«ایرانوایر»، اولین جلد از کتاب «زنان تاثیرگذار ایران» را منتشر کرد. این کتاب، روایت صد زنی است که بر پیرامون خود، جامعه، علم، هنر، سیاست، فرهنگ، ورزش، اقتصاد و تکنولوژی تاثیر گذاشتهاند، از موانع نظام نابرابر جنسیتی نهراسیدهاند و مسیری را برای رشد و دستیابی زنان ایران به حق برابر انسانی خویش هموار کردهاند. انتخابکنندگان این فهرست، مخاطبانی هستند که باور دارند از این زنان تاثیر گرفتهاند.
ما در جلدهای بعدی، به خدمات دیگر زنان ایرانی که در این مبارزه سهم داشتهاند هم میپردازیم. شما هم میتوانید در این انتخاب سهیم شوید، نظرات خود را برای ما بفرستید و اگر اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارید، با ما در میان بگذارید. این نسخه دیجیتال است و تاثیر نظرات و پیشنهادات خود را میتوانید در نسخه چاپی که در ماه آبان منتشر خواهد شد، ببینید.
بهعلاوه، جلد دوم کتاب با نامهایی بیشتر در دست تهیه است. اگر نام زنی که بهنظر شما تاثیرگذار بوده است را در این فهرست نمیبینید، نام و دلیل آنکه او را تاثیرگذار میدانید را برای ما به ایمیل [email protected] بفرستید.
فراموش نکنید که مجموعه کتابهای «زنان تاثیرگذار ایران»، برپایه انتخابهای شما گردآوری میشوند و منتخبانتان میتوانند در هر عرصهای، از فرهنگ، علم، آموزش، پژوهش و کنشگری گرفته تا هنر، ورزش، فعالیتهای خیریه، سیاست، تکنولوژی، کارآفرینی، نوآوری، اقتصاد و ادبیات، گامهای موثری برداشته باشند.
«کتاب زنان تاثیرگذار ایران را میتوانید از این لینک دانلود کنید»
***
«فاطمه برغانی قزوینی»، مشهور به «طاهره قرةالعین»، دو قرن پیش، در سال ۱۱۹۴ هجری شمسی، در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدر و عموهای او همه از مجتهدان شیعه و مشهور شهر قزوین بودند. آنها که در آن زمان سرشناس بودند در نزدیکی منزل خود مدرسه و مسجد بزرگ «صالحیه» را برای تحصیل طلبهها دایر کردند.
طاهره شاگرد همان مدرسه بود و در عین حال شعر و ادبیات را از مادرش یاد گرفت. او در مباحثههای مدرسه و خانوادهاش حضور داشت و دانش او عموم مردم را مبهوت میکرد.
طاهره هر جا شعری میدید یا میشنید که خوشش میآمد جایی یادداشت میکرد و در سخنان خود آن را به کار میبرد. او خودش سخنران خوبی بود و یادداشتهای کوتاه و اشعاری که از او باقی ماندهاند نشان میدهد که تسلط بسیاری به ادبیات فارسی داشته است.
طاهره با پسر یکی از عموهایش که امامجمعهی قزوین بود ازدواج میکند و صاحب سه فرزند میشود. اما بعد از ازدواج، به مکتب «شیخیه» گرایش پیدا میکند.
شیخیه یک از مکاتب شیعیان است که به حضور یک واسطه میان مردم و امام غایب شیعیان اعتقاد دارند. عموی طاهره، «شیخ محمدتقی»، معروف به «شهید ثالث» که پدر شوهر او هم بود، از مخالفان سرسخت شیخیه به شمار میرفت.
گرایش طاهره به شیخیه و مخالفت همسر و پدر وی با این موضوع موجب جدایی طاهره از پسرعمویش شد. با این حال، یکی دیگر از عموهای او حامی شیخیه بود و به این ترتیب، طاهره تنها نماند.
او پس از جدایی به کربلا رفت و به تبلیغ شیخیه پرداخت؛ اما طاهره با علنیشدن دعوت «سیدمحمدعلی شیرازی»، ملقب به «باب»، به او گروید و بدون اینکه تا آخر عمرِ باب او را ملاقات کند، به جاهای مختلف سفر کرد و به تبلیغ بابیت پرداخت.
طاهره در این مسیر روزگاری در عراق به سر برد. فعالیتهای او در آنجا مورد اعتراض قرار گرفت، مردم کربلا خانهی محل سکونتش را سنگباران کردند، والی شهر او را به بغداد تبعید کرد و اینبار، با ادامهی فعالیتها، در بغداد بازداشت شد. با اوجگرفتن ماجراهای او در عراق، سرانجام به ایران تبعید شد.
در این دوران، خانوادهی طاهره در ایران، به ویژه پدرشوهرش، از مخالفان سرسخت بابیها بودند و «شیخ محمدتقی»، به عنوان روحانی مذهبی شهر، دستور سرکوب و برخورد با آنها را صادر کرده بود.
در همان روزها، شیخ محمدتقی در مسجد مشغول عبادت بود که مورد حملهی یکی از بابیان به نام «میرزا عبدالله» قرار گرفت و کشته شد. شوهر سابق طاهره او را مسبب قتل پدرش عنوان و همهجا اعلام کرد که این قتل به فرمان طاهره انجام شده است. حاکم قزوین طاهره را زندانی کرد؛ اما او به کمک یکی از زندانبانان فرار کرد و راهی تهران شد.
زمانی که سرکوب بابیان در ایران شدت گرفت، طاهره بابیهای سرشناس را دور هم جمع و جلسهای برگزار کرد. محل جمعشدن آنها روستایی به نام «بدشت» از توابع شاهرود بود. او بدون روبندهی مرسوم در جمع حاضر شد و طی یک سخنرانی اعلام کرد که احکام اسلام دیگر مورد قبول بابیان نیست و از این پس آیین باب از اسلام به طور کامل جدا میشود.
مورخان او را اولین زن بابی میدانند که حجاب خود را برداشت. او معتقد به حضور زنان در جامعه و برابری زن و مرد بود، موضوعی که در آن دوره برای همهی دنیا تازگی داشت.
ماجرای بدشت و حجاببرداشتن طاهره باعث درگیری مأموران حکومت و بابیان شد. طاهره مدتها مخفیانه زندگی کرد؛ اما چندی بعد به اتهام قدیمی صدور فرمان قتل عمویش دستگیر و به تهران اعزام شد. او سه سال در خانهی رئیس پلیس تهران در حبس خانگی بود. در طول این سالها، باب اعدام شده بود و به «ناصرالدین شاه» تیراندازی کرده بودند تا انتقام او را بگیرند اما این ترور نافرجام مانده و شاه دستور کشتار بابیها را صادر کرده بود.
ناصرالدین شاه ابتدا از طاهره خواستگاری میکند؛ اما طاهره با سرودن یک بیت شعر به او جواب رد میدهد. در زمان حبس، طاهره در نامهای تقاضای دیدار با ناصرالدین شاه را مطرح میکند؛ اما به نوشتهی برخی منابع تاریخی، درباریان که میترسیدند شاه تحت تأثیر زیبایی و کلام او قرار گیرد محاکمهی طاهره را جلو میاندازند.
شاید طاهره اولین زن ایرانی بود که با حکم دو مجتهد به عنوان «مفسد فیالارض» اعدام شد. رهبران مرد بابی را در ملأ عام اعدام کردند؛ اما اعدام طاهره به صورت مخفیانه و در باغ «ایلخانی» انجام شد. او را با دستمال خفه كردند، در چاه انداختند و سر چاه را با خاک و سنگ پر كردند. طاهره در زمان مرگ تنها ۳۵ سال داشت.
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر