close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

شاعر کرجی: استعداد دارم اما امیدی به شکوفایی در این خاک ندارم

۲۹ شهریور ۱۳۹۷
ایران فقط تهران نیست
خواندن در ۶ دقیقه
شاعر کرجی: استعداد دارم اما امیدی به شکوفایی در این خاک ندارم

محمد تنگستانی

بخش اول

پروژه جدید «ایران‌وایر»، «ایران فقط تهران نیست» نام دارد. در این پروژه قصد داریم با کمک شما، هنرمندان و هنرآموزانِ شهرستان‌ها و روستاهای سراسر کشور را معرفی و با آن ها گفت‌وگو کنیم. اولویت هم هنرمندانی هستند که یا در رسانه‌های غیرمستقل ایران سانسور شده‌اند و یا به دلیل «شهرستانی» بودن، به آن ها اهمیت داده نشده است. انتخاب این هنرمندان، بدون گزینش و یا جهت‌گیری سیاسی بوده است.
در بخش اول این پروژه، هنرمندان استان‌های خوزستان، اصفهان و خراسان معرفی می‌شوند. برای مشارکت در این پروژه و یا معرفی هنرمندانی که در شهرستان‌ و یا روستای شما زندگی و فعالیت می‌کنند، می‌توانید با [email protected] با ما در تماس باشید.

«علی آزرده» در معرفی خود می‌گوید:

 متولد ۱۳۷۶ در کرج هستم و در حال حاضر دانشجوی رشته عکاسی در مقطع کاردانی. در خانواده‌ای علاقه‌مند به ادبیات زیسته ام و کار نوشتن را از چهارم ابتدایی شروع کردم. داستان‌های کودکانه و شعر‌هایی ضعیف می‌نوشتم. البته این علاقه من به نوشتن در کودکی، لطف پدرم بوده است که همیشه برایم کتاب می‌خرید و من می‌خواندم. یادم هست آن وقت ها کتاب‌های پدر را می‌گرفتم و می‌خواندم که بیش تر داستان‌های «ژول ورن» بودند. بعد‌ها علاقه‌مند به فردوسی و شاهنامه شدم تا روزی یک کتاب قطور که روی جلدش پیرمردی نشسته بود را دیدم و از آن جا با «احمد شاملو» و دنیای شعر معاصر آشنا شدم و به طور جدی به نوشتن شعر روی آوردم. آشنایی با «هوشنگ چالنگی»، از شاعران «موج نو»، مهم‌ترین اتفاق در شعر و زندگی من بوده است. با او افق‌های تازه‌ای پیدا کردم و ادبیات برایم معنای دیگری یافت.
سال ۱۳۹۲ هم بنابر اتفاقی، شروع به عکاسی کردم و ثبت دنیا با دوربین برایم تازگی پیدا کرد. اما در هنر، مخصوصا ادبیات، مشکلات بسیاری وجود دارد؛ مثلا ناشران برای پول، دفتر شعرهایی چاپ می‌کنند که ارزش نگاه کردن هم ندارند؛ نوشته‌هایی بچه‌گانه و انشاگونه. در این وضعیت آشفته اگر شعر خوبی هم چاپ شود، دیده نمی‌شود چون مخاطبی وجود ندارد. ما باید به دنبال آسیب‌شناسی در شعر باشیم نه چاپ کتاب‌های متعدد. مافیای شعر در ایران موج می‌زند. شاعران شناخته‌ شده‌ای هستند که انتشارات دارند و انتشاراتشان به واسطه خودشان، به مخاطب شناخته شده است. آن ها هم چند شاعر را زیر نظر دارند و با آن ها کار می کنند. فقط این شاعران هستند که به راحتی کتاب چاپ می‌کنند، برنده جوایز شعر می‌شوند، در روزنامه‌ها مطالب‏شان منتشر می‌شود و در تمامی محافل هم حضور دارند. چرا؟ چون که فلان شاعر حمایت‌شان می‌کند و آن شاعر، مافیایی پشت سر خود دارد. در حالی که شعرهایشان به نظر من و خیلی‌های دیگر بسیار سطحی هستند. در این وضعیت هم بعضی از آقایان به اصطلاح ادیب، برای نشان دادن اسم خودشان، کتاب سازی‌هایی می‌کنند. در جلسات شعر کرج اغلب افرادی هستند که به تفکرات دولتی وابستگی دارند و بودجه‌هایی هنگفت برای جلسات می‌گیرند؛ جلساتی که حتی یک شعر در آن خوانده نمی‌شود و فقط هندوانه زیر بغل یک‏دیگر می‌گذارند. ادبیات مستقل ایران را کسانی در دست ‌دارند که هر سال پیاده تا کربلا می‌روند و وقتی که باز می گردند، مجدد در محافل خصوصی و ادبی به یک مارکسیست لنینیسم تبدیل می‌شوند. 
وضعیت اقتصادی اغلب شاعران متاسفانه در ایران همیشه بد بوده است. هستند شاعران نام‏داری که برای چندصد هزار تومان پول، در جلسات حکومتی شرکت می‌کنند و برای کتاب های شاعران جوان مقدمه می‌نویسند و پول می‌گیرند و بعد خود را آوانگارد‌های شعر معاصر می‌نامند. در کرج به نظر من فقط یک شاعر و متعهد به هنر وجود داشت و آن «محمدرضا حاج رستم بیگلو» بود که او را هم فراری دادند.
در عکاسی هم برای برگزاری یک گالری یا باید پول داشته باشید که امثال من ندارند، یا عکس‌هایی باشد که به نظر آقایان تحریک کننده نباشند و یا باید از مراسم‌های مذهبی عکس داشته باشی که اجازه برگزاری گالری بدهند. نه تنها در ادبیات و عکاسی و نه تنها در هنر که برای هرکاری یا باید پول داشته باشی که بشوی یکی مثل آن آقایان پیش‏رو یا در جمع و باند‌های مافیایی ادبیات باشی تا بتوانی شناخته شوی. البته به شخصه گمان می‌کنم اگر کار هنری خوب باشد، بالاخره روزی خودش را نشان می‌دهد؛ حتی شاید پس از مرگ هنرمند یا هم چون «خیام»، صد‌ها سال بعد. «بایزید» می‌گوید: «هر که از برای مباهات علمی خواند و بدان رتبت و زینت خود طلب کند تا مخلوقی او را بپذیرد، هر روز دورتر و دورتر باشد و مهجور‌تر گردد.»
جدا از همه روزمرگی‌ها، در معرفی خودم فقط می‌توانم بگویم که استعداد دارم اما هیچ امیدی به شکوفایی در این خاک ندارم.

از علی می پرسیم در انقلاب سال ۱۳۵۷ هنرمندان نقشی کلیدی داشتند و شاعران، پیامبران احزاب سیاسی به شمار می رفتند. آیا هنر و هنرمندان استان شما در اعتراضات مردمی، مثل تجمع های دی ماه ۱۳۹۶ حضور دارند و کنار مردم هستند؟

-تا جایی که من اطلاع دارم، در آن سال‌ها کسی کتاب نمی‌خواند که شاعران بشوند پیامبران احزاب سیاسی. آخر شاعر را به سیاست چه کار؟ حتی شاملو هم در تبعید بود و این انقلاب را قبول نداشت که بشود به قول شما پیامبر. یا مثلا "نصرت رحمانی" کجا بود؟ من نمی‌دانم چرا شاعر باید به سیاست کار داشته باشد؟ یک شاعر برای مردم خویش شعر می‌نویسد‌ و مشکلات یک جامعه را در شعرش می آورد. حالا کسانی برای سوء استفاده خود، به این اشعار، سیاسی می‌گویند. شما به این تکه از شعر شاملو دقت کنید، ببینید کجای آن سیاسی است‌:

اکنون مرا به قربانگاه می‌برند

گوش کنید ای شمایان، در منظری که به تماشا نشسته‌اید

و در شماره، حماقت‌هایتان از گناهان نکرده من افزون‌تر است !

با شما هرگز مرا پیوندی نبوده است

 

خود شاعر می‌گوید که هیچ پیوندی با سیاسیون ندارد. اگر بخواهید، بازهم مثال‌های متعدد دیگری از شاعران دیگر می‌زنم. هیچ شاعری به ساسیت نمی‌چسبد و تنها کار شاعر، داشتن تعهد اجتماعی و انسانی است و شاعران نه تنها پیامبر نیستند، حتی با سیاست هم کاری ندارند. شاعر یا از زیبایی‌ها می‌گوید، یا از دردهای جامعه و یا دردهای تاریخی زمین؛ مثل آن شعر شاملو که می‌گوید:
تاریخ ما بی‌قراری بود
 نه باوری
نه وطنی
نه، جخ امروز از مادر نزادم

اعتراضات دی ماه سال گذاشته یا در همین تابستان به نظر من کاری پوچ بود. چرا که مردم ما هنوز در تضادهای فرهنگی هستند و هنوز نمی‌توانند افکار سنتی را از مغزهایشان بیرون بریزند. بعد می‌خواهند یک نظام سنت‌زده را به خاک درکشند؟ ما هنوز در کوچک‌ترین رفتارهای اجتماعی‌ خود مشکل داریم و هنوز مردها به زنان به عنوان یک کالا نگاه می‌کنند و زن‌ها هم در انتظار مردی با «اسب سفید» هستند. ما هنوز در جامعه آموزش جنسی و سلامت روانی نداریم و هنوز نمی‌توانیم به حقوق کسانی که گرایشات مختلف جنسی دارند،احترام بگذاریم. بعد چه گونه می‌خواهیم یک نظام سیاسی‌ را عوض کنیم؟ گیرم که این نظام عوض شد، بعدش چه» بازهم یک شاه یا امامه به سر می‌خواهیم جایگزین کنیم؟ به نظر من، مشکلات این جامعه باید از ریشه عوض شوند؛ باید از خودمان شروع کنیم.
هنرمند هم باید با هنر خود اعتراضش را نشان بدهد. اگر هنرمندی می‌خواهد برود در خیابان‌ها اعتراض کند و عربده بکشد، دیگر در بین هنرمند‌ها جایی ندارد.، کسی که عربده می‌کشد، هنرمند نیست، یک جنگ‎جو است. در نتیجه، به نظر منِ جوان، با این اعتراض‌ها کار به جایی نمی‌رسد. باید فرهنگ‌سازی درست را از خانواده‌ها شروع کنیم .

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

عکس

اعتصاب غذای فرهاد میثمی

۲۹ شهریور ۱۳۹۷
مانا نیستانی
اعتصاب غذای فرهاد میثمی