تصاویر و گزارشهایی که بهدست رسانهها میرسند، معمولا پیش از آنکه در صفحه موبایل یا تلویزیونهای مخاطبان دیده شوند، راه درازی را طی میکنند؛ راهی سخت و پرخطا که به آن «راستیآزمایی» گفته میشود. البته همیشه هم تصاویر و خبرها کاملا دقیق و درست از غربال رسانهها رد نمیشوند. گاهی خطای انسانی وارد عمل میشود و ممکن است خبری جعلی، غیردقیق یا حتی مرتبط با زمان و مکان غیرمرتبط، بر صفحه یک رسانه معتبر نقش ببندد.
این گزارش، درباره بخشی از کارهایی است که ما روزنامهنگاران در رسانهها انجام میدهیم تا آنچه را که احتمالا بخشی از یک کارزار اطلاعات جعلی و با هدف مشخص منتشر شده، یا حتی توسط یک شهروند معمولی و با اهدافی غیربدخواهانه به دست ما رسیده ولی با واقعیت تطابق ندارد، از سبد اخبار شما جدا کنیم.
***
چرا راستیآزمایی بسیار مهم است؟
حدود دو هفته پیش، روایتی از یک آزار خیابانی علیه یک مادر مخالف حجاب اجباری و فرزندش به دست «ایرانوایر» رسید؛ روایتی که از طریق ویدیو هم ضبط شده بود و شهروندی که آن را برای ایرانوایر فرستاد، مدعی بود کسانی که به خودرو این مادر و فرزند در یک شهر جنوبی ایران حمله کردهاند، از نیروهای بسیج بوده و بهدلیل نداشتن حجاب اجباری زن، او و فرزندش را تهدید کرده و آزار دادهاند.
تا اینجای کار روایت رسیده به ما، شبیه روایتهای رنجآور دیگری بود که هر روز زنانی که در مقابل حجاب اجباری نافرمانی مدنی میکنند، در شبکههای اجتماعی ثبت میکنند. در این ویدیو، هراس، اضطراب و نگرانی یک کودک ۱۰ ساله و مادری که نگران زنده رسیدن خود و فرزندش به خانه بود، کاملا به چشم میخورد.
اما مدارک ارائه شده مخدوش بود و در این ویدیو نیز شواهدی مبنیبر حمله حامیان حجاب اجباری به خودرو این زن وجود نداشت.
در نهایت، باتوجه به مجموعه عوامل، ازجمله متناقض بودن بخشی از روایت درباره زندگی حرفهای فرد مورد حمله، ایرانوایر تصمیم گرفت که این ویدیو و روایت مربوط به آن را منتشر نکند.
البته، تصاویر و اخبار غیرمنطبق با واقعیت، همیشه به این بیخطری نیستند و گاهی میتوانند عواقب بسیار خطرناکی داشته باشند؛ چون محتوای آنها برای مخاطبان اهمیتی حیاتی دارد.
برای مثال تصاویر مربوط به یک تجمع اعتراضی که شهروندان در آن در خطر از دست دادن جان خود هستند، یا روایتهایی که ممکن است اثرات قضایی و حقوقی نیز برای گروهی از شهروندان، بهویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی در بر داشته باشد.
تصور کنید، در نقطهای از ایران، اعتراضی در حال وقوع است و شهروندان معترض با خطر کشته شدن، از دست دادن عضو، بازداشت، شکنجه و زندانهای بلندمدت روبهرو هستند، اما انتشار تصاویر دروغین از آن، توجه افکارعمومی را از واقعیتی که در خیابان در حال وقوع است، پرت کند.
بهجز این اصل، مسوولیت اجتماعی رسانه در اطلاعرسانی دقیق، اعتبار خود رسانهها نیز در فرآیند راستیآزمایی سنجیده میشود. مخاطبان به رسانههایی که اخبار غیردقیق، مخدوش و غیرواقعی منتشر میکنند اعتماد نمیکنند یا اگر اعتماد کنند، بعد از مدتی آن را از دست میدهند. بنابراین، راستیآزمایی، اگر مهمترین پایه و ابزار اساسی یک رسانه برای بقا نباشد، یکی از اساسیترینهاست.
«علی رنجیپور»، روزنامهنگار و از اعضای تحریریه وبسایت «فکتنامه» است. وبسایتی که در سال ۱۳۹۶ و بهعنوان اولین وبسایت ایرانی راستیآزمایی در زمینه اخبار سیاسی شروع به کار کرد.
او به ایرانوایر میگوید که ارسال تصاویر یا روایتهای جعلی ممکن است بخشی از کارزار دیساینفورمیشن برای مخدوش کردن اعتبار رسانه یا سردرگم کردن مخاطب باشد. فرض کنید ۱۰ عکس جعلی برای یک رسانه ارسال میشود و رسانه، به هر دلیلی -اشتباه یا ناتوانی راستیآزمایی- آنها را منتشر میکند. بعد ناگهان مشخص میشود تصاویر قدیمی بودهاند یا مربوط به جای دیگری هستند. این مساله هم اعتبار رسانه را پیش چشم مخاطب کم میکند و هم مخاطب را سردرگم میکند که واقعیت چیست؛ نکند چیزهایی دیگری که پخش شده هم، جعلی بودهاند.»
کمپین «دیساینفورمیشن» یا بنا به برخی ترجمهها «دروغپراکنی»، به انتشار عامدانه و برنامهریزی شده اطلاعات نادرست یا گمراهکننده برای فریب مخاطبان، گفته میشود؛ این با انتشار اخبار اطلاعات نادرست که ناشی از اشتباه و سهوی است، متفاوت است. به عبارت دیگر، اطلاعات غلط زمانی که بهصورت نظاممند، هدفمند و عمدا و با قصد فریب دادن افکار عمومی منتشر شود، شکل دروغرسانی بهخود میگیرد.
رنجیپور توضیح میدهد: «بهعنوان نمونه در اعتراضات ۱۴۰۱ دیدیم یکی از خبرنگاران صداوسیما اعلام کرد که ما یک سری تصاویر بیربط را به اسم اعتصاب بازار در فلان روز برای رسانههای خارج از کشور میفرستادیم و آنها منتشر میکردند. این حالا موردی بود که خودش اعلام کرد، وگرنه شواهد زیادی هست که نشان میدهد انواع عملیات پرچم دروغین برای بیاعتبار کردن جریان اطلاعرسانی در اعتراضات ۱۴۰۱، بهشکلهای مختلف در دستور کار حکومت قرار داشت.»
عملیات پرچم دروغین یا «فالس فلگ»، نوعی کارزار دیساینفورمیشن است که عموما در جنگها و توسط نیروهای نظامی صورت میگیرد. مشهورترین عملیات پرچم دروغین مربوط به حمله نیروهای نظامی آلمان نازی بود که لباس نظامیان لهستانی را بر تن داشتند و به یک ایستگاه رادیویی آلمانی در مرز این دو کشور حمله بردند و همین، بهانه حمله آلمان به خاک لهستان شد. این عملیات «گلایویتس» نام گرفت و بعدها فرمانده آلمانی این عملیات در دادگاهی به آن اعتراف کرد.
اشاره آقای رنجیپور به توییت «آمنهسادات ذبیحپور» است. یکی از افرادی که در صداوسیما جمهوری اسلامی، ویدیوهای اعترافات تحت فشار معترضان و شهروندان بازداشتشده را میسازد و بههمین دلیل، «بازجوخبرنگار» لقب گرفته است.
ذبیحپور در اوج اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در آبان۱۴۰۱، با انتشار توییتی مدعی شد که فیلم مربوط به بازار بومهن در ساعت ۷ صبح را برای رسانههای فارسیزبان خارج از ایران ارسال کرده و گفته که مربوط به «اعتصاب بازار کامیاران» است و آن رسانهها هم آن را «بدون راستیآزمایی» منتشر کردهاند.
چرا اخبار و تصاویر دروغ به دست رسانهها میرسند؟
«امید شمس»، حقوقدان و از مدیران سازمان «عدالت برای ایران» که تاکنون ویدیوها و تصاویر و شهادتهای بسیاری را حین مستندسازی سرکوب اعتراضات در ایران بررسی کرده، میگوید که اخبار دروغین یا غیردقیق، با اهداف متفاوتی منتشر میشوند.
او توضیح میدهد: «میتواند متاثر از اهداف سیاسی و امنیتی باشد و با هدایت دولتها و شرکتهایی صورت بگیرد که میخواهند یک خبر مشخص و واقعیتی درباره عملکرد آنها منتشر نشود، یا بهدنبال این هستند که اعتبار رسانهها و مطبوعات را زیر سوال ببرند.»
این حقوقدان ادامه میدهد: «بخش دیگری از مساله، میتواند شامل سهو و دستکاریهایی باشد که گاهی بهواسطه متکثر شدن ابزارهای انتشار که در زمینه توزیع و نشر خبر بهوجود میآیند. یعنی نقش شبکههای اجتماعی، اکانتهای شخصی و شهروندخبرنگارها در شکل دادن به فضای خبری و انتشار اطلاعات، منجر به این میشود که در بسیاری مواقع برخی اسناد سندیت خود را از دست بدهند. برای مثال دستکاری شوند، تاریخ آنها و موضوعی که مرتبط با آن خبر یا تصویر است و زمان و مکانشان دچار دستکاریها یا اشتباهاتی شود که میتواند کار خبرنگاران حرفهای را برای راستیآزمایی آنها، بسیار دشوار کند.»
به گفته آقای شمس، «همیشه اهداف پلیدی پشت جعل و تغییر دادن و دستکاری اخبار و اطلاعات وجود ندارد»، اما جعل اخبار و اطلاعات، «در بسیاری از مواقع بهشکل سازمانیافته و نظاممند از سوی دولتهایی که علاقهای ندارند درباره عملکرد آنها اخباری منتشر شود، یا شرکتهایی که نمیخواهند درباره بعضی رفتارها و خطاهای آنها اطلاعرسانی شود، صورت میگیرد.»
او هدف از جعل واقعیت بهطور سازمان یافته را، «زیر سوال بردن اعتبار رسانه» و «ایجاد سردرگمی» در فضای رسانهای عنوان میکند.
علی رنجیپور، عضو تحریریه فکتنامه نیز با تاکید بر اینکه انگیزهها و دلایل ارسال روایتها و تصاویر غیرواقعی برای رسانهها یا نشر آنها در شبکههای اجتماعی میتواند متفاوت باشد، به ایرانوایر میگوید: «افراد به انگیزههای مختلفی ممکن است روایت یا تصاویر فیک را منتشر یا ارسال کنند. ممکن است بخشی از یک کارزار دیساینفورمیشن باشد، یا میتواند برای سرگرمی باشد.»
او توضیح میدهد: «ممکن است برخی برای معروف شدن یا سرگرم شدن، عکس یا روایت فیک منتشر کنند. حتی ممکن است بعضی تصور کنند که با انتشار اطلاعات غیرواقعی، به جنبشهای اعتراضی کمک میکنند. مثلا اگر به دروغ بگویند فلان جا اعتراض است یا تصویر قدیمی را بهجای تصویر الان منتشر کنند، مردم ممکن است تحریک شوند و بیایند.»
چطور راستیآزمایی میکنیم؟
آقای رنجیپور درباره روشهای مرسوم برای راستیآزمایی تصاویر، ویدیوها و روایتها به ایرانوایر میگوید: «ما باید قاعدتا دنبال نشانههایی داخل تصویر بگردیم. کوچکترین جزییات داخل تصویر میتواند به ما کمک کند که بفهمیم این عکس یا ویدیو کجا و چه زمانی گرفته شده است. ممکن است لزوما به نتیجه قطعی نرسیم، ولی دقت در جزییات خیلی وقتها تنها راهحل موجود برای تایید اصالت یک تصویر است؛ یعنی اینکه بتوانیم زمان و مکان آن را پیدا کنیم.»
به گفته او، داشتن نگاه انتقادی به تصاویر و اخبار، بهخصوص در شرایط بحرانی، نکته بسیار مهمی است: «در شرایط بحرانی، نظیر جنگ، یا یک واقعه سیاسی، یا حتی یک بلای طبیعی، زمینه برای قالب کردن تصاویر و اطلاعات جعلی بسیار مناسب است. تمام مردم در میدیا تشنه دیدن تصویر و شنیدن اطلاعات هستند. تجربه به ما نشان داده در لحظات اولیه، معمولا تصاویری با کیفیتی مثلا از صحنه یک انفجار بیرون میآیند که خیلی خوب و کامل هستند و این ما را باید به تردید بیندازد. چطور ممکن است در لحظات اولیه یک حمله موشکی، تصاویر واضحی از انفجارهای بزرگ منتشر شود؟!»
رنجیپور با تاکید بر اینکه رسانهها باید روشهای حرفهای خود را برای راستیآزمایی داشته باشند، میگوید که معمولا جستوجو معکوس تصاویر برای اینکه ببینیم قبلا جایی منتشر شده یا خیر، یا پلاک ماشینها، آبوهوا و حتی ابزارهایی مثل طول سایه، میتواند در مکانیابی و زمانیابی تصاویر رسیده بهدست رسانهها، موثر باشد.
او توضیح میدهد: «رسانهها باید روشها و سازوکارهای موثر و نظاممندی برای راستیآزمایی داشته باشند که مثلا تصاویر ارسالی مخاطبان باید چه ویژگیهایی داشته داشته باشد، چه چیزهایی را نداشته باشد، چه مواقعی باید به اصالت آنها مشکوک بود، نحوه انتشار تصاویری که اصالت آنها کامل تایید نشده چگونه باید باشد، اینها باید از قبل در رسانه مشخص باشند.»
امید شمس نیز به جستوجو معکوس تصاویر، بهعنوان یکی از روشهای راستیآزمایی اشاره کرده و میگوید: «در راستیآزمایی ویدیوها و تصاویر، از مجموعهای از ابزارهای مختلف تکنیکی استفاده میشود، ازجمله نرمافزارهای جستوجو معکوس که بهصورت معکوس آن تصاویر را بررسی میکند تا تاریخ اولین باری که آن تصویر منتشر شده را، پیدا کند.»
امید شمس در پایان نیز میگوید: «زمانیابی (کرونولوکیت کردن) و مکانیابی (ژئولوکیت کردن) ویدیوها و تصاویر، بخش مهمی برای راستیآزمایی تصاویر هستند. همینطور از بعضی نرم افزارها میتوان برای پیدا کردن زمان دقیق انتشار یک خبر مرتبط با یک موضوع در شبکههای اجتماعی استفاده کرد تا بتوان رد انتشار و گسترش یک خبر در فضای اجتماعی را، پیگیری کرد.»
از بخش پاسخگویی دیدن کنید
در این بخش ایران وایر میتوانید با مسوولان تماس بگیرید و کارزار خود را برای مشکلات مختلف راهاندازی کنید
ثبت نظر