close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
استان‌وایر

زن سرطانی زیر سایه اعدام

۳ شهریور ۱۳۹۶
خواندن در ۶ دقیقه
زن سرطانی زیر سایه اعدام

استان وایر- مادر خشمگینی که در اقدامی جنون آمیز دختر نوجوانش را در خواب به قتل رسانده بود، حالا پس از 14 سال در حالی که مبتلا به سرطان است، در یک قدمی چوبه دار قرار دارد. در حالی که رییس ندامتگاه به دادگاه اعلام کرده وخامت حال زندانی به حدی است که قادر به تحمل حبس نیست، قضات پس از تجدید‌نظر، برایش وثیقه 200 میلیون تومانی در نظر گرفته اند که توانایی ارایه چنین وثیقه ای را ندارد. او براساس رای سه قاضی شعبه اول دادگاه جنایی کرج، در انتظار اجرای حکم قصاص به سر می برد.

به گزارش آفتاب‌‌نیوز، چهارم اردیبهشت 92 مأموران کلانتری مهرشهر کرج از قتل دختر 14 ساله‌ای به نام «ساناز» باخبر شدندکه در خواب به قتل رسیده بود. مادر 54 ساله قربانی در بازجویی به قتل دخترش اعتراف کرد و گفت: «نیمه شب از خواب بیدار شدم تا به دست‌شویی بروم که متوجه شدم دخترم هم‎چنان با گوشی تلفن همراهش بازی می‌کند. از این که به نصیحت‌هایم توجهی نمی‌کرد، عصبانی بودم. همان موقع ناگهان بالش را روی صورتش قرار دادم که چند دقیقه بعد دخترم بی‌حرکت ماند. این اتفاق آن قدر سریع افتاد که خواهرش نیز متوجه ماجرا نشد تا این که با صدای گریه‌ام از خواب پرید و با پیکر بی‌جان خواهر دوقلویش روبه‌رو شد.»

براساس این گزارش، «مینا» پس از تولد فرزندانش از همسرش جدا شده بود و همراه دختران دوقلویش در خانه مادرش زندگی می‌کرد. او به بازپرس گفته است: «مهر سال 77 با همسرم آشنا شدم و قرار ازدواج گذاشتیم. او مرا با مهریه پنج هزار سکه طلا به عقد موقت درآورد و قول داد در اولین فرصت ازدواج‎مان را ثبت کند اما متأسفانه زیر بار نرفت و یک سال بعد که دخترانم به دنیا آمدند، متواری شد و ما را ترک کرد. به طوری که در این همه سال فرزندانم را ندیده و وظایف پدری‌اش را هم انجام نداده است. من هم به ناچار برای ثبت ازدواج‏مان به دادگاه پناه بردم و برای دخترانم شناسنامه گرفتم. سال 84 نیز سرانجام طلاق غیابی گرفتم و به خانه مادرم پناه بردم. در این سال‌ها با سختی و مشقت زیاد، هم وظیفه پدر و هم نقش مادر را برای دخترانم بازی کردم تا این که دچار افسردگی شدید و بیماری اعصاب شدم. تحت نظر روان پزشک، داروی اعصاب مصرف می‌کردم که بیماری سرطان نیز به جانم افتاد و شرایطم وخیم‌تر شد. هر بار هم که به همسرم پیغام می‌فرستادم که خودم و فرزندانم در مضیقه مالی هستیم، مرا تهدید می‌کرد و دستم به جایی نمی‌رسید تا این که آن شب در جنونی آنی، ناخواسته دختر کوچولویم را کشتم.»

چند روز پس از احضار پدر «ساناز»به دادسرا، مرد میان سالی به دادسرای امور جنایی کرج مراجعه کرد و با رساندن نامه‌ای به بازپرس گفت: «برادرم به طور رسمی نسبت به قتل دخترش شکایت و درخواست قصاص متهم را دارد. او ساکن شیراز است و شغلش خرید و فروش خودرو است. هیچ‌گونه اعتیاد یا سوء‌سابقه‌ای هم ندارد اما به دلایلی نمی‌تواند در دادسرا حاضر شود. به همین خاطر شرح زندگی پردردش را در نامه‌ای نوشته که برایتان آورده‌ام.»

«مسعود» 38 ساله نوشته بود: «مینا در پی جدایی از همسر سابقش، با من آشنا شد و در شیراز زندگی‌مان را شروع کردیم. به دلیل آن که او 15 سال بزرگ تر از من بود، خانواده‌ام راضی به ازدواج‌مان نبودند. آن ها آرزوهای زیادی برای پسرشان داشتند. همسرم باردار بود که به بهانه دیدن مادرش راهی کرج شد و دیگر برنگشت. شنیده بودم با همسر سابقش قرار زندگی مشترک گذاشته است. او مرا از دیدار فرزندانم محروم کرد و سال‌ها دلتنگ دخترانم بودم. حتی چهره آن ها را ندیده ام و شکایتم در دادگاه نیز به نتیجه‌ای نرسید چرا که بین ما فاصله زیاد و اختلاف‌های شدیدی وجود داشت. مینا در این سال‌ها با معرفی چند شاهد غیر‌واقعی، وانمود کرد که صیغه عقد موقت‌مان با مهریه پنج هزار سکه جاری شده و بدین‌ترتیب حکم جلب مرا گرفت و تهدید کرد اگر به سراغ فرزندانم بروم، مرا دستگیر و زندانی خواهد کرد. بنابراین، به ناچار خودم را پنهان و در دادگاه خانواده شیراز شکایتی مطرح و شهود واقعی ازدواج‌مان را معرفی کردم. در حال حاضر تا تعیین تکلیف مهریه همسرم نمی‌توانم در محل‌های عمومی آمد و رفت کنم و باید به زندگی پنهانی خود ادامه بدهم.»

در این گزارش آمده است چند ماه بعد از ارسال این نامه، مسعود در دادسرای کرج حاضر شد و گفت: «عقدنامه جعلی همسرم باطل شد و دادگاه با حکم قطعی، مهریه وی را به 4 سکه طلا کاهش داد. بنابراین، حالا برای طرح شکایت در دادسرا حاضر شدم. هرچند به خاطر آرامش دختر دیگرم قصد داشتم با اعلام رضایت، از مجازات مینا صرف نظر کنم اما با یادآوری آزارهایی که در این سال‌ها دیدم، تصمیم به مجازاتش گرفتم. او سال‌ها دختران دوقلویم را از من دور کرد و نمی‌دانم چرا دختر نوجوانم را به قتل رسانده است. از آن جا که توانایی مالی نگه داری از دخترم "سحر" را دارم و نمی‌خواهم او در این محیط پرآشوب با خاطراتی که از مرگ شبانه خواهر دوقلویش در ذهنش مانده زندگی کند، تقاضا دارم نگه داری از تنها فرزندم را به من بسپارید تا او را به شهر خودمان ببرم.»

در حالی که اصرار همسر سابق مینا برای نگه داری از دختر وی بی‌نتیجه مانده بود، دختر نوجوان در‌مورد آینده زندگی‌ خود گفت: «در این شرایط، چه حق انتخابی دارم وقتی نیمه شب با جسد بی‌جان خواهر دوقلویم روبه‌رو شدم و همان روز مادرم نیز زندانی و از من دور شد؟ چه گونه می‌توانم پدرم را انتخاب کنم که حتی یک‌بار او را ندیده‌ام و دادگاه برایم هویت و شناسنامه صادر کرده است؟ ضمن آن که در این روزهای تلخ و سیاه نمی‌توانم مادرم را به فراموشی بسپارم. او با یک بیماری مهلک پشت میله‌های زندان دست و پنجه نرم می‌کند و تنها امیدش دیدارهای هفتگی‌مان در اتاق ملاقات زندان است.ترجیح می‌دهم کنار او بمانم و در روزهای پایانی عمر مادرم، او را نا‌امید نکنم.»
به این ‌ترتیب، سحر با انتخاب خود، از ادامه زندگی با پدرش صرف نظر کرد و در کنار خاله‌اش ماند.

به گزارش آفتاب نیوز، در جلسه محاکمه، پدر ساناز بار دیگر خواستار قصاص نفس عامل قتل دخترش شد. مینا در حالی که به سختی قادر به حرف زدن بود، گفت: «من هیچ فرصتی برای دفاع از خودم ندارم چون همه زندگی‌ام را یک جا باخته‌ام. عمری هم برایم نمانده است. توده سرطانی بر روی نخاعم رشد کرده و دست‌ها و پاهایم توان حرکت‌شان را از دست داده‌اند. حدود چهار سال است که زندانی‌ام و برای انجام شیمی‌درمانی در شرایطی سخت با مأموران بدرقه زندان عازم بیمارستان می‌شوم. هنوز هم کابوس آن نیمه شب سیاه هر شب به سراغم می‌آید. ضمن این که نگران سرنوشت دخترم، سحر هستم. انگار سیاهی بخت من تمام نمی‌شود و تا آخرین لحظه زندگی هم رهایم نمی‌کند. فقط از دادگاه درخواست دارم برای آزادی‌ام وثیقه‌ای تعیین کند زیرا علاوه بر ابتلا به اختلال روان پزشکی، مبتلا به سرطان ریه و سینه نیز هستم.»

در حالی که رییس ندامتگاه «فردیس» نیز با ارسال یک نامه رسمی به دادگاه اعلام کرده بود وخامت حال زندانی به حدی است که وی قادر به تحمل حبس نیست، سه قاضی پرونده برای آزادی وی قرار وثیقه 10 میلیارد تومانی تعیین کردند. اما متهم قادر به معرفی ضامن و سپردن وثیقه نبود. با این حال، قضات پس از تجدید‌نظر، برایش وثیقه 200 میلیون تومانی در نظر گرفتند که باز هم توانایی ارایه چنین وثیقه ای را نداشت. پس از اعلام ختم رسیدگی به پرونده، سه قاضی شعبه اول دادگاه جنایی کرج به اتفاق آرا، حکم قصاص مینا به اتهام قتل عمد دخترش را تایید کردند.حالا این زن به دلیل ناتوانی مالی خانواده‌اش، قادر به سپردن وثیقه نیست و روزهای تلخی را در اوج بیماری، در زندان سپری می‌کند. او محکوم به مرگ با چوبه دار است اما خود میان مرگ و زندگی دست و پا می‌زند.

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

عکس

استاندارد ملی سایز لباس تدوین می‌شود‎

۳ شهریور ۱۳۹۶
مانا نیستانی
استاندارد ملی سایز لباس تدوین می‌شود‎