با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در اردیبهشت ۱۴۰۰ و کنار رفتن اصلاحطلبان از ساختار مدیریتی ایران، حالا مجموعههای بزرگ رسانهای وابسته به دولت و شهرداری تهران مانند «ایسنا»، «ایلنا»، «ایرنا»، «همشهری»، «شهروند» و «ایران» دستخوش تغییرات زیادی شدهاند و این تحولات همچنان ادامه دارند.
مدیران رسانهای نزدیک به حکومت و طیف موسوم به «انقلابی» به تدریج در رسانههای دولتی جایگزین نیروهای فعلی این رسانهها خواهند شد. با تغییر شهردار تهران، نخستین تغییرات در بدنه اصلی یکی از پرتیراژترین روزنامههای ایران که در پایتخت منتشر میشود نیز آغاز شده است. در نخستین قدم، «نیلوفر قدیری»، مدیرمسوول و سردبیر روزنامه همشهری که سابقه ۲۵ سال حضور در این مجموعه را هم داشت، روز یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ کنار گذاشته شد.
این اتفاقات پس از اعلام بیعت مدیران چندین روزنامه خصوصی و اصلاحطلب با «ابراهیم رئیسی»، نشان از هرچه یکدستتر شدن رسانههای داخلی و نزدیکی بیشتر آنها با ارکان قدرت در ایران دارد.
«افشین امیرشاهی»، روزنامهنگار ساکن تهران با ۳۰ سال سابقه مطبوعاتی در ایران که بیش از دو دهه از آن را در مجموعه همشهری سپری کرده است، به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید تغییر مدیریتی پیدرپی رسانهها پس از عوض شدن مدیران هیات دولت و شهرداری تهران، نتیجهای جز پایین آمدن کیفیت روزنامهنگاری و مهاجرت روزنامهنگاران به خارج از کشور یا مشاغلی غیرمربوط نخواهد داشت.
دو روزنامهنگار شاغل در روزنامههای ایران و همشهری نیز به «خبرنگاری جرم نیست» میگویند نگران از دست دادن شغل خود یا کم شدن اختیار عملشان در انجام رسالت کاری و انتشار حقیقت هستند.
افشین امیرشاهی که در یک دهه اخیر سردبیری روزنامههای تاثیرگذاری همچون همشهری و شهروند را برعهده داشته است، میگوید: «حتی اگر یک روزنامهنگار قرارداد بلندمدت یا حکم استخدام دایمی داشته باشد که مانع از اخراجش شود، باز پس از تغییر مدیریت، او را از تحریریه بیرون میآورند و در جایگاهی غیرمربوط از تخصص وی بهره میگیرند؛ یعنی میخواهند تمام روزنامهنگاران فقط آنچه را بنویسند که به مذاق مدیران دولتی یا شهرداری خوش بیاید. در حالی که وظیفه حرفهای و اخلاقی روزنامهنگاران، فعالیت در جهت منافع مردم است، نه حاکمان. این نوع نگاه به رسانهها موجب میشود تا برخی از روزنامهنگاران نیز به دلیل ترس از بیکاری و بیپولی، مجبور شوند رویه خود را تغییر دهند و به اطاعت محض از سردبیران و مدیران سیاسی روی بیاورند که نتیجهاش هم همین وضعیت آشفته و پایینتر آمدن کیفیت روزنامهنگاری است.»
امیرشاهی سپس به حجم بالای خروج روزنامهنگاران باسابقه و حرفهای از ایران در دهههای گذشته اشاره میکند: «این رویه تنها در چند سال گذشته پدید نیامده است، در زمان توقیف فلهای مطبوعات توسط قاضی سعید مرتضوی در دهه ۷۰ خورشیدی یا بازداشت روزنامهنگاران در سالهای قبل از آن نیز وجود داشت. آن بگیر و ببندها باعث شدند عده زیادی از روزنامهنگاران شغل خود را رها کنند و عدهای نیز به دلیل افزایش فشارها و تیغ تیز حبس و دادگاه، جذب رسانههای خارجی شوند. هردو گروه هم حق داشتند. چهگونه شکم خود و خانوادههایشان را سیر میکردند؟ حالا در رسانههایی همچون رادیوفردا، ایراناینترنشنال، بیبیسی و ایرانوایر شاهد هستیم که همکاران حرفهای سابق ما مشغول به کارند و این مصیبت و فقدان بزرگی برای جامعه مطبوعاتی ایران است. زیرا به دلیل عدم حضور این روزنامهنگاران در ایران، قطعا کیفیت عملکرد آنها پایینتر آمده و در ایران هم هر روز از تعداد روزنامهنگاران باتجربه و کاربلد کاسته شده است.»
افشین امیرشاهی معتقد است علاوه بر اخراج و کنار گذاشته شدن روزنامهنگاران از رسانههای غیرخصوصی، دریافتی مالی بسیار پایین روزنامهنگاران نیز علت دیگری برای خروج آنها از تحریریهها است: «همین حالا روزنامهها مگر چهقدر حقوق میدهند؟ سه میلیون یا در نهایت پنج میلیون تومان. خب این رقم نصف خط فقر هم نیست؛ یعنی الان خیلی از روزنامهنگاران از روی اجبار مشغول به کارند و اگر شغلی پردرآمدتر پیدا کنند، میروند. در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی روزنامهنگار جذب شرکتهای خصوصی یا روابطعمومی سازمانهای دولتی و حکومتی شدهاند. آیا میتوان به آنها انتقاد کرد؟ خیر؛ چون زندگی خرج دارد. همچنین اگر بخواهند با بیپولی بسازند و باب میل مدیران سیاسی در روزنامهها کار کنند، باز از سوی مردم مورد اعتراض واقع میشوند که چرا حرف دل مردم و مشکلاتشان را منتشر نمیکنند. در حالی که میدانیم توانایی و اختیار عمل برای چنین کاری را ندارند و سانسور وحشتناکی وجود دارد.»
در جدیدترین جدول ردهبندی آزادی رسانهها در کشورهای مختلف که هرساله توسط «سازمان گزارشگران بدون مرز» اعلام میشود، کشور ایران در سال ۲۰۲۱ میلادی و بین ۱۸۰ کشور دنیا، در رتبه ۱۷۴ و پایینتر از کشورهایی مانند سوریه، عربستان، سومالی و حتی یمن قرار گرفته است.
به نظر میرسد اصلیترین دلیل چنین رتبه نازلی، همین موارد سانسور و سرکوب شدید روزنامهنگاران ایرانی باشد که از سوی افشین امیرشاهی بیان میشود.
یکی از روزنامهنگاران شاغل در روزنامه دولتی ایران که نخواست ناماش فاش شود با بیان مشکلات روزنامهنگاری در ایران و اخراج و بیکاری پیاپی همکارانش به «خبرنگار جرم نیست»، گفت پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، مدیران جدید در رسانههای دولتی تلاش دارند تا تمام روزنامهنگاران مستقل و منتقد حکومت را کنار بگذارند.
این روزنامهنگار توضیح داد: «طی روزهای گذشته چندینبار به صورت غیررسمی در جلسات مختلف به ما گفتند که یا باید تغییر رویه بدهیم و به تعبیر خودشان، دست از سیاهنمایی برداریم یا باید به فکر خروج از روزنامه ایران باشیم. هرروز عرصه برای روزنامهنگاری تحقیقی تنگتر میشود و اگر نخواهیم به روزنامهنگاری خنثی روی بیاوریم، چارهای جز ترک شغلی که عاشقش هستیم را نداریم. شما همین حالا اگر صفحات اصلی روزنامه ایران را نگاه کنید، متوجه میشوید که اگرچه سردبیر و مدیرمسوول روزنامه ما هنوز تغییر نکرده اما مجبور شدهاند با سیاستهای دولت رئیسی پیش بروند و هرآنچه که باب میل جناح تندرو است را چاپ کنند. خب این نامش روزنامهنگاری است یا کارمند و مطیع بودن؟ من خودم سعی کردم هیچگاه متعلق به جناحی سیاسی نباشم، چون اصلاحطلب و اصولگرا را کلا فاسد میدانم. همیشه خواستهام روزنامهنگاری غیرسیاسی و مستقل را دنبال کنم. اما خیلی وقتها در سوژههای اجتماعی، ریشه ماجرا به دولت و حکومت میرسد که اگر در گزارش به آنها اشاره نشود، یعنی به مردم خیانت کردهایم.»
این روزنامهنگار با اشاره به کمبود شدید روزنامهنگاران باتجربه و متخصص در ایران همچنین تصریح کرد: «در هشت سال گذشته هم به دلیل خروج بسیاری از روزنامهنگاران از این شغل و همینطور مهاجرتها به خارج از کشور، با افت کیفیت گزارش، خبر و یادداشت مواجه بودهایم. اما حالا با افزایش فشارهای امنیتی به اندک روزنامهنگاران مستقل باقیمانده، طبیعتا باید شاهد ورود دهها نیروی بیتجربه و سیاسی از سایر نهادهای حاکمیتی به تحریریهها باشیم و این یعنی دیگر فاتحه روزنامهنگاری را در ایران بخوانید. حالا شهروندخبرنگاران ایرانی در شبکههای اجتماعی، در بسیاری از مواقع بهتر از روزنامهنگاران عمل میکنند. زیرا آنها سانسور ندارند و ما سانسور داریم. همین باعث شده است تا مثلا مخاطبان یک صفحه بینام و نشان در اینستاگرام چندین برابر تیراژ یک روزنامه رسمی باشد و البته که هیچ نظارت و سنجشی هم بر روی صحت اخبار و گزارشهای اینستاگرامی و توییتری وجود نخواهد داشت.»
«ترانه»، روزنامهنگاری که به دلیل اشتغال در روزنامه همشهری، از نامی غیرواقعی برای گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» استفاده میکند، در مورد تغییرات مدیریتی در این روزنامه میگوید: «هنوز نمیدانیم که چه کسی قرار است جایگزین سردبیر قبلی، نیلوفر قدیری، شود اما چندین هفته است که همه بچههای تحریریه استرس اخراج و بیکاری دارند و دنبال پیدا کردن رسانهای جدید برای همکاری هستند. نگاه اصلی روزنامه همشهری در سالهای اخیر، نگاهی اجتماعیمحور بود و گزارشهای انتقادی زیادی را هم از عملکرد شورای شهر تهران و شهرداری منتشر کردیم. اما حالا ظاهرا قرار است نگاهی سیاسی و تمجیدوار از عملکرد شهرداری و شورای شهر حاکم شود و ما چارهای جز ترک همشهری نداریم. علاوه بر این، با بدتر شدن وضعیت اقتصادی کشور هم دیگر نمیتوان خبرنگار ماند.»
شرایط روزنامهنگاران مستقل یا آنها که در رسانههای دولت یا نزدیک به دولت فعالیت داشتهاند طی روزهای آینده مشخص خواهد شد. بر اساس یک قانون نانوشته، با تغییر دولت دولتها در ایران، رسانههای خبری در زمره نخستین بخشهایی هستند که به دلیل مشی مورد نظر دولتها و سیاستگذاران جدید تغییر چهره داده و به تعبیری پاکسازی میشوند.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر