با گسترش فعالیتهای فعالان مدنی و مردم برای لغو حکم اعدام «نوید افکاری» و داغ شدن هشتگهای مرتبط با آن، مثل «اعدام نکنید» و «نوید را اعدام نکنید»، صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز وارد گود شد تا این حرکت حقوقبشری را شماتت کند.
«یوسف سلامی»، «بازجوخبرنگار» جنجالی صداوسیمای ایران، در گزارشی به فعالیتهای مجازی برای لغو حکم اعدام نوید افکاری پرداخته، آن را نکوهش کرده و نوید افکاری را ظالم نامیده است.
اعترافگیری تلویزیونی، یکی از سابقهدارترین برنامههای صداوسیما در طول سالهای اخیر است که هدفش کامل کردن سناریوهای دستگاههای امنیتی و نهایتا اجرای حکمهای سنگین قضایی برای قربانیان است.
حالا یکی از همین پروژهها دوباره اجرا شده است؛ این بار علیه نوید افکاری، محکوم به اعدام، که خودش میگوید شکنجه شده و تمام آنچه گفته، خلاف واقعیت است.
در گزارش یوسف سلامی درباره نوید افکاری چه میبینیم؟
گزارش اعترافات نوید افکاری که توسط یوسف سلامی، بازجوخبرنگار صداوسیما تهیه شده است، با این جملهها شروع میشود: «ده روز است که توپخانه فجازیشان را با "هشتگ اعدام نکنید" به کار انداختهاند که جای جلاد و مظلوم را عوض کنند. حتی دست به دامان رییس آدمکشها شدند تا برایشان توییت بزند، اما اصل ماجرا چیست؟»
سلامی در این گزارش تاکید میکند که نوید افکاری در دستنوشتههایی که در تمام مراحل دادرسی نوشته، به قتل اعتراف کرده و در بازسازی صحنه قتل نیز جزئیاتی ارائه داده است که نشان میدهد قاتل است.
گزارشگر برای آن که نشان دهد همه آنچه روایت کرده، حقیقت است، حرفهایی را پخش میکند که در آنها نوید افکاری نقشه قتل را بازگو میکند، درباره آلت قتل که یک چاقوی آشپزخانه بوده، صحبت میکند و از جمله میگوید پیشتر نقشه قتل برادرش را هم کشیده بوده است. اینها همان دادههایی هستند که نوید افکاری بارها تاکید کرده زیر شکنجه از او گرفته شدهاند.
گزارش یوسف سلامی درباره نوید افکاری از جمله به فیلم یک دوربین مداربسته اشاره میکند که در آن برادر آقای افکاری دارد به او درباره محل تردد مقتول اطلاعات میدهد. در فیلم هیچ صدایی وجود ندارد. استناد گزارشگر درباره آنچه در این مکالمه رد و بدل میشود به حرفهایی است که از زبان یک شاهد بازگو شده است. هویت شاهدان نیز در این گزارش معلوم نیست و هیچ جزئیاتی درباره آن بازگو نمیشود.
در بخش دیگری از این گزارش، یوسف سلامی اشارهای گذرا به ویدیوی منتشرشده از سوی مادر نوید افکاری میکند. اما در نهایت، سراغ خانواده مقتول (حسن ترکمان) رفته و گفتوگویش با آنها را پخش میکند. در این بخش از گزارش، فرزند آقای «ترکمان» میگوید، زندگی بدون پدر دشوار است. مادر و پدر مقتول نیز از درک نشدن وضعیتشان توسط دیگران گلایه میکنند یا بعد از مرور صحنه قتل پسرشان به گریه میافتند.
یوسف سلامی میگوید، رسانههای فارسیزبان خارج از ایران صدای این مادر و پدر را سانسور کردهاند یا به عمد نسبت به آن بیتوجهی میکنند. او در حالی این صحبت را مطرح کرده است که این رسانهها به خاطر نداشتن دفتر رسمی در ایران، عملا امکان دریافت بسیاری از اطلاعات را ندارند. ضمن این که در بسیاری مواقع، افراد از صحبت مستقیم با رسانهها منع شدهاند یا به طور علنی دراینباره تهدید میشوند. اما این گزارش را چه کسی تهیه کرده و چرا در این گزارش نام بازجوخبرنگار به او نسبت داده شده است؟
یوسف سلامی کیست؟
یوسف سلامی، خبرنگار صداوسیمای ایران، متولد ۲۶مهر ۱۳۶۳ خورشیدی و اهل تهران است. نام او اخیرا به خاطر گزارشی که درباره اعترافات نوید افکاری تهیه کرده، دوباره بر سر زبانها افتاده است.
اینطور که یوسف سلامی در مصاحبهای با «روزنامه جامجم» در تاریخ ۹مرداد۱۳۹۹ گفته است، میخواست بازیگر شود، اما در نهایت مستندسازی و خبرنگاری را در پیش گرفته است.
او از اوایل دهه ۱۳۸۰ خورشیدی وارد صداوسیما شد. برای مدت کوتاهی به عنوان خبرنگار ورزشی کار کرد، اما از سالهای ۸۳-۱۳۸۲ وارد حوزه خبرنگاری سلامت شد و تا چند سال اخبار و گزارشهای این حوزه را پوشش میداد. اینطور که خودش ادعا کرده است، بعد از چند سال به خاطر گزارشهای جنجالی که تهیه میکرد و واکنش «مقامات بالا»، حوزهاش را تغییر دادند.
یوسف سلامی حوزه جدید خودش را «اجتماعی» تعریف میکند. او به «جامجم» میگوید، گزارشهایش «جذابتر»هستند؛ چون نسبت به بقیه بخشهای خبری «متفاوتتر»است و «از جنس حاشیه.»
سلامی در این گفتوگو ادعا کرده که کارمند رسمی سازمان صداوسیما نیست و حقوقش حدود ۳ میلیون تومان در ماه، بدون بیمه است.
خودش میگوید او را در خیابان به نام «۲۰ و ۳۰» میشناسند؛ نام بخش خبری که عمدتا گزارشهای یوسف سلامی از آنجا پخش میشود. او الگویش در خبرنگاری را «کامران نجفزاده» میداند.
نجفزاده هماکنون به عنوان خبرنگار صداوسیمای جمهوری اسلامی در آمریکا فعالیت میکند و «علی رضوانی»، کسی که سلامی او را به عنوان دوست نزدیکش خطاب میکند، از بازجوخبرنگاران دیگر صداوسیما است که گزارشهایش در بخش خبری «۲۰ و ۳۰» پخش میشود.
بازجو خبرنگار کیست؟
بازجوخبرنگار واژهای نوظهور است که برای نامیدن بخشی از خبرنگاران امنیتی در ایران یا ماموران امنیتی در قالب خبرنگار، استفاده میشود.
بازجو خبرنگارها عمدتا در پوشش خبرنگاران صداوسیما، به تهیه گزارشهای جنجالی یا اعترافات اجباری میپردازند. بازجو خبرنگارها به اطلاعاتی از پرونده دسترسی دارند که بقیه از آن محروماند.
علی رضوانی که با «روحالله زم»، ادمین کانال تلگرامی «آمدنیوز»، در بازداشتگاه او گفتوگو کرده بود، یکی از مشهورترین کسانی است که در این برنامههای اعترافگیری فعال است. هرچند برنامهای که او تهیه کرده، «گفتوگوی بدون تعارف» نامیده شده، اما در عمل او در این گفتوگو مشغول اعترافگیری از «زم» است و در حین گفتوگو برخوردی تهدیدآمیز یا تحقیرآمیز نسبت به موسس آمدنیوز دارد؛ روندی که در حرفه خبرنگاری عملی نکوهششده و غیرحرفهای به شمار میرود.
«آمنه سادات ذبیحپور»، از دیگر بازجوخبرنگارهاست. او با «سپیده قلیان»، فعال مدنی حوزه کارگری، گفتوگو کرده و گزارش اعترافاتش را منتشر کرده است. خانم قلیان بعد از آزادی، هویت ذبیحپور را فاش کرد.
هرچند بازجوخبرنگار نام نسبتا تازهای است، اما تهیه اعترافات تلویزیونی از سالها قبل در ایران مرسوم بوده است. در عمده این موارد نیز خبرنگارها یا افرادی که خودشان را خبرنگار جا میزدند، در نوشتن یا ضبط این اعترافها نقش بازی میکردند.
«مازیار بهاری»، خبرنگاری که در زمان انتخابات جنجالبرانگیز سال ۱۳۸۸ بازداشت و به اعتراف مجبور شده بود، میگوید شخصی به نام «حمیدرضا عمادی» که از مدیران بخش خبری «پرستیوی»، شبکه برونمرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی است، در اعترافگیری از او نقش داشته است.
«داوود فتحعلیزاده» از دیگر بازجوخبرنگارهای صداوسیمای جمهوری اسلامی است که به خاطر گزارش از داخل اتاق رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ، نامش پررنگ شد. او از جایی گزارش میداد که دسترسی به آن در مواقع عادی برای عمده خبرنگاران دشوار است. او حتی اجازه پیدا کرده بود به بخشی از مدارک جرم دسترسی پیدا کند و به آنها دست بزند؛ حرکت بیسابقهای که میتواند دادرسی را مختل کند و عملا ممنوع است.
فتحعلیزاده پیشتر هم در اعترافگیریهای کوچکتری نقش داشت؛ از جمله درباره کسانی که در جمهوری اسلامی به عنوان «شاخهای مجازی» مشهور شدهاند.
قربانیانی که زمانی در پروژه اعترافگیری بازی داده شدند و بعدتر آزاد شدند، میگویند، همه آنچه گفته بودند به خاطر رهایی از شکنجههای طولانیمدت و سختی بوده که به آنها روا داشته میشده است. خفگی مصنوعی،آویزان شدن از دست یا پا، آسیب زدن به کمر یا زانو و... از جمله این شکنجههاست که زندانی برای خلاص شدن از آنها حاضر است دست به هر کاری بزند؛ حتی اعتراف علیه خودش.
برای دیدن اخبار و گزارشهای بیشتر درباره رسانه و خبرنگاری به سایت خبرنگاری جرم نیست مراجعه کنید.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر