close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
صفحه‌های ویژه

دانیال پابندی، کشته اعتراضات سقز چگونه به خاک سپرده شد؟

۲۶ آبان ۱۴۰۱
ایران وایر
خواندن در ۴ دقیقه
دانیال پابندی، کشته اعتراضات سقز چگونه به خاک سپرده شد؟

چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ بود که خبر کشته شدن «دانیال پابندی»، کودک ۱۷ ساله در سقز منتشر شد. همان شب در پی کشته شدن او، مردم محلی گرداگرد بیمارستان «تامین اجتماعی» سقز جمع شدند و گروهی دیگر میدان «ماموستا قانع» را در نزدیکی بیمارستان بند آوردند. این کودک با شلیک مستقیم تیر به قلبش جان داد. او کمی پس از سپیده صبح ۲۶ آبان، در آرامگاه «آیچی» به خاک سپرده شد.  

در این گزارش، روایت قتل و پس از قتل کودکی را می‌خوانید که در خانواده‌ای کارگر رشد کرد و کودک‌کار و بازمانده از تحصیل بود.

***

«دانیال پابندی»، کودک ۱۷ ساله سقزی تنها تا کلاس هفتم تحصیل کرده و متولد ۱۹ خرداد ۱۳۸۴ بود. او پس از کلاس هفتم، تحصیل را کنار گذاشته و به شاگردی مکانیکی مشغول شده بود. 

دانیال در محله «سرچنار» بزرگ شده بود. پدرش کارگر و مادرش خانه‌دار است. او فرزند وسط خانواده‌اش بود و برادری بزرگ‌تر از خود و خواهری که از او هم خردسال‌تر است، داشت. 

حالا تمام این خانواده به عزای پسری سیاه‌پوش شده‌اند که در شب‌های یادمان کشتار آبان ۱۳۹۸ در خیابان «فرقانی» محله «کریم‌آباد» تیر به قلبش زده شده است. 

محله کریم‌آباد، ساعت حدود ۱۸ و۱۵ دقیقه 

یکی از شهروندان سقز که در همان ساعات در محل قتل حاضر بود، برای «ایران‌وایر» شرح داد: «با خودرو وارد خیابان فرقانی شدم. یک خودروی سواری پژو که تیراندازی از داخل آن انجام شده بود، با سرعت از محل دور شد. مردم در اطراف یک موتور جمع شده بودند. موتورسوار یک نوجوان غرق در خون بود که پای موتور افتاده بود.» 

در همان لحظه، خودروی «پراید» که سرنشینان آن شهروند بودند، سر می‌رسد و دانیال را به سمت بیمارستان «تامین اجتماعی» می‌برد. 

این شاهد عینی می‌گوید: «وقتی نزدیک محل به زمین افتادن دانیال رسیدم، با حجم زیادی از خون مواجه شدم. مردم به وحشت افتاده بودند. چند دقیقه بعد ساکنان منازل اطراف، خون او را با آب شستند.» 

حضور مقامات سقز در بیمارستان

دانیال تا بیمارستان طاقت نیاورد. یکی از کارکنان بیمارستان به «ایران‌وایر» گفت وقتی این نوجوان را به بیمارستان رساندند، جانی در بدن نداشت. 

به گفته این منبع، هم‌زمان با شلوغی‌های اطراف بیمارستان، مقامات مسوول محلی در بیمارستان گرد هم آمدند. 

فرماندار سقز، یک مقام از دادگستری، دو فرمانده نظامی و یک مقام امنیتی در جلسه‌ای که بلافاصله در دفتر ریاست بیمارستان تشکیل شد، حضور داشتند. خانواده و سایر اعضای فامیل دانیال هم به بیمارستان رسیده بودند. 

در این جلسه، فرماندار در مذاکره با خانواده دانیال به صراحت می‌گوید: «فرزند شما بی‌گناه کشته شده است؛ همانند کشته‌های سیستان و بلوچستان. همان‌طور که قرار است آن‌ها جزو شهدا محسوب شوند، فرزند شما هم شهید است.» 

شرط این مساله برگزاری مراسم خاک‌سپاری در سکوت عنوان می‌شود تا مبادا ماجرا از این بزرگ‌تر شود.» 

شرطی که فرماندار و نیروهای امنیتی برای خانواده مطرح می‌کنند، مورد پذیرش آن‌ها نبود. آن‌ها هم مثل هر خانواده داغ‌داری خواهان برگزاری مراسم تشییع با حضور مردم شهر و خانواده و دوستان دانیال بودند. 

در بیرون بیمارستان اما اعتراض و مقاومت ادامه داشت. 

نیروهای سرکوب مشغول به کارند 

تجمع اعتراضی مردم بیرون از بیمارستان و ادامه آن در محله‌های نزدیک تا پاسی از نیمه‌شب ادامه داشت. همان‌زمان که خانواده دانیال در بیمارستان مشغول به مذاکره بودند، پیکر فرزندشان بی‌خبر به آرامستان برده شده بود و آن‌ها در راه رسیدن به آرام‌گاه برای وداع آخر بودند، شهروندان سقز به اعتراض خود ادامه می‌دادند. 

یکی از معترضان به «ایران وایر» گفت: «نیرو‌های بسیاری در میدان ماموستا قانع و بالاتر از بیمارستان مستقر شدند تا مانع از نزدیک شدن مردم به بیمارستان شوند. در همین حین، یک خودروی جیپ با سرعت خود را به میان نیروهای یگان ویژه رساند و دو نفر از آن‌ها را به سمت جدول کنار خیابان پرتاب کرد. ماموران سرگرم خودرو شند و مردم توانستند خودشان را به ورودی بیمارستان برسانند. اما درب بیمارستان بسته بود.»‌

معترضان عزادار و خشمگین اما ساکت نماندند: «مردم شیشه‌های نگهبانی بیمارستان را شکستند و توانستند وارد حیاط شوند و در فلزی را برای دیگر شهروندان باز کنند. مردم وارد حیاط بیمارستان شدند. کادر درمان وارد شد و به مردم تذکر داد که بیماران بدحال در بیمارستان هستند. شهروندان به تدریج حیاط بیمارستان را ترک کردند و بیرون محوطه جمع شدند.» 

به گفته این شاهد عینی، مقاومت و اعتراض مردم هم‌چنان ادامه داشت و آتش به هوا برخاست. 

وداع با فرزند؛ دیدار آخر بر مزار 

مذاکرات داخل بیمارستان ادامه داشتند. هرچه از نیمه‌شب می‌گذشت، تعداد معترضان کم‌تر می‌شد. به ناگهان یکی از کارکنان بیمارستان خبر داد: «جنازه را از در پشتی خارج کردند.»  

خانواده‌، نزدیکان و دوستان دانیال از بیمارستان به سمت آرامستان «آیچی» به راه افتادند؛ همان آرامستانی که «مهسا امینی» را در آن به خاک سپرده‌اند. 

وقتی خانواده به آرامستان رسیدند، پیکر دانیال بدون حضور اعضای خانواده‌اش شسته شده و آماده خاک‌سپاری بود. در همان زمان درگیری‌هایی میان اعضای خانواده و ماموران لباس شخصی حاضر در آرامستان در می‌گیرد. در نهایت به خانواده دانیال اجازه می‌دهند که برای وداع آخر،‌ کفن از صورت فرزندشان کنار بزنند و او را ببوسند. 

صبح سپیده زده بود که پیکر دانیال در خاک آرام گرفت. 

هوا که روشن شد، مراسم ختم در مسجدی نزدیک به محل زندگی دانیال آغاز شد. شماری از مردم سقز برای همراهی خانواده او در مراسم جمع شده بودند. بر مزار دانیال اما گروهی دیگر از شهروندان عزا و خشم  خود را با سردادن شعارهای اعتراضی و ضد حکومتی به نمایش گذاشتند. 

* این گزارش با همکاری شهروندخبرنگاران تهیه شده است.

ثبت نظر

اخبار

جانشین فرمانده انتظامی کل کشور بازاریان را تلویحا تهدید کرد

۲۶ آبان ۱۴۰۱
خواندن در ۱ دقیقه
جانشین فرمانده انتظامی کل کشور بازاریان را تلویحا تهدید کرد