پژوهشگر دانشگاه لایپزیک در مقاله ای در این ویژه نامه به تلاش برای پاسخ به این پرسش پرداخته که بهایی چیست؟ به نوشته این پژوهشگر، "بهایی اگر چه امروزه یک بارِ دیگر، به «کیست» بدل شده و سرکوب می‌شود اما در واقع، آن‌چه که سرکوب می‌شود «چیست»یِ بهایی در جامعۀ ایرانی است چرا که مقولۀ بهایی بیش از آن که به کسی یا کسانی مربوط باشد، به گرایش و به نحوه‌ای از بودن در جامعۀ ایرانی منوط می‌شود."

از شرمساری‌ای که من دارم

مسعود لواسانی، روزنامه‌نگار ساکن ترکیه نیز در یادداشتی به خاطرات شخصی از مواجهه با جامعه بهائیان اشاره کرده است. او نوشته است: "برخی می‌گویند از دید جمهوری اسلامی بهاییان شهروند درجه دوم هستند اما چیزی که من دیدم این بود که جمهوری اسلامی اساساً برای بهاییان حق حیات قائل نیست، جان و مال بهاییان را برای دیگر شهروندان مباح کرده و یک بهایی، مالک دارایی و حتی سرنوشت خود نیست. من نگاه نمی‌کنم به این که مسوولان جمهوری اسلامی چه ادعایی می‌کنند. چیزی که با چشمان خودم دیدم بی‌شرمانه‌ترین رفتار یک انسان با هم‌نوع خود در قرن بیست و یکم است."

برای دانلود این ویژه نامه به صورت PDF کلیک کنید

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

بلاگ

از دلواپسی درباره ازدیاد فرزندان تا لطفیِ معتقد به انقلاب

۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
در بلاگستان
خواندن در ۷ دقیقه
از دلواپسی درباره ازدیاد فرزندان تا لطفیِ معتقد به انقلاب