close button
آیا می‌خواهید به نسخه سبک ایران‌وایر بروید؟
به نظر می‌رسد برای بارگذاری محتوای این صفحه مشکل دارید. برای رفع آن به نسخه سبک ایران‌وایر بروید.
استان تهران

شکنجه معلولان در آسایشگاه/ استفاده از غل و زنجیر و سگ

۱۶ شهریور ۱۳۹۴
خواندن در ۶ دقیقه
شکنجه معلولان در آسایشگاه/ استفاده از غل و زنجیر و سگ
شکنجه معلولان در آسایشگاه/ استفاده از غل و زنجیر و سگ

استان وایر- والدین تعداد زیادی از معلولان به دلیل اثبات شکنجه و اذیت و آزار و سگ درمانی در یک مرکز نگه داری از معلولان، از مدیر این مرکز رسما شکایت کردند.

خبرگزاری مهر نوشته است :«قرارمان ۵۰ کیلومتر دورتر از تهران، در منطقه "ولدآباد" نزدیک "محمد شهر" بود. چندین خانواده معلول منتظر بودند تا اسناد و مدارک و ناگفته های خود را در مورد ضرب و شتم و اذیت و آزار فرزندانشان در یک آسایشگاه نگه داری از معلولان گزارش دهند. وقتی گفتیم "سینا" را بیاورید تا پارگی شکمش را ببینیم، پدرش به سرعت پشت یک خودرو پنهان شد و گفت نمی خواهم سینا من را ببیند ... هوایی می شود! حال و هوای خانه هم خوب نیست و مادرش عصبی و بیمار شده.
وقتی سینا آمد، پدرش از پشت شیشه های خودرو فرزندش را دید، گریست و بعد گفت بمیرم الهی، چه قدر لاغر شده.  
پسرک خیلی بی تابی می کرد اما بالاخره توانستیم پیراهنش را بالا بزنیم و دیدیم جای بریدگی شدیدی روی شکمش است. این آثار همان شکنجه ها در آسایشگاه بود.»

در سال ۱۳۷۹ یک موسسه خصوصی اقدام به ایجاد مرکز نگه داری از معلولان با مجوز اداره کل بهزیستی البرز می کند و بعد از ۱۳ سال فعالیت، با کمک خیرین و هزینه های دریافت شده از والدین، کار خود را توسعه داده و با خرید زمین و ساختمان، ۱۳۹ معلول را زیر پوشش خود قرار می دهد. ماجرا از آن جا آغاز می شود که والدین معلولان از سال ۹۰ متوجه کبودی یا زخم در بدن فرزندان خود شده اما باورشان نمی شود که شاید این علایم بر اثر ضرب و شتم ایجاد شده باشد.

به نوشته مهر، مادر خوانده یکی از معلولان (علی) که چندین میلیون تومان کمک نقدی و یک ساختمان هم به این مرکز هبه کرده، از طریق فرزند معلولش که قدرت تکلم داشت متوجه می شود که او را کتک زده اند و اتاقش محلی برای کارهای غیراخلاقی و رقاصی شده است! شکایت اولیه این مادر به سازمان بهزیستی و اعزام بازرس از تهران بی نتیجه ماند و مادر نتوانست تخلفات رخ داده را اثبات کند. تا این که مدیرکل بهزیستی استان البرز با مشاهده فیلم های دوربین مداربسته نصب شده در آسایشگاه به حقیقت زنجیر کردن معلولان روی تخت و ضرب و شتم آن ها پی برد و بازرسان درب مرکز را چند ماه قبل پلمپ کردند.

اما روایت زندگی ۱۱ ساله معلولان در این مرکز از زبان خودشان و والدین، تلخ و غیر قابل باور است. «وحید عبدالحسینی»، پدر سینا که به عنوان شاکی از مدیر مرکز متخلف به دادسرای «فردیس» شکایت کرده است، می گوید: «سینا ۲۰ سال دارد و معلول ذهنی و جسمی است. سال ۱۳۹۰ فرزندم را به این مرکز بردم تا از آن به نحو احسن نگه داری کنند. هزینه این نگه داری ماهانه ۳۷۰ تا ۵۰۰ هزار تومان بود و با این که کارمند ساده ای بودم اما به هر زحمتی این مبلغ را به آسایشگاه پرداخت می کردم. البته آسایشگاه از من همانند سایر والدین چک و سفته گرفت تا اگر هزینه نگه داری را ندادم، اقدام قانونی کند.»

می افزاید:«ماهی یک بار سینا را از آسایشگاه به خانه می بردیم تا روحیه اش کمی شاداب شود. دو سال بعد وقتی سینا را یک روز خانه آوردم، در حمام متوجه شدم جای گاز گرفتگی، ضرب و شتم و کبودی روی دست و بدنش زیاد است. هرچند مسوولان مرکز زیر بار نمی رفتند اما بازرسان این اقدامات را اثبات کردند. سینا چهار روز بعد از تعطیلی مرکز در کما بود و نتیجه پزشکی قانونی، گفته های من در مورد شکنجه فرزندم را اثبات می کند. بازرسان در گزارش خود سگ درمانی و زنجیر درمانی را هم ذکر کرده اند.»

«مددی»، پدر یکی دیگر از معلولان این آسایشگاه می گفت: «فرزندم ۱۱ سال در این مرکز نگه داری شد و ما نمی دانستیم در این سال ها چه بلایی سرش آمده است. هفته ای یک بار از تهران به کرج می آمدیم. یک بار که لباسش را بالا زدیم، جای چنگ و خراشیدگی شدیدی روی بدنش دیدم. هر هفته لاغر تر می شد و بعد بیماری ذات الریه گرفت و چند روز در ICU بستری بود. ما نمی دانستیم که قرص هایش را قطع کرده اند و پسرم عذاب می کشد.»

خبرنگار مهر می نویسد از او سوال کردیم چرا شکایت نکردید، گفت: «ما را تهدید کردند که اگر شکایت کنید، فرزندتان را هیچ کجا قبول نمی کنند. برای همین اقدام نکردم.»

در میان خانواده های معلولان، خانم «محمدی»، روان شناس مرکز هم بود. هر چند مدت زمان همکاری وی با آن مرکز یک ماه بیش تر نبود اما برخی گفته های خانم دکتر قابل تامل است: «بچه ها استرس زیاد و به نوعی فشار عصبی داشتند و بعد از مدتی مشکلات بیش تر شد. یک بار برای تعمیرات تخت ها را جمع کردند و بچه ها مجبور بودند تمام روز ایستاده باشند و شب هم به سختی بخوابند. من خیلی اعتراض کردم اما پاسخی ندیدم. برای همین استعفا دادم.»

خانم «صفایی»، مادرخوانده علی می گفت: «از سال ۹۲ فهمیدم فرزندم دارد اذیت می شود. با این که برای مرکز ساختمان ساخته بودم، اسباب فرزندم را بیرون انداختند و گفتند تاریخ مصرفش تمام شده است. بعد علی برایم تعریف کرد که یک شب سگ به جانش انداختند و او از ترس فرار کرده و بعد کتفش در رفته است. آب را روی معلولان می بستند و برای پنهان کاری تخلفات، آدم می خریدند. حالا هم هنوز تابلوی مرکز پایین نیامده و خبردار شدیم قرار است دوباره باز شود. البته بعد از پلمپ مرکز، معلولان از طرف بهزیستی استان به مرکز دیگری منتقل شدند و سریع از مدیر مرکز متخلف شکایت کردیم و پرونده در حال پی گیری است.»

مادریار مرکز که حالا در جای دیگری مشغول کار است هم گفت: «من می دیدم که معلولان مرکز فقط نان خشک آب زده می خوردند و گوشت ها و مرغ های اهدایی وارد آشپزخانه نمی شد. حتی گوشت داشتیم و آن ها آن را دور می ریختند! بچه های بی گناه از غذاها بی زار بودند اما زبان نقد نداشتند. در حالی که مدیر مرکز از خیرین کمک های میلیونی می گرفت.»

علی، پسرخوانده خانم صفایی که حالا در مرکز دیگری نگه داری می شود، به مهر گفته است:«اسمش "برفی" بود؛ سگ بزرگ و سفید و دندان هایش را فراموش نمی کنم. خیلی ترسیده بودم. جرات نداشتند دست من را زنجیر ببندند اما برای بقیه را بستند. یک بار پرستار یادش رفته بود زنجیر را باز کند و بچه ها تا ظهر دستانشان با زنجیر روی تخت بسته شده بود.»

علی معلول ذهنی است اما به گفته مادرخوانده اش، لب مرز است و هوشیاری خوبی دارد: «من غذاهای آن جا را نمی خوردم و همیشه با پولی که مادرم می داد، از بیرون غذا تهیه می کردم. یک بار یکی از آن ها (افراد متخلف در مرکز) روی یکی از دوستان افتاد و می خواست او را خفه کند. دیگر نمی خواهم حرف بزنم. خیلی سخت و بد بود... .»

آقای «فرزین»، از مدیران سابق این مرکز نیز گفته است: «این رخدادها بعد از رفتن من بیش تر شد چون من آن زمان به واقع ندیدم. اما اخذ هزینه ماهانه ۵۰۰ هزار تومان از والدین به جای ۳۷۰ هزار تومان غیر قانونی بود. گرفتن چک و سفته از والدین هم غیرقانونی بود و این که چرا به جای ۱۳۹ معلول، بعد از پلمپ ۱۲۵ نفر تحویل شدند؛ یعنی آمار فوتی ها ارایه نشد!»

از بخش پاسخگویی دیدن کنید

در این بخش ایران وایر می‌توانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راه‌اندازی کنید

صفحه پاسخگویی

ثبت نظر

جامعه مدنی

حمایت ستاره های هالیوود از توافق ایران

۱۶ شهریور ۱۳۹۴
ناتاشا اشمیت
خواندن در ۸ دقیقه
حمایت ستاره های هالیوود از توافق ایران