close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

«دال» هنر مطبوعات ایران با یک بغل بوسه به سوی خانه ابدی بدرقه شد

۲۰ آذر ۱۳۹۷
ایران وایر
خواندن در ۷ دقیقه
دالوند از شاگردان «مرتضی ممیز»، «صادق بریرانی» و «هانیبال الخاص» و فارغ‌التحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.
دالوند از شاگردان «مرتضی ممیز»، «صادق بریرانی» و «هانیبال الخاص» و فارغ‌التحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.

پیکر «احمدرضا دالوند»، گرافیست مطبوعاتی سرشناس کشور که کار حرفه ای خود را با امضای «د» از مجله آدینه شروع کرد، صبح امروز سه شنبه با حضور اهالی مطبوعات، هنرمندان و مسوولان و فعالان فرهنگی-هنری از مقابل «خانه هنرمندان ایران» به سوی خانه ابدی در قطعه هنرمندان «بهشت زهرا» بدرقه شد.

«سیروس علی نژاد»، همکار دالوند در مجله آدینه با نقل چند خاطره از روزهای شروع به کار این طراح، تصویرگر و منتقد توانای هنری گفت: «طرح های مجله آدینه با امضای "دال" دارای شناسنامه بود و همه چیز خود را فدای اعتقاد و تکلیف روزنامه‌نگاری کرد.»

او گفت: «آن سال‌ها هنوز روزگار خوش بود. هنوز با فروختن مجله با قیمت ۲۵ یا حداکثر ۵۰ تومان می‌توانستیم زندگی کنیم و به بچه‌های تحریریه حقوق دهیم. همه ما در آدینه گردهم آمده بودیم. دالوند هم اهل ذوق بود و هم قلم و هنری خاص داشت. با عشق کار می‌کرد. دالوند از کجا آمد، نمی‌دانم اما آمد. جوان تپل خوش صورتی بود که ذوق بسیار زیادی برای تصویرگری و نوشتن داشت. او فقط تصویرسازی نمی‌کرد بلکه گاهی که پول نداشتیم، طرح جلد هم می‌زد. اگر به او پول هم نمی‌دادیم، حرفی نمی‌زد چراکه نجابت داشت.»

علی نژاد در مورد زندگی سختی که دالوند داشت، گفت: «در سطوح مختلف هنری کارآمد بود و از معدود کسانی بود که سواد بصری داشت. اما روزگار با او سازگار نبود. اگر خداوند مطبوعاتیان را برای رنج کشیدن آفریده باشد، فکر نکنم که از دالوند رنج کشیده‌تر هم داشته باشیم. زندگی او پرتلاطم بود و در زندگی خود روز خوش ندید اما آدمیتش سقوط نکرد.»

علی‌نژاد با اشاره به این که دالوند دوست داشت آثارش را جمع و در قالب کتابی منتشر کند، گفت: «روزگار با او همراه نبود و فکر نکنم هیچ‌گاه موفق شده باشد که تمام آثارش را گردآوری کند. شش ماه پیش به من زنگ زد و گفت آه در بساط ندارد و از پرداخت اجاره‌خانه‌اش نیز وامانده است. به او گفتم صبر داشته باشد. خاطره او، خاطره بسیاری از نویسندگانی که در آن زمان کارشان چاپ نمی‌شد را تداعی می‌کند. زندگی دالوند تلخ بود و با تلخی پایان یافت؛ مانند تمام مطبوعاتی‌هایی که اندوخته‌شان با اندیشه‌شان هم خوانی ندارد.»

او تعریف کرد: «دالوند در پایین تمام تصاویری که برای مجله می‌کشید، امضا می‌گذاشت و من همیشه تمام امضاهای او را با لاک پاک می‌کردم چراکه تعداد زیادی از کارهای او در آدینه منتشر می‌شدند و نام او نیز به عنوان تصویرگر در تحریریه منتشر می‌شد و نیازی نبود همه آثار او امضا داشته باشند. چند روز پیش که او را در بیمارستان دیدم، با بیان این خاطرات می‌خندید و به من نگاه می‌کرد.»

«فریدون صدیقی»، از اساتید پیش کسوت روزنامه نگاری نیز در این مراسم گفت: «دالوند مانند تمام هنرمندانی که هنر در وجودشان هست، غیرمنتظره و غیرقابل پیش‌بینی بود. به غیر از آن که تصویرسازی می‌کرد، می‌نوشت. او در تصاویرش آثاری معنابخش به جهان خلق می‌کرد و سعی داشت این کار را ادامه دهد. تصاویر او در ارتباط با جهان بودند. نگاه دل‌نشین و گفت‌وگوی امیدوارکننده داشت و همواره امیدوار بود بتواند به دنیای مطبوعات بازگردد و آن چه را که فرصت نکرده بود بنویسد، در دست‌نوشته‌هایش تکمیل کند.»

صدیقی خاطرنشان کرد: «دالوند پیر نبود، فقط ۶۰ سال داشت و حرف‌‌های بسیاری برای گفتن داشت. او هنوز نمرده است چراکه ما هستیم و دانش‌آموخته‌هایش نیز هستند.»

او در ادامه خطاب به پیکر دالوند گفت: «یک بغل بوسه به تمام این جمعیت بدهکار هستی. به همه و خودم تسلیت می‌گویم.»

«فرزاد ادیبی»، پیش کسوت عرصه گرافیک نیز به نمایندگی از «انجمن صنفی طراحان گرافیست» در این مراسم، ضمن عرض تسلیت به جامعه هنری ایران گفت: «دالوند نیازی به تعریف در بزرگی ندارد زیرا در حیطه تصویر مطبوعاتی چنان پیش رو و تاثیرگذار بود که کارهای وی یادآور گرافیست های بزرگ جهان است. در حیطه تصویرسازی بسیار تاثیرگذار بود. هر وقت کارهای او را می‌بینم، یاد آثار بزرگان تصویرگری مطبوعات دنیا می‌افتم. دالوند تاثیرات بسیاری در حیطه گرافیک و جریان‌سازی آن در عرصه روزنامه‌ها و مجلات ایفا کرد. او حتی در زمینه نوشتن نقد در حوزه گرافیک هنر و نقاشی هم جریان‌ساز بود.»

ادیبی سخنان خود را با چند بیت شعر تمام کرد:«سخت تنها، مغبون، دور نه/ هر کلامی توان فتح تو را نداشت هم چون دماوند، دالوند!»

«حبیب الله صادقی»، نقاش و منتقد هنری نیز در این مراسم بزرگ ترین ویژگی احمد دالوند را فتوت و جامعه نگری وی خواند و گفت: «احمد را نمی‌توان محدود به مجله آدینه دانست بلکه وی متعلق به همه روزها، سال ها و مردم است و سیمرغ وجود احمد را نباید در قفس آدینه محبوس کرد.»

او دالوند را هنرمندی معرفی کرد که با حساسیت بی بدیل می نگاشت و می خواند و به دنبال شناسایی و معرفی جامعه هنری بود:«باید پدیدار شناسانه، آثار وی را یک بار دیگر خوانش کرد. ساری و جاری بودن جزو ویژگی های معرفتی وی بود و با دقت جهان تجسمی را رصد می کرد. تولیدات ماندگار وی گواه بر شناخت عمیق وی از هنر است.»

«محمد آقازاده» دیگر سخن ران این مراسم بود که از همراهی در آخرین روزهای زندگی دالوند گفت: «ما بسیار نیرومندیم و حق نداریم مرثیه بخوانیم. طی یک ماه گذشته به هر کسی که زنگ می‌‌زدم، کمک‌مان کرد. اگر دالوند تنها مانده بود، برای آن است که ما مطبوعاتی‌ها قدرت خود را نمی‌دانیم و نمی‌دانیم که اگر همت کنیم، چه قدرت‌هایی خواهیم داشت.»

او افزود: «مهم‌ترین و بزرگ ترین اثر هنری دالوند، بیماری و مرگ او بود. چراکه ما با هم بودن را بلد نیستیم و تنها می‌مانیم. در مراسمی که حضور داریم، افراد زیادی را می‌بینم که آدم‌های تنهایی هستند. ما مراقب هم نیستیم. به خاطر دالوند بیاییم که از هم مراقبت کنیم.»

این مراسم با صحبت‌های «کریم نصر» ادامه یافت که گفت: «دالوند از معدود کسانی بود که هم ادبیات را خوب می‌شناخت و هم تصویر را. برای آن که بتواند بیان خوب داشته باشد، واژگان را می‌کاوید و به دری درخشان تبدیل می‌کرد.»

او ادامه داد: «روز بعد از جراحی ساق پایش به عیادتش رفتم. چند دقیقه با دوستی تلفنی صحبت می‌کرد و چند شماره تلفن و نشانی را به خاطر آورد. تلفن را که قطع کرد، به او گفتم ذهن تو هنوز هم چون الماس درخشان است. گفت این "هنوز" که می‌گویی، مرا می‌ترساند. مگر اتفاقی افتاده است.»

نصر با اشاره به یکی از یادداشت‌های دالوند، گفت: در یادداشت‌هایش نوشته بود: «یکی از کارگردان‌های معروف ایتالیایی معتقد بود موج فرهنگ از طریق سینمای ایران به جهان راه یافت. این اتفاق از طریق نقاشی هم می‌توانست بیفتد. اگر این همه عوضی گالری‌دار نمی‌شدند، این ها بیش تر از گوگل‌سرچ تاثیر می‌گیرند تا از هنر واقعی.»

«آبی دالوند»، دختر احمدرضا دالوند در پایان مراسم با حضور در پشت تریبون گفت: «پدر از سال های دور بیماری قلبی داشت. تنها بودیم، اشکال نداشت. همه چیز شکل گرفت ولی بعد از دیابت وارد سراشیبی شدیم که باید به دنبال علت های آن گشت.»

او گفت: «تا زمان دبستان نمی‌دانستم نام کوچک پدرم چیست و فکر می‌کردم "دال" است. از پدر من آثار زیادی مانده است که سبب شده امروز من تنها نباشم.»

آبی دالوند اضافه کرد:«وقتی به مراسم تشییع پدرم وارد شدم، با دیدن چهره تک‌تک حاضران متوجه شدم که به اندازه تمام عمرم از همه شما خاطره دارم.»

او گفت:«همه شما از یک نسل هستید و باید درمان‌تان را جدی بگیرید چراکه یک سهل‌انگاری کوچک می‌تواند آسیب‌رسان باشد. می‌دانم که او اکنون این جا است و با شیطنت این جا ایستاده است و می‌گوید این ها این جا چه کار می‌کنند؟»

احمدرضا دالوند چندی پیش به دلیل عفونت از ناحیه پا بر اثر بیماری دیابت در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او ساعت دو بامداد دوشنبه نوزدهم آذرماه در سن ۶۰ سالگی دار فانی را وداع گفت. همکاران مطبوعاتی وی ۲۵ آبان سال جاری در بیمارستان تولدی برای این هنرمند گرفتند.
براساس این گزارش، با وجود آن که خوشحال بود پس از عمل جراحی و بریده شدن پایش، از بیمارستان مرخص و به خانه بازمی گردد، روز پس از بازگشت به منزل، درگذشت. دوستانش برای آ‌ن که بتوانند خانه جدیدی برای او بگیرند، پول‌هایشان را جمع کرده بودند اما اجل امان نداد.

دالوند منتقد هنری، نویسنده، پژوهش گر، تصویرگر، طراح گرافیک، مدیر هنری و مدیر پروژه بسیاری از روزنامه‌‌ها و ماه نامه‌‌ها بود. او در سال ۱۹۹۲، طراح برگزیده کتاب سال گرافیک اروپا و سپس سمپوزیوم بین ‌المللی طراحی در ژاپن شد.

دالوند از شاگردان «مرتضی ممیز»، «صادق بریرانی» و «هانیبال الخاص» و فارغ‌التحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.

او نویسنده چندجلد کتاب برای انتشارات دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها، نشر شهر و دانشگاه تهران، نویسنده صدها مقاله و نقد بود وصدها اثر تصویرسازی در مطبوعات مستقل و معتبر چاپ کرده بود.

به گزارش ایلنا، پیکر احمدرضا دالوند در قطعه هنرمندان بهشت زهرابه خاک سپرده شد و مراسم یادبود او روز پنج شنبه در مسجد «پیام»، ساعت برگزار خواهد شد. مراسم بزرگداشت او نیز روز شنبه در موسسه «بهاران» برگزار می‌شود.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

واکنش یک مرجع تقلید به کلاه‌گیس بازیگران زن تئاتر بینوایان

۲۰ آذر ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
واکنش یک مرجع تقلید به کلاه‌گیس بازیگران زن تئاتر بینوایان