close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
خبرنگاری جرم نیست

نیلوفر بیضایی: جمهوری اسلامی در اسلامیزه کردن جامعه و هنر شکست خورد

۷ اسفند ۱۳۹۷
ادبیات و شما
خواندن در ۸ دقیقه
نیلوفر بیضایی، ۲۵ سال پیش گروهی نمایشی به نام «دریچه» را در آلمان تاسیس کرد و در حال حاضر نمایش‌نامه «گم‌شدگان» را به روی صحنه دارد. عکس از وحید منجزی
نیلوفر بیضایی، ۲۵ سال پیش گروهی نمایشی به نام «دریچه» را در آلمان تاسیس کرد و در حال حاضر نمایش‌نامه «گم‌شدگان» را به روی صحنه دارد. عکس از وحید منجزی

محمد تنگستانی

تئاتر به زبان فارسی چه در ایران و چه خارج از مرزهای کشور در دهه‌های گذشته با مشکلات متعددی دست به گریبان بوده است. در ایران، هنرمندان این حوزه با سانسور، نبود سالن‌های استاندارد برای اجرا و عدم فرهنگ‌سازی از سوی نهادهای فرهنگی و حکومتی روبه‎رو هستند و در خارج از کشور، نبود سازمان‌ها و نهادهای غیرانتفاعی که بتوانند از حقوق مالی و معنوی هنرمندان این حوزه حمایت و دفاع کنند، آن‌ها را با مشکل روبه‎رو کرده است.

در سال‌های گذشته، به‌غیر از نمایش‌هایی که «بهرام بیضایی» با حمایت «دانشگاه استنفورد» به روی صحنه برده است، اغلب تنها برای دل‎خوشی خود تئاتری‌ها، با توجه به امکانات کم، با کیفیتی پایین ساخته و اجرا شده‌اند.

در سال‌های اخیر، «جشنواره تئاتر کلن»، «جشنواره تئاتر ایرانی لندن»، «جشنواره تئاتر ایرانی هایدلبرگ» و از این قبیل با هزینه‌ای کم، تعدادی از گروه‌های نمایشی را از سراسر اروپا برای چند روز دور هم جمع کرده‌اند؛ اتفاقی که باید چند دهه پیش می‌افتاد تا گروه‌های نمایشی ایرانیان خارج از کشور بلاتکلیف و سردرگم نباشند و تنها برای سرگرمی خودِ اعضای گروه فعالیت نکنند.
تئاتر مقوله‌ای جدی و هنری تاثیرگذار است اما هنوز هنرمندان تبعیدی و مستقل خارج از کشور به دلیل همه مشکلات موجود نتوانسته‌اند از این مقوله در راستای ارتقا و انتقال فرهنگ ایرانی بهره چندانی ببرند.

تا زمانی که سازمان، نهاد و یا انجمنی تشکیل و تاسیس نشود که از لحاظ مالی و امکانات، گروه‌های نمایشی مستقل خارج از کشور را حمایت کند، بعید است گروه و یا فردی بتواند کاری تاثیرگذار و یا با اهمیت در این حوزه، در آن سوی مرزها عرضه کند. اما در این خلاء، جمهوری اسلامی ایران به واسطه گروه‌هایی که در ایران با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کنند و برای اجرای نمایش به کشورهای اروپایی و امریکایی سفر می‌کنند، در حال ترویج تفکرات ایدئولوژیک خود است.

«ایران‌وایر» با تعدادی از هنرمندان تئاتر خارج از کشور در این مورد گفت‌وگو کرده است.  «نیلوفر بیضایی»، فارغ‌التحصیل رشته‌های ادبیات آلمانی، تئاتر، سینما و تعلیم و تربیت در مقطع فوق لیسانس از «دانشگاه گوته» فرانکفورت یکی از آن‎ها است. او ۲۵ سال پیش گروهی نمایشی به نام «دریچه» را در آلمان تاسیس کرد و در حال حاضر نمایش‌نامه «گم‌شدگان» را به روی صحنه دارد. نیلوفر بیضایی در دو دهه گذشته یکی از فعالین جدی هنرهای نمایشی در اروپا بوده است.

هنرهای نمایشی در چهار دهه‌گذشته مانند مابقی هنرها در ایران، با سانسور رو در رو بوده است. سانسور چه لطمه‌اى به هنرهاى نمایشى زده است؟

  • بیش از چند دهه می‌شود که ایران نیستم اما کارهای نمایشی ایران را دقیق دنبال می‌کنم. به باور من، یکی از بدترین ضایعاتی که سانسور در هر فرهنگ و ملتی به بار می‌آورد، به ویژه در هنرهای نمایشی که هنری زنده و رودر رو با مخاطب است، مقوله خودسانسوری است. به این معنی که پیش از آن که سانسور در ابعاد «قانونی» خود وارد عمل شود، فرد یا هنرمند خود قیچی به دست می‌گیرد و اثر خود را سانسور می‌کند. این که فرد از زمانی که شروع به نوشتن می‌کند، به این فکر کند که تا کجا مجاز به گفتن است و چه چیزهایی را نمی‌تواند بگوید، اولین و اساسی‌ترین لطمه به روح و صداقت یک اثر است. خودسانسوری هم کار سانسورچی را راحت می‌کند و هم لطمه‌ای جبران نشدنی به هنرهای نمایشی و اصولا به هنر می‌زند. مهم‎ترین لطمه سانسور به هنرهای نمایشی این است که بال و پر هنرمند را می‌بندد و هنرمند نمی‌تواند تصویر درستی از فکر و دغدغه خود به مخاطب عرضه کند. بازتابی که هنرمند قرار است از اجتماع خود به مخاطب عرضه کند، با وجود سانسور به صفر یا حداقل می‌رسد. هنرهای نمایشی چه لطمه‌ای بیش‎تر از این می‌توانند از سانسور دیده باشند؟ به باور من هیچ.

بخش مهمی از هنر در تئاتر، زبان بدن است. در چهار دهه گذشته اندام زن به خواست جمهوری اسلامی و تفکرات مذهبی، حذف و سانسور شده است و بازیگران زن بیش‌تر با بیان به ایفای نقش پرداخته و از بازی با بدن و اندام خود محروم بوده‌اند. با سانسور بدن زن آیا توانسته‌اند تئاتر را اسلامی کنند؟

  • جمهوری اسلامی مصمم بود که نه تنها تئاتر بلکه سایر هنرها و کلا تمام جامعه را اسلامیزه کند اما شکست خورد. پدیده هنر در نقطه مقابلِ نگاهِ محدود ایدئولوژیک قرار دارد. وقتی قرار باشد نگاهی ایدئولوژیک، آن هم نگاه بسته و محدود مذهبی بر هنر اعمال شود، ذات هنر به مخالفت، مقاومت و مقابله می‌ایستد. آن‎ها تلاش می‌کنند تا حس گناه و عذاب وجدان را به هنرمند تزریق کنند اما هنر اتفاق و پدیده‌ای‌ است مقابل این بازی‌های روانی و سیاسی.هنرمندان تئاتر در دهه‌های گذشته در مقابل پدیده تفکرات ایدئولوژیک و اسلامی و سانسور طلب سعی کرده‌اند راه‌های دیگری پیدا و عرضه کنند. اما این راه‌ها، درمان نیستند و در اغلب موارد موفقیت آمیز نبوده‌اند. عده‌ای هم به اشتباه این راه‌ها را دور زدن سانسور و یا خلاقیت نام‌نهاده‌اند که به باور من کاملا اشتباه است. یک بازیگر باید چند توانایی را از آن خود کرده باشد؛ قدرت ادراک و هدایت فکر و حس، قدرت بیان و نیز تسلط و توانایی استفاده از امکانات فیزیکی و بدن خود. در تئاتر، زبان بدن وقتی ناتوان و یا حذف شود، یعنی یکی از کدهای مهم ایجاد ارتباط بازیگر با مخاطب از بین رفته است. بر کسی پوشیده نیست که در ایران بازیگران زن دچار محدودیت‌های زیادی هستند. حکومت سانسور می‌کند اما نمی‌تواند زنان را متوقف کند. هرکاری بکند، باز زنان حضور دارند و نمی‌توانند حضورشان را محو کنند. جمهوری اسلامی در عرصهٔ تئاتر و سینما هم‎چنان آثاری را با سرمایه زیاد حمایت می‌کند که نماینده تفکرات اسلامی و امنیتی هستند. اما مخاطب هم کمابیش متوجه این می‌شود که در پس آثاری که ظاهرا اسلامی به نظر نمی‌آیند، چه‌گونه تلاش می‌شود تا کدهای حکومتی و ایدئولوژیک به تماشاگر حقنه شوند. شعور مخاطب را نباید نادیده گرفت. در دراز مدت بی‌اثری این تلاش‌های مصنوعی روشن شده است.

ایرانیان ساکن خارج از کشور امکان دیدن نمایش به زبان کشوری که در آن ساکن هستند را دارند. اما هرگاه گروه‌های نمایشی، تئاتری به زبان فارسی آماده و به روی صحنه برده‌اند، به دلیل برخوردار نبودن از حمایت مالی، نتوانسته‌اند آن گونه که باید اثری را خلق کنند. در نتیجه، به ندرت اتفاق افتاده است که مخاطب از تئاتری رضایت داشته باشد. گمان می‌کنید مخاطب چرا باید به دیدن نمایش‌هاى ایرانى با کیفیت پایین برود؟

  • به نظر من نمی‌شود نظر و نقد شما را عمومیت داد. من نمی‌دانم شما چند درصد از نمایش‌هایی که در خارج از کشور اجرا شده‌اند را دیده‌اید. در تئاتر خارج از کشور بوده‌اند و هستند کسانی که علی‌رغم دشواری‌های مالی، کارهای جدی و آثاری حرفه‌ای ارایه داده‌ و توانسته‌اند مخاطب را جلب کنند. اما تعدادشان نسبت به کارهای ناموفق و کسالت بار و بی‌کیفیت کم است. ولی مگر در داخل ایران به جز این است؟ تعداد کارهایی که حرفی برای گفتن دارند و از سطح فیلم هندی فراتر می‌روند، مگر در ایران نسبت به خیل عظیم کارهایی که ارایه می‌شوند، چند درصد است؟ در خارج از ایران برخی از گروه‌ها فقط برای فستیوال‌ها کار می‌کنند چون فضا و یا امکانی برای به روی صحنه بردن نمایش ندارند. اما اگر قرار باشد جزیی و یا گروهی نگاه کنیم، هستند گروه‌هایی که مخاطب خودشان را دارند و کارهای خوبی هم اجرا کرده‌اند. نکته‌ای که اهمیت دارد و باید به آن پرداخت، این است که مخاطب هنرهای نمایشی در برابر مخاطب موسیقی کم‌تر و خاص‌تر است. هر شخصی می‌تواند مخاطب موسیقی باشد اما همه قرار نیست مخاطب تئاتر باشند. موضوع دیگر این است که کسانی که کارهای کم و یا بی‌کیفت به روی صحنه می‌برند، هنرمندان و کارگردان‌های دائمی هنرهای نمایشی نیستند. آن‎ها فصلی هستند؛ به این معنا که امروز هستند و فردا نخواهند بود. مخاطب یک بار یا دوبار به دیدن کاری بی‌کیفیت می‌رود و بار سوم پا به سالن نمایش آن گروه نمی‌گذارد. گروهی هم که مخاطب نداشته باشد، طبیعی است که دیگر کار نخواهد کرد. مخاطب با حضور و یا عدم حضورش، بهترین نقاد گروه‌های نمایشی است. تئاتر هنری نیست که ما کارهای بد و بی‌کیفیت به روی صحنه ببریم و بتوانیم در کارمان تداوم داشته باشیم. بی‌رحم‌ترین هنر به باور من هنر تئاتر است. موضوع زبان و کشور مادر هم که جای خود دارد. وقتی ما در کشور خودمان نیستیم و اغلبِ بازیگران فارسی زبان نیستند و آن‏هایی هم که هستند، اکثرا بازیگر حرفه‌ای و تحصیل کرده این رشته نیستند، وقتی فکری در پشت کاری وجود ندارد و باری به هر جهت و برای خالی نبودن عریضه تصمیم گرفته می‌شود تئاتر اجرا شود، وقتی دقت و حساسیت بر حفظ سطحی از کیفیت کم است و بدی کیفیت با شرایط نامناسب کاری توجیه می‌شود، مسلم است که حس مسوولیت در قبال آن چه عرضه می‌شود، پایین می‌آید و تماشاگر جدی گرفته نمی‌شود. البته سختی شرایط را نباید نادیده گرفت.
    تئاتر مانند موسیقی نیست. در موسیقی، شخصی نوازنده معرفی می‌شود که حداقل‌هایی مانند نت‌خوانی و نواختن ساز را بداند و سال‌ها و هنوز از دانش خود به طور عملی و مداوم استفاده کند و تمرین مداوم داشته باشد. رهبر ارکستر باید سازها و کمپوزیسیون بشناسد و بتواند اعضا را هدایت کند. تشخیص این که کسی کارش را بلد است یا نه، بسیار ساده است. اما متاسفانه در تئاتر این گونه نیست. هر کسی که از در سالن نمایش رد شده و یا در دوران دبیرستان دو تئاتر بازی یا در سال‌های دور در تئاتر حضور پیدا کرده اما کار را ادامه نداده است، گمان می‌کند می‌تواند ادعا کند که بازیگر یا کارگردان است. مگر این که عکس آن ثابت شود که البته سرانجام و به قیمت از دست رفتن تماشاگر تمام می‌شود. تئاتر را باید آموخت و بعد به کار برد. برای ماندن در تئاتر باید صاحب اندیشه و خلاق بود. باید شهامت فراتر رفتن از مرزها و شجاعت بیان داشت و مدام در تمرین و در عمل بود. وگرنه از نت‌هایی که زمانی طوطی‎وار آموخته شده (یا نشده) و به کار نیامده و خلاقیتی که به کار گرفته نشده است، نمی‌توان انتظار معجزه داشت.

 

 

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

استان‌وایر

نقاشی پرچم آمریکا و اسرئیل در محل ورود فرمانداری بندرلنگه

۷ اسفند ۱۳۹۷
خواندن در ۱ دقیقه
نقاشی پرچم آمریکا و اسرئیل در محل ورود فرمانداری بندرلنگه