close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
اخبار

روایت دوست ضیا صدر، از دستگیری و وضعیت این زندانی در اوین

۱۰ آذر ۱۴۰۱
خواندن در ۴ دقیقه
ضیا صدر یوتیوبر و آموزش دهنده بیت‌کوین  و  از بنینانگذاران انجمن بلاکچین ایران است و تولید پادکست «لانه خرگوش» هم از جمله فعالیت‌های او در راستای آموزش در مورد بلاک‌چین و بیت‌کوین در ایران است.
ضیا صدر یوتیوبر و آموزش دهنده بیت‌کوین و از بنینانگذاران انجمن بلاکچین ایران است و تولید پادکست «لانه خرگوش» هم از جمله فعالیت‌های او در راستای آموزش در مورد بلاک‌چین و بیت‌کوین در ایران است.

دوست و همکار «ضیا صدر»، در حساب کاربری خود در توییتر، نحوه دستگیری این فعال حوزه فناوری و متخصص بیت‌کوین را در روز ۲۸شهریور در میدان ولیعصر، را روایت کرد.

دوست و همکار ضیا امیری صدر در یک رشته توییت توضیح داده که چگونه صبح روز ۲۸شهریور، در حالی که از میدان «ولیعصر» نیت به رفتن به سمت میدان «هفت تیر» به منزل یکی از دوستانشان را داشتند، توسط نیروهای لباس شخصی مورد حمله قرار می‌گیرند و صدر با ضرب‌وشتم دستگیر می‌شود.

 صدر را پس از دستگیری به کیوسک نیروی انتظامی در میدان ولیعصر، و پس از آن به پلیس امنیت در میدان حر می‌برند و فردای آن روز به زندان «تهران بزرگ» در «فشافویه» منتقل می‌شود. آنجا کرونا می‌گیرد و بیماری او نادیده گرفته می‌شود تا به دلیل اعتراض هم‌بندی‌ها، بالاخره به بهداری می‌رود. او در تاریخ ۱۷آبان به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل می‌شود.

هم اکنون در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب، برای ضیا صدر پادکستر و متخصص بیت‌کوین، به جرم «اجتماع و تبانی» پرونده تشکیل شده و روز ۲۸آذر، دادگاه او برگزار خواهد شد.

متن کامل این رشته توییت در مورد نحوه بازداشت و  شرایط ضیا صدر به شرح ذیل است:

«۲۸شهریور من و ضیا صدر حدود ساعت ۹:۳۰ ـ ۱۰ میدون ولیعصر به سمت هفت تیر ایستاده بودیم و قصد داشتیم بریم خونه یکی از دوستان. من شالم افتاده بود و یک نفر لباس شخصی به فاصله چند میلیمتری از صورتم سرم داد کشید که «چرا شالت افتاده» و من شوک شده بودم و ترسیده بودم.

تا به خودمون بیایم که جواب بدیم، توی دو سه ثانیه سه نفری ضیا رو با کتک و کشیدن لباسش بردن. جوری که عینک و گوشیش پرت شدن. جیغ می‌زدم و کمک میخ‌واستم که هلم دادن و خوردم زمین. ضیا فقط بلند می‌گفت که سارا برو. توروخدا تو فقط برو. اما‌ نمی‌تونستم ولش کنم. دنبالشون رفتم تا کیوسک پلیس سر میدون ولیعصر، اونجا که رسیدیم یه نفر گوشیش رو که از تو جوب درآورده بود بهم داد و گفت: «تو فعلا اینو بگیر.» شاید چون فکر می‌کرد گوشی دیگه کار نمی‌کنه. گرفتم و همونجا کنار کیوسک ایستادم. بارها سرم داد زدن و فحش دادن که اونجا واینستم.

یه نفر که معلوم بود آدم مهمیه با چندین نفر دورش اومدن سمتم و با داد بهم گفتن «مگه کری! نمیفهمی میگیم برو؟ ما فردا ساعت ۱۱ ظهر آزادش می‌کنیم. تو برو وگرنه برات گرون تموم میشه.» دورتر ایستادم. دستام یخ کرده بود و مدام بالا میاوردم. دیدم که ضیا رو میگردن و بعد سوار یه ون شد. مات و مبهوت رفتنش رو نگاه کردم و کف پیاده‌رو نشستم.

چند نفر بهم کمک کردن که وایسم و رفتم اون طرف‌تر که زنگ بزنم به دوستام و بگم چه اتفاقی افتاده. ضیا رو برده بودن پلیس امنیت میدان حر و فردا صبحش هم زندان تهران بزرگ و فقط یه تماس گرفت که من زندانم. سه چهار روز ازش خبر نداشتیم.

روزای اول سر ۲ دقیقه و ۱۵ ثانیه تماس قطع میشد و هر چند ثانیه یک بار، صدای ضبط شده‌ای می‌گفت: «این تماس از زندان بزرگ تهران می‌باشد.»

ضیا کرونا گرفت. نمیشد بهش دارو برسونیم. با تب ۳۹، ۴۰ درجه سه روز رو گذروند و کسی رسیدگی نمی‌کرد.

هم‌زمان با وضعیت ضیا و نگرانی شدیدی که داشتم با آمبولانس به بیمارستان امام خمینی رفتم. حمله عصبی بهم دست داده بود و هرچی مورفین بهم میزدن هیچ فایده‌ای نداشت. شب تا صبح رو توی بیمارستان بودم و چون نگران زنگ ضیا و متوجه شدنش بودم، با رضایت شخصی کارای ترخیصم رو کردم.

از اون طرف ضیا تو تیپ ۶ «تهران بزرگ» بالاخره با داد و بیدادهای هم‌بندی‌هاش که نگرانش بودن، میبرنش بهداری و حتی دکتر هم از وضعیت وخیم ضیا نگران میشه و بعد از یک هفته بهش سرم میزنن. توی مدتی که فشافویه بود، بارها تلفن‌ها رو‌ بی‌دلیل جمع می‌کردن و ما از حالش بی‌خبر می‌موندیم.

حتی یه‌بار دو زندانی باهم دعوا کرده بودن و گارد ریخته بود همه رو با باتوم زده بود و به کمر و سر ضیا هم خورده بود‌ و تلفنا جمع شده بود.

آخرین تماسی که باهام داشت ۱۶ آبان بود. نگرانی و حال بد از صداش مشخص بود و هرچقدر می‌گفتم چی شده می‌گفت هیچی. فقط می‌خواستم بدونم تو خوبی یا نه.

این تماس ۲۰، ۳۰ ثانیه طول کشید و فرداش متوجه شدم ضیا رو منتقل کردن اوین بند ۲٠۹. از اون روز تا الان فقط هفته‌ای یک بار به خانواده‌اش زنگ میزنه و ما از حالش و از اینکه چه اتفاقی داره اونجا براش میفته، هیچ‌چیزی نمی‌دونیم.

ضیا از ۲۸شهریور بی‌گناه بازداشت شد. از ۱۷آبان به بند ۲۰۹ اوین منتقل شده و براش کیفرخواست صادر کردن و در شعبه ۲۹ دادگاه انقلاب با اتهام اجتماع و تبانی تشکیل پرونده دادن. وقت دادگاه برای تاریخ ۲۸آذر مشخص شده.

علی‌رغم پیگیری‌های مکرری که انجام دادیم اجازه نمیدن قرار بازداشت به وثیقه تغییر پیدا کنه. تازه ۸آذر وکیل تونست ازش وکالت بگیره، ولی میگن پرونده‌ای که تحویل شعبه شده نصفه است و یه قسمت جدید هم داره.

ما نگرانیم که برای ضیا پرونده‌سازی شه.

الان که دارم اینا رو می‌نویسم همه وجودم یخ کرده، بارها از نگرانی بالا آوردم و به پهنای صورت دارم اشک میریزم.

اگر ضیا براتون مهمه و اگر روزی جایی بهتون کمک کرده، صداش باشید. نذارید کسی که مثل خیلی‌های دیگه بی‌گناهه براش پرونده‌سازی بشه. صدامون باشید.»

ضیا صدر یوتیوبر و آموزش دهنده بیت‌کوین و از بنینانگذاران انجمن بلاکچین ایران است و تولید پادکست «لانه خرگوش» هم از جمله فعالیت‌های او در راستای آموزش در مورد بلاک‌چین و بیت‌کوین در ایران است.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

گزارش

حذف بازیکنان فوتبال ساحلی به جرم همراهی با مردم؛ چشم‌های فیفا می‌بیند؟

۱۰ آذر ۱۴۰۱
پیام یونسی‌پور
خواندن در ۶ دقیقه
حذف بازیکنان فوتبال ساحلی به جرم همراهی با مردم؛ چشم‌های فیفا می‌بیند؟