close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

​آزاده خواجه‌نصیری: موضوع، قرائتی متفاوت از اندام زن است

۲۳ شهریور ۱۳۹۷
ادبیات و شما
خواندن در ۷ دقیقه
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری
نقاش: آزاده خواجه‌نصیری

بخش اول

محمد تنگستانی

حضور و جایگاه اجتماعی زنان در چهار دهه گذشته منوط به خواست و اراده سیاست‌‌مداران فرهنگی و سیاسی بوده است. این در حالی است که تعالیم دینی، مبانی مذهبی و سیستم آموزشی حکومتی، حضور زنان را به عنوان «مادر»، پررنگ‌تر از یک شهروندِ برابر با مرد قلمداد کرده است.

زنان در دهه‌های گذشته تلاش کرده‌اند بتوانند حقوق برابری در اجتماع داشته باشند.اما با وجود این که  دنیای امروز، دنیای رسانه و برابری اجتماعی است، زنان ایرانی هنوز از حداقل‌ حقوق شهروندی خود برخوردار نیستند. ممنوعیت حضور در استادیوم‌های ورزشی، حجاب اجباری و ممانعت از نوازندگی در کنسرت‌های موسیقی و خوانندگی از جمله مشکلاتی است که زنان با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، هم‏چنان با آن درگیرند.
افزون بر این‏ ها، آن ها برای خروج از کشور و یا جدا شدن از همسر خود تصمیم گیرنده نیستند و هنوز حق طلاق با مرد است.
تا به این جا، موضوع حقوق شهروندی و برابری در اجتماع بود که مراجع تقلید و مقامات در ایران این نابرابری را با شعار «تکریم حقوق زن در اسلام» توجیه می‌کنند.  در حالی که عده زیادی از زنان به تکریم اسلامی حقوق خود باور ندارند و به دنبال برابری در جامعه مدرن هستند؛ همان حق شهروندی آن ها که بنا بر منافع سیاسی و مذهبی حاکمیت، به رسمیت شناخته نمی‌شود. 

اما موضوعی که در این گفت‌وگو‌ با « آزاده خواجه نصیری» به آن پرداخته‌ایم، سانسور اندام زن در هنر نقاشی است. اگر نمایش و عرضه بعد از خلق یک اثر هنری را دغدغه مهم یک هنرمند بدانیم، در چهار دهه گذشته اندام و حضور زن در نقاشی‌های به نمایش گذاشته شده در ایران سانسور شده اند. 
در ایران برای برپایی نمایشگاه نقاشی، مانند برگزاری کنسرت و یا چاپ کتاب، نیازی به اخذ مجوز پیش از عرضه نیست اما گالری‌ها اجازه به نمایش گذاشتن همه آثار ارایه شده هنرمندان را ندارند و در صورت تخلف، پلمپ و یا مدیران آن ها به  دادگاه احضار می شوند. ولی همیشه سانسور هنر تنها از سوی حکومت نبوده و گاهی ریشه در تفکرات و تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران داشته است؛ برای نمونه، در تاریخ نقاشی ایرانی بعد از صفویه، حضور اندام زن در نگارگری که یکی از مهم‏ترین ژانرهای هنری در ایران به شمار می رود، بنا بر قرائت حکومت و یا تصورات و واقعیت‌های اجتماعی روز نبوده است. نگار‌گری به موازت و هم‌راستا با شعر و داستان ایرانی قرار می‌گیرد. در ادبیات کلاسیک ایران، شاعران بیش‏تر به صورت زن پرداخته‌اند و پستان، گردن، ران و مابقی اندام او را یا نادیده گرفته‌ و یا کم تر به آن اشاره کرده‌اند. در نتیجه، حضور زن و اندامش به عنوان یک ابژه از قرن‌های گذشته تا کنون در جامعه سنتی ایران کم‌رنگ‌ و کم‌رنگ‌تر شده است.
نگارگری ایرانی و محوریت غالب صورت زن در گذشت زمان، ناخودآگاه جامعه امروز را آن قدر تحت تاثیر گذاشته است که اغلب زنان ایرانی زیبایی را فقط در صورت خود دنبال می‌کنند. چنان که بسیاری معتقدند یکی از دلایل آمار بالای جراحی صورت در ایران، همین نکته فرهنگی است.  

اما در چهار دهه گذشته بدون تردید هنرمندانی بوده‌اند که اندام زن را به عنوان یک انسان، با رعایت تفاوت‌های فیزیکی به تصویر کشیده‌اند ولی هیچ‌کدام از این آثار در گالری‌ها و نمایشگاه‌های رسمی در ایران عرضه نشده‌اند. اگر قرائت هنر را عرضه آن در جامعه مادر تصور کنیم، اندام زن در 40 سال گذشته در ایران سانسور و زن با شمایل محلی و حجاب اجباری به تصویر کشیده شده و یا اصلا دیده نشده است.

در تاریخ هنر، نقاشی مانند مابقی هنرها، یکی از راه‌های شناخت فرهنگ اجتماعی محسوب می‌شود. فرهنگ غالب در ایران، فرهنگ اسلامی نیست و تعداد زیادی از زنان با حجاب و پوشش اسلامی مخالف هستند و صداوحضورشان به دلیل سال ها سرکوب حکومت، سانسور و یا کم تر شنیده شده است؛ اگر چه در این سال‌ها، مقاومت و تلاش های زیادی از سوی زنان جامعه و فعالان حقوق زنان انجام شده و این بخش سانسور شده توسط حکومت با انتشار تصاویر و نظرات خود در شبکه‌های اجتماعی، حضور و خواستش را بیان کرده است.

 
آزاده خواجه‌نصیری، نقاش 39 ساله زاده تهران، علاوه بر ایران، تا کنون در کشور اسپانیا نیز آثارش را به نمایش گذاشته است. «ایران‎وایر» از او می پرسد:

اندام زنان در تابلوها و نقاشیهایی که در گالریهای ایران به نمایش گذاشته میشوند، در دهههای گذشته یا حذف و یا بر اساس معیارهای اسلامی، خلق و عرضه شدهاند. حذف اندام و جنسیت زن چه لطمهای به هنر نقاشی معاصر ایران زده است؟ 

ـ طراحی آناتومی بدن انسان بدون در نظر گرفتن جنسیت، از پایه‌های هنر نقاشی است. اگر به نقاشی‌های دوران انسان غارنشین هم نگاه کنیم، بیش ترین فرم، فرم بدن انسان و حیوان است که معناهای متفاوتی دارند. شاید آن دیوارنگاره‌ها را نشود در چهارچوب هنر به معنای امروزی تعریف و تعبیر کرد چون هدف و مقصودشان، لذت از هنر و یا پرداختن به بدن و جنسیت نبوده است. اما پایه و اساس هنر نقاشی که در آن زمان نوعی رسم‌الخط به حساب می‌آمده، آناتومی بوده است؛ مثلا اگر هدف‎شان نحوه شکار بوده، با خط‌هایی که انسان امروزی به آن نقاشی می‌گوید، آن مفهوم را به یک‏دیگر و آیندگان منتقل کرده‌اند. نمی‌شود آناتومی را از هنر نقاشی و یا هنر نقاشی را از بدن انسان دور کرد. در دوره‌های مختلف تاریخ هنر، این شکل طراحی از بدن انسان به وضعیت‌های متفاوت و مختلفی تغییر ماهیت داده است. در ژانر‌های مختلف نقاشی،  گاهی بدن انسان از وضعیت نرمال آناتومی خارج می‌شود و به فرمی می‌رسد که حتما با آن چیزی که ما از بدن خود سراغ داریم، مطابقت ندارد. این دقیقا همان چیزی است که حکومت و تئوریسین‌های ایدئولوژیک اسلامی می‌خواهند. من از نوجوانی نقاشی کشیده‌ام. آن زمان جامعه ایران بسته‌تر از امروز بود اما به این خاطر که شناخت آناتومی و اندام انسان از پایه‌های هنر‌های تجسمی به حساب می‌آید، در هنرستان و بعد در دانشگاه مجبور بودند آن را آموزش بدهند. به این دلیل که حکومت اسلامی بود، ما با مدل‌های زنده کار نمی‌کردیم و قوانین آموزشی و سیاسی این اجازه را به موسسه‌ها و مراکز آموزشی نمی‌داد. اما مجبور به آموزش بودند. شاید موفق شده باشند اندام زن را از گالری‌ها و موزه‌ها جمع کنند اما هرگز موفق به حذف اندام زن نخواهند شد. مضحک است که بخواهند طوری رفتار کنند که من به عنوان یک زن، اندام خودم را فراموش کنم. قرائت آن ها از هنر و نقاشی با چیزی که باید باشد و در هنر معنی و تعریف می‌شود، متفاوت است. این تفاوت می‌تواند در تاریخ برای آیندگان نمونه‌ای از استبداد در هنر باشد اما به معنی حذف نیست. اتفاقا این‌ها با سانسور و عدم نمایش اندام زن، به نظر من بیش تر بدن و اندام زن را به نمایش گذاشته‌اند. اما این نمایش به همان شکلی است که قبل‌تر اشاره کردم. آن ها اشاره به فرمی دارند که با واقعیت فیزیکی متفاوت است. موضوع فقط قرائت متفاوت از اندام زن در هنر نقاشی است. آن زمان خوشحال بودم که موفق شده‌ام نسبت به آناتومی انسان، حیوان و طبیعت بی‌جان تسلط پیدا کنم. کمی بزرگ‌تر که شدم، تا امروز که علاوه بر بزرگ شدن، تجربه‌ای در هنر اروپا به دست آورده‌ام، متوجه شده‌ام چه قدر من و هم‏کلاسی‌هایم را فقیرانه آموزش داده‌اند. الان که به آن زمان و جامعه ایران فکر می‌کنم، از خودم می‌پرسم چه طور ما توانسته‌ایم آناتومی را از کتاب و عکس و یا مدلی که مانتو و مقنعه به تن دارد، یاد بگیریم. دیدن گردن و شانه در مدرسه برای ما دخترها محال بود. حالا آقایان باز راحت‌تر بودند و می‌توانستند گردن و ران یک مرد را ببینند.
 در مدرسه مدلی که برای ما می‌گذاشتند، یکی از هم‎کلاسی‌هایمان بود با مانتو و مقعنه. بعد ما باید حرکت گردن و شانه را طراحی می‌کردیم. خب مضحک است. البته در دهه 70 که وارد دانشگاه شدم، فضا کمی بازتر شد اما باز هرگز مانند یک دانشجویی که در یک کشور آزاد تحصیل کرده باشد، نبودیم و ندیدن و لمس نکردن‌هایمان را می‌کشیدیم. 

گاهی به طنز به دوستانم می‌گویم این‌ها شنیده بودند که نقاشی، هنری تجسمی است. برای همین می‌خواستند ما آناتومی را تجسم کنیم و بکشیم. منظورم این است که معنی آن ها از هنر تجسمی با واقعیت هنرهای تجسمی متفاوت بوده و هست.

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

ویدیو

اختصاصی ایران‌وایر: تصرف۴۰ هکتار زمین شهرداری تهران توسط سپاه

۲۳ شهریور ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
اختصاصی ایران‌وایر: تصرف۴۰ هکتار زمین شهرداری تهران توسط سپاه