در روزهای اخیر، همزمان با انتشار دومین کتاب «سپیده قلیان» با نام «احضار دَوالپای رسوایی با پای سیب»، فعال مدنی محبوس در زندان «اوین» توسط «ایرانوایر»، پرسشهای زیادی در این باره دریافت کردیم. اغلب پرسشها یک مضمون مشترک داشتند؛ چگونه یک زندانی در زندان میتواند کتاب بنویسید؟ آیا زندانیانی که اقدام به نوشتن کتاب میکنند، شرایط و امتیاز ویژهای دارند یا خیر؟
در گفتوگوی حقوقی «ایرانوایر» که هر هفته از طریق لایو اینستاگرام برگزار میشود، تلاش کردیم به این پرسشها با حضور «محمد اولیاییفرد»، وکیل دادگستری و «مازیار بهاری»، موسس «ایرانوایر» و مستندساز پاسخ دهیم.
کتاب احضار دَوالپای رسوایی با پایسیب، نوشته سپیده قلیان که به تازگی در ایرانوایر منتشر شده است را میتوانید در اینجا بخوانید.
***
«سپیده قلیان» نخستین بار در اسفند ۱۳۹۵ به دلیل فعالیت مدنی و سپس در ۱۳۹۷ در جریان اعتراضات کارگری خوزستان و اعتصاب کارگران «شرکت کشت و صنعت هفتتپه» بازداشت و با سپردن وثیقه، به طور موقت آزاد شد. این کنشگر مدنی تا وقتی که برای اجرای حکم پنج سالهاش روانه زندان شود، دفعات متعددی بازداشت شد و در رسانههای مختلف از انواع شکنجههای زندانیان و سوءرفتار با آنها پرده برداشت.
ضرب و شتم زنان توسط مردان، توهین و به کاربردن فحشهای رکیک جنسی در مورد زنان، بازجوییهای بسیار طولانی، شنود مکالمات خصوصی زندانی و قطع دسترسی او به تلفن برای تماس با بیرون، اجبار زنان در پوشیدن لباس زیر در داخل بندها، اجبار به استفاده از چادر در هواخوری، لخت کردن زندانیان در حیاط زندان مقابل چشم همه برای تنبیه و عبرت دیگران و اعترافات اجباری مقابل دوربین به ترفندهای مختلف از جمله این موارد هستند.
سپیده قلیان در کتاب «تیلاپیا خون هورالعظیم را هورت میکشد» که پیشتر توسط «ایرانوایر» منتشر شده است، روایاتی مستند از تجربه بازداشت در اداره اطلاعات دزفول و زندان زنان «سپیدار» اهواز و مواجههاش با زندانیان عرب تحت ستم را نوشت که با استقبال خوانندگان روبهرو شد.
در دومین کتاب خود با عنوان احضار دَوالپای رسوایی با پایسیب که به تازگی «ایرانوایر» آن را منتشر کرده است، سپیده قلیان در قالب ۱۰ روایت و دستور پخت شیرینیهای محبوب زندانیان، به بازگویی تجربیات دیگری از زندانهای اهواز، بوشهر، اوین و زندگی زنان زندانی و مصائب آنها پرداخته است.
حالا بیش از پنج سال است که او در زندان به سر میبرد. از اسفند ۱۴۰۱ تا کنون، حبس دو ساله به اتهام «توهین به رهبر جمهوری اسلامی» را میگذراند و یک سال دیگر هم برای پرونده دیگری محکوم شده است. در این سالها در زندان به طور مکاتبهای درس خوانده و لیسانس حقوق گرفته است. این روزها هم برای شرکت در آزمون ورودی کارشناسی ارشد حقوق جزایی و آزمون وکالت درس میخواند.
«ایرانوایر» پیشتر در گفتوگو با سپیده قلیان، به تفسیر کتاب از سوی این فعال مدنی پرداخته است.
نوشتن از رسوایی که نباید برای زنان رخ میداد
مازیار بهاری، مستندساز و موسس «ایرانوایر» با اشاره به عنوان کتاب جدید سپیده قلیان میگوید: «هر یک از کلماتی که سپیده در نام کتاب استفاده کرده است، یک مفهوم خاص خودش را دارد و کنار هم قرار گرفتن این کلمات، سرگذشت زنان ایرانی، به ویژهآنهایی که در زندان هستند را نشان میدهد. یعنی دَوالپای رسوایی را احضار کردند. این رسوایی برای خیلی از زنان ایرانی چیزی است که باید با آن زندگی کنند. این سوایی میتواند یک امر کوچک باشد یا مسالهای که عمومی شده است. سپیده به بهانه دستور پخت شیرینی، از رسوایی که برای زنان نباید رخ میداده ولی پیش آمده است، صحبت میکند.»
مازیار بهاری میگوید: «داستان زندانیان در تمام دنیا و هم در ایران، داستان سراسر بدبختی نیست؛ داستان مقاومت علیه حکومتهای ستمگری است که بدون هیچ خلاقیتی و فقط با خشونت حکومت میکنند. مقاومت زندانیان اما از طریق هنر، آشپزی و خلاقیت انجام میشود. سپیده قلیان توانسته است از طریق خلاقیت و دانش و آموختههای خود، رنج زنان را بیان کند.»
به گفته این مستندساز، این کتاب سند مقاومت زنان ایرانی در زندان است: «همه زنانی که در کتاب سپیده قلیان از آنها میخوانیم، همه از یک طیف با عقاید سیاسی و مذهبی، یکسان نیستند ولی در تفاهم با هم هستند و این درسی است که این کتاب به ما و گروههای سیاسی داخل کشور میدهد.»
دَوالپا کیست که سپیده او را احضار میکند؟
بسیاری از ما در دوران کودکی از طریق فیلم انیمیشن (کارتون) «سندباد» با شخصیت «دَوالپا» آشنا شدهایم. دوالپا کنار رودخانهای که سندباد از آن آب میخورد، با حال زاری نشسته است و در پی خواهش برای رد شدن از عرض رودخانه، بر پشت سندباد میپرد و دیگر حاضر به پایین آمدن از کول او که کودک است، نمیشود.
دوالپا که در افسانههای مختلف به همین شکل توصیف شده، یکی از موجودات خیالی در داستانها و افسانههای ایرانی است که بالاتنهای به مانند انسان دارد و پاهایش مانند تسمه، دراز و پیچندهاند. او با گریه و زاری حس ترحم فرد را جذب و درخواست کمک میکند، از او سواری میگیرد و دیگر از کولش پایین نمیرود، مگر این که مست شود.
سپیده قلیان خیال و واقعیت را با هم درآمیخته است و قصد دارد بگوید دَوالپا همان زور، ناامیدی و وحشت زندان است که عطر پای سیب آن را مست میکند، از شانههای زنان زندانی پایین میآورد و به زندگی آنها معنای تازهای میدهد.
حق زندانی برای نوشتن و ارتباط با دنیای خارج از زندان
محمد اولیاییفرد، وکیل دادگستری میگوید: «سپیده قلیان استاد گره زدن واقعیات با تخیل است؛ این که تلخیها را با شیرینی بیان کند. اگر سپیده اتفاقات و سرگذشت زنان داخل زندان را به همان شکلی که رخ داده و بدون درآمیختن با شیرینیپزی بیان میکرد، بسیار گزنده، تلخ و غیرقابل خواندن بود.»
حریم خصوصی در زندان
سپیده قلیان پیشتر به «ایرانوایر» گفته بود: «ما در زندان حریم خصوصی نداریم.»
اولیاییفرد به عنوان فردی که تجربه زندان در ایران را داشته است، با تایید این موضوع، آن را یکی از زیانبارترین آثار زندان عنوان میکند و اینطور توضیح میدهد: «در آییننامه داخلی زندانها پرده کشیدن در اتاقهای زندان و دور تخت زندانی ممنوع است، مگر با مجوز؛ به این معنا که باید همه چیز زندانی عریان و در معرض دید زندانبان باشد.»
این وکیل دادگستری میگوید در دهه ۶۰ خورشیدی به دلیل تعداد زیاد زندانی، افراد بازداشت شده حتی امکان دراز کردن پای خود را در داخل اتاق زندان نداشتند.
او با اشاره به این که در اعتراضات سال ۱۳۸۸ تعداد بسیار زیادی از زندانیان به دلیل نبود تخت، کفخواب بودند، میگوید حریم خصوصی شبیه طنز بود.
اولیاییفرد میگوید سپیده قلیان در شرایطی که زندانی حریم خصوصی برای نوشتن نامه برای خانواده خود ندارد، اقدام به نگارش کتاب کرده است: «خانم قلیان خودش اشاره میکند که دختر عشایر است و توانایی بالای متمرکز بودن میان جمع بسیار شلوغ را دارد.»
او در خصوص حق زندانی برای ارتباط با خارج از زندان میگوید: «فعالان مدنی داخل ایران حتما آییننامه جدید اجرایی سازمان زندانها مصوب خرداد ۱۴۰۰ را مطالعه کنند. امیدوارم اجرایی شود، چون ویترین خوبی است. بر خلاف آییننامه قدیمی، سلول انفرادی دیگربرای تنبیه و شکنجه زندانی پیشبینی نشده است. در آییننامه قدیم، حق استفاده از تلفن برای زندانی را امتیاز و نه حق در نظر گرفته بودند ولی آییننامه جدید مساله تلفن را پیش کشیده است، چون زندانیان از موبایل استفاده خواهند کرد. زمانی که ما زندانی بودیم، تلفن امتیاز بود. روزهایی که اعدامی داشتیم، تلفنها قطع بودند که ارتباطی با بیرون نداشته باشیم. اگر یک زندانی از تلفن زندان با رسانهها مصاحبه میکرد، تلفنها قطع میشدند. ارتباطات زندانی در حال حاضر در سه مورد خلاصه میشود؛ ملاقات به صورت کابینی، خصوصی و حضوری، حق داشتن تماس تلفنی و نامه نوشتن که هفتهای دو بار به خانواده نامه بدهند و ماهی یکبار به مسوولان کشوری.»
محمد اولیاییفرد، حقوقدان با برشمردن محدودیتهای زندان، از جمله ساعت خاموشی، نداشتن حریم خصوصی و نبود حق دیدن برنامههای تلویزیون میگوید: «بهمن احمدی اموئی، روزنامهنگار زندانی سابق بعد از ساعت ۱۰ شب تا نزدیک دو صبح در یک فضای کوچک عمومی با زندانیان صحبت میکرد و کتاب خود را منتشر کرد.»
او با بیان این که هرآنچه در زندان نوشته میشود، طبق آییننامه داخلی، باید به زبان فارسی و خوانا باشند، میگوید مسوولان زندان این نوشتهها را میخوانند، بعد اجازه خروج میدهند و هیچ نوشته یا کتابی اجازه خارج شدن از زندان ندارد.
این وکیل دادگستری تاکید میکند که این کار، نقض حریم خصوصی زندانی است: «دلیل آن، محتوای بسیار شخصی برخی نامهها، از جمله نامههای خانوادگی است که مسایل عاطفی یا رازها و یا وصیت افراد را شامل میشوند.»
مازیار بهاری، مستندساز، روزنامهنگار و موسس «ایرانوایر» با اشاره به دشواری خروج کتاب از داخل زندان میگوید: «روایتهایی که از مصائب نوشتن داخل زندان و بیرون فرستادن کتابهای نوشته شده در آن بیان میشوند، مُهر تاییدی بر میزان بالای خلاقیت و کار بزرگی هستند که سپیده قلیان انجام داده است تا این کتاب به دست مخاطبان برسد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر