«مهرداد درویشپور»، جامعهشناس ایرانی ساکن سوئد نیز بهعنوانی یکی از سخنرانان نشست دوم «بررسی واقعیتهای گذار به فردای ایران؛ آسیبشناسی جنبش زن زندگی آزادی»، در پاریس سخنرانی کرد و گفت که برای دفع خطر افراطیگرایی بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، نیازمند «دفاع از همبستگی متکثر و گفتوگو ملی هستیم که از اصلاحطلبان تا بخشهای میانهرو جریان پادشاهیخواهی را در بر بگیرد.»
این جامعهشناس که روز شنبه ۲۴تیر۱۴۰۲ بهصورت ویدیویی در این نشست شرکت میکرد، خیزش اخیر ایرانیان را، نخستین «ابرجنبش نوین اجتماعی در تاریخ ایران» دانست و گفت که این جنبش «بهشدت بر نیروی زنان، جوانان و با شعارهای عمیقا دموکراتیک و زنورانه»، «ضد قیممآبانه» و در چالش با «هنجارهای پدرسالار، سنتی و تبعیضآمیز»، عمل کرده است.
به گفته آقای درویشپور، این جنبش «یکی از طولانیترین خیزشهای تاریخی خیابانی است که چه در سطح ملی و چه بینالمللی، به رقم سرکوب و مهار نسبی مثل جنبش دانشجویی «مه ۱۹۶۸» در فرانسه، تاثیرات فرهنگی و سیاسی ملی و جهانی گستردهای را داشته است.»
این جامعهشناس ایرانی همچنین بر ناتوانی زنان و جوانان بر همراه کردن قشر خاکستری برای حضور در خیابان در این جنبش تاکید کرد و پرسید: «آیا نگرانی از تکرار ۵۷، هراس از سوریهای شدن ایران بود که حکومت در تبلیغ آن میکوشد بود؟ یا ترس و هراس ناشی از سرکوب بود؟ بههرحال، همه اینها تاثیر داشت که در کنار توان حکومت در سرکوب گسترده، مانع از میلیونی شدن این جنبش و تبدیل آن به یک انقلاب تمام عیار میشد.»
او همچنین ناتوانی این جنبش در همراه کردن جنبشهای صنفی، کارگران و تهیدستان و پیوند خواستههای معیشتی به خواستههای این جنبش را، بهعنوان یکی از عوامل که احتمالا به میلیونینشدن آن منجر شده، برشمرد.
مهرداد درویشپور در ادامه نیز تاکید کرد: «نه پایینیها [مردم] توانستند همه اراده خود برای نفی حکومت را به نمایش بگذارند، و نه بالاییها توان حکومت کردن را از دست دادند و بنابراین انقلاب رخ نداد.»
او مبالغه در ظرفیتهای این جنبش را نیز یکی دیگر از عوامل آسیبزا معرفی کرد و گفت: «غلو در ظرفیتهای این جنبش در قوت گرفتن این توهم که کار حکومت یکسره خواهد شد، نقش مهمی داشت. باید تاکید داشت که این یک جرقه انقلاب زنانه است و شبیه دوی ماراتن است، نه دوی صد متر.»
باید مراقب ظهور رادیکالیزم راست و سرخوردگی از قیام مسالمتآمیز بود
به گفته مهرداد درویشپور، با فروکش کردن اعتراضات در داخل ایران، رادیکالیزم راست نیز در خارج تقویت شد و خود «منشور مهسا»، بهعنوان تلاشی برای همبستگی نمادین متکثر و فروپاشی سریع آن، در توقف حمایت دولتهای غربی از اعتراضات موثر بوده است.
درویشپور در همین زمینه توضیح داد: «منشور مهسا هم اگرچه تلاشی برای شکل دادن به یک همبستگی نمادین متکثر بود و از این منظر در شکل بخشیدن به میانهگرایی، تاثیرات مثبتی داشت، بهدلیل خوشبینی مفرط شکلدهندههایش و خصلت پوپولیستی، سلبریتیگرایی و آماتوریسم و قیمگراییاش، نوعی فاصلهگذاری با جنبش زن زندگی آزادی بود و همین باعث فروپاشی سریع این منشور و گسترش عمیق شکاف بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان شد.»
رسانهها مبالغه کردند
به گفته مهرداد درویشپور، «اغلب رسانههای پربیننده خارج از کشور با دمیدن بر تنور خوشبینی که کار حکومت یکسره تمام خواهد شد و غلو در ظرفیتهای این جنبش، راه را بر عروج رادیکالیزم راست باز کردند.»
او این موضوع را عامل «شکاف هم در داخل و هم در خارج» خواند و گفت: «مردم نگاه کردند که دارند در داخل جان میدهند و در خارج عدهای دارند برای تحمیل آلترناتیو خودشان تلاش میکنند.»
به گفته او، در کنار خطر رادیکالیزم راست، خطر سرخوردگی از اعتراض مسالمتآمیز و دست بردن به مبارزه غیرخشونتپرهیز نیز افزایش یافته است.
درویشپور همچنین تاکید کرد: «حکومتهای توتالیتر به دو شکل سقوط میکنند، یا از طریق مداخله قدرتهای خارجی مثل سقوط فاشیسم در آلمان و برچیده شدن بساط صدام در عراق، یا بهصورت حضور میلیونی، که فقط حضور میلیونی است که میتواند شکاف در بدنه دستگاه سرکوب را شدت بخشیده و زمینههای سقوط را مهیا کند.»
به گفته این جامعهشناس، البته این حضور میلیونی «با شکافهای عمیق در اپوزیسیون میسر نیست» و «ما نیازمند دفاع از تعامل، همبستگی متکثر و تاکید بر مبارزه مسالمتآمیز هستیم.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر
احتمال این گونه عقب نشینی ها در میان افرادی که قبل تر ها به رای دادن و شرکت در انتخابات معتقد بودند و ان را درست ارزیابی میکردند, همیشه بوده و خواهد بود. آنچه که بدان باید توجه کرد این است که جنبش زن, زندگی و آزادی از درون مبارزات رادیکال و مقابله قهر آمیز با قهری که بدان تحمل شده به جلو میرود و نه با تاکتیک های امتحا ن شده و مردود. ... بیشتر
معلومه چون انقلاب هنوز با پیروزی فاصله دارد, و ما در ۸ ماه گذشته نتوانسته ایم رژیم را سرنگون کنیم, بعضی از جمله آقای درویش پور ناامید شده اند. اگر انقلاب پیروز شده بود بود, امروز ایشان اینطور نتیجه گیری نمیکردند. آنچه که باید بدان توجه کنیم این است که که مساله را از بالا و دور بررسی کنیم. یعنی به تفاوت رژیم قبل و بعد از انقلاب مهسا دقت کنیم. نه سرکوب های مقطعی و کمرنگ شونده امروز. ... بیشتر
اما آیا گفتگو با خامنه ای محل از اعراب دارد؟ آیا زمان نفی کامل خامنه ای نرسیده؟ چرا رسیده. گفتگو با خامنه ای و رژیم, بازگشت به گذشته است. به همین اعتبار بازگشت به اصلاحات و یا گفتگو با سلطنت طلبان هم ارتجاعی و بازگشت به گذشته است.
آیا این بدین معناست که ما خواهان گفتگو و روشهای مسلمات آمیز نیستیم؟ آیا ما خشونت طل بیم؟ به هیچ وجه. ما تنها واقع گرا هستیم و به واقعیت هایی که جلوی چشم ما اتفاق افتاد و آنها را تجربه کرده ایم پرداخته و از ان نتیجه گیری میکنیم. ... بیشتر
فرمایشات آقای درویش پور در اینجا درست نیست. بازگشت به عقب است. چرا؟
اگر قبول کنیم که دست آوردهای مردم تا همین لحظه مرهون رادیکالسم و نبرد مردم در در خیابان هاست, اگر قبول کنیم راه حل هایی مثل رای دادن, شرکت در انتخابات, مبارزات مسالمت آمیز, مبارزات مرحله به مرحله,... و از این قبیل همه عمر جمهوری را زیاد کرده. و ای ن نوع مبارزات عملا به سود رژیم است, بنابرین آیا مثلا گفتار و رفتار اصلاح طلبان فرقی به نسبت گذشته کرده که باید با آنها گفت و گو کرد؟ آیا آنها از رژیم یا نظام عبور کرده اند؟ اگر کرده اند چرا با صدای بلند اعلام نمیکنند؟ آنها از نظام عبور نکرده و نمیکنند. نباید خود را گل زد. رفتار و کردار اصلاح طلبان هم فرقی نکرده و تا روز سقوط رژیم فرقی نمیکند.
در میان پادشاهی خواهان چطور؟ آیا گفتمان سلطنت طلبها یا مثلا پادشاهی خواهان که در واقع پهلوی طلب هستند, با ارزشهای انقلاب زن, زندگی و آزادی قرابتی دارد؟ نه به نظر من ندارد. سوال اینجاست اگر بتوان با اصلاح طلبه و پهلوی طلبان که تماما ارتجاعی هستند, گفتگو کرد, چرا نمیتوان با خامنه ای گفتگو کرد؟ منطقا حتما میتوان. ... بیشتر